معیار انتخاب همسر-آمادگی ازدواج-تنفر از جنس مخالف /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

من پسری هستم ۲۵ ساله و دانشجوی سال آخر. خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی متأسفانه حس می کنم یه حس تنفر نسبت به جنس مخالف دارم به طوری که به هر صورت سعی می کنم از مباحث مربوط به ازدواج فرار کنم و حتی می ترسم به پیش نهادهایی که برخی از اعضا خانواده می دهند فکر کنم خودم هم موارد خوبی سراغ ندارم چون هر دختری را که می دیدم یا از او به هر طریق مطلع می شدم به جای بررسی مسأله به طور جدی و سریع صورت مسأله را پاک می کردم و می کنم نمی دانم چرا نمی توانم به آینده مطمئن باشم و از آن می ترسم، می ترسم در انتخاب اشتباه کنم و ... البته از نظر روانی تا حدود زیادی تحت فشار هستم؟


در مورد عدم تمایل به جنس مخالف و راه حل و درمان آن قبلا باید چند نکته مشخص شود:1- تمایل نداشتن شما به جنس مخالف با تمایل به جنس موافق همراه است یا نه؟2- از چه زمانى این حالت در شما پدیدار شده است و شرایط رشد آن چگونه بوده است؟3- برخوردهاى شما باجنس مخالف چگونه ودرچه سطحى بوده است ؟4- مختصرى پیرامون ویژگى هاى زندگى خود محیط تربیت شیوه معاشرت و رفتار با خویشان و دوستان بنویسید.5- مقدارى از ویژگى هاى روحى و روانى خودراتوضیح دهید. مثلا فردى اجتماعى پرتحرک با اراده و... هستید یا داراى افسردگى کم رویى جامعه گریز گوشه گیر کم اراده و... .6- آیا تاکنون مسأله خود را با کسى در میان نهاده و چاره جویى کرده اید یا نه؟ در صورت مثبت بودن نتایج آن را بنویسید. بدون توضیح موارد فوق تشخیص موضوع و راهنمایى پیرامون آن ممکن نیست. ولى باید متذکرشویم مشکل شما به هر مشکل و صورت که باشد راه حل داشته و قابل علاج است. امید است بتوانیم شما را در این مسأله یارى کنیم.تمایل به جنس مخالف این نیز مسأله اى غریزى است مگر اینکه مانعى روانى و یا جسمى در برابر آن قرار گیرد.مثلا افرادى که دچار اختلالات هورمونى هستند دچار چنین حالاتى شده و حتى ممکن است تمایلات جنسى متضاد داشته باشند. که در این صورت لازم است به پزشک متخصص غدد مراجعه کنند. علل روانى نیز در این مسأله دخالت دارند. گاهى بنابر عللى فرد از جنس مخالف بدش مى آید و دلیل آن برخوردى است که با زن یا مردى داشته است و موجبات تنفر او را فراهم کرده و در واقع او در برابر زن یا مرد رفتارى شرطى پیدا کرده است.حدس ما آن است که علت عدم تمایل شما به جنس مخالف بیشتر جنبه روانى داشته باشد. در این صورت اگر دخترى را که مناسب و مورد نظر شما باشد براى ازدواج نامزد کنید غریزه و فطرت نهفته در شما - که در خمودى وخفتگى قرار دارد - بیدار شده و به حالت طبیعى مى رسد. به نظر مى رسد زمینه هاى فکرى شما نیز به طور ناخودآگاه موجب گردیده است به خود این چنین تلقین کنید.براى مبارزه با این حالت سعى کنید تلقین هاى مثبتى داشته باشید. هنگام خوابیدن و به هنگام آرامش بدن در بستر به خود این گونه تلقین کنید که نظام طبیعت زوجیت است و من فقط به جنس مخالف تمایل دارم. مدت چهل روز این برنامه را عمل کرده و نتیجه را همراه با پاسخ به سؤالات بالا براى ما گزارش کنید.اما در زمینه ازدواج و اهمیت آن گفتنی است که انسان یک سلسله نیازهاى زیستى و روانى دارد که اگر این نیازها تأمین نشود هم ادامه ى حیات او ممکن است دچار مشکل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و کمال واقعى بهره مند نخواهد شد یک دسته از این نیازها نیازهاى زیستى هستند مانند نیاز به آب، هوا، غذا و... اگر این نیازها تأمین نشود قطعا ادامه ى زندگى براى انسان و هیچ موجود زنده دیگر امکان پذیر نیست به این نیازها، نیازهاى نخستین یا اولیه مى گویند علاوه بر نیازهاى اولیه یک سلسله نیازهاى دیگرى انسان دارد که بیشتر جنبه ى روانى دارند قطعا اگر این نیازها از طریق صحیح تأمین نشود انسان به آرامش واقعى نمى رسد و اگر انسان آرامش روانى نداشته باشد نمى تواند به سوى رشد و کمال و شکوفایى گام بردارد از جمله ى این نیازها مهرطلبى و مهرورزى نسبت به دیگران است انسان دوست دارد که به او مهر بورزند کما اینکه دوست دارد به دیگران مهر بورزد با دیگران ارتباط و دوستى برقرار کند یکى دیگر از نیازهاى انسان نیاز به یک جفت جنسى است یعنى براى تأمین نیازهاى جنسى و غریزى خود نیز نیاز به یک فردى دارد که کفو و همتاى او باشد و در همه ى ادیان الهى از جمله دین حیات بخش اسلام تأمین این نیاز در قالب ازدواج تحقق پیدا مى کند و ازدواج فواید بسیار زیادى براى انسان دارد از جمله ى این فواید علاوه بر ارضاء غریزه ى جنسى، دست یابى به آرامش است و قرآن یکى از فلسفه هاى ازدواج را دست یابى به آرامش مى داند و مى فرماید ازدواج کنید لتسکنوا الیها سکینه و آرامش یکى از مهمترین نیازهاى بشر است و چه فلسفه اى زیباتر از این که خداوند این آرامش و سکینه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمینان مراتبى دارد یک رتبه ى آن از طریق ازدواج حاصل مى شود مراتبى از آنهم از طریق عبادت و ذکر خداوند تأمین مى شود چنانچه خداوند فرمود: الا بذکر الله تطمئن القلوب ؛ آگاه باشید که با یاد و ذکر خدا دلها آرامش پیدا مى کند. آرامش مهمترین چیزى است که مى تواند زمینه ساز استفاده از سایر امکانات و استعدادها را فراهم کند انسان مضطرب هرگز نمى تواند از تمام ظرفیت هاى خود استفاده کند و به تکامل برسد بنابراین حداقل چیزى که مى تواند به عنوان فلسفه ى ازدواج باشد رسیدن به آرامش نسبى براى استفاده از سایر توانمندیهاست و بالاخره دستیابى به خود شکوفایى و کمال نهایى و این مطلب در طول تاریخ و حیات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اینکه ازدواج با رعایت همه ى شرایط که دین و شارع معین کرده است که یکى از آن شرایط ازدواج با کسى که کفو و همتاى انسان باشد یعنى از نظر اعتقادى، فکرى، اخلاقى، فرهنگى، اقتصادى، خانوادگى، سنّى و تحصیلى و قیافه ى ظاهرى نزدیک به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاکتورهاى فوق به هم نزدیکتر باشند شرایط احراز کفویت بیشتر مى شود و در نتیجه شرط ازدواج واقعى و صحیح بیشتر فراهم شده و آثارى که براى ازدواج بهتر و بیشتر تأمین مى شود.علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگی انسان نظام می بخشد و روابط خانوادگی را به گونه ای تعریف می کند که وضعیت پسر و دختر از حالت نابسامانی به وضعیت سامان دهی رو می آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را دارای مشکلات و پذیرفتن مسئولیتها می باشد اما هر کس زودتر ازدواج کرده است به طور معمول اشتغال مسکن و وضعیت زندگی او نیز زودتر شکل گرفته است.به طور خلاصه می توان درباره فلسفه ازدواج و نتایج و ثمرات آن چنین اظهار داشت که فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه می شود تکمیل، تسکین، تولید. در این زمینه توصیه می شود مطلب زیر را مطالعه فرمایید.مرحوم علامه محمد تقى جعفرى(ره) در جواب فیلسوف شهیر اروپایى برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت: «با ازدواج مى خواهد انسان به وجود آید، مسأله انسان مطرح است.» بنابراین، ارضاى غریزه جنسى و تأمین نیازهاى فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولى مى توان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید. 1.تکمیل هیچ انسانى به تنهایى کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش مى کند. جوان در پى رسیدن به استقلال فکرى است؛ براى جبران نواقص و تأمین نیازهاى بى شمار خود به سوى ازدواج سوق داده مى شود و با گزینش همسرى مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم مى کند. مرحوم شهید مطهرى در این باره مى فرماید: «تشکیل خانواده یعنى یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکى از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقى شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعى فردى و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگى اى که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد مى شود، در هیچ جاى دیگر نمى توان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.» (تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهرى. ص 252) شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعى تبدیل مى شود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگى مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگى و تربیت فرزندان آینده تلقى مى کند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهاى خود را به کار مى گیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعى در او شکل مى گیرد و بسیارى از شایستگى ها و توانمندى هاى نهفته در درونش را شکوفا مى سازد. بنابراین، مى توان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه اى آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل مى شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحى و جسمى به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل مى کنند. 2. تسکین مهم ترین نیازى که بر اثر ازدواج تأمین مى شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگى است این نیاز که در سرشت آدمى ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج مى فرماید: «از آیات و نشانه هاى خداوند این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.» (سوره روم (30): آیه 21)بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحى زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانى احساس تنهایى، بیهودگى و نداشتن پناهگاه انسان را فرا مى گیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسرى شایسته و دلسوز این احساس را از بین مى برد و او را به آرامش روحى مى رساند. این احساس آرامش به ثبات فکرى و روحى، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت مى انجامد. در واقع دست آفرینش نوعى کشش درونى میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانى شان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربى و انسانى نیز ارضاى صحیح و به موقع غریزه جنسى و ترشح معتدل غدد جنسى را براى سلامت جسم و روان آدمى لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره اى از بیمارى هاى روانى و گاه جسمانى شمرده اند. 3. تولید یکى از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاى نسل آدمى است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بى اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان هاى خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خداى جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براى پدر و مادر یک عمل صالح شمرده مى شود و در سعادت دنیا و آخرت آن ها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده اند. پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «چه مانع دارد که مؤمن براى خودش همسرى برگزیند. شاید خدا فرزندى به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» در حقیقت زوج ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضاى یک نسل را به وجود مى آورند. این امر از اهداف اساسى ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمى، پویایى و صفاى کانون خانواده مى انجامد و انگیزه ادامه زندگى را در انسان تقویت مى کند. البته روشن است که در پرتو ازدواج یکى از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسى) تأمین و به روشى درست ارضا مى شود. با تأمین این نیاز جسمانى، فرد از نظر روانى، ذهنى و اخلاقى به آرامش مى رسد و مسیر بسیارى از انحرافات جنسى و اخلاقى و اجتماعى بسته مى شود و زمینه را برای خوشبختی یک جوان فراهم می کند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image