جایگاه فقه و فلسفه در علوم اسلامی /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

رهبر معظم انقلاب در سفر به قم در مورد فقه و فلسفه بیاناتی فرمودند از جمله این که گفتند: فقه پویا و کارآمد نیست، باید به فلسفه رو آورد. آیا این مطلب درست است، و فلسفه از فقه مهم تر است؟


در این شبهه که ذکر کردید دو نکته وجود دارد که باید به آن توجه کنید: اول پویایی فقه و دوم سخن رهبر معظم انقلاب. در مورد پویایی فقه باید خدمت شما عرض کنیم: در اینکه باید فقه مانند دیگر علوم اسلامی همیشه پویا و به روز باشد و از عهده پاسخ های مسائل جدید و مستحدثه، به بهترین شکل برآید؛ هیچ تردیدی نیست و این امر اساسا مورد تاکید قرآن و روایات و عقل سلیم است. اما اینکه فقهی که هم اکنون در دست است تا چقدر پویاست و کارآمد، نکته دیگری است که باید در جای خود به صورت مدلل و مفصل بحث شود. نکته ای که باید توجه شود؛ این است که اگر فقه بر فرض پویا، نباشد؛ هیچگاه به این معنی نیست که کارآمد نیست. چرا که فقه، دانشی است که به اعمال و رفتار مکلفین می پردازد. مجتهدین جامع الشرایط با روش و قوانین خاص و مورد تأیید خداوند، به این احکام دست پیدا می کنند. از آن جایی که اعمال مکلفین، جنبه های بسیار گسترده ای از جمله فردی، اجتماعی و سیاسی دارد؛ لذا فقه در تمام آن جنبه ها نظر دارد و احکامی را که مورد نیاز است؛ بیان می کند. به عنوان مثال احکام عبادی از قبیل نماز، روزه، حج، جهاد و احکام معاملاتی افراد را بیان می کند و در این قسمت ها بسیار کارآمد و فصل الخطاب است. در جنبه های دیگر عملی افراد، هم همینگونه است. حال با توجه به پیشرفت دانش بشری و گسترده شدن نیازها و مسائل مستحدثه، لازم است که مجتهدین جامع الشرایط با استفاده از منابع دینی، حکم خدا را در این زمینه ها استخراج کرده و در اختیار مکلفین قرار دهند. هر چه در این استخراج فعال تر و دقیق تر عمل کنند؛ فقه پویا تر و به روزتر می شود. بنابر این حتی اگر این حرکت جدید با اشکالات و کندی هایی مواجه باشد؛ هیچگاه دلیل بر این نیست که دیگر کلیت فقه کارآمد نیست و باید آن را کنار گذاشت. چرا که در حیطه اعمال مکلفین، علم فقه، سخن نهایی را گفته و می گوید. فلسفه معمولا عهده دار مسائل اعتقادی و کلامی است. به عنوان مثال در اینکه نماز یا روزه، یا حج و یا فلان معامله و قرارداد، چه حکمی دارد؛ نمی توان از فلسفه کمک گرفت و باید به متون دینی و مجتهدین رجوع کرد.  اما در مورد نکته دوم که سخن رهبر معظم انقلاب باشد؛ باید بگوییم که ایشان هیچگاه به این شکل مسأله را بیان نکردند و منظورشان این نبوده است که فقه را کنار باید گذاشت. بلکه با توجه به مشکلات و شبهات بسیار زیادی که به مسائل کلامی و اعتقادی وارد شده است؛ ضرورت توجه به فلسفه و علوم عقلی را بیان کرده اند. چرا که در فلسفه و کلام از مسائل عقلی، بحث می شود. ایشان در سفر اخیری که به قم داشتند؛ در جمع طلاب چنین می فرمایند: «ممکن است یک معنای غلطی از تحول، اراده بشود و فهم بشود که حتماً باید از آن پرهیز کرد. تحول به معنای رها کردن شیوه های سنتی بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم و تبدیل این شیوه ها به شیوه های رائج دانشگاهی امروز نیست. اینچنین تحول و تغییر و دگرگونی غلط، اندر غلط است. این عقبگرد است.  امروز شیوه های گوناگون سنتی قدیمی ما، دارد؛ در دنیا شناخته میشود. بعضی یا از روی تقلید یا از روی ابتکار، دارند؛ همین شیوه ها را رائج می کنند. ما شیوه های دانشگاهی خودمان را که برگرفته و نسخه نویسی شده از شیوه های قدیمی غربی است؛ بیاوریم در حوزه حاکم کنیم؛ نه. ما این را تحول نمی دانیم. اگر چنین دگرگونی رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است. این را قبول نداریم. ما در حوزه ی علمیه شیوه های بسیار خوبی، رائج داریم. از قدیم معمول بوده؛ شیوه ی انتخاب آزادانه ی استاد به وسیله ی طلبه. طلبه وارد حوزه که می شد و می شود؛ می گردد؛ استاد مورد قبول و مورد علاقه ی خودش را پیدا می کند؛ به درس او می رود. اساس کار طلبگی، فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است؛ نه حفظ کردن. حفظ محوری، همان چیزی است که امروز بلای تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدت هاست که داریم با آن مقابله و مبارزه می کنیم و هنوز هم رو به راه نشده است و باید رو به راه شود. در حوزه، اساس سنتی ما، بر پایه ی فکر کردن است.» و در ادامه می فرمایند: «یک مسئله، مسئله ی درس فلسفه و رشته ی فلسفه است. توجه بکنید؛ اهمیت فقه و عظمت فقه نباید ما را غافل کند؛ از اهمیت درس فلسفه و رشته ی فلسفه و علم فلسفه. هر کدام از این ها مسئولیتی دارند. رشته ی فقه مسئولیاتی دارد؛ فلسفه هم مسئولیت های بزرگی بر دوش دارد. پرچم فلسفه ی اسلامی دست حوزه های علمیه بوده است و باید باشد و بماند. اگر شما این پرچم را زمین بگذارید؛ دیگرانی که احیاناً صلاحیت لازم را ندارند؛ این پرچم را بر می دارند. تدریس فلسفه و دانش فلسفه می افتد دست کسانی که شاید صلاحیت های لازم را برایش نداشته باشند. امروز اگر نظام و جامعه ی ما از فلسفه محروم بماند؛ در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفه های وارداتی مختلف، لخت و بی دفاع خواهد ماند. آن چیزی که می تواند جواب شماها را بدهد؛ غالباً فقه نیست؛ علوم عقلی است. فلسفه و کلام. اینها لازم است. در حوزه، این ها رشته های مهمی است. رشته ی مهم دیگر، تفسیر است؛ انس با قرآن، معرفت قرآنی. ما نباید از تفسیر محروم بمانیم. درس تفسیر مهم است، درس فلسفه مهم است. این ها رشته های بسیار با ارزشی است.»[1] پس هرکدام از فقه و فلسفه وظیفه خاص خودش را دارد و ضرورت پرداختن به یکی ارزش و اعتبار دیگری را از بین نمی برد و هردو باید در حیطه فعالیت خود پویا و روزآمد باشند.   جهت اطلاعات بیشتر پیرامون فقه پویا به لینک های زیر مراجعه نمایید: اجتهاد توسعه مسایل زنان عوامل پویایی فقه فقه پویا و اجتهاد نوین فقه حکومتی فقه سنتی و پویا در نگرش امام خمینی پویایی درونی فـقـه     .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image