برنامه ریزی و تفویض /

تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه

اینکه می گویند اگن درزندگی برنامه ریزی نداشته باشیم .دراخرت باید جواب بدیم چیکار کنیم درنماز حواسمون جمع بشه اخه دلمون به چی این دنیاخوش کنیم نه اززندگیمون لذت می بریم اخرتمون هم خراب می کنیم توراخدا یعنی ارزوی زندگی خوب کردن گناهه .اخه مگه خدا این دنیا عذاب میکنه .چرا حاجتمان براورده نمیشه .یعنی همه چیز برا ی مابده توراخدا شمابگید چیکار کنیم؟


در چند موضوع سؤال کرده اید! 1-   برنامه ریزی برای زندگی تان! 2-   حضور قلب درنماز! 3-   آیا آرزوی زندگی خوب کردن گناه دارد؟ 4-   آیا خدا در این دنیا عذاب می کند؟ 5-   چرا حاجات ما برآورده نمی شود؟ 6-   آیا همه چیز برای مابد است؟! 7-   تورا خدا به ما بگویید چکار کنیم؟ پاسخ کوتاه دادن به این سؤالات که کم فایده است وپاسخ تفصیلی به همه این سؤالات هم امکانش نیست ! بنابراین در مورد 2 سؤال اول ودوم کمی توضیح می دهیم وبقیه سؤالات در دل پاسخ به سؤال اول ودوم نهفته است واگر ابهامی باقی ماند بازهم سؤالات را بفرستید تا انشاالله پاسخ بیاید!   اما اکنون در حد بله وخیربقیه سؤالات را پاسخ می دهیم : 3- آیا آرزوی زندگی خوب کردن گناه دارد؟ خیر، آرزوی زندگی خوب، هیچ ایرادی که ندارد، برای نشاط زندگی تان خوب هم هست!   4-آیا خدا در این دنیا عذاب می کند؟ نتیجه عمل شخص هم در دنیا وهم در آخرت به او می رسد! 5- چرا حاجات ما برآورده نمی شود؟ چنین نیست که حاجاتتان برآورده نشود خیر حاجات شما همه اش برآورده می شود!    6-      آیا همه چیز برای مابد است؟!    خیر !     7- تورا خدا به ما بگویید چکار کنیم؟ مطالبی را که در پاسخ سؤالهای 1 و2  می آوریم علی الحساب عمل کنید!   اما سؤال 1)       برنامه ریزی برای زندگی تان!: باید از افراط وتفریط پرهیز کرد وبابینش صحیح وعلمی وبرنامه ریزی معتدل ، در همه امور زندگی پیشرفت کرد ،فراموش نکنید که بنا نیست که شما فقط چند روزی را به این امور بپردازید ، بلکه انشاالله همراه با افزایش آگاهی های علمی، تاآخرین لحظه زندگی وحیاتتان بتوانید با نشاط وسربلندی به برنامه های زندگی ادامه دهید! به یاد داستانی افتادم ؛ افراط وتفریطی که در این داستان اتفاق افتاده ،شباهتی به کارهای بعضی از ما دارد! (اصول کافى-ترجمه کمره اى، ج 4، ص: 143،) امام صادق علیه السلام فرمودند: مردى همسایه اى داشت نصرانی، او را به اسلام خواند و اسلام را در بر او جلوه داد و او هم پذیرفت، نزدیک سحر نزد آن تازه مسلمان رفت و در خانه اش را کوبید گفت: کیست؟ پاسخ داد، من فلانیم، گفت: چه کارى دارى؟ گفت: وضوء ساز و جامه بپوش تا برویم نماز،فرمود: وضوء ساخت و جامه هاى خود را پوشید و با او بیرون شد، فرمود: هر چه خدا خواست نماز خواندند تا نماز بامداد را هم خواندند و ماندند تا صبح روشن شد، آن تازه مسلمان برخاست به خانه اش برود، آن مرد گفت: کجا مى روى؟ روز کوتاه است و به ظهر چیزى نمانده، فرمود: با او نشست تا نماز ظهر را هم خواند، سپس به او گفت: میان ظهر و عصر اندکى است و او را نگهداشت تا نماز عصر را هم خواند، فرمود: سپس آن نو مسلمان بر خواست برود خانه اش، به او گفت: اکنون دیگر پایان روز است و از آغازش کمتر است و او را نگهداشت تا نماز مغرب را هم خواند و سپس خواست به منزلش برگردد باز هم به او گفت: یک نماز دیگر مانده، فرمود: ماند تا نماز عشاء آخرین را هم خواند و از هم جدا شدند و سحرگاه دیگر به دنبال او رفت و در خانه او را زد، گفت: کیست؟ پاسخ داد: من فلانم، گفت: چه کارى دارى؟ گفت: وضوء ساز و جامه در بر کن و بیا برویم نماز بخوانیم، گفت: برو براى این دین یک مرد بى کارترى از من پیدا کن، من مرد مستمندى هستم و عیال دارم. سپس امام صادق (ع) فرمود: او را در چیزى در آورد و از آتش بر آورد یا فرمود: او را مانند این وارد دین کرد و مانند این از آن بیرون کرد. باتوجه به مقدمه ای که گفته شد ؛ وسؤال شما برای راهنمایی وریختن یک برنامه ریزی خوب :   باید بدانید که زندگی و سرمایه عمر برای انسان نعمتی بی بدیل و فرصتی بی نظیر است که اگر از دست برود هرگز قابل بازگشت نیست. ما باید برای ثانیه های عمرمان حساس باشیم و آن را مفت و رایگان از دست ندهیم. بخش هایی از این سرمایه ارزشمند و خدادادی، مثل جوانی و دوران تحصیل، اهمیت بیشتری دارد. زیرا در این زمان آمادگی و فراغت انسان برای بهره برداری مناسب و سودمند بیش از مواقع دیگر است. به همین جهت ما به سؤال شما که حاکی از حساسیتتان به این موضوع است ارج می نهیم و نشانه هوشیاری و توجه شما می دانیم. باید در زندگی سعیمان بر این باشد که در زمره بسیاری از افرادی که از این موضوع غافلند و دنبال این هستند که هر طور شده وقت خود را بگذرانند و روزشان را شب کنند، نباشیم. اولین قدم برای استفاده بهینه از فرصت و اوقات فراغت، داشتن یک برنامه کارآمد و درست است. زیرا از یک سو به ما شیوه صحیح به کار گرفتن فرصت ها را مى آموزد و از سوى دیگر با نیل به هدف هاى کوتاه مدت و میان مدت، رضایت خاطرمان را فراهم مى سازد. هر چند شما دوست عزیز در انجام عبادات و فعالیتهای مذهبی انسان موفقی هستید، اما چه بسا که زمانهای مرده و تلف شده بسیاری در زندگی شما وجود دارد که با حذف آنها موفقیت بیشتری در زمینه تحصیل و تهذیب کسب خواهید کرد. با توجه و عمل به نکاتی که در ادامه بیان می شود امید است از وقت و سرمای زندگیتان که جوانی است بهتر در مسیر بندگی و کسب رضایت الهی استفاده کنید:   «‌‌ کسب علم و شناخت» تحصیل علم، اولین و مهمترین تکلیف شب و روز یک دانشجو است. اگر شرح حال زندگانى مردان بزرگ و خلاّق روزگار را مورد مطالعه و بررسى قرار دهید. خواهید دید که تلاش در راه تحصیل دانش، چه میزان در سعادت و نیک بختى جامعه و جاودانگى آنان تأثیر داشته است. در گذشته دانشمندان بزرگى نظیر ادیسون مخترع برق، گالیله مخترع تلسکوپ و کاشف مسایل مهمى در علم هیئت، رازى کاشف الکل، هشام در علم شیمى و گوتمبرگ مخترع چاپ و... گام هاى مؤثرى در راه رفاه، آسایش و خدمت بشر برداشته اند. بنابراین، اساسى ترین وظیفه ى دوره ى دانشجویى، تلاش بى حد و اندازه در مسیر کسب سرمایه ى دانش است و دانشجو باید تلاش کند تا سطح دانش خود را افزایش دهد و تحصیلات خود را در ترم هاى مختلف و مقاطع بالاتر و تخصّصى تر، بدون هیچ وقفه اى ادامه بدهد و هرگز این احساس را به خود راه ندهد که قادر به ادامه ى تحصیل در مقاطع بالاتر نیست و در این خصوص با افراد آگاه مشورت کند.بر دانشجو واجب است در کنار متون درسى و امتحانى، سایر منابع مخصوصا منابع دینی و اخلاقی خویش را مورد مطالعه قرار دهد و اندوخته هاى خود را غنى تر سازد تا در کنار تحصیل، از تهذیب غافل نشود.   « وقت شناسى» اگر جوانى، بهار عمر است، وقت سرمایه ى همه فصول عمر است. و به تعبیرى، وقت طلاست بلکه وقت فراتر از طلا و طلاساز است. پروین اعتصامى، در باب ارزش وقت چنین مى سراید: گهر وقت، بدین خیرگى از دست مده / آخر این درّ گرانمایه، بهایى دارد از منظر دین نیز، اولین پرسش هایى که در قیامت از انسان مى شود از چند چیز است از جمله: 1. از عمر آدمی که در چه راهى فنا کرده است، 2. از جوانی که در چه چیزى گذرانده است، 3. از مال که از چه طریقى بدست آورده است، 4. از محبّت اهل بیت (امام شناسى). (خصال صدوق، ج 1، ص 253). بنابراین وقت و عمر انسان ارزشمند تر از آن است که به بطالت بگذرد. انسان برای اینکه بتواند در مسیر کمال قدم بردارد باید از لحظه به لحظه عمر و زندگی خود کمال استفاده را ببرد. با نگاهی به زندگی انسانهای بزرگ خواهید دید که شرط رسیدن به سعادت و موفقیت در هر کاری، اشتغال منظم و پیوسته به همان کار می باشد. حال این کار تحصیل علوم باشد یا تهذیب نفوس فرقی نمی کند. مرحوم آیت الله بهجت با اینکه بیش از نود سال از عمرشان می گذشت، لحظه ای در مسیر نشر علوم و تربیت و تهذیب نفوس از پای ننشست و با این کار خود را جاودانه نمود. لذا باید آن بخش از ساعات زندگیتان که فراغت بیشتری دارید را با مطالعه مواد درسی رشته تحصیلی خود پر کنید. شاید بیشترین نیازها، کاستی ها و اساسی ترین اهداف شما همین تحصیل باشد و باید بیشترین محتوای برنامه شما نیز امور درسی و تحصیلی باشد. کار را از مواد درسی ضروری، مواد درسی که در آنها احساس ضعف می کنید وکاستی را در تحصیل شما ایجاد کرده است شروع کنید. گمان نمی کنیم جز دو برنامه فوق برنامه اساسی دیگری وجود داشته باشد مگر برنامه های ریز و جزئی. وجود تفریح و گردش و برنامه های نشاط آور یکی از ضرورت های زندگی انسانی است که نباید جای مسائل اساسی و اصلی زندگی را بگیرد.امام کاظم(ع) می فرمایند بکوشید برنامه و ساعت زندگی خود را در چهار بخش تنظیم کنید: 1- بخشی را به مناجات. 2- بخشی را به کسب معاش و روزی. 3- بخشی را نیز به معاشرت با برادران دینی مخلص و مورد وثوق که عیب شما را می نمایانند، اختصاص دهید. 4- بخشی را نیز به تفریح بپردازید. برای موفقیت در وادی خودسازی در کنار تحصیل لازم است برنامه عبادی منظمی داشته باشید: 1- مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر واجب است حتما انجام دهید اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه چندین فایده دارد اولاً انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود. ثانیا: انسان را از غفلت شبانه روزى مى گیرد. ثالثا: ترک حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مى آید مى توان فعل تمام واجبات و ترک تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد حتى افعالى که نه واجب هستند نه حرام مى توان با قصد قربت آنها را عبادى کرد مثلاً خوابیدن به موقع شب با این قصد باشد که تجدید نیرو شود و انسان صبح یا سحر به هنگام نماز بهتر خداوند را عبادت کند و... شب به محاسبه بنشیند که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده یا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر کارى مراقبه اش را انجام داده بلکه آن کار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهمید فلان کار حرام است در عمل هم آن را ترک کرده یا اگر در اول فهمید واجب است در عمل آن را انجام داده اینجا شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علت یابى کند تا به مرور نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کند تا بعد از سال ها به جایى برسد که حتى یک گناه از او صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد. حضرت على(ع) مى فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى کند و) او انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت 20). بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدى گرفت که از اساسى ترین دستورات اخلاقى و سازنده مى باشد. 2- - نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند. امام صادق(ع) مى فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را»، (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390). 3- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و... فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید. 4- توسل به ائمه معصومین(ع): گاه گاهى مخصوصا به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومین(ع) توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید. 5- دائم الوضوء: سعى کنید همیشه با وضو باشید واگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است. 6- زیارت اهل قبور: هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد خیلى بهتر است هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد. «اصول برنامه ریزی» برای اینکه در برنامه ریزی کارها بتوانید موفق عمل کنید، اصولی را ذکر می کنیم که بتوانید با رعایت آنها به این هدف برسید. لازم است بدانید اصل برنامه ریزی و تقسیم ساعت های شبانه روز و مراقبت از کار خود را خود شما انجام می دهید. کمکی که از ما برمی آید برشماری اصولی است که لازم است در برنامه ریزی رعایت شود. این اصول به قرار زیر است: 1. برنامه باید در حد توان باشد نه خارج از توان، همانطور که گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است. پس باید مطابق طاقت و توان جسمی و روحی تان برنامه را طرح ریزی و اجرا کنید و از حد تعادل خارج نشوید. 2. هر روز فعالیت های روزانه خود را ارزیابی کنید و پایان روز و قبل از آن که به بستر بروید بررسی کنید که کدام یک از کارها و وظیفه های مقرر شده را انجام داده اید و کدام یک را نیمه کاره رها کرده و انجام نداده اید، نسبت به فعالیت های انجام شده خود را تشویق کرده و به خود آفرین بگویید و پاداشی را در نظر بگیرید و نسبت به انجام نداده ها خود را تنبیه کرده مثلا خود را جریمه مالی کنید و صدقه ای را به مستمندان بدهید و یا .... 3. ایده آل نگر و مطلق گرا نباشید، یعنی نخواسته باشید تمام خواسته ها و آرزوهایتان فوری و به شکل کامل و تمام برآورده شود هر چند در راه به دست آوردن آن تلاش می کنید ولی اگر از دسترسی به برخی از آنها ناتوان بودید و شرایط فراهم نبود، نگویید به طور کلی باید آن را رها کرد بلکه در تلاش های بعدی در پی نیل به آن باشید و خسته نشوید. 4. توکل به خداى متعال را در هیچ لحظه اى از زندگیتان از دست ندهید، بلکه در مواقع حساس و دشوارى که برایتان پیش مى آید، بیشتر از همیشه به نیروى ایمان به خدا، تکیه کنید و او را در همه حال ناظر بر خود و پشتیبان واقعى تان بدانید. در چنین صورتى به یارى حق، موفقیت در انتظار شما خواهد بود. یکى از تفاوت هاى اساسى میان انسان و حیوان این است که حیوان فقط در زمان حال زندگى مى کند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آینده. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصمیم گیرى است، و آینده سکوى رشد و ارتقاء. انسان با تجزیه و تحلیل رویدادهاى گذشته، دست به برنامه ریزى زمان حال مى زند و آینده را رقم مى زند. البته، برنامه ریزى آفاتى هم دارد که از جمله آن، فقدان تلاش و پشتکار در دستیابى به هدف برنامه است. و یا آنکه در ابتداى فعالیت منطبق با برنامه، چنانچه به همه موارد مورد نظر دست نیافتیم، ممکن است دچار دلسردى شویم و از ادامه ى راه باز بمانیم. و یا اینکه عمل به برنامه ریزى جدّى، مستلزم چشم پوشى از برخى فرصت هاى فراغت، سرگرمیها و تفریحات مى باشد، در این صورت خود را سازگار با برنامه مى نماییم تا بتوانیم به نتیجه ى مطلوبى دست یابیم. از مزایاى برنامه ریزى این است که بر حس اعتماد به نفس مى افزاید و هسته مرکزى اطمینان به شخصیت را رشد مى دهد و موجب مى شود با نگاهى امیدوارتر به جهان بنگریم. از نگاه دیگر، برنامه ریزى در ابتدا با کندى ممکن است مواجه شود ولى در جریان عمل به برنامه به آن عادت مى کنیم و به مرور زمان ملکه شخصیت ما مى شود. برنامه ریزى علاوه بر صرفه جویى در وقت و فرصت هاى زندگى، موجب مى شود تا خود را و نیازهایمان را بهتر و بیشتر بشناسیم. همچنین برنامه ریزى، تفکر ما را نسبت به زندگى شکل مى دهد و تفکّر منسجم منجر به عمل موفق در زندگى فردى و اجتماعى مى شود. البته عوامل دیگرى وجود دارند که در رشد و کارآمدى یک دانشجو و در نتیجه رشد و کارآمدى جامعه نقش دارند از جمله: شناخت راه هاى اعتماد به نفس، اصول نویسندگى و سخنورى، با دقت گوش کردن به سخن اساتید و سایر افراد، توسعه ى روابط مفید با دیگران و پیدا کردن دوستان قابل اعتماد و ایجاد یک رابطه ى بسیار دوستانه با آنان، رعایت نظم در رفت و آمدها و نشست و برخاست ها بویژه در محیط دانشگاه و سرکلاس درس، تقویت راه هاى تفکر و افزایش خلاقیت خویش، انتقادپذیرى و خود انتقادى (انتقاد از خود = Autocritics )، همچنین انتقاد درست و سازنده از دیگران، برخورد منطقى با مخالفان خود، پذیرش عیوب دیگران، کنترل خشم خود، ورزش عاقلانه به صورت منظم و افزایش نیرو و توان خویش از راه ورزش عاقلانه و به صورت منظم و کسب سلامتى جسمى و انبساط روحى و تداوم آن، خود را به طور مؤثر نشان دادن و هدایت جلسات مفید و ثمربخش و در نهایت و مهم تر از همه تداوم سلامتى روحى و هدایت معنوى خویش از طریق رعایت حقوق خداوند حکیم و بندگى او که همه راه هاى توفیق و کارآمدى فردى و اجتماعى به او ختم مى شود. به راستى، اگر یک دانشجو، یا جمعى از آنان، یا اکثر دانشجویان و یا... این گونه باشند، آیا جامعه شاهد مدیران موفق، کارآمد و خدمتگذار و در نتیجه شاهد جامعه ى پیشرفته نخواهیم بود؟ حتما چنین هدفى با شرایطى که مطرح شد قابل تحقق است. به طور کلى در رابطه تقسیم ساعات و فراغت، اعتقاد ما بر این است که آن چه در راستاى هدایت انسان لازم است باشد، در کتاب گفتار و روش زندگى معصومین آمده است. مثلاً امام على(ع) در تفسیر آیه ى شریفه ى: «لاتنسَ نَصیبَک من الدّنیا»؛قصص، آیه ى 77؛ بهره خود را از دنیا فراموش نکن) مى فرماید: «لاتنسَ صِحّتک و قوّتک و فراغک و شبابَک و نشاطک ان تَطلُبَ بهاالآخرة؛ ...». پیام هاى این سخن عرشى این است: قدر چند چیز را بدان و در جهت رسیدن به آخرت که بهترین چیزهاست، از آن ها بهره بگیر.(معانى الاخبار، ص 325) 1ـ صحت بدن و عافیت. 2ـ قوّت و نیرو. 3ـ فراغت: اوقاتى که در آن مشغول به کارى نیست. 4ـ جوانى. 5ـ نشاط و شادابى. پیامبر خدا(ص) فرمود: «در صحف ابراهیم آمده است که خردمند، مادامى که خردش از او گرفته نشده، باید ساعاتى را براى خود در نظر بگیرد. زمانى براى مناجات با پروردگارش و زمانى براى حساب کشیدن از خویش و زمانى براى اندیشیدن در نعمت هایى که خداى عزّ و جلّ به وى ارزانى داشته است و زمانى براى بهره مند ساختن نفس خود از حلال. زیرا این زمان کمکى است به آن سه زمان دیگر و مایه آسودگى و رفع خستگى دل ها».(الخصال، ص 525، ح 13) از مجموع این فرمایشات این بهره را مى بریم: همین ساعت آسایش است که موجب استفاده ى بهینه از بقیه ساعات مى شود، هم عبادت را نشاط مى بخشد، هم مانع اشتباه در محاسبه نفس مى شود و هم قوه تفکر را از خطا باز مى دارد و هم نیروى لازم را براى فعالیت و کار فراهم مى سازد. به قول سعدى علیه الرحمة: غنیمت شمار، این گرامى نفس // که بى مرغ، قیمت ندارد قفس مکن عمر ضایع به افسوس و حیف // که فرصت، عزیز است: الوقتُ ضیف! امیدواریم در آینده ای که پیش رو دارید موفق و پیروز باشید.   واما سؤال2) حضور قلب درنماز! - یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد. به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چند بار اصرار، ایشان فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد». - محیط اطراف خود را به گونه ای تغییر دهید که شما را در این مهم( یاد خدا) یاری رساند. با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در زندگی و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان». چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.شناسائی کنید، آیا فکری و اتفاقی؛ دل مشغولی برای شما ایجاد نکرده است؟ - «حضور قلب حوصله می خواهد»حضور قلب باید به تدریج مستقر شود بنابراین کسی که در ابتدای راه کمال و خودسازی قرار دارد نباید از خود انتظار حضور قلب کامل داشته باشد و باید آن را به تدریج تمرین کند و بدست آورد. باید با نفس مانند کودکی نوآموز مدارا کرد و به تدریج و با آهستگی آن را مهار و رام نمود. بنابراین باید از مقدار بسیار کم شروع کرد و به تدریج بر میزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود. - در پایان گفتنی است: حضور قلب شرط کمال نماز است و نمی توان به بهانه نداشتن حضور قلب نماز را ترک کرد و گفت فایده ای ندارد, زیرا همین نماز دست و پاشکسته ای که می خوانیم فواید و آثار فراوانی دارد و ما را از گناه و انحراف کلی از خدای متعال محافظت می کند. حضور قلب نیز دارای مراتب است و کسی می تواند آن را تحصیل کند که اهل نماز و عبادت باشد. - قلوب انسانها معمولا دارای دو حالت اقبال و ادبار است ؛ یعنی گاهی اوقات , انسان احساس می کند به معنویات میل و گرایش داشته , از آن لذت می برد ونه تنها احساس خستگی نمی کند (به این حالت اصطلاحا اقبال به نماز می گویند) بلکه با سوز خوبی آن را انجام می دهد؛ اما برخی مواقع به معنویات پشت کرده و میلی به انجام اعمال عبادی ندارد و احساس خستگی می کند (وبه این ... ادبار ...). مهمترین نکته و توصیه ی اخلاقی که باید به آن توجه کرد اینست که به هنگام ادبار قلب بر واجبات اکتفا کنیم و به امور مستحبی پرداخته نشود , چرا که نتیجه ی عکس خواهد داد ؛ یعنی به جای قرب به حق تعالی حالت دوری و دلزدگی ایجاد می کند . خدای حکیم بیشترین توجه را به کیفیت اعمال دارد نه کمیت آن ! شیطان شش هزار سال عبادت کرده بود ؛ تا جایی که همنشین ملائکه ی الهی شده بود اما وقتی خداوند تعالی دستور سجده ی بر آدم ( علیه السلام ) را داد , او تبعیت نکرد و به ظاهر جنس آدم که از گل بود و جنس خودش که از آتش بود توجه کرد و تصور کرد که از آدم برتر است ! - هدف از همه ی عبادات رسیدن به مقام عبودیت است نه شمارش تعداد نمازها ! برای همین است که در ذکر تشهد , بهترین خصیصه ی حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) را عبد بودن ذکر می کند : «اشهد ان محمدا ً عبده و رسوله »؛ بنده گی باصغری و کبری کردن، جور در نمی آید . کسی که بنده ی خداست حتی اگر حال و حوصله هم نداشته باشد ( یعنی در حالت ادبار قلب ) به خدا می گوید : چون تو گفتی نماز بخوان , می خوانم . از کجا معلوم در این نماز که بی حال , ولی با بندگی خوانده شد در محضر حضرت حق , قبول نباشد و نمازی که با حال ،خوانده شد , قبول باشد ؟ ! چون شیطان از همین طریق رانده و طرد شد , بندگان خدا را نیز با ترفندهای مختلف گمراه می کند . خداست که تشخیص می دهد نماز بی حال ، بهتراست یانه . - اگر قرار بود هر وقت حال خوشی داشتیم نماز بخوانیم , آیا معلوم میشد چه کسی بنده ی خداست ؟ چرا که در این صورت هر وقت حال داشتم و دلم خواست , نماز می خواندم , نه هر وقت که خدا گفت ! مهم اینست که خدا را باور کنیم و بدانیم که او نسبت به بندگانش مهربان است و عادل و حکیم . او نمی خواهد بنده را به زحمت اندازد , بلکه مصلحت بنده اش را بهتر می داند از راه صلاح و رستگاری او بهتر آگاه است . او هیچ نیازی به عبادات ما ندارد ؛ این ما هستیم که سرا پا فقریم و نیازمند او . - ما دو گونه عبادت داریم واجب و مستحب. نیاز به اقبال قلب و حال خوش عبادت در عبادت های مستحب صادق است نه واجب. واجبات را باید آنچنان که خدای متعال وظیفه مومن قرار داده انجام داد و خواسته های خود را در اراده مولی فانی نمود.(البته اشکالی ندارد بلکه ممدوح است که واجبات را نیز با حال خوش انجام داد اما اصل،همان است که گفتیم: وظیفه شناسی) خواندن نمازهای واجب از سر وظیفه , قطره قطره شربت عبودیت را در جام دلت می ریزد . البته این بدان معنا نیست که شما از خواندن نماز در اوقاتی که حال خوشی داری محروم شوی . همانطور که ذکر شد می توانی هر وقت احساس حضور قلب کردی به نماز مستحبی یا قضا و عبادات مستحب بپردازی و با خدای خویش راز و نیاز کنی و از حال خوشی که داری بهره ببری .   چند توصیه زیربرای رسیدن به حضور قلب در نماز، می تواند مفیدومؤثر باشد،توجه کنید: - دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و... - در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. - از هنگام وضو گرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور، نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیز فکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبود و محبوبی ایستاده ایم. - گزینش مکان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آن چه موجب انحراف توجه از خداوند شود. - گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز. - تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا کردن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد). - نماز را با طمأنینه خواندن و دقت در مفاهیم و معانى آن و آن را با توجه به عظمت خداوند و کوچکی خود به جا آوردن. - در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن. - تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن، یکى از اولیاى خدا توصیه نموده اند که مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسی و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادی عوامل پریشانی خاطر را تعدیل بخشید. با گفتن ذکر های مستحبی و دعاهای افتتاح نماز و استغفار خود را براى نماز مهیا سازید. - به جا آوردن نوافل ،خصوصا نماز شب، نافله صبح ونافله مغرب، ازبزرگان نقل شده که نوافل برای تکمیل نواقص نمازهای واجب است . - باید علاوه بر توجه به معانی نماز به فلسفه اعمال نماز نیز توجه کرد. به عنوان مثال: امام صادق -علیه السلام- در مورد تکبیره الاحرام فرمود:« چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان... ». - توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبرو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید. - در سخنی از امیرالمؤمنین -علیه السلام- آمده که: « سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم». اگر مدتی نماز را به همین صورت بخوانید هم نگاهتان به دنیا و سختی های آن تغییر خواهد کرد، و نیز از جهت روحی رشد خاصی خواهید نمود. - «انس به دنیای مذموم با حضور قلب نمی سازد» باید انسان انسش به دنیا کم شود. وقتی به نماز می ایستد، ذهن و دلش کاملا در اختیارش باشد و به سمت دنیا نرود. منتهی باید توجه داشته باشد که رسیدن به توحید ، مستلزم تلاش فراوان و برنامه ریزی و عمل است. با مشغله فکری و کاری ، امکان حضور قلب کامل بسیار کم است. - کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد ، شناخت هر چه بیشتر و حقیقی تر خدای متعال و رابطه با او از طریق دعا، مناجات و اظهار محبت به او و در مقابل کم کردن مشغله های دنیوی در بیشتر شدن حضور قلب تأثیر بالایی دارد.     .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image