شمارش معکوس... داستان ظهور: شماره ۳۰۴ /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

حرکت از آینده تا امروز ( در ۳۱۳ گام ) ۳۰۴. داستان شهر و طلا


حرکت از آینده تا امروز ( در 313 گام ) 304. داستان شهر و طلا اینجا شهری بزرگ از شهرهای دنیاست . کوچک و بزرگ جمع شده اند ؛ زن و مرد‌؛ پسر و دختر ؛ فقیر و غنی . خبری بسیار شگفت پخش شده و همه را به میدان شهر کشانده است . در همه جا این شعر زیبا جلوه گری می کند : آب زنید راه را هین که نگار می رسد / مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد# راه دهید یار را ، آن مه ده چهار را/ کز رخ نوربخش او ، نور نثار می کند # چاک شده ست آسمان ، غلغله ای است در جهان / عنبر و مشک می دهد، سنجق یار می رسد# رونق باغ می رسد، چشم و چراغ می رسد/ غم به کناره می رود ، مه به کنار می رسد... هیجان و شادی را می توان درچهره تک تک مردم مشاهده کرد. انتظاری شیرین و دوست داشتنی ، آنها را از سحرگاهان به آنجا کشانده و خستگی و رنج را از آنان زدوده است . همهمه و غلغله زیاد می شود و هیجان به اوج خود می رسد ؛ ناگهان خبر حضور امام امت ، حاکم جهان و رهبر مومنان و صالحان در بین مردم اعلان می شود . چشم همه به سیمای نورانی و پاک منجی موعود مهدی فاطمه می افتد. برخی از خوشحالی و شعف از خود بی خود می شوند ؛ قطرات اشک بر رخساره ها جاری می شود؛ بعضی از دیدن سیمای ماهتاب امام ، تاب تحمل از دست داده وغش می کنند ؛ همه فریاد اماما اماما سر می دهند؛ کودکان در آغوش مادران قرار ندارند و ...آری حضرت مهدی به شهر آنها آمده است. همه شنیده اند که : « ... در سال دو بار به مردم مال مى بخشد و در ماه دو بار امور معیشت بدان ها مى دهد و میان مردم چنان به تساوى قسمت مى کند که نیازمندى به زکات باقى نمى ماند. صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان مى آورند؛ [ولى] آنان نمى پذیرند ...پس [او ]دست به بخشش مى گشاید؛ چنان که تا آن زمان، کسى چنان بخشش اموال نکرده باشد ». حضرت ابتدا دستور می دهد هرچه پول و طلا و ذخایر گران بها در خزانه بیت المال است ، مقابل مردم قرار دهند . سپس مشتی از آنها را در دست می گیرد و به مردم نشان می دهد : بیایید! بگیرید آنچه را که برایش خویشاوندى را قطع مى کردید و به خونریزى و گناهان دست مى زدید!! همه ساکت می شوند ، کسی میل و علاقه ای به این همه طلا و جواهر و پول ندارد . یک نفر می خواهد مقداری از آنها را برای رفع حوایج خود بردارد. کمی جلو می آید ؛ دستی به آنها می زند ؛ اما پشیمان می شود و برمی گردد ... آری مردم واقعا در رفاه و نعمت اند ؛ اما اهل زیاده خواهی و ثروت اندوزی و تجمل نیستند . بی نیازی و استغنا تمام وجود آنها را فرا گرفته و آنها را بی اعتنا به مال اندوزی و مادیات کرده است . همه نیازهای آنها تامین شده و کسی نیست که با تجاوز ، ظلم ، دزدی و اجحاف حق آنها را پایمال کند . رحیم کارگر .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image