تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

مذهب حکيم ابوالقاسم فردوسي و سنايي و غزنوي چه بود؟


استاد ابوالقاسم فردوسي شاعر بزرگ حماسه سراي ايران و يکي از گويندگان مشهور عالم و از ستارگان درخشنده آسمان ادب فارسي و از مفاخر نام بردار ملت ايران است. نام او چنانکه در منابع کهن آمده، منصور بن حسن بوده و در میان مردم به ابوالقاسم فردوسی شهرت یافته است. سال ولادتش دانسته نیست اما از برخی از ابیات وی می توان به حدود آن پی برد. تاريخ تولدش به احتمال (325 ـ 326) يا (323 ـ 324) بوده است. شاهنامه اثر گرانسنگ فردوسي که احياءگر زبان شيرين فارسي است از ميراث هاي بزرگ تمدن کهن ايران محسوب شده و داراي ارج و قيمت گرانبهاست. فردوسي در اين اثر علاوه بر پرهيز از آميختگي زبان فارسي به احياي آن پرداخته و ارزش هاي اسلامي را به آن مي افزايد، اين کتاب، حاوي مطالب دقيق تاريخي، علمي، اجتماعي، نظامي، سياسي و ديني و فرهنگي و حتي اقتصادي مي باشد، که در نوع خود کتابي بي نظير و بي بديل است. او مردي ميهن دوست و وطن پرست بوده و در جاي جاي شاهنامه به ستايش ايران و نژاد ايراني پرداخته است. اين کتاب گرانسنگ نشان گر، ميزان معلومات و دانش فراوان و جامعيت فردوسي نيز هست، که در علوم مختلف از جمله زبان شناسي و تاريخ فرهنگ و ملل تسلط بي مانند داشته از طرفي در علوم معرفتي و ديني و اديان شناسي و ديگر علوم از زبردستي ويژه و تخصص مثال زدني برخوردار بود. از اشعار فردوسي چنان بر مي آيد که او علاوه بر اينکه مردي دانشمند و ديندار بوده به اهل بيت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز عشقی وصف ناپذير داشته است، او معاصر حکومت غزنويان و سلطنت سلطان محمود غزنوي است و با وي نيز مخالف بوده و در هجو او به خاطر عدم احقاق حقوق اشعاري سروده است: چو سي سال بردم بشهنامه رنج که شاهم ببخشد به پاداش گنج به پاداش گنج مرا در گشاد به من جزبهاي فقاعي نداد. فردوسي وقتي سرودن شاهنامه را آغاز کرد، سلطان محمود غزنوي وعده داده بودکه در ازاي آن خدمت فرهنگي عطايايي بي شمار به او دهد، اما پس از پايان کار مبلغ ناچيزي به فردوسي داد،علت اين بي مهري محمود غزنوي را چند دليل شمرده اند که از آن مي توان به مذهب فردوسي رسيد: 1. سني بودن سلطان محمودغزنوي و شيعه بودن فردوسي و پايبندي او به مذهب تشيع مرا غمز کردند کآن پرسخن به مهر نبي و علي شد کهن من از مهر اين هر دو شه نگذرم اگر تيغ شه بگذرد بر سرم 2. ديگران نيز او را، رافضي ناميده اند. 3. سلطان محمود مردي متعصب و به کيش فردوسي پي برده بود: مرا سهم دادي که دارم ز روشن دلي بدل مهر جان نبي و علي اگر شاه محمود ازين بگذرد مر او را بيکجو نسنجد خرد 4. پس از اينکه فردوسي از پيش محمود که قصد کشتن او کرد گريخت به طبرستان رفت و در دربار باونديان به خاطر اينکه آنان نيز شيعه بودند جاي گرفت، شهريار او را بنواخت وگفت يا استاد... تو مرد شيعي هستي، هر که تولي به خاندان پيامبر کند او را دنيا به هيچ کار نيايد.. از اين روي از سرگذشت فردوسي چنان بر مي آيد که وي به طور قطعي شيعي مذهب بوده. اگر چشم داري به ديگر سراي به نزد وصي و نبي گير جاي گرت زين بد آيد گناه منست چنين است و آيين و راه منست. سنائي غزنوي ابو المجد مجدود بن آدم سنايي، غزنوي از شعراي حکيم و دانشمند ايران در قرن ششم در عهد غزنويان و خوارزم شاهيان بود. او از استادان مسلم ادب فارسي در اين قرن است؛ گفته شده نام اصلي او حسن بوده است. با اينکه سنايي حکيم و از شعراي عقل گرا بود پيشه اش شاعري بود و مديحه سرايي مي کرد و از اين راه امرار معاش مي نمود. او به سير و سفر و سياحت نيز علاقه مند بوده و در شهرهاي مختلف مسافرت مي کرد. وي در بلخ در شهرهاي خراسان زندگي مي کرد و به مکه نيز سفر نمود.پس از سفر مکه که در سنين جواني روي داد،گرايشات عرفاني در وي جوانه زد و مشتاق هم نشيني با اهل دل گردید. در شهرهای سرخس، بلخ و شهرهاي خراسان همنشین عارفان گرديد و مجذوبيت و شيفتگي عجيبي در حال او پديدار گشت.. اگر چه وي در ابتداي بلوغ و دوران علمي به مدح سلاطين و حضور در دربار شاهان علاقه مند بود؛ اما از اواسط عمرش از اين کار دل زده شده و روي گردانيد و به سوي سير و سلوک روي آورد و تا آخر عمرش در غزنه به انزوا وعبادت پرداخت. سال وفات او را محققان به اختلاف 525 و 535 ذکر کرده اند درباره مذهبش: جمعي عقيده دارند که وي شيعي اثني عشري بوده و برخي عقيده خلاف داشته و وي را از اهل سنتِ محب اهل بيت قلمداد کرده اند، قاضي الله شوشتري از جمله طرفداران نظريه اول است. نظر وی از سوی محققان متأخر مورد تردید واقع شده است. عبدالجليل قزويني در کتاب النقض وي را در شمار شاعران شيعه شمرده و به اين شعر او استناد کرده: جانب هر که با علي نه نکوست هر که گوباش من ندارم دوست. وصفي که او از امام علي عليه السلام کرده بي نظير است: اشجع و افضل و اکرم از هم اعدل از هم اعلم مرمرا مدح مصطفي است غذي جان من باد جانش را بفدي آل او را بجا خريدارم وزبدي خواه آل بيزارم دوستدار رسول و آل ويم زآنکه پيوسته در نوال ويم گر بدست اين عقيده و مذهب هم برين بد بداريم يارب من زبهر خود اين گزيدستم کاندرين راه نجات ديدستم نائب مصطفي به روز غدير کرده در شرع خود مراورا مير راز دار خداي پيغمبر راز دار پيمبرش حيدر تا بنگشاد علم حيدر در ندهد سنت پيمبر بر با مدعيش مدايح مطلق زهق الباطل است و جاءالحق وي علاوه بر مدح آل پيامبر و تأکيد بر جريان غدير که از جمله خصايص مهم شيعه است از دشمنان آل پيامبر ازجمله امويان و معاويه اظهار تنفر و تبري کرده است. از جمله مدايح قابل توجه وي، مدحي است که درباره امام رضا عليه السلام سروده که می تواند دليلي ديگر بر تشيع او باشد: دين را حرميست در خراسان دشوار ترا به محشر آسان. از معجزه هاي شرع احمد از حجت هاي دين يزدان از خاتم انبياء در او تن از سيد اوصياء درو جان اين کين تو کفر و مهرت ايمان پيدا بتو کافر از مسلمان اين اشعار و سخنان بهترين دليل بر تشيع سنايي است. اما جهت حفظ وحدت از هجو ديگران دوري نموده و درباره اظهار عشق اهل بيت سنگ تمام گذاشته است. بنابراين، با توجه به مطالعه آثار اين دو شاعر گرانقدر، هر دو شيعه مذهب بوده اما شيعه اي بوده که به جهات وحدت در جهان اسلام توجه خاص کرده و از طرح مسايل تفرقه انداز بي فايده پرهيز نموده اند، اما حقايق تاريخي را بدون هيچ سانسوري به زبان شعر بازگويي نموده اند چنان که سنايي واقعه غدير را بيان کرده، اما از هجو ديگران دوري جسته است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image