تفسیر / هدایت الاهی /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

با خواندن این آیه: «و چیزى مانع مردم نشد از این‌که وقتى هدایت به سویشان آمد ایمان بیاورند، و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز این‌که [مستحق شوند] تا سنت [خدا در مورد عذاب‌] پیشینیان، درباره آنان [نیز] به کار رود، یا عذاب رویارویشان بیاید». این سؤال پیش می‌آید که چرا ما باید با دیدن عذاب ایمانمان قوی‌تر شود یا حتی بعد از عذاب ایمان بیاوریم و با هدایت به طور مستقیم ایمان نمی‌آوریم؟


برای تحقق هر پدیده‌ای از جمله ایمان، تحقق دو امر لازم است. 1. وجود مقتضی 2. عدم مانع؛ خداوند فطرت انسانی را بر موحد بودن و اقرار به وحدانیت خلق کرده است.[1] علاوه بر این پیامبران و رسولان بسیاری را فرستاده تا انسان‌ها را در صراط مستقیم نگه‌دارند. بهشت و جهنم، وعد و وعید را قرار داده تا برای ایمان آوردن انسان‌ها، هم مقتضی را ایجاد کرده باشد و هم این‌که در حد لازم، موانع را از بین ببرد. اما انسان در پیروی از شیاطین درونی و بیرونی، تمام این مقدمات الهی را رها کرده و نادیده می‌گیرد و در بسیاری از موارد حقیقت به درونش نفوذ پیدا نمی‌کند.[2]آیه مورد سؤال نیز از همین باب است. این آیه اشاره می‌کند که خداوند مقتضی را ایجاد کرده اما انسان به جایی می‌رسد که هرگز حقیقت را قبول نمی‌کند. ابتدا خداوند در آیه قبل از این آیه می‌فرماید که نشانه‌های بسیاری را فرستاده است: «و بی‌گمان در این قرآن براى مردم از هر مثلى، گوناگون آورده‌ایم و آدمى از هر چیزى پرخاشگرتر است».[3] سپس چنین می‌فرماید: «وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‏ وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً».[4] بسیاری، حرف «ما» در ابتدای آیه را نافیه دانسته‌اند.[5] «الْهُدى‏» هدایت انسان‌ها می‌باشد که در این‌جا اشاره به قرآن[6] و پیامبر گرامی اسلام(ص)[7] است. مراد از «سُنَّةُ الْأَوَّلینَ» نیز همان هلاک شدن اقوام گذشته است؛[8] یعنی آنها طلب می‌کردند که چنین هلاکی را ببینند. کلمه «قُبُلاً» نیز به معنای عیان و آشکار است.[9]بنابر این مقصود از آیه چنین است؛ پس از این‌که هدایت بر آنان نازل شد و مقتضی ایمان شکل گرفت، آنها برای خود مانعی تراشیدند و ایمان خود را منوط به آنها کردند، خواسته‌ای که تنها از نفس آنان سرچشمه می‌گرفت و در واقع بهانه‌ای برای ایمان نیاوردن بود.[10] در حقیقت، این آیه اشاره به آن است که این گروه لجوج و مغرور با میل و اراده خود هرگز ایمان نخواهند آورد، تنها در دو حالت ایمان می‌آورند؛ نخست زمانى که عذاب‌هاى دردناکى که اقوام پیشین را در برگرفت آنها را فرو گیرد، دوم آن‌که؛ لا اقل عذاب الهى را با چشم خود مشاهده کنند، که این ایمان اضطرارى البته بی‌ارزش خواهد بود.[11]در آیات دیگر قرآن نیز نقل شده است که مشرکان از پیامبر و خداوند می‌خواستند که عذاب و هلاکت را به آنان نشان دهد، تا ایمان بیاورند: «و [به خاطر بیاور] زمانى را که گفتند: پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکى براى ما بفرست»؛[12] و «پس جواب قوم او جز این نبود که گفتند: اگر تو از راستگویانى عذاب خدا را براى ما بیاور».[13]این‌که چگونه این عذاب و هلاک شدن موجب ایمان آوردن آنها می‌شود، به این جهت است که دیگر راه فراری از آن نیست، حقیقت واقعی بر انسان آشکار می‌شود و در واقع این ایمان، ایمان اختیاری نیست، بلکه ایمان اجباری است؛ لذا هیچ ارزشی ندارد و هرگز اثری نخواهد کرد.در کنار این معنای آیه، معنای دیگری نیز وجود دارد که با وجود شباهت با معنای اول، اما تفاوت‌های ظریف و دقیقی با آن دارد. در این معنا، «ما» در ابتدای آیه، استفهام انکاری است[14] و آیه این‌گونه معنا شده؛ پس از آمدن هدایت، چه چیزی مانع ایمان شما و استغفارتان گردیده است تا این‌که هلاکت و یا عذاب الهی بر شما نازل گردد.[15] چرا برای خود هلاکت و طریقت ضلالت را می‌خواهید؛ در حالی‌که ما تمام نشانه‌های هدایت را فرستادیم. .

اسلام کوئست

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/23



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image