کلام /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آيا خلقت ارواح قبل از ابدان مي باشد؟


ابتدا بايد توجه داشت كه بحث از مسأله روح يكي از مباحث بسيار مهم و در عين حال مشكل كلامي و فلسفي است، اينكه حقيقت روح چيست؟ آيا مجرد است يا مادي؟ آيا قبل از ابدان موجود است يا نه؟ و... از سؤالاتي است كه همواره در طول حيات فكري و عقيدتي بشر، براي او مطرح بوده و ذهن فلاسفه و متكلمين را بخود مشغول داشته است. در ميان فلاسفه عده اي مثل افلاطون معتقدند كه روح يك جوهر جاويدان است كه از ازل وجود داشته و بعد كه جنين انسان آماده مي شود روح به آن ملحق مي شود مثل مرغي كه بيايد در آشيانه جا بگيرد و بعد از مردن هم دو مرتبه به جاي اول خودش برگردد. در مقابل ارسطو معتقد است كه نفس با همه تفاوتي كه با ساير قوا و نيروهاي عالم دارد، در همين دنيا و با بدن پيدا مي شود، وقتي كه بدن پيدا و كامل مي شود، روح هم همين جا حادث مي شود، يعني هيچ سابقه دنياي قبلي ندارد و نيز معتقد است كه روح با مردن بدن فاني مي شود. حكما و فلاسفه اسلامي مي گويند: روح سابقه قبلي ندارد، يك موجودي نيست كه قبل از بدن وجود داشته باشد (برخلاف نظر افلاطون) بلكه روح در همين دنيا موجود مي شود، ولي بعد از وجود باقي مي ماند و با مرگ انسان، از بين نمي رود، روح بعد مجرد انسان است. شيخ اشراق در اين زمينه مي گويد: نفس پيش از بدن متصور نيست، زيرا كه پيش از بدن يا بسيار باشد يا يكي، اگر بسيار باشد، بسياري بي مميز (بدون تشخيص) متصور نيست و پيش از بدن مميزي كه بواسطه بدن حاصل مي شود از افعال و حركات و ادراكات متصور نيست. ابن سينا مي گويد: نفس پدر و مادر موادي را جذب مي كند و ماده مني را مي سازد كه قابليت انسان شدن را داراست و بعد قابليت نفس بالاتر را پيدا مي كند كه نفس حيواني است و بعد از مرحله اي قابليت نفس انساني را پيدا مي كند مانند زغالي كه استعداد شعلهور شدن را دارد و ابتدا گرم مي شود و بعد سرخ مي شود و بعد مشتعل مي گردد. حال بايد ديد كه ديدگاه قرآن كريم در اين رابطه چيست؟ قرآن در مورد خلقت حضرت آدم مي فرمايد:... ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فيه مِن روُحِه... سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد، يعني وقتي او را تسويه و تعديل و خلقت جسماني اش را تكميل كرد از روحي که مخلوق خدا بود در او دميد، پس قبل از خلقت بدن و تكميل و تسويه آن روحي وجود نداشت، بلكه روح بعد از تكميل خلقت جسماني از طرف خداوند نشأت گرفته و در او دميده شد. همچنين در آيه ديگر مي فرمايد: ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةَ في قَرارِ مَّكين ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً، فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فكسونا العظام لحماً ثم انشأناه خلقاً آخَرَ... سپس نطفه را بصورت علقه و علقه را بصورت مضغه و مضغه را بصورت استخوانهايي در آورديم و بر استخوانها گوشت پوشانديم، سپس آنرا آفرينش تازه اي داديم... چنانكه از اين آيه بر مي آيد، اول خلقت مادي انسان تكميل مي شود يعني اول بصورت نطفه است بعد بصورت مضغه، گوشت جويده شده، بعد بصورت استخوان، بعد پوشاندن استخوانها از گوشت، تمام اين مراحل سير تكميل شدن جسم انسان است و در ادامه مي فرمايد: ثُمَّ اَنْشَأناهُ خَلَقاً آخَر يعني بعد از تكميل شدن جسم، آفرينش ديگري به انسان داديم، و مراد از اين آفرينش جديد همان انسانيت انسان است كه داراي حيات و علم و قدرت است كه از آن به «من» تعبير مي شود و اين در واقع همان روح انساني است و علت حدوث اين است كه چون در آيه از او به «انشاء» تعبير شده است و «انشاء» چنانكه راغب در مفردات معني مي كند به معني ايجاد شيء است و ايجاد شيء در صورتي است كه آن شيء نبوده باشد و بعد خلق و حادث شود، و بر اين اساس در آيه ياد شده نسبت به حالت انسانيت انسان كه حيات و علم و قدرت به آن بستگي دارد تعبير به انشاء شده است يعني اين تعبير دلالت دارد بر حدوث يك امر جديد و حادثي پس خود كلمه «انشاء» دلالت بر حدوث روح دارد. نتيجه اينكه از نظر فلاسفه اسلامي و از نظر قرآن كريم كه البته فلاسفه اسلامي هم نظرشان را ملهم از قرآن مي دانند روح قبل از بدن وجودي ندارد بلكه به همراه بدن موجود مي شود و بعد از مرگ هم باقي مي ماند و فناء در آن راه پيدا نمي كند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image