ارزش خونی انسان /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

انسان ها از نظر ارزش خون یکسان اند یا متفاوت؟


در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید : 1-بر طبق آیات قرانی ارزش انسان ها به تقوا و بندگی است نه به نژاد و خون و رنگ و زبان و قبیله و عشیره . خداوند در این باهر می فرماید : یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (حجرات : 13)ترجمه: اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولى گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است. قرآن مجید بعد از آنکه بزرگترین مایه مباهات و مفاخره عصر جاهلى یعنى نسب و قبیله را از کار مى اندازد، به سراغ معیار واقعى ارزشى رفته مى افزاید: گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ).به این ترتیب قلم سرخ بر تمام امتیازات ظاهرى و مادى کشیده، و اصالت و واقعیت را به مساله تقوا و پرهیزکارى و خدا ترسى مى دهد، و مى گوید براى تقرب به خدا و نزدیکى به ساحت مقدس او هیچ امتیازى جز تقوا مؤثر نیست. بدون شک هر انسانى فطرتا خواهان این است که موجود با ارزش و پر افتخارى باشد، و به همین دلیل با تمام وجودش براى کسب ارزشها تلاش مى کند.ولى شناخت معیار ارزش با تفاوت فرهنگها کاملا متفاوت است، و گاه ارزشهاى کاذب جاى ارزشهاى راستین را مى گیرد.گروهى ارزش واقعى خویش را در انتساب به قبیله معروف و معتبرى مى دانند، و لذا براى تجلیل مقام قبیله و طائفه خود دائما دست و پا مى کنند، تا از طریق بزرگ کردن آن خود را به وسیله انتساب به آن بزرگ کنند.مخصوصا در میان اقوام جاهلى افتخار به انساب و قبائل رایجترین افتخار موهوم بود، تا آنجا که هر قبیله اى خود را قبیله برتر و هر نژادى خود را نژاد والاتر مى شمرد، که متاسفانه هنوز رسوبات و بقایاى آن در اعماق روح بسیارى از افراد و اقوام وجود دارد.گروه دیگرى مساله مال و ثروت و داشتن کاخ و قصر و خدم و حشم و امثال این امور را نشانه ارزش مى دانند، و دائما براى آن تلاش مى کنند، در حالى که جمع دیگرى مقامات بلند اجتماعى و سیاسى را معیار شخصیت مى شمرند.و به همین ترتیب هر گروهى در مسیرى گام برمى دارند و به ارزشى دل مى بندند و آن را معیار مى شمرند.اما از آنجا که این امور همه امورى است متزلزل و برون ذاتى و مادى و زودگذر یک آئین آسمانى همچون اسلام هرگز نمى تواند با آن موافقت کند، لذا خط بطلان روى همه آنها کشیده، و ارزش واقعى انسان را در صفات ذاتى او مخصوصا تقوا و پرهیزکارى و تعهد و پاکى او مى شمرد حتى براى موضوعات مهمى، همچون علم و دانش، اگر در مسیر ایمان و تقوا و ارزشهاى اخلاقى، قرار نگیرد اهمیت قائل نیست.و عجیب است که قرآن در محیطى ظهور کرد که ارزش قبیله از همه ارزشها مهمتر محسوب مى شد، اما این بت ساختگى در هم شکست، و انسان را از اسارت خون و قبیله و رنگ و نژاد و مال و مقام و ثروت آزاد ساخت، و او را براى یافتن خویش به درون جانش و صفات والایش رهبرى کرد! جالب اینکه در شان نزولهایى که براى این آیه ذکر شده نکاتى دیده مى شود که از عمق این دستور اسلامى حکایت مى کند، از جمله اینکه: بعد از فتح مکه پیغمبر اکرم ص دستور داد اذان بگویند، بلال بر پشت بام کعبه رفت، و اذان گفت، عتاب بن اسید که از آزاد شدگان بود گفت شکر مى کنم خدا را که پدرم از دنیا رفت و چنین روزى را ندید! و حارث بن هشام نیز گفت: آیا رسول اللَّه ص غیر از این کلاغ سیاه! کسى را پیدا نکرد؟! (آیه فوق نازل شد و معیار ارزش واقعى را بیان کرد) . تفسیر نمونه، ج 22، ص: 198 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image