مساله هسته ای و صلح حدبیه؟ /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

پرسشگر محترم، جواب سوال شما را در دو قسمت خدمتتان تقدیم میکنیم. الف) ماجرای صلح حدیبیه (شرایط و نتایج آن)


پرسشگر محترم، جواب سوال شما را در دو قسمت خدمتتان تقدیم میکنیم. الف) ماجرای صلح حدیبیه (شرایط و نتایج آن) پیغمبر اسلام(ص) در سال ششم هجرت ماه ذی القعده تصمیم گرفت که به اتفاق مهاجرین و انصار و سایر مسلمانان به عنوان مراسم «عمره» به سوی مکه حرکت کند، و قبلا به مسلمانان اطلاع داده بود که من در خواب دیدم همراه یارانم وارد «مسجد الحرام» شده ایم و مشغول مناسک عمره هستیم. پیامبر خدا(ص) همه مسلمانان را تشویق به شرکت در این سفر نمود، اما گروهی خودداری کردند، ولی جمع کثیری از مهاجران و انصار و اعراب بادیه نشین در خدمتش عازم مکه شدند. این جمعیت که در حدود یکهزار و چهارصد نفر بودند همگی لباس احرام بر تن داشتند و جز شمشیر که اسلحه مسافران محسوب می شد هیچ سلاح جنگی با خود بر نداشند. مسلمانان در «ذی الحلیفه» نزدیک مدینه احرام بستند و با تعداد زیادی شتر برای قربانی حرکت کردند. وضع حرکت پیامبر(ص) به خوبی نشان می داد که هدفی جز انجام این عبادت بزرگ ندارد. تا اینکه پیامبر(ص) وارد سرزمین «حدیبیّه» شد (حدیبیّه قریه ای در نزدیکی مکه بود که حدود 20 کیلومتر تا مکه فاصله داشت). ولی در اینجا قریش با خبر شدند و راه را بر پیغمبر(ص) بستند، و از ورود او به مکه مانع شدند و در واقع تمام سنتهائی را که در زمینه امنیت زائران خانه خدا در ماه حرام داشتند زیرپا گذاشتند، چرا که آنها معتقد بودند در ماههای حرام (از جمله ماه ذی القعده که پیامبر در آن ماه قصد عمره داشت) و مخصوصاً در حال احرام نباید مانع هیچکس شوند، حتی اگر قاتل پدر خویش را در این ایام و در این مراسم می دیدند ابداً متعرض او نمی شدند. در اینجا سفرائی میان قریش و پیامبر(ص) رفت و آمد کردند تا مشکل به نحوی حل شود، سرانجام «عروة بن مسعود ثقفی» که مرد هوشیاری بود از سوی قریش خدمت پیامبر(ص) آمد، پیامبر(ص) فرمود من به قصد جنگ نیامده ام و تنها هدفم زیارت خانه خدا است. در این میان پیامبر(ص) به «عمر» پیشنهاد فرمود که به مکه رود و اشراف قریش را از هدف این سفر آگاه سازد، عمر گفت قریش با من عداوت شدیدی دارند، ومن از آنها بیمناکم، بهتر است که «عثمان» به این کار مبادرت ورزد، عثمان به سوی مکه آمد و چیزی نگذشت که درمیان مسلمانان شایع شد او را کشته اند، در اینجا پیامبر(ص) تصمیم به شدت عمل گرفت، و در زیر درختی که در آنجا بود با یارانش تجدید بیعت کرد که به نام «بیعت رضوان» معروف شد، و با آنان عهد بست که تا آخرین نفس مقاومت کند، این موضوع به گوش مشرکان رسید و رعب و وحشتی در قلوب آنها افکند و عثمان را آزاد کردند. قریش «سهیل بن عمرو» را برای مصالحه خدمت پیامبر(ص) فرستادند، ولی تأکید کردند که امسال به هیچ وجه ورود او به مکه ممکن نیست. بعد از گفتگوهای زیاد پیمان صلحی منعقد شد. پیامد ها و آثار مثبت این صلح: به طور خلاصه مسلمانان از این صلح چند امتیاز و پیروزی مهم به شرح زیر به دست آوردند: 1 ـ عملاً به فریب خوردگان مکه نشان دادند که آنها قصد کشتار ندارند و برای شهر مقدس مکه و خانه خدا احترام فراوان قائلند، همین امر سبب جلب قلوب جمع کثیری به سوی اسلام شد. 2 ـ قریش برای اولین بار اسلام و مسلمین را به رسمیت شناختند مطلبی که دلیل بر تثبیت موقعیت آنها در جزیره عربستان بود. 3 ـ بعد از صلح حدیبیه مسلمانان براحتی می توانستند همه جا رفت و آمد کنند، و جان و مالشان محفوظ بماند، و عملا با مشرکان از نزدیک تماس پیدا کردند، تماسی نتیجه‎اش شناخت بیشتر اسلام از سوی مشرکان و جلب توجه آنها به اسلام بود. 4 ـ بعد از صلح حدیبیه راه برای نشر اسلام در سراسر جزیره عرب گشوده شده، و آوازه صلح طلبی پیامبر(ص) اقوام مختلفی را که برداشت غلطی از اسلام و شخص پیامبر(ص) داشتند به تجدید نظر وادار کرد، و امکانات وسیعی از نظر تبیلغاتی به دست مسلمانان افتاد. 5 ـ صلح حدیبیه راه را برای گشودن «خیبر» و برچیدن این غده سرطانی یهود که بالفعل و بالقوه خطر مهمی برای اسلام و مسلمین محسوب می شد هموار ساخت. 6 ـ اصولاً وحشت قریش از درگیری با سپاه هزار و چهارصد نفری پیامبر(ص) که هیچ سلاح مهم جنگی با خود نداشتند و پذیرفتن شرائط صلح، خود عامل مهمی برای تقویت روحیه طرفداران اسلام و شکست مخالفان بود که تا این اندازه از مسلمانان حساب بردند. 7 ـ بعد از ماجرای حدیبیه پیامبر(ص) نامه های متعددی به سران کشورهای بزرگ ایران و روم و حبشه، و پادشاهان بزرگ جهان نوشت، و آنها را به سوی اسلام دعوت کرد، و این به خوبی نشان می دهد که تا چه حد صلح حدیبیه اعتماد به نفس به مسلمین داده بود که نه تنها در جزیره عرب که در دنیای بزرگ آن روزه راه خود را به پیش می گشودند. هنگامی که پیامبر از حدیبه باز می گشت (و سوره فتح نازل شد) یکی از اصحاب عرض کرد: «این چه فتحی است که ما را از زیارت خانه خدا بازداشتند و جلوی قربانی ما را گرفتند»؟! پیامبر(ص) فرمود: «بد سخنی گفتی، بلکه این بزرگترین پیروزی ما بود که مشرکان راضی شدند بدون برخورد خشونت آمیز شما را از سرزمین خود دور کنند، و به شما پیشنهاد صلح دهند، و با آنهمه ناراحتی که قبلاً دیده اند تمایل به ترک تعرض نشان داده اند». سپس پیامبر ناراحتی هائی که در بدر و احزاب تحمل کردند به آنها یادآور شد مسلمانان تصدیق کردند که این اعظم فتوح بوده است و آنها را از روی ناآگاهی قضاوت کردند. «زهری» که از رجال معروف تابعین است می گوید: «فتحی عظیمتر از صلح حدیبیه صورت نگرفت، چرا که مشرکین با مسلمانان ارتباط یافتند و اسلام در قلوب آنها جایگزین شد و در عرض سه سال گروه عظیمی اسلام آوردند، و جمعیت مسلمانان با آنها فزونی گرفت». (قصه های قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی) قریش براى نخستین بار، اسلام و مسلمانان را به رسمیت شناخت و این امر، نشان دهنده تثبیت موقعیت مسلمانان در جزیره عربستان بود.(تفسیرنمونه، ج 22، ص 15.) به گفته واقدى، جنگ، مانع میان مردم و سخن گفتن با آنها بود و زمانى که جنگ به صلح تبدیل شد، هر کسى کمترین شعورى داشت و درباره اسلام چیزى مى شنید، مسلمان مى شد.(المغازى، ج 2، ص 624.) امام صادق(علیه السلام) مى فرمود: «پس از گذشت مدتى از صلح، اسلام چنان رشد کرد که نزدیک بود بر مکه مستولى شود و مسلمانان و مشرکان، درهم آمیختند».(طبرسى، اعلام الورى، ص 62.) «زهرى» مى گوید: «فتحى عظیم تر از صلح حدیبیه، صورت نگرفت؛ زیرا مشرکین با مسلمانان ارتباط یافتند و اسلام در قلوب آنها جایگزین شد و در عرض دو سال، گروه عظیمى اسلام آوردند و جمعیت مسلمانان، با آنها فزونى گرفت».(السیرة النبویه، ج 3، ص 186.) ابن هشام پس از نقل گفته زهرى، مى نویسد: مسلمانان همراه پیامبر هنگام صلح حدیبیه، 1400 نفر بودند و این تعداد، در فتح مکه و در عرض دو سال، به 10000 نفر رسید.(همان.) پس از پیمان صلح و اطمینان از متوقف شدن تجاوز مشرکان، فرصت تبلیغ جهانى براى پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فراهم شد و حضرت نشر دعوت به خارج از مرزهاى حجاز را آغاز کرد و براى شاهان بزرگ و مقامات مذهبى مسیحى و رؤساى قبایل معروف، نامه ارسال داشت.(ر.ک: مکاتیب الرسول). بیشتر مفسران، پیروزى در خیبر را به عنوان آخرین سنگر یهودیان، مصداق فتح قریب مى دانند؛(مجمع البیان، ج 9، ص 116.) به خصوص غنایم فراوانى که در پى این فتح، نصیب مسلمانان گردید.(ر.ک: فتح (48)، آیه 19 -21.) ب) با توجه به تاریخ، شرایط صلح حدیبیه را می­توان اینگونه برشمرد: 1. برتری مطلق نظامی پیامبر اسلام پس از پیروزی در جنگ احزاب و خیبر که اقتدار و ثبات فوق العاده ای را برای دولت پیامبر به همراه داشت. 2. آمادگی کفار مکه برای به رسمیت شناختن اعتقادات و آداب مسلمانی و حکومت پیامبر در مدینه 3. ترس کفار از سرکوب مسلمانان و پایبندی دو ساله آنها به قرارداد 4. بایکوت کامل رسانه ای مسلمانان مدینه از سوی کفار مکه که امکان تبلیغ معارف اسلام را در شبه جزیره العرب از آنها سلب کرده بود. با به رسمیت شناختن مسلمین از سوی کفار مکه، مسلمانان امکان رساندن پیام اسلام را به تمامی مردم عربستان پیدا کردند. ج) می­توان با اندکی تسامح ادعا نمود که وضعیت کنونی کشور ما با وضعیت زمان صلح حدیبیه شباهتهای زیادی دارد. کشور ما توانست با پایداری مقابل زرگوییهای قدرتهای بین الملل و مشارکت وسیع مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، پیام اقتدار و ثبات نظام و ملت بزرگ ایران را به تمامی دنیا خصوصاً دشمنان این مرز و بوم مخابره نمود. از سوی دیگر به دلیل سلطه رسانه ای غرب و بایکوت رسانه های ایران و وقایع منطقه و سوریه، پیام ملت انقلابی ایران به سختی به گوش ملتهای آزاده جهان می­رسد. علائمی نیز وجود دارد که جهان استکبار آماده اند تا در صورت ادامه این شرایط، حقوق ملت ایران را به رسمیت شناخته و به طور موقت دست از زیاده خواهی بردارند هر چند که در مورد استمرار توطئه های دشمن نیز احتمالات قوی وجود دارد. د) نکته اساسی که در تطبیق این شرایط بر شرایط مسلمین در عهد پیامبر اکرم باید مورد توجه جدی قرار گیرد این است که این شخص پیامبر بود که تشخیص داد مسلمانان این حرکت بدون سلاح را به سوی مکه انجام داده و سپس معاهده صلح را امضا کنند. نه اینکه مسلمین خودشان به این نتیجه رسیده و با ارزیابی های شخصی، این صلح را پیامبر تحمیل کنند. در ایران اسلامی نیز سیاستهای کلی نظام در اختیار رهبر معظم انقلاب است. بنابراین گمانه زنی­های رسانه ای از سوی برخی محافل و مطرح نمودن این مسأله ، شائبه تحمیل صلح را بر رهبر انقلاب ایجاد می­کند که مناسب است این نکته مهم از سوی تمامی رسانه ها رعایت شود. هر چند که متن مورد اشاره شما بیشتر در بیان این موضوع است که برخی در کشور فقط سیاستهای تقابل را قبول می­کنند و در مورد سیاستهای تعاملی نظام موضع گیری نامطلوب داشته و آن را مغایر با سیر انقلاب تلقی می­کنند. این متن با مثال زدن صلح حدیبیه در صدد بیان این اصل است که تصمیمات رهبران دینی تابع متغیرهایی است که می­تواند هم جنبه تقابل و هم جنبه تعامل را به خود بگیرد که البته این سخن، مقبول و بدیهی است. ه) باید دانست که صلح با سازشکاری تفاوت اساسی دارد. صلح وسیله و تاکتیکی است برای طی مسیر خود بدون کوتاه آمدن از اصول و اهداف خود، اما سازش با کوتاه آمدن از اهداف و مبانی اعتقادی خود همراه است. اگر نظام اسلامی روزی بخواهد به صلح یا آتش بس با نظام استکباری برسد به یقین از موضع قدرت بوده و همراه با حفظ اصول و مبانی انقلاب اسلامی و در جهت تأمین منافع بلند مدت ملت مسلمان و انقلابی مردم ایران خواهد بود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image