حقوق /

تخمین زمان مطالعه: 23 دقیقه

با توجه به رفتارهای پیامبر(ص) با مخالفین و ازدواج ایشان بازنان زیادی چگونه می توان فيلم موهن به آن حضرت را نقد و ارزیابی نمود؟


از آن زمان که ندای روحبخش و جانفزای «اقرأ بإسم ربّک الّذی خلق» در غار حرا طنین انداز شد و بشارت حیاتی نو فطرتهای پاک و بیپیراسته را به ترنم وامیداشت و بشارت ادیان آسمانی پیشین رخ مینمود و نوید بخش حرکتی پویا و عدالت گستر بود، ستیزگرانی که نقشههای بدخواهانة خود را نقش برآب میدیدند راه دشمنی و ستیز را با کاملترین و نهاییترین آیین الهی برگزیدند تا به خیال خام خود این نهال نوپا را از ریشه بخشکانند و بشریت را از اشعة تابناک و پرتلالؤ این خورشید پرتوافکن برای همیشه محروم سازند تا فارغ از هرگونه دغدغهای مرکب هوای خویش را به هر سو که میخواهند برانند و جهانی مبتنی بر ایدههای شیطانی خود رقم زنند؛ غافل از اینکه این نور از خورشیدی ساطع گردیده که هرگز به خاموشی نخواهد گرایید و به تعبیر خدای علیم و حکیم در قرآن کریم : يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ: مى‏خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كافران برنتابند». طبیعی است که ابوجهلان امروز که در چهرهای نو، ظهور یافتهاند پیوستن خیل عظیم مشتاقان را به شاهراه هدایت برنتابند و در پی مخدوش ساختن چهرة این آیین پاک و نورانی برآیند. روزی قرآن کریمش را به آتش کشند و توحش خویش را در معرض دید جهانیان قرار دهند و امروز با نمایش فیلمی موهن و منطبق بر شخصیت خویش به خیال خام خود چهرة نورانی پیامبر اسلام را مشوه جلوه دهند. فیلمی که نام «معصومیت مسلمانان» یا «برائت از مسلمانان» نامیده شده است. اما عاملان این نمایش سخیف غافل از آنند که ارادة حضرت حق بر جهانی شدن شریعت ختم رسولان قرار گرفته و مقابله با اراده خداوند حاصلی جز رسوایی و سرخوردگی را برای ستیزگران به دنبال نخواهد داشت و در واقع مگسانی هستند که پای در عرصة سیمرغ نهادهاند و باید به آنان گفت: ای مگس عرصة سیمرغ نه جولانگه توست عِرض خود میبری و زحمت ما میداری ناگفته نماند شحصیت پیامبران دیگر ادیان الهی و از جمله حضرت موسی و حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیهما السلام) نیز از دستبرد تبهکاران فاسد شاغل در هالیوود و دیگر مراکز فیلمسازی و سینمایی غرب در امان نبودهاند. برای مثال در فیلم «ده فرمان» ساخته سیسیل بی دمیل در سال 1956 شخصیت حضرت موسی بن عمران مورد اهانت قرار گرفته است. فیلم «کتاب آفرینش» اثر جان هیوستون ساخته شده در سال 1966 به زندگی پیامبران بزرگی چون آدم، نوح، ابراهیم و ... (علی نبینا و آله و علیهم السلام) با قرائت هالیوودی میپردازد و فیلم «وسوسههای مسیح» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی ساخته شده در سال 1988 میلادی شخصیتی را از حضرت عیسی به تصویر میکشد که فریب شیطان را میخورد و با زن بدکارهای همبستر میشود. فیلم اهانت آمیز اخیر هرچند نه از نظر فنی قابلیت نقد دارد و نه محتوای آن در حدی است که پیرامون آن قلمفرسایی کرد لیکن روشن شدن هرچه بیشتر حقایق و عرض ادبی هرقدر ناچیز به ساحت قدس رسول اعظم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میطلبد به اختصار مطالبی را در این زمینه تقدیم نمایم. در نوشتار حاضر تلاش شده است پارهای از سکانسهای موجود در فیلم به استناد منابع معتبر مورد نقد و بررسی قرار گیرد. از اینرو لازم است ابتدا گزارشی از فیلم مزبور ارائه شود و سپس بخشهایی از آن مورد نقد و بررسی قرار گیرد. فیلم با حملة گروهی از سلفیهای مصر به داروخانهای که متعلق به یک مسیحی است آغاز میشود که منجر به کشته شدن همسر مسؤول داروخانه و از بین رفتن داروها و دیگر وسایل موجود در آن میشود. سپس به دوران زندگانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)در صدر اسلام منتقل میشود و صحنههای از خشونت پیامبر و پیروانش را به تصویر میکشد و صحنهای را نشان میدهد که پیرزنی شاعر به واسطه مخالفتش به پیامبر (ص) با وضع فجیعی به قتل میرسد. همچنین صحنههایی را نشان میدهد که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان و غنیمت گرفت زنانشان را می دهد. سپس به مسأله تعدد زوجات پیامبر اشاره میکند. نیز برخی صحنههای زننده در مورد پبامبر اعظم (ص) را به نمایش میگذارد که از توضیح آن معذوریم. در این نوشتار تلاش شده است براساس محورهای فیلم مطالبی ارائه گردد. 1. تعرض به غیرمسلمانان پیش از آنکه فراز نخست را از نظر علمی مورد بررسی قرار دهیم لازم است یادآور شویم نقش وهابیت و سلفیها در مخدوش ساختن چهرة نورانی اسلام اگر بیشتر از نقش دشمنان فرادینی اسلام نباشد، کمتر از آن نیست. اگر وهابیت را موشکافانه مورد بررسی قرار دهیم ، در مییابیم که صرفا برای اسلام هراسی و پیامبر ستیزی و بدنام کردن چهره رحمانی اسلام بنا نهاده شده است. از اینرو نباید اعمال آنان را به نام اسلام نوشت. اما در مورد تعامل مسلمانان با غیر مسلمانان و نظر اسلام در مورد شکل برخورد با غیرمسلمانان باید گفت: در یک تقسیمبندی، غیرمسلمان به ذمی، مستأمن، معاهد و حربی تقسیم میشود. 1. کافر ذمی کافر ذمی، به کافران کتابی، گفته می‌شود که طی امضای قرارداد ذمه، اجازه اقامت در دارالاسلام را پیدا می‌کنند. مشهور فقهای امامیه برآنند که اهل کتاب شامل یهودیان، مسیحیان و مجوسیان (زرتشیان) می‌شود. فقهای حنفی افزون بر ادیان پیشگفته، کتابی را شامل فرقه‌های معتقد به صحف ابراهیم و زبور داود و شیث علیهم السلام و به طور کلی معتقدین به کتب آسمانی می‌دانند. در هر صورت پس از نهایی شدن عقد ذمه و به رسمیت شناخته شدن اقلیتهای دینی، براساس روایات متعددی که در این زمینه وجود دارد، حکومت اسلامی خود را مسئول امنیت جان و مال و ناموس اهل کتاب می‌داند. مطابق روایت حفص بن غیاث، امام صادق علیه‌السلام فرمود: «وَ إِذَا قَبِلُوا الْجِزْيَةَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ حُرِّمَ عَلَيْنَا سَبْيُهُمْ وَ حُرِّمَتْ أَمْوَالُهُمْ ‏...؛ و زمانی که – اهل کتاب – جزیه و شرایط آن را پذیرفتند، به اسارت گرفتنشان حرام و اموالشان محترم خواهد بود.» در منابع فقهی فریقین نیز در خصوص مصونیت اموال اهل ذمه تأکیدات زیادی صورت گرفته است و جان، مال، فرزندان، زنان و امنیت آنان مصون از تعرض شمرده شده و فقیهان حمله به معابد آنان و حتی انهدام اموالی که در شریعت اسلام نگه داری آنها روا نیست - مانند شراب و گوشت خوک، مادامی که در سرزمین مسلمانان به طور علنی اقدام به خرید و فروش و خوردن آن ننمایند- را جایز ندانستهاند. 2. کافر مستأمَن مستأمن کسی است که درخواست امان نموده است. در اصطلاح فقهی نیز، علامه حلی(ره) در تعریف امان می‌نویسد: «قرارداد امان، متارکه جنگ با کفار، به منظور پذیرفتن درخواست آنها مبنی بر مهلت دادن است». اما برخی از فقها معتقدند در صورت صلاحدید، بدون درخواست امان نیز مى‏توان به آنان اعطای امان نمود. انعقاد عقد امان، با کفار حربی در صورتی که مخالف شرع و مصلحت مسلمانان نباشد، جایز است. فقهاء اتفاق نظر دارند که عقد امان برای مسلمانان لازم و از سوى كفار جايز است، به این معنا که مسلمان حق برهم زدن آن را ندارد ولی کافر میتواند قرارداد مذکور را برهم زند. 3. کافر معاهد این واژه بر كفّارى اطلاق میشود كه با مسلمانان معاهداتى داشته باشند. بسيارى از دولتهای امروز كه با ما روابط سياسى دارند و با ما در حال جنگ نيستند مصداق آن محسوب مى‌شوند و مادام كه با مسلمين وارد جنگ نشوند جان و مال آنها محترم است. زيرا، براساس تعهّداتى كه از طريق روابط سياسى و قوانين پذيرفته شده بين المللى با آنان داريم داخل در عنوان «کافر معاهد» میباشند. 4. کافر حربی مقصود از «کافر حربی» در عبارات فقیهان علاوه بر اینکه شامل کفاری است که هم اینک درگیر جنگ با مسلمانانند، شامل کفاری نیز می‌شود که در سرزمینهای غیر اسلامی زندگی کرده و از قبول دعوت اسلام امتناع ورزیده و حاضر به امضای هیچ گونه پیمان صلح و یا قراداد بی طرفی نمی‌باشند، اگرچه بالفعل درگیر جنگ نیز نیستند. لیکن هم چنان که پیش از این گفتیم در وضعیت موجود به لحاظ انعقاد معاهدات الزام آور بین المللی اکثریت افراد غیرمسلمان در زمرة کفار معاهد به شمار میروند و بسیاری از آنان که در کشورهای اسلامی زندگی میکنند نیز کافر ذمی محسوب میشوند و جان و مال آن ها محترمند. بنابراین، آن بخش از فیلم موهن که نشان میدهد زنی یهودی در منظر پیامبر عظیم الشأن اسلام به وضع فجیعی کشته میشود نه تنها هیچ مستند تاریخی ندارد که سخنان پیشگفتة پیامبر اسلام (ص) سندی محکم و قاطع بر دروغ بودن آن است. شایسته بود عروسکان خیمه شب باز هالیوود پیش از آنکه این نمایش رسوا را به صحنه بیاورند به متون اسلامی در ارتباط با تعامل با کافران ساکن در جوامع اسلامی نظری میافکندند تا اینگونه خود را خوار و مفتضح نیابند. چرا اینان گلواژه های زیبای حقیقت در عهدنامه تاریخی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام به مالک اشتر را به تصویر نمیکشند که خطاب به کارگزار خویش فرمود: «و قلب خويش را نسبت به ملّت خود مملوّ از رحمت و محبت كن، و هم چون حيوان درنده‌اى نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شمارى! زيرا آن ها دو گروه بيش نيستند: و قلب خويش را نسبت به ملّت خود مملوّ از رحمت و محبت كن، و هم چون حيوان درنده‌اى نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شمارى! زيرا آن ها دو گروه بيش نيستند: یا همکیش توهستند یا همنوع تو». نیزهنگامی که شنید نسبت به خلخال پای زنی یهودی اهانتی روا داشته شده، فریاد برآورد که: «اگر به خاطر اين حادثه مسلمانى از روى تأسف بميرد ملامت نخواهد شد و بلكه از نظر من سزاوار و بجاست». از سوی دیگر، در عصری که عصر تمدن نامیده میشود شاهد توحش مدعیان آزادی و تمدن در زندانهای گوانتانامو و ابوغریب هستیم ولی آیا به فکر فیلمسازان هالیوود خطور نموده است که چنین صحنههای ضد انسانی را، که با همة موازین بین المللی در تناقض است، به نمایش بگذارند و در بارة آن فیلم بسازند. فلسفة جهاد در اسلام بررسی مقررات جهادی اسلام این حقیقت را بر صاحبان عقل و اندیشه، روشن می‌سازد که «اسلام جنگ‌هایی را که مولود منافع مادی و سودجویی است و صرفا برای استعمار و استثمار و پیدا کردن بازار مناسب برای عرضه کالا و به چنگ آوردن مواد خام و برده ساختن ملت‌ها و غیره به وجود آید، به هیچ وجه صحیح نمی‌داند؛ بلکه در اسلام اساسا ریشه و مبنای این قبیل جنگ‌ها از بیخ و بن کنده شده است». بنابراین «جنگ در منطق اسلام هرگز به خاطر انتقام جویی یا کشورگشایی یا به دست آوردن غنائم و اشغال سرزمین‌های دیگران نیست. اسلام همه این ها را محکوم می‌کند و می‌گوید سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا، و برای گسترش قوانین الهی و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و تباهی است.» در نتیجه ماهیت «جهاد در اسلام به معنای یک سلسله عملیات نظامی و خشونت آمیز توأم با قتل و کشتار و تخریب نیست و هیچ نوع انگیزه مادی و فاقد ارزش‌های معنوی و الهی نمی‌تواند مجوزی برای جهاد محسوب شود، چنین جنگی از دیدگاه اسلام مشروع شمرده نخواهد شد».حتى در صورتی که جنگ برای دفع تجاوز دشمن نیز صورت گرفته باشد، لازم است كه محدود به چارچوب از بين بردن نيروى نظامى دشمن باشد، نه تجاوز و تعدى به جان و مال.» بنابراین تصاحب اموال دشمن و به دست آوردن غنایم به هیچ عنوان منظور و مقصود اصلی جهاد فی‌سبیل الله نیست. يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى‏ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الْدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلكَ كُنتُم مِنْ قَبلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيكُم فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً؛ هرچند که غنایم نیز به تبع جهاد به دست می‌آید. لکن فلسفه جواز غنیمت گیری از دشمن، صرفا جهت تضعیف آن ها و جبران خسارات ناشی از جنگی است که دشمن تحمیل کرده است. 2. علل گسترش اسلام گسترش و سیطرة اسلام بیش از آنکه مرهون جنگهای مسلمانان با کفار باشد، مرهون اخلاق نیکوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. به تعبیر قرآن کریم «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏: از پرتو رحمت الهى در برابر آنها نرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى‏شدند». هم چنین رعایت حق، برابری و مساوات در ارتباط با حقوق شهروندی که منطبق با فطرت انسانی است هر فطرت پاک و سرشت بیپیرایهای را به سوی حکومت و شریعت نبوی (ص) سوق میدهد. هنگامی که شهروند غیرمسلمان احساس میکند در جامعهای که پیامبر (ص) بر آن حکومت میکند تبعیض روا داشته نمیشود، ناخودآگاه به آن متمایل میشود. وقتی این پیام جاودانه از حنجرة رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) طنین انداز میشود که «یا ایها الناس ان ربکم واحد و ان اباکم واحد کلکم لآدم و آدم من تراب ان اکرمکم عند الله اتقیکم و لیس لعربی علی عجمی فضل الا بالتقوی: ای مردم خدای شما یکی و پدر شما یکی است. همه فرزند آدمید و آدم از خاک آفریده شده است. هرکس از شما پرهیزگارتر است نزد خداوند بزرگوارتر است و عرب بر عجم جز به پرهیزگاری امتیاز و فضیلتی ندارد». فطرت آدمی بیدار شده و با جان و دل، پیامبر(ص) و برنامه های جاودان و روحبخش ایشان را پذیرا می گردند. 3. پیامبر اسلام در کتابهای مقدس در این بخش برآنیم تا با استفاده از کتب دینی مورد پذیرش سازندگان و عوامل فیلم با آنان استدلال و مناظره نماییم. در انجيل يوحنا در باب هاى 14 و 15 و 16 وارد شده است و حضرت مسيح به نقل انجيل «يوحنّا» از آمدن شخصى پس از خود به نام «فارقليط» خبر داده است و قراين زيادى گواهى مى دهد كه مقصود از آن پيامبر اسلام مى باشد و براى روشن شدن مطلب بايد متون آيات را با تعيين باب و شماره از انجيل ياد شده نقل نمود، اينك متون عبارات انجيل: «اگر شما مرا دوست داريد، احكام مرا نگاه داريد و من از پدر خواهم خواست تا «فار قليط» ديگرى به شما بدهد، تا ابد با شما خواهد ماند. او روح حق و راستى است كه جهان نمى تواند او را قبول كند: زيرا كه او را نمى بيند و نمى شناسد، امّا شما را مى شناسد، زيرا كه نزد شما مى ماند و در شما خواهد بود». «من اين سخن ها را به شما گفته ام وقتى كه با شما بودم، لكن آن «فارقليط» كه پدر او را به اسم من خواهد فرستاد، شما را هر چيز خواهد آموخت و هر چيز من به شما گفته ام به ياد شما خواهد آورد».«حالا قبل از وقوع به شما خبر دادم تا وقتى كه واقع گردد ايمان آوريد. «چون آن فارقليط كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد، روح راستى كه از طرف پدر مى آيد او درباره من شهادت خواهد داد». «راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم اگر من نروم آن فارقليط نزد شما نخواهد آمد امّا اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد و او چون بيايد جهانيان را به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت: به گناه، زيرا كه بر من ايمان نمى آورند، به صدق زيرا كه نزد پدر خود مى روم، و شما مرا ديگر نمى بينيد، به انصاف زيرا كه بر رييس اين جهان حكم جارى شده است و ديگر چيزهاى بسيار دارم كه به شما بگويم ليكن حالا نمى توانيد متحمّل شد، امّا چون او بيايد او شما را به تمامى راستى ارشاد خواهد داد زيرا كه او از پيش خود سخن نخواهد گفت، بلكه هر آنچه مى شنوند خواهد گفت. و شما را از آينده خبر خواهد داد و مرا تمجيد خواهد نمود، زيرا كه او آنچه از آن من است خواهد يافت و شما را خبر خواهد داد. هرچه از آنِ پدر است از من است از اين جهت گفتم كه آنچه از آن من است مى گيرد و به شما خبر مى دهد».(6) در اين جا قراين روشنى داريم كه گواهى مى دهد مراد از فارقليط پيامبرى است كه پس از مسيح مى آيد. از جمله اینکه پارقليطا معرب كلمه پاريكلتوس است كه معني آن در فارسي بسيار ستوده و در عربي احمد و محمد مي شود. در آیه 6 سورة مبارکة مریم نیز آمده است: وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ:. [ای پیامبر] یادآور باش آن زمانی را که عیسی بن مریم گفت: اى فرزندان اسرائيل! من فرستاده‏ى خداوند براى هدايت شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‏كنم و نيز بشارتگر ظهور پيامبر بعد از خود هستم كه نام شريفش احمد است». به راستی اگر پیامبر اسلام (ص) به اعتراف کتاب آسمانی شما روح راستی است که از سوی پدر آمده است تا همه چیز را به شما بیاموزد، با چه مستند او را به آدمکشی، قتل و غارت و شهوترانی متهم میکنید؟ روا داشتن اینگونه اتهامات به ساحت قدس نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) نشانگر آن است که شما به آیین خویش نیز پایبند نمیباشید. 5. مسأله تعدد زوجات پیامبر (ص) یکی از مسائلی که در این فیلم و در بسیاری از نوشتههای نویسندگان مغرب زمین به عنوان ایراد بر پیامبر اسلام (ص) ذکر میشود متعدد بودن زنان آن حضرت است که طبق نقل تاریخ یازده همسر داشته است که اسامی آنها عبارت است از: حضرت خدیجه (ع) 2- سوده 3- عایشه 4- حفصه 5- زینب دختر خزیمه 6- ام حبیبه 7- ام سلمه 8- زینب دختر جحش 9- جویریه 10- صفیه 11- میمونه و برخی تا پانزده زن نیز برای رسول اکرم (ع) ذکر کردهاند. در این باره یادآوری چند نکته لازم است: نکته اول: تعدد زوجات به این نحو از ویژگیهای منحصر به فرد پیامبر (خصائص النّبی) است که خداوند حتی برای جانشین بلافصل او نیز جایز ندانسته است. نکته دوم: به تصریح قرآن کریم در آیه سوّم سوره نساء: «و ان خفتم ان لا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النّساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده... و اگر می ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و) با زنان پاک دیگر ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر؛ و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید»، تعدد زوجات برای سایر مسلمانان نیز جایز است لیکن نباید از چهار زن فراتر رود و فراتر از آن فقط اختصاص به پیامبر اکرم (ص) دارد. نکته سوم: دقت در ازدواجهای پیامبر اکرم (ص) ما را به این حقیقت رهنمون میشود که هدف آن حضرت چیزی فراتر از لذائذ جنسی بوده است. زیرا، رسول مکرم اسلام در عنفوان جوانی و در زمانی که غرائز جنسی به اوج خود میرسد با حضرت خدیجه (س)، که زنی بیوه بود و شوهر خود را از دست داده بود، ازدواج نمود و تا زمان وفات آن بانو یعنی زمانی که سن مبارکش در حدود 54 سال بود، همسر دیگر اختیار نکرد و تا یک سال پس از مرگ خدیجه نیز با کسی ازدواج ننمود. بنابراین باید دلایل دیگری را برای ازدواجهای آن حضرت جستجو کرد. بیگمان یکی از علل عمده ازدواج پيامبر (ص) با زنان متعدد و مختلف براى حل يك سلسله مشكلات اجتماعى و سياسى در زندگى او بوده است. زيرا مى‏دانيم هنگامى كه پيامبر (ص) نداى اسلام سر داد و به مقابله با اعتقادات خرافی آن زمان برخاست، تا مدتها، یکه و تنها بود، و جز عدهای محدود و اندک به او ايمان نياوردند، طبيعى است كه همه اقوام و قبائل آن محيط بر ضد او بسيج شوند و آن حضرت نیز میبایست در پی راهکاری براى شكستن اتحاد نامقدس دشمنان باشد و يكى از این راهکارها ايجاد رابطه خويشاوندى از طريق ازدواج با قبائل مختلف بود. زيرا، محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى رابطه خويشاوندى محسوب مى‏شد، و داماد قبيله را همواره از خود مى‏دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه مى‏شمردند. قرائن زيادى در دست داريم كه نشان مى‏دهد ازدواجهاى پيامبر لا اقل در بسيارى از موارد جنبه سياسى داشته است. بعضى ديگر براى كاستن از عداوت، يا طرح دوستى و جلب محبت اشخاص و يا اقوام متعصب و لجوج بوده است. جالب اينكه در تواريخ آمده است پيامبر (ص) تنها با يك زن" باكره" ازدواج كرد و او عايشه بود، بقيه همسران او همه زنان بيوه بودند كه طبعا نمى‏توانستند از جنبه‏هاى جنسى چندان تمايل كسى را برانگيزند. حتى در بعضى از تواريخ مى‏خوانيم كه پيامبر با زنان متعددى ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز آميزش با آنها نكرد، حتى در مواردى تنها به خواستگارى بعضى از زنان قبائل قناعت كرد. و آنها به همين قدر خوشحال بودند و مباهات مى‏كردند كه زنى از قبيله آنان به نام همسر پيامبر (ص) ناميده شده، و اين افتخار براى آنها حاصل گشته است، و به اين ترتيب رابطه و پيوند اجتماعى آنها با پيامبر (ص) محكمتر، و در دفاع از او مصممتر مى‏شدند. برخی ازدواجها نیز به منظور زدودن برخی رسوم و عقاید جاهلی صورت پذیرفته است که میتوان به ازدواج زینب دختر جحش اشاره نمود. زيرا ازدواج پيامبر (ص) با زينب در افكار عمومى مردم آن محيط دو ايراد داشت: يكى ازدواج با" همسر مطلقه پسر خوانده" كه در نظر آنها همچون ازدواج با همسر پسر حقيقى بود، و اين بدعتى بود كه مى‏بايد در هم شكسته مى‏شد. و ديگر ازدواج مرد با شخصيتى همچون پيامبر (ص) با همسر مطلقه يك برده آزاد شده عيب و ننگ بود، چرا كه پيامبر را با يك برده همرديف قرار مى‏داد اين فرهنگ غلط نيز بايد برچيده شود، و ارزشهاى انسانى بجاى آن بنشيند،" و كفو" بودن دو همسر تنها بر اساس ايمان و اسلام و تقوا استوار گردد. ممكن است كسى بگويد شكستن چنين سنت غلطى لازم بود اما چه ضرورتى داشت كه شخص پيامبر اقدام به سنت‏شكنى كند، مى‏توانست مسأله را به صورت يك قانون بيان نمايد و ديگران را تشويق به گرفتن همسر مطلقه پسر خوانده خود كند. ولى بايد توجه داشت گاهى يك سنت جاهلى و غلط مخصوصاً مربوط به ازدواج با افرادى كه دون شأن انسان از نظر ظاهرى هستند با سخن امكان پذير نيست، و مردم مى‏گويند اگر اين كار خوب بود چرا خود او انجام نداد؟ چرا او با همسر برده آزاد شده‏اى ازدواج نكرد؟! چرا او با همسر مطلقه فرزندخوانده‏اش عقد همسرى نبست؟!. در اينگونه موارد يك نمونه عملى به همه اين چراها پايان مى‏دهد. و بطور قاطع آن سنت غلط شكسته مى‏شود. با دقت در ازدواجهای پیامبر (ص) به این نکته پی میبریم که همسران آن حضرت تنها از میان مهاجران بودند و پیامبر اکرم (ص) از میان انصار همسری را برنگزید. زیرا، میان آن حجضرت و انصار کدورتی وجود نداشت تا لازم باشد از این طریق تبدیل به مودت شود لیکن میان آن حضرت و برخی قبایل مهاجرین کدورت ودشمنیهایی اتفاق افتاده بود و عقد ازدواج آن ها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل میکرد. به همین جهت پیامبر (ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با آن حصرت دشمن بودند، ازدواج کرد. 6. سخنی با دولتمردان ایالات متحدة آمریکا هرچند باید از موضعگیری آقای باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مبنی بر مردود شمردن این حرکت زشت و ضد انسانی استقبال کرد لیکن این استدلال وی که دولت ایالات متحده آمریکا به استناد قانون اساسی آمریکا مبنی بر آزاد بودن عقیده و بیان نمیتواند با عاملان این جنایت ننگین برخورد کند، جای تأمل بسیار دارد. زیرا: اولاً، همانگونه که استاد فرزانه حضرت آیت الله وحید خراسانی حفظه الله فرمودند اهانت به پیامبران با استناد به حق آزادی بیان هم از نظر عقل مردود است، هم با انسانیت منافات دارد و هم بر خلاف علم است. برخلاف عقل و انسانیت است. زیرا، قبح و زشتی ظلم مطابق با فطرت انسانی است و اهانت به مقدسات دینی مسلمانان، تجاوز و ظلم به جمعیتی فراتر از یک میلیارد انسان است. از نظر علمی نیز مردود است. زیرا، استفاده از حق آزادی بیان برای لکهدار نمودن حیثیت دیگران منجر به هرج و مرج اجتماعی میشود و هر کس به خود اجازه خواهد داد آبروی دیگری را به مخاطره اندازد. ثانیاً، مگر دولت ایالات متحده آمریکا نمیتواند قوانینی در این رابطه وضع نموده و توهین به ادیان و مقدسات را منع نماید؟ چگونه است انجمن ایالتی کالفرنیا قانونی وضع میکند که براساس آن هیچکس حق ندارد به موارد فراوان نقض حقوق بشر توسط رژیم صهیونیستی اشاره کند و هیچکس در کلاس و یا محوطه دانشگاه حق یهودی ستیزی را ندارد. ولی کنگره آمریکا دست به چنین اقدامی در ارتباط با اهانت به ادیان و مقدسات نمیزند؟ آیا اگر فیلمی ساخته میشد و مقامات صهیونیست مورد تمسخر قرار میگرفت و یا جنایات رژیم غاصب اسرائیل را به تصویر میکشید باز هم دولت آمریکا ساکت میماند و دست به اقدامی نمیزد؟ یک پیشنهاد: به نظر میرسد کشورهای دارای ادیان آسمانی اعم از اسلامی و غیر اسلامی باید سندی بین المللی مبنی بر ممنوعیت اهانت به مقدسات دینی و به ویژه توهین به پیامبران الهی را به تصویب برسانند تا بدین ترتیب مقدسات خویش را از تعرض بداندیشان در امان دارند. انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه و نیز معاونت بین الملل حوزة علمیه قم نیز لازم است با کمک از دیگر نهادهای مشابه در ایران، در این راه دست به اقدامات مؤثری زنند و با رایزنی با نهادهای مشابه در سایر کشورها با استفاده از خرد جمعی به راهکاری جامع نایل آیند. به ویژه آنکه در بند سوم ماده 19میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که در 16 دسامبر 1966 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسیده است، میتواند راهکار مناسبی در حقوق بین الملل تلقی شود. این بند مقرر میدارد: «اعمال حقوق مذکور در بند 2 [آزادی بیان] مستلزم حقوق و مسؤولیتهای خاصی است و لذا ممکن است تابع محدودیتهای معینی بشود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف- احترام حقوق یا حیثیت دیگران. ب- حفظ امنیت یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی». در پایان تذکر این نکته نیز ضرورت دارد که هرچند لازم است در قبال اینگونه اهانتها غیرت اسلامی خود را به رخ جهانیان کشید، اما به هیچ وجه مجوزی برای ارتکاب خلاف شرع نمیباشد زیرا بر این باور نیستیم که هدف وسیله را توجیه میکند. بنابراین، خشم مقدس و اسلامی نباید مجوزی باشد جهت توهین به پیروان دیگر ادیان آسمانی تا چه رسد به قتل آنان و غارت اموالشان. از این منظر کشتن سفرای کشورهای غربی و یا آمریکا و تعرض به اتباع آنان امری است که نه دین پویا و جهانی اسلام آن را میپذیرد و نه خرد و فطرت بیپیرایه آن را تأیید میکند. اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و غیبة ولینا و قلة عددنا و کثرة عدونا و تظاهر الزمان علینا. و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image