تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
بسمالله الرحمن الرحیم
به مناسبت میزبانی جمهوری اسلامی ایران در شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد و ریاست کشورمان بر این جنبش در سه سال آینده که از آخر این هفته شروع خواهد شد، جا دارد پرونده این جنبش را به صورت اجمالی مرور کنیم و برخلاف تبلیغات این روزها که نگاهی کاملاً یکجانبه و مثبت به این پرونده دارد با یک نگاه واقعی به قوتها و ضعفها، به شرایط کنونی جنبش برای رسیدن به جایگاه واقعی خود نیز اشارهای داشته باشیم.
با قوت گرفتن بلوک کمونیسم بعد از جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد میان دو قطب قدرتمدار شرق و غرب در دهههای اول قرن حاضر، کشورهای جهان سوم برای ادامه موجودیت خود دچار تنگنای شدیدی شدند که وابستگی قهری به یکی از دو قطب امپریالیسم و کمونیسم، یعنی دو سر استکبار جهانی، سرنوشت ظاهراً محتوم آنها را تشکیل میداد. به عبارت روشن تر، هر جریان سیاسی که میخواست در یک کشور جهان سومی به قدرت برسد، ناچار بود یا به شرق وابسته باشد یا به غرب. طبعاً براندازی حکومتهای وابسته به هر یک از این دو بلوک نیز مستلزم وابسته شدن به بلوک دیگر بود.
این وضعیت برای ملتهای جهان سوم و سران تعدادی از کشورهای آسیائی و آفریقائی قابل تحمل نبود. به همین دلیل و برای رها شدن از این وضعیت نامطلوب، سران 4 کشور آسیائی و آفریقائی یعنی جمال عبدالناصر (مصر)، جواهر لعل نهرو (هند)، احمد سوکارنو (اندونزی) و قوام نکرومه (غنا) جنبش عدم تعهد را تأسیس کردند و این جنبش طی اجلاسی در شهر باندونگ اندونزی در سال 1334 اعلام موجودیت کرد. اهداف اصلی و مهم این جنبش، عدم وابستگی به هر دو ابرقدرت شرق و غرب، استعمارزدائی و ایجاد وحدت میان کشورهای جهان سوم با تأکید بر استقلال آنها بود. سران کشورهای تونس (حبیب بورقیبه) و یوگسلاوی (مارشال تیتو) نیز با پیوستن به بنیانگذاران جنبش عدم تعهد، در فهرست هیئت مؤسس این جنبش قرار گرفتند و بدین ترتیب، جنبش عدم تعهد علاوه بر آسیا و آفریقا، تا اروپای شرقی گسترش یافت و اولین اجلاس خود را در سال 1340 در شهر بلگراد مرکز یوگسلاوی تشکیل داد. جنبش عدم تعهد که هنگام تأسیس فقط 22 عضو داشت اکنون با گذشت 57 سال دارای 120 عضو میباشد.
علیرغم گسترش کمی که نصیب جنبش عدم تعهد شد، این جنبش در طول بیش از نیم قرن عمر خود متأسفانه برای رسیدن به اهداف کیفی توفیق چندانی نداشت. آنچه اکنون میتواند موجب خرسندی باشد فقط اینست که این سازمان بینالمللی موجودیت خود را حفظ کرده و میتواند زمینه مناسبی برای دست یابی ملتهای آزاد به اهداف اولیه این جنبش باشد که هنوز تحقق نیافتهاند.
از عوامل اصلی عدم تحقق اهداف جنبش عدم تعهد، یکی این بود که تعدادی از سران و بنیان گذاران این جنبش به دیکتاتورهای نامدار عصر خود تبدیل شدند و به جای آنکه با قدرتهای استکباری مبارزه کنند به سرکوب ملتهای خود پرداختند و در نقش مهرههای قدرتهای شرق و غرب بازی کردند. مارشال تیتو، حبیب بورقیبه و احمد سوکارنو در اوج دیکتاتوری سقوط کردند و ناصر درحالی که در نیمه راه دیکتاتور شدن بود سکته کرد و مصر تحت سلطه انورالسادات مهره وابسته به آمریکا در آمد و بعد از آنکه در سال 1360 وی به دست سروان خالد اسلامبولی اعدام انقلابی شد، حسنی مبارک جای او را گرفت که در طول سه دهه حکمرانی مستبدانه بر مصر این کشور را به شدیدترین وجه به آمریکا و رژیم صهیونیستی وابسته کرد. بسیاری از دیگر اعضای جنبش عدم تعهد نیز برخلاف منشور این جنبش، به یکی از دو قطب قدرت شرق یا غرب وابسته بودند. جواهر لعل نهرو و قوام نکرومه، تنها کسانی از سران اولیه جنبش عدم تعهد بودند که سالم ماندند و دیکتاتور نشدند.
انقلاب اسلامی ایران، که راهبرد مهم رهبر بزرگ آن حضرت امام خمینی، شعار "نه شرقی - نه غربی" بود، جان تازهای به کالبد نیمه جان ملتهای جهان سوم دمید و ذهنها را بار دیگر متوجه اهداف جنبش عدم تعهد و مراحلی بالاتر از آن کرد که عبارت بودند از قدرت ذاتی ملتها برای اداره کشور خود و ظرفیت بالای اسلام برای مدیریت کشورها. حوادث مهمی از قبیل فروپاشی شوروی، نیمه جان شدن بلوک کمونیسم در سایر نقاط جهان، پیدایش تغییرات عمده در اروپای شرقی، سقوط بسیاری از دیکتاتورها در جهان عرب و شمال آفریقا در اثر بیداری اسلامی، گسترش نهضت آزادی خواهی در مناطق مختلف جهان به ویژه در قلمرو جغرافیائی جنبش عدم تعهد و سرانجام ضعف شدید بنیه اقتصادی و سیاسی اروپا و آمریکا که اکنون درحال گسترش است، تحولات بزرگ و عمیقی در جهان پدید آوردهاند که زمینه را برای تحقق اهداف اولیه جنبش عدم تعهد فراهم ساخته است.
شرط اصلی و بسیار مهم موفقیت جنبش عدم تعهد در آینده و کمال یافتن کارنامه نیمه تمام این جنبش اینست که سران آن از سرنوشت بنیان گذاران عبرت بگیرند و در کام دیکتاتوری فرو نروند. دیکتاتور شدن، ملازم وابسته شدن است و این با فلسفه تأسیس جنبش عدم تعهد در تضاد است. هر چند امروز، جهان از حالت دو قطبی خارج شده و فقط قطب غربی باقی مانده، ولی تک قطبی بودن یعنی یکه تازی آمریکا و اروپا که خطر بزرگتری برای جهان است. البته قدرتهای جدیدی درحال ظهور هستند که به زودی بار دیگر شاهد دو قطبی شدن جهان خواهیم بود. همین واقعیت نشان میدهد جنبش عدم تعهد از این پس نیز برای کشورهای درحال توسعه یک ضرورت است و نه تنها باید باقی بماند بلکه باید تقویت هم بشود و البته برای باقی ماندن و تقویتی که موجب کامل شدن پرونده ناتمام شود، این جنبش به مواظبتهای زیادی نیاز دارد تا مانع تبدیل شدن سران کنونی آن به دیکتاتورهائی همچون گذشتگان و مهرههای وابستهای همچون آنان گردد.
ریاست جمهوری اسلامی ایران بر جنبش عدم تعهد در دور جدید یک فرصت مناسب برای تقویت این جنبش است. اکنون مصر و تونس و تعدادی دیگر از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد با انقلابهائی که در آنها رخ داده زمینههای خوبی برای کمک به تحقق اهداف جنبش عدم تعهد دارند. جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از این زمینهها و فرصت خوبی که تحولات جهانی در اختیار قرار داده باید حداکثر تلاش خود را برای کامل ساختن پرونده نیمه تمام جنبش عدم تعهد به عمل آورد. این ریاست نباید تشریفاتی باشد. ما باید نشان دهیم که اهل تشریفات نیستیم و درخشانترین دوران را برای جنبش عدم تعهد خلق میکنیم و گامهای عملی مهمی برای تحقق اهداف اولیه آن بر میداریم.
http://www.jomhourieslami.com/1391/13910604/13910604_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.