ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آیا درست است که فرقه حسن صباح اوّلین سازمان تروریستی شناخته شده و هدف را برتر از وسیله می دانستند و گروهی به نام فدائیان باطنی داشته اند؟


حسن بن علی بن محمّد بن جعفر بن حسین صبّاح در سال 445 یا 448 هـ از پدر و مادر اسماعیلی، در قم متولّد شده است و پدر او از علمای مذهب اسماعیلی بوده است. رشید الدّین فضل الله می گوید: او در (ری) از پدر و مادر شیعه اثنا عشری متولد شده و تا 17 سالگی مذهب اثنا عشری داشته و از آن زمان به بعد به مذهب اسماعیلی در آمده است. وی مردی ناسیونالیست و وطن خواه بوده و برای مبارزه با تسلّط سیاسی و مذهبی بیگانگان عرب و ترکان سلجوقی و استعمار و استثمار آن ها، و استقلال بخشیدن به ملّت و ملّیت ایران، در جستجوی وسیله بود که با آن دارای قدرتی باشد، تا این که بالاخره صلاح خود را در این دید که رسماً به مذهب باطنی اسماعیلی نزاری در آید، تا از این راه بتواند با دشمنان ملّت و کشورش مبارزه کند، چه آن که مرام نامه سیاسی مذهب اسماعیلی نزاری، یکی آن بود که با دولت سلجوقی که حامی تسنّن و خلافت عباسی بود مبارزه کنند، دوم آن که خلافت عباسی را بر اندازند. بنابر این حسن صباح معتقد به امامت نزار و بینانگذار مذهب اسماعیلیان نزاری در ایران است، وی بدین منظور برای سرو سامان دادن و منسجم نمودن اسماعیلیان ایران و آماده نمودن آنان برای قیام و پیدا نمودن مرکز مناسب و محکم به عنوان پناهگاه، مدّت 10 سال به شهر هایی چون اصفهان، یزد، کرمان، مازندران خوزستان، دامغان، گرگان، قزوین و دیلمان و درّه رودبار الموت سیاحت و مسافرت نموده و قلعه الموت را به عنوان مرکز و پایگاه مستحکم و مناسب انتخاب نمود، وی در این مدّت توانست کسان بسیاری را در بلاد مختلف ایران به مذهب اسماعیلی در آورده و سر و سامانی به تشکیلات نهضت باطنی نزاری بخشیده و آن ها را متحد المرام و نیرومند گرداند. و هم چنین برای تسخیر الموت داعیان او توانستند چند تن از نگهبانان قلعه را اسماعیلی مذهب نموده، و در بین ساکنان آن نیز نفوذ نمایند و به آن ترتیب در شب ششم رجب سال 483 هجری قمری مخفیانه وارد قلعه الموت شده و مهدی علوی حاکم دولت سلجوقی را از قلعه بیرون کرده و قلعه را در اختیار گرفتند، با این وجود قدرت ظاهری دولت الموت، از لحاظ کمیّت، در برابر قدرت دشمنان نیرومند، مانند: دولت سلجوقی و خلافت بغداد و روحانیون ذی نفوذ و متعصّب اهل سنّت، بسیار کم و ضعیف بود، از این روی، بایسته بود که باطنيان نزاری، در برابر آن ها حربه ای کاری می داشتند، که بتوانند از خود دفاع کنند، بلکه دشمن را مرعوب نمایند. روی این نیاز، حسن صبّاح، نخست دژهای مستحکم را انتخاب نمود، و در درجه دوم، سازمان فدائیان باطنی اسماعیلی نزاری را به وجود آورد، چه این که او نیک می دانست که در میدان جنگ با دشمنان نیرومند قادر به مقابله نیست، لذا در این میان، روش قدیم گروه خوارج را، که برای پیش بردن مقاصد خود، دشمنان خود را به عنوان جهاد می کشتند و ایجاد ترس و وحشت می کردند، در پیش گرفت و گروهی از اسماعیلیان جوان و نیرومند و با ایمان و با سواد را برگزید، و پس از دیدن دوره های آمادگی و تمرین های لازم، آن ها را به مأموریت قتل دشمنان بزرگ خود می فرستاد، این مردان را (فدایی) می خواندند، زیرا آن ها مردانی بودند از جان گذشته که از مرگ هراسی نداشتند و می دانستند که در آن مأموریت جان سالم به در نخواهند برد، چون کسانی که مورد حمله آنان قرار می گرفتند، معمولاً توسط افراد مسلّح محافظت می شدند از این روی در انظار عمومی به صورت های مختلف دشمنان را کارد می زدند، این افراد معتقد بودند که در اثر مردن در راه انجام وظیفه دینی، بدن خود را به وسیله ساختن نفس خویش از آلایش ها پاک می سازند، تا شایسته دخول به عالم روشنایی گردند. روی این جهت برای فدائیان حسن صباح کشته شدن در راه اجرای فرمان او، شرف و سعادت بزرگ به شمار می رفت، بنابه روایاتی، مادران بسیاری از این فدائیان، از زنده برگشتن فرزندان خود از مأموریت، اندوهگین و گریان می شدند. نتیجه و پاسخ این که: با توجّه به آن چه ذکر شد، روشن شد که فرقه حسن صباح گروهی به نام فدائیان باطنی داشته و از این فدائیان، برای ترور و کشتن افراد مخالف گروه در جهت رسیدن به اهداف و مقاصد خود، استفاده می کرده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image