تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
در برخی منابع اهلسنت، روایاتی در این زمینه وجود دارد که به دلایلی نمیتواند مورد پذیرش باشد:1. رسول خدا(ص): «اللَّهُمَّ فَأَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَبَبْتُهُ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ لَهُ قُرْبَةً إِلَیْکَ یَوْمَ القِیَامَةِ»؛[1] خدایا! هر مؤمنی را که ناسزایش گفتم؛ کاری کن که این ناسزایم در روز قیامت، او را به تو نزدیک کند!2. ام سلیم، فرزند یتیمی داشت. پیامبر چون آن فرزند را دید، فرمود: «ءأنْتِ هِیَهْ؟ لَقَدْ کَبِرْتِ، لَا کَبِرَ سِنُّکِ؛ تو همانی! بزرگ شدی! دیگر سنّ تو زیاد نشود!» کودک گریهکنان پیش مادرش بازگشت. ام سلیم گفت: چه شده؟ کودک گفت: پیامبر دعا کرد که سنم زیاد نشود. دیگر بزرگ نخواهم شد! ام سلیم با عجله لباس پوشید و پیش پیامبر رفت و گفت: ای پیامبر خدا! یتیم مرا نفرین کردی! پیامبر: «ام سلیم! چه شده؟!». ام سلیم: فرزندم میپندارد که نفرینش کردی تا بزرگ نشود! پیامبر خندید و فرمود: «ای ام سلیم! آیا نمیدانی که من به پروردگارم گفتم: من نیز مانند دیگران، یک انسان هستم، مانند آنان گاه خشنود میشوم و گاه غضبناک! پس هرکه را نفرین کردم و او شایستهاش نبود؛ آنرا برایش مایه پاکی و پاکیزگی و نزدیکی به خودت قرار بده».[2]3. حذیفه در مدائن برای مردم از سخنانی میگفت که پیامبر(ص) هنگام خشم، پیروانش را با آنها مورد خطاب قرار میداد. گروهی از مردم، آنچه از حذیفه شنیده بودند را برای سلمان فارسی نقل کردند. سلمان گفت: حذیفه داناست که چه میگوید! آنان پیش حذیفه رفته و به او گفتند که سخنانت را به سلمان گفتیم و او نه تصدیقشان کرد و نه تکذیب!حذیفه نزد سلمان رفت و گفت: چرا آنچه از پیامبر(ص) شنیده و نقل کردم را تصدیق نکردی؟! سلمان: پیامبر(ص) گاه خشمناک شده و به برخی اصحاب، چیزهایی میگفت. گاه نیز در خوشحالی چیزهای دیگری میفرمود! چرا (با نقل این مطالب) مردم را نسبت به برخی اصحاب، خوشبین و نسبت به برخی دیگر بدبین میکنی و اختلاف را در آنها شکل میدهی؟! مگر نمیدانی که پیامبر(ص) فرمودند: «من از فرزندان آدم هستم و مانند دیگر فرزندان آدم خشمناک میشوم ولی خداوند مرا برای رحمت به سمت بندگانش فرستاده است. پس هر فردی از امتم را که در حالت خشم، ناسزایش گفته و یا لعنتش کرده باشم؛ آنها را برایشان به منزله دعا قرار بده».[3]مشابه این روایات در منابع دیگر اهلسنت نیز وجود دارد.[4]اما صرف نظر از اینکه به نظر میرسد که این روایات، ساخته و پرداخته افرادی است که مانند بنو امیه مورد لعن و نفرین پیامبر(ص) قرار گرفته بودند، باید گفت که دلایلی عقلی و نقلی وجود دارد که تمامشان نشانگر آن است که هیچکدام از روایات فوق قابل پذیرش نیست:1. در این روایات گزارش شده که پیامبر(ص) فرموده من چون از فرزندان آدم هستم، پس اشتباه میکنم! با چنین استدلالی، آیا نمیتوان گفت که شاید چنین اشتباهی از پیامبر(ص) در مورد نفرین بر غیر مسلمانان نیز رخ داده باشد؟! آیا چون پیامبر(ص) مرتکب اشتباهی شده، پس به جبران چنین اشتباهی، آن نفرینها نیز باید به پاداش تبدیل شوند؟! آیا اندیشمندان اهلسنت به این موضوع معتقدند؟!2. منابع اولیه اهل سنت روایاتی را از پیامبر(ص) نقل کردهاند که مستقیم یا غیر مستقیم در تضاد با روایات فوق هستند.«هر شخصی که مؤمنی را لعن کند؛ مانند این است که آن شخص را به قتل رسانیده است».[5]«زمانی که شخصی، دیگری را لعنت کند؛ اگر آن شخص سزاوار لعنت بود؛ که به او خواهد رسید و در غیر این صورت؛ این لعنت به همان فردی که نفرین کرده؛ بر میگردد».[6]«ناسزا گفتن به مسلمان یا مؤمن، فسق است».[7]تمام این روایات از منابع اصلی اهلسنت نقل شده است که بر اساس آن باید معتقد باشیم که اگر پیامبر(ص) در حال خشم، مسلمانی را لعنت کند، گویا او را کشته است، لعنتش به خودش برخواهد گشت و در نهایت – نعوذ بالله – فاسق خواهد شد!آیا هیچ فردی میتواند ادعای مسلمانی کرده و در مورد پیامبرش چنین باوری داشته باشد؟!3. در نهایت، آنچه شیعیان بدان معتقدند آن است که پیامبر(ص) معصوم بوده و هرگز شخصی را به ناحق نفرین نکرده و آنانی که مورد نفرینش قرار گرفتند - حتی اگر ادعای مسلمانی هم داشتند - اما در حقیقت از ایمان و اسلام خارج شده بودند.در ضمن اگر برخی از اندیشمندان شیعی، «سهو النبی» را در امور عادی – مانند گم کردن یک وسیله و یا از یاد بردن یک نام – قابل پذیرش میدانستند،[8] اما هیچگاه اشتباهاتی از این دست را از پیامبر(ص) که با ناسزاگویی و نفرین به دیگران بیانجامد را باور نداشته و ندارند. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.