تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
براي روشن شدن تفاوت كبر و تكبر در انسان و در خداوند متعال، ابتداء بايد معنا و مفهوم كبر و تكبر و انواع كبر و فرق كبر با عُجب بيان شود تا بعد واضح شود كه صفت متكبر در خداوند صفت ناپسندي نيست. معناي كبر در مورد انسان كبر، استكبار و تكبر عبارت است از حالت نفساني و رواني كه آدمي به خود گمان برد كه از ديگران برتر و والاتر است و بزرگترين تكبر، تكبر بر خداوند است، از اينكه امتناع از قبول حق كند و اعتراف به معبوديت و اختصاص عبادت به او نداشته باشد. فرق عجب با تكبر در این است عجب خودپسندي است، عجب فقط خود را بزرگ ميشمارد، اما خود را برتر از ديگران نميبيند. و كبر بزرگي كردن بر غير و عظمت فروشي است پس عجب سبب كبر است و كبر از نتائج عجب است. حضرت امام خميني (ره) در معناي كبر ميفرمايد: كبر عبارت است از يك حالت نفسانيه كه انسان ترفع كند و بزرگي كند و بزرگي بفروشد بر غير. اما گاهي اين حالت خودبرتر بيني در درون است و اظهار نميكند و عملاً از خود نشان نميدهد، بلكه دچار كبر نفساني است كه اين را كبر ميگويند، ولي اگر اين گمان دورني برتر بيني، باعث شد كه در اعضاء و جوارح ظاهر شود ـ و با مردم عملاً به گونهاي برخورد نمايد كه خود را بزرگ وانمود كند و آنان را كوچك ـ اين را تكبر ميگويند. چنانچه خداوند متعال فرموده: كذلك يطبَع اللهُ علي كلِّ قلبِ متكبرٍ جبارٍِ يعني اين گونه خدا بر دل هر متكبّر ستمكاري مهر شقاوت ميزند. و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: لايدخلُ الجنة من كان في قلبه مثقال حبّة من خردل من كبر، يعني وارد بهشت نميشود، كسي كه در قلبش به اندازة ذرهاي كبر وجود داشته باشد. و اما كبر داراي انواعي است: الف) گاهي كبر در برابر خداست. همانند كبري كه نمرود و فرعون داشتند، و سبب اين كبر، طغيان و جهل است و از زشتترين انواع كبر است و بزرگترين نمونه كفر است، ب) گاهی كبر و تكبر بر انبياء است، خداوند ميفرمايد: فقالوا انومنُ لبَشرينَ مثلِنا يعني چرا ما به دو بشر مثل خودمان ايمان آوريم. ج) و گاهي تكبر بر مؤمنين است به اينكه خود را بزرگ بشمارد و ديگران را حقير و كوچك معناي متكبر در مورد خداوند كفعمي ميفرمايد: المتكبر المتعالي عن صفات الخلق، متكبر عبارت است از منزه و پيراسته بودن از صفات خلق. شهيد اول ميفرمايد: المتكبر ذوالكبرياء و هو الملك او ما يري الملك حقيراً بالنسبة الي عظمته. متكبر صاحب كبريايي و جبروت و عظمت است و او پادشاهي است كه غير از خود را نسبت به عظمت خويش كوچك ميبيند. و ابن فهد حلي صاحب كتاب عدّةُ الداعي این گونه توضیح میدهد: متكبر آن است كه متعالي و منزه و پيراسته است از صفات خلق و متكبر مأخوذ و گرفته شده از كبرياء است. شيخ صدوق در شرح لغت متكبر ميفرمايد: متكبر بزرگوار است و متعالي از همة قبائح. و در شرح اسماء حسناي پروردگار ميفرمايد: متكبر مأخوذ از كبرياء است و آن اسم است براي تكبر و تعظّم. صفت كبر در مورد انسان و خداوند جباريت و تكبر از صفاتي هستند كه تخلّق بشر به آنها ناپسند و مذموم است و اتصاف باري تعالي به آن دو صفت شايسته و ممدوح. قرآن كريم از طرفي اين دو خُلق را براي انسانها از سيئات اخلاقي شناخته و خاطر نشان نموده است كه خداوند بر دل هر متكبر جبار مُهر بدبختي و شقاوت ميزند. و از طرف ديگر خداوند را جبار و متكبر خوانده و ذات اقدسش را به اين دو صفت توصيف فرموده است. ... كذلك يطبع الله علي كلّ قلب متكبّرٍ جبّارٍ و در جاي ديگر ميفرمايد: ... المؤمن المُهيمِنُ العزيزُ الجبار المتكبر؛ يعني، (اوست خداي يكتايي كه) ايمنيبخش (دلهاي هراسان) نگهبان جهان و جهانيان غالب و قاهر بر همه خلقان،با جبروت و عظمت و بزرگوار و برتر (از حد فكرت)... حال چرا اتصاف خداوند به این صفت ممدوح است و اتصاف بشر به آن مذموم؟ سرّ این امر نهفته در منشأ تکبر و جباریت در انسان و خداوند است، منشأ جباریت و تکبر در مورد خداوند علم، قدرت و حكمت اوست، ولي منشأ جباريت بشر، حقارت، ناداني و ضعف اراده است. كسي كه از يك يا چند، جهت اساسي پستي و حقارت ميكند، براي آنكه نقص خود را بپوشاند، مقامي را ادعا ميكند كه فاقد آن است و چون ميبيند مردم ادعاي او را نميپذيرند، طغيان ميكند و بر اثر جهل و ضعف اراده به تعدي و تجاوز دست ميزند، تا بدين وسيله خود را بر مردم تحميل نمايد و آنان را به قبول گفته خويش وادار سازد. اما تكبر خداوند ناشي از كمال وجود اوست. حضرت باري تعالي غنّي بالذات است و همه جهانيان به او احتياج دارند. كبريايي مختص به اوست و جز ذات اقدسش هيچكس واجد آن نيست: و له الكبرياء في السموات و الارض و هو العزيز الحكيم يعني: و مقام جلال و كبريايي در آسمانها و زمين مخصوص اوست و او يكتا خداي مقتدر حكيم است. بشر عاجز و ناتواني كه فقير بالذات است يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد يعني: اي مردم شما همه به خدا فقير و محتاجيد و تنها خداست كه بينياز و غني بالذات است و ستوده صفات است. بشري كه نيازمندي با جوهر وجودش آميخته است، شايسته تكبر نيست، او بزرگي واقعي ندارد تا اظهار بزرگي كند و لايق كبريايي نيست تا متكبر باشد. تكبر بشر مانند جباريتش معلول حقارت دروني و ضعف باطني اوست. اميرالمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: فخر فروشي را كنار بگذار، تكبر و خود بزرگبيني را رها كن و به ياد مرگ باش. و در جاي ديگر ميفرمايد: فرزند آدم را با فخرفروشي چه كار؟ او كه در آغاز نطفهاي گنديده و در پايان مرداري بدبو، است. نه ميتواند روزي خويشتن را فراهم كند، و نه مرگ را از خود دور نمايد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: هيچ انساني به تكبر و جباريت گرايش نمييابد، مگر بر اثر پستي و ذلتي كه در باطن خويش احساس ميكند. گاهي حالت عزت نفس در انسان كه صفتي پسنديده است موجب ميشود كه مردم را با چشم حقارت بنگرد، آنها را پست ببيند و خود را بزرگ و عظيم بپندارد. در اين صورت است كه عزت نفس به حالت تكبر و خود بزرگبيني مبدل ميشود. اين همان معنايي است كه امام سجاد ـ عليه السّلام ـ (در دعاي مكارم الاخلاق) در پيشگاه الهي عرض ميكند: پروردگارا! به من عزت نفس و بزرگواري روح مرحمت بفرما؛ ولي خدايا من مبتلا به كبر نشوم. آلوده به بيماري خود بزرگبيني نگردم و بندگان خدا را با ديده حقارت ننگرم. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.