مصادر تفسیر /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

مصادر تفسیر چیست؟


مصادر تفسیر عبارتند از: منابعی که مفسر، پس از دانستن علوم تفسیر، به آنها رجوع کرده و برای فهم مراد الله به استناد و اخذ از آنها مبادرت می‌ورزد. مصادر تفسیر بر دو نوعند: 1. مصادری که رجوع به آنها واجب و الزامی است 2. مصادری که رجوع به آنها استحسانی و استعانتی است. مصادر قسم اول عبارتند از: الف: قرآ ن مجید؛ به قول حاکم جشمی:« قرآن در دلالت مستقل است، مگر آنجا که بیانش محتاج به بیان سمعی است؛ مانند موارد تشابه یا اجمال و یا ابهام[1] ».بنا بر فرموده «فانّ القرآن یفسّر بعضه بعضاً؛ همانا بخشی از قرآن بخش دیگرش را تفسیر می‌کند [2] »، امام صادق ‹ع› نیز فرمود: «هیچ امر اختلافی میان دو نفر نیست مگر آ‌نکه در کتاب الله اصلی برای آن هست؛ اما عقول مردم به آ‌ن نمی‌رسد [3] ». البته مراد از عدم دستیابی عقول مردم به آن، دشواری امر پژوهش و اجتهاد است، نه آنکه ذاتاً و در واقع راهی به دانستن آن نباشد؛ چراکه « وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ [4] »؛ ناگفته پیداست که مراد از «تبیان کل شئ» روشن کردن چیزهایی است که مربوط به تبیین روابط خالق با خلق، خلق با خالق و خلق با خلقند، نه بر فرض مثال تبیین فرمول تیزاب.ب)‌: سنت؛ و آن عبارت است از: قول، فعل و تقریر معصوم (ع)‌. مهمترین بخش سنت به نام «قول» عبارت است از: روایات مرفوعه [5] به پیغمبر اکرم (ص) و نیز معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) که باز در واقع مرفوعه به پیغمبرند، آن هم از طرق قانونی روایت. وقتی از امام باقر (ع) پرسیدند: یابن رسول الله، علم شما از کجاست؟ فرمود: « نَکْنِزُهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ؛ آن را چون گنجی از آ‌ثار رسول الله نگهبانیم [6] ».ناگفته نماند با آنکه ائمه معصومین (علیهم السلام) در نزد جماعت عامه، دارای برترین مقام علم و تقوا بودند اما از ایشان ـ به جز اندکی ـ روایت نکرده اند!! علت آن نیز بر خلاف آنچه بعضی گفته اند، تنها عناد و دشمنی برخی از عامه نبود، بلکه به سبب جدا کردن ائمه از جامعه و مهجور ماندن جامعه از ایشان بود؛ چرا که دستان سیاست باز خلفای غاصب، با تمام قوا، خاندان رسالت را از جامعه جدا و سعی در امحای آ‌ثار ایشان داشت. از همین رو طرق روایت از معصومین منحصر به شیعیان شد و به حمدالله مجامع و منابع روایی شیعه اثنا عشریه به مراتب غنی تر از مجموعه‌های روایی عامه گشت؛ « مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ [7] ». در حدیث «ثقلین» که از طریق امامیه و عامه به تواتر [8] نقل شده، آمده است که پیغمبر اکرم (ص) در روزهای پایانی حیات طیّبه خود فرمود: « إنّى تارک فیکم الثّقلین کتاب اللَّه و عترتى أهل بیتى ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا أبدا فإنّهما لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض ؛ همانا من دو چیز گران بهاء در میان شما بجا می گذارم: کتاب الله و عترت و خاندانم را، مادام که به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و آن دو هرگز از هم جدا نشوند، تا در قیامت و در پای حوض کوثر به من رسند [9] ».و اما دیگر مصادر تفسیر؛ از جمله قول صحابه و تابعین ـ اگر در سلسله روات تا پیغمبر اکرم (ص) یا اوصیاء او نرسند ـ استحسانی و استعانتی اند؛ به شرط آنکه مخالفت کتاب و سنت و عقل و اجماع نکنند. پس این نوع مصادر جنبه الزامی و قانونی ندارند؛ مانند استناد به قول ابن عباس، قتاده، ضحاک، سدّی و امثال ایشان که فقط در مورد اسباب نزول آنهم با شرط صحت و توثیق راویان، قابل قبول می باشند. شافعی در این باره می گوید: «آنچه از پیغمبر به ما رسیده با سر و چشم قبول داریم و آنچه از صحابه رسیده، اختیار می‌کنیم، اما آنچه از تابعان می رسد محل تأمل است؛ زیرا آنان رجالی بودند و ما نیز رجالی هستیم [10] ». بسی جای تعجب است که تفسیر تبیان شیخ طوسی و مجمع البیان طبرسی که از مهمترین تفاسیر ما هستند، مملو از اقوال اینگونه مفسرینی است که جنبه قانونی ندارند و بسیاری از اقوال ایشان سخیف و بی مایه اند. پی نوشت ها [1] . قانون تفسیر، سید علی کمالی دزفولی، بخش مصادر تفسیر، انتشارات کتابخانه صدر، چاپ دوم 1359. [2] . بیان «بعض المحققین»: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 54، ص : 22 و نیز: مقدمه تفسیر الصافی، ج 1، ص: 75. [3] . بحار الانوار، علامه مجلسی 92/100 [4] . نحل / 89. [5] . «روایت مرفوع» دو معنا دارد: ا. حدیثی است که به هر حال، به معصوم (ع) اضافه و انتساب یابد؛ چه سند حدیث مقطوع و مرسل باشد و یا مسند؛ 2. حدیثی است که از وسط سلسله یا آخر آن، یک یا چند نفر از روات افتاده باشند؛ لکن راوی تصریح به رفع نماید؛ مثلاً: کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه الی الصادق (ع) قال ... . در متن، معنای اول منظور است. نگا: درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، ص 88. [6] . بحار الأنوار، ج 2 ، باب 23 ، ص : 172، ح 15. [7] . نحل / 96. [8] . «خبر متواتر» خبری است که اگر در هر طبقه، خبر تنها به وسیله افراد زیادی نقل شود که معمولاً هماهنگی و اتفاق آنان بر دروغ ممکن نباشد و از گفته آنان علم به مضمون خبر حاصل شود؛ و تقسیم می شود به: متواتر لفظی، متواتر معنوی و متواتر اجمالی. نگا: درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، ص 66ـ61. [9] . مسند احمد حنبل، ج3، ص: 14و 17و 59؛ و نیز: الغدیر علامه امینی، مجلدات 1و 2و 3. [10] . ضحی الا سلا م، 2/ 187   .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image