کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا پيامبر اکرم(ص) پس از به قدرت رسيدن در مدينه به قلع و قمع کافران و مشرکين پرداخت با اينکه قبلاً در سوره کافرون آمده بود: (لکم دينکم ولي دين)؟


اولاً، در مورد جزيه دادن مسيحيان، يهوديان و زردشتيان به حکومت اسلامي بايد گفت که همه شهروندان يک کشور بايد ماليات بدهند تا دولت اسلامي از طريق آن بتواند به اداره جامعه و تامين نظم و امنيت آن و فراهم کردن وسايل رفاه زندگي مردم اقدام کند. مسلمانان بايد اين ماليات را به عنوان خمس و زکات به حکومت اسلامي مي پرداختند اما پيروان ديگر اديان نيز همانند مسلمانان بايد اين ماليات را مي پرداختند ولي چون آنها به حکم اسلامي پرداختن خمس و زکات که ماليات اسلامي است معتقد نبودند، بنابراين حکومت اسلامي مالياتي را که از آنها مي گرفت عنوان جزيه داشت که نشانگر تعهد آنها نسبت به حکومت، به عنوان شهروند جامعه اسلامي بود. بنابراين نمي توان جزيه دادن را نشانه شهروند درجه دو بودن و براي اجبار بر مسلمان شدن دانست زيرا اگر مسيحيان و يهودياني که جزيه مي دادند مسلمان هم مي شدند بايد همين ماليات را به عنوان خمس و زکات به حکومت اسلامي مي پرداختند. ثانيا، آيات سوره کافرون نشانه سازش پيامبر با مشرکان نيست و نمي خواهد بگويد که مسلمانان به دين خود مشغول باشند و مشرکان به بت پرستي خود بپردازند بلکه اعلام برائت و بيزاري پيامبر اکرم از بت پرستي را بيان مي کند. توجه به علت نازل شدن اين سوره از جانب خداوند، اين ادعا را اثبات مي کند. در کتاب هاي تفسيري شيعه و سني چنين آمده که گروهي از سران مشرکان قريش، نزد پيامبر اکرم آمدند و گفتند: اي محمد! تو بيا از آئين ما پيروي کن، ما نيز از آئين تو پيروي مي کنيم، و تو را در تمام امتيازات خود شريک مي سازيم، يک سال تو خدايان ما را عبادت کن! و سال ديگر ما خداي تو را عبادت مي کنيم، اگر آئين تو بهتر باشد ما در آن با تو شريک شده ايم، و بهره خود را گرفته ايم، و اگر آئين ما بهتر باشد تو در آئين ما شريک شده و بهره ات را از آن گرفته اي! پيغمبر (ص) فرمود: پناه بر خدا که من چيزي را همتاي او قرار دهم! گفتند: لا اقل بعضي از خدايان ما را لمس کن و از آنها تبرک بجوي تا ما تو را تصديق کنيم و خداي تو را بپرستيم! پيامبر فرمود: من منتظر فرمان پروردگارم هستم. در اين هنگام سوره قُلْ يا أَيُّهَا الْکافِرُونَ نازل شد، و رسول الله به مسجد الحرام آمد، در حالي که جمعي از سران قريش در آنجا جمع بودند بالاي سر آنها ايستاد، و اين سوره را تا آخر بر آنها خواند. آنها وقتي پيام اين سوره را شنيدند کاملاً مأيوس شدند، و حضرت و يارانش را آزار دادند. گاهي چنين تصور شده که آخرين آيه اين سوره که مي گويد: «آئين شما براي خودتان، و آئين من براي خودم»، به مشرکان اجازه مي دهد که بر آئينشان بمانند، چرا که اصرار بر پذيرش آئين اسلام نمي کند! ولي اين پندار نادرست است، زيرا لحن آيات به خوبي نشان مي دهد که اين تعبير نوعي تحقير و تهديد است، يعني آئين شما به خودتان ارزاني باد! و به زودي عواقب نکبت بار آن را خواهيد ديد. دليل اين مطلب اين است که پس از اين ماجرا پيامبر اکرم مبارزه با بت پرستي را ادامه دادند و به همين دليل بود که مشرکان سه سال مسلمانان را به شعب ابي طالب تبعيد کردند و به علت مبارزات بي امان پيامبر با خرافات و بت پرستي، سرانجام توطئه قتل آن حضرت را برنامه ريزي کردند. ثالثا، با توجه به اينکه خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «خداوند از نيکي کردن و رعايت عدالت نسبت به کساني که با شما در امر دين پيکار نکردند و شما را از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهي نمي کند؛ چرا که خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد. خدا شما را تنها از دوستي کساني نهي مي کند که در امر دين با شما پيکار کردند و شما را از خانه و ديارتان آواره نمودند، يا کمک به بيرون راندن شما کردند. آري خدا شما را از هرگونه پيوند دوستي با اينها نهي مي کند و هر کس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است». به اين ترتيب افراد غير مسلمان به دو گروه تقسيم مي شوند: گروهي که در مقابل مسلمانان ايستادند و شمشير به روي آنها کشيدند، و مانع رسيدن پيام رهايي بخش اسلام به مردم مظلوم و تحت ظلم و ستم مي شدند، مانند مشرکان مکه و امپراطوري ايران و روم، تکليف مسلمانان اين است که از هرگونه پيوند محبت و دوستي با اين گروه خودداري نمايند و با مبارزه با آنها، نظام طبقاتي و ظالمانه حاکم بر جوامع تحت استعمار و استبداد را ساقط کرده و پيام اسلام را که برادري و برابري افراد جامعه و آزادي از بردگي قدرت هاي امپراطوري روم و ايران و مشرکان بود، به مردم برسانند تا مردم با اختيار خود، دست به انتخاب دين حق بزنند. اما دسته ديگري بودند که در عين کفر و شرک، کاري به مسلمانان نداشتند، نه دشمني مي ورزيدند، نه با آنها پيکار مي کردند، و نه اقدام به بيرون راندنشان از شهر و ديارشان نمودند. نيکي کردن با اين دسته و اظهار محبت با آنها بي مانع بود. شيوه و توصيه پيامبر اکرم و امامان شيعه نيز محبت ورزيدن به اين افراد بود. وقتي امام علي، مالک اشتر را به حکومت مصر مي گمارد، در نامه اي به او توصيه کرد: «قلب خويش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محب و لطف کن و همچون حيوان درنده اي نسبت به آنها نباش که خوردن آنها را غنيمت شماري. زيرا آنها يا برادران ديني تو [مسلمان] هستند يا انسان هايي مانند تو هستند». در اين نامه علي عليه السلام به مالک اشتر دستور مي دهد که با همه افراد جامعه اعم از مسلمان و غير مسلمان، با مهر و محبت رفتار کند و اگر در تاريخ نمونه اي را ديديم که مسلمانان، غير مسلمانان را مورد آزار و اذيت قرار دادند، نبايد آن را به اسلام نسبت داد، زيرا دستور قرآن و روش رفتاري پيشوايان ديني ما، مهر و محبت با پيروان ساير اديان مي باشد و مبارزه آنها فقط با مستکبران و شاهان روم و ايران بوده که مردم را به بردگي کشيده و نظام طبقاتي ايجاد کرده و با ترويج عقايد باطل، مردم را به گمراهي کشانده بودند و مانع رسيدن پيام آزادي بخش اسلام به مردم مظلوم بودند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image