معراج در قرآن زمان و مکان -کیفیت معراج-معراج پیامبر(ص)-مراحل معراج-  /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

سلامضمن آرزوی قبولی عبادات شما عزیزانلطفاً درباره سفر پیامبر گرامی اسلام (ص) به معراج، توضیحاتی کافی بفرمایید.با تشکر


1ـ اصل وقوع معراج، با اخبار متواتر ثابت و از مسلّمات مسلمین می باشد. لذا انکار آن موجب خروج از اسلام می باشد. چون انکار آن به معنی دروغگو دانستن رسول الله(ص) می باشد. پس اثبات نبوّت و عصمت رسول الله(ص) کافی است تا در ما یقین حاصل شود که معراج واقع شده است. چون وقتی به عصمت حضرتش یقین نمودیم، از خبر او برای ما یقین حاصل می شود. صدور احادیث معراج از آن حضرت نیز به سبب تواتر احادیث، مسلّم است. 2ـ اعتقاد به جسمانی بودن معراج نیز صریح روایات می باشد و از مسلّمات شریعت محسوب می شود. لذا نیازی به اثبات ندارد. البته توجّه شود که منظور از جسمانی بودن ، همان جسمانی، روحانی بودن است ؛ که در مقابل معراج روحانی صرف می باشد. لذا کسی قائل به معراج جسمانی صرف نیست. پس وقتی می گویند: معراج جسمانی بود، منظور این است که افزون بر روح آن حضرت، جسمشان هم به معراج رفته است. 3ـ آنچه در باب معراج جسمانی و همچنین معاد جسمانی برای یک مسلمان غیر مجتهد در مباحث اعتقادی لازم است ، اعتقاد به اصل این مطلب است نه جزئیّات آن. لذا همین مقدار که کسی به جسمانی،روحانی بودن معاد و معراج نبوی معتقد باشد کافی است و لزومی ندارد که سنخ جسم را هم مشخّص نماید. 4ـ حقیقت معراج جسمانی چیست؟ در باب معراج نبوی دو نظر عمده وجود دارد. عدّّه ای آن را صرفاً روحانی و در مقابل، گروه دیگری آن را روحانی و جسمانی دانسته اند. خود گروه دوم نیز دو طایفه اند؛ اکثر متکلّمین بر این باورند که عروج آن حضرت در تمام مراحل آن ، با همین جسم مادّی عنصری بوده است. حتّی تعدادی از اینها آسمانهای هفتگانه ی مطرح در روایات معراج را هم مادّی دانسته اند. مشکل این نظر بسیار فراوان بوده ، از معراج نبوی معمّایی غیر قابل فهم می سازد ؛ که نه فرا عقلی ، بلکه خلاف عقل می شود. برای نمونه یکی از اشکالات این نظر ، این است که اگر معراج ، مادّی بوده ، پس چگونه آن حضرت توانستند اهل بهشت و جهنّم را ببینند ؛ بخصوص که در برخی روایات تصریح شده که آن حضرت زنان و مردان آخر الزمان را هم در حال عذاب مشاهده فرمودند. روشن است که با مادّی دانستن بهشت و جهنّم و معراج، نمی توان سفر به آینده و دیدن موجودات آینده را توجیه منطقی نمود. چون زمان، بُعد چهار موجود مادّی است؛ و سفر به آینده یعنی آنکه موجودی، باشد قبل از آنکه باشد؛ یعنی در ظرف عدمش موجود باشد؛ که لازمه اش اجتماع نقیضین است. در مقابل این نظر ، ملاصدرا و طرفدران او بر این عقیده اند که سیر معراجی آن حضرت جسمانی بوده ولی بدن جسمانی آن حضرت در هر عالمی متناسب با آن عالم بوده است. سیر آن حضرت از مکّه تا بیت المقدّس با بدن مادّی و به نحو طیّ الارض بوده است، در عالم مثال (برزخ) با بدن مثالی (برزخی) و در عالم عقول (جبروت) با بدن عقلی ( بدن جبروتی) بوده است ؛ و در فراتر از عالم عقول ، که مقام عرش و فراتر از عرش است ، با روح بوده است که موجودی است فراعقلی و از سنخ ظهورات اسمائی.فیلسوفان مکتب حکمت متعالیه (مکتب فلسفی ملاصدرا) بر این باورند که معراج نبوی در عوالم ملکوت و جبروت ، هم با روح بوده هم با جسم ؛ ولی جسم آن حضرت در آن عوالم ، مثل جسم دنیایی ، جسم مادّی نبوده است. اکثر مردم جسم را با مادّه یکی می انگارند ولی از نظر این مکتب فلسفی ، جسم و مادّه با هم یکی نیستند. ـــ بیان تفاوت مادّه و جسم نیازمند بحث مجزایی است؛ لذا در این نامه از بیان آن پرهیز می شود. ـــ به عقیده ی ملاصدرا و پیروان مکتب فلسفی او ، عالم خلقت دارای سه مرتبه ی کلّی است که هر مرتبه ، علّت ، حقیقت و باطن مرتبه ی پایین تر از خود است. لذا این سه عالم در عرض هم نیستند ؛ بلکه همواره عالم بالاتر بر عالم پایین تر احاطه ی وجودی دارد ؛ امّا نه مثل کرات تو در تو ، بلکه مثل احاطه ی روح بر ذهن و ذهن بر صور ذهنی؛ که این نحو از احاطه را احاطه ی قیّومی گویند.پایین ترین مرتبه ی عالم خلقت ، عالم مادّه است که بارزترین مشخّصه ی آن حرکت است. زمان نیز از مختصّات این عالم است؛ چون زمان چیزی نیست جز مقدار حرکت یک موجود؛ لذا پنج قسم زمان وجود دارد؛ چرا که پنج قسم حرکت مطرح است که عبارتند از حرکت جوهری، حرکت کمّی، حرکت کیفی، حرکت وضعی، حرکت مکانی (انتقالی). امّا بالاترین مرتبه ی عالم خلقت ، عالمی است منزّه و مبرّا از مادّه و آثار و محدودیّتهای مادّه نظیر شکل و رنگ و اندازه و امثال آنها. فلاسفه ی اسلامی این عالم را عالم عقول مجرّده یا عالم جبروت می نامند. ملائک عظام همچون جبرئیل و میکائیل و عزرائیل و اسرافیل از ساکنان این عالمند. عالم دیگری نیز وجود دارد که واسطه بین این دو عالم بوده ، عالم مثال یا عالم برزخ یا ملکوت سفلی نامیده می شود. بنا به باور این حکما ، عالم برزخ مطرح در متون دینی نیز جزئی از عالم مثال است. این عالم از جهاتی شبیه عالم عقول بوده فاقد مادّه و حرکت و زمان است و از جهاتی نیز شبیه عالم مادّه بوده دارای شکل و رنگ و اندازه و امثال آنهاست. از نظر فیلسوفان صدرایی، در این عالم ، جسم وجود دارد ولی اجسام آن غیر مادّی اند. لذا زمان نیز ندارند. چون زمان از خواصّ مادّه است نه از خواصّ جسم. اجسام این عالم شبیه موجوداتی هستند که انسان در خواب می بیند یا در قوّه ی خیال خود تخیّل می کند. چرا که موجودات ذهنی انسان نیز فاقد مادّه و حرکتند. ــ توجّه: حرکت معنای ویژه ای در فلسفه دارد که طبق آن معنا ، حرکت موجودات ذهنی و خیالی حرکت محسوب نمی شوند. تصوّر حرکت با خود حرکت یکی نیست. همانطور که هنرپیشه های داخل فیلم یا انیمیشن به ظاهر حرکت می کنند ولی در حقیقت حرکت ندارند. ـــ بر این اساس ، ملاصدرا و پیروان مکتب فلسفی او ، بر این باورند که انسان بعد از مرگ همچنان دارای بدن خواهد بود ولی بدنی از سنخ اجسام مثالی نه بدن مادّی. همچنین بعد از وقوع قیامت باز انسان دارای بدن خواهد بود که آن هم بدنی است غیر مادّی. این جسم مثالی و جسم جبروتی ، به یک نگرش، عین جسم طبیعی و به نگاه دیگری غیر آن است ؛ به تعبیر دیگر ، جسم مثالی ، حقیقت جسم طبیعی ، و جسم جبروتی نیز حقیقت جسم مثالی است. پیروان مکتب حکمت متعالیه ، بر همین اساس ، معتقدند: معراج رسول خدا (ص) در عالم ملکوت و برزخ ، با جسم مثالی و در عالم جبروت با جسم جبروتی بوده است ؛ و فراتر از آن ، که فوق مقام جبرئیل (ع) می باشد ، فقط معراج روحی بوده است. مشاهده ی جهنّم و بهشت و اهل آنها توسّط آن حضرت نیز عین واقع بوده است. چون در عالم فرامادّی و فرازمانی ، گذشته و حال و آینده معنی ندارد. گذشته و حال و آینده ناشی از حرکت است ؛ و حرکت نیز ناشی از ضعف وجودی مادّه می باشد. لذا ما چون در حصار مادّه و زمان گرفتاریم ، نمی توانیم آینده یا گذشته را مشاهده کنیم ؛ امّا هر که به عالم فرامادّی راه یابد ، آینده را نیز به عین الیقین خواهد دید. پیشگویی های اولیای الهی و رؤیای صادقه نیز در حقیقت از طریق راه یابی به عالم مثال یا عالم عقول ممکن می شود. امّا غذا خوردن، ربطی به مادّیّت ندارد. موجود ملکوتی و جبروتی نیز می تواند غذا بخورد. مگر نمی بینید که ما افرادی را در حال غذا خوردن در خواب می بینیم؛ یا کسانی را تخیّل می کنیم که در حال خوردن هستند. حضرت آدم(ع) نیز در بهشت مجرّد برزخی از آن میوه ی ممنوعه خورد و هبوط کرد.توجّه: بدن ملکوتی و جبروتی نیز گوشت و استخوان و پوست و خون و ... دارند؛ لکن همه ی اینها مجرّدند و مادّه ندارند. وقتی خون را در ذهن خود تصوّر می کنیم، حقیقتاً خون است، امّا مادّی نیست. وقتی اتم یا الکترون را در ذهن تصوّر می کنیم، حقیقتاً اتم و الکترون هستند، امّا مادّی هم نیستند. هر چه در دنیاست، در ملکوت و جبروت نیز وجود دارند امّا به نحو مجرّد و غیر مادّی. به قول حکیم و عارف بزرگ، جناب میرفندرسکی: « چرخ‌ با این‌ اخترانْ‌ نُغز و خوش‌ و زیباستی ــ صورتی‌ در زیر دارد آنچه‌ در بالاستی‌ ــ صورتِ‌ زیرین‌ اگر با نردبان‌ معرفت ــ بر رَوَد بالا همان‌ با اصل‌ خود یکتاستی‌ ــ این‌ سخن‌ را در نیابد هیچ‌ وَهم‌ ظاهری‌ ــ گر ابونصرستی‌ و گر بوعلی سیناستی‌.»این معنا در آیات و روایات نیز مورد اشاره قرار گرفته است که از باب نمونه چند مورد را ذکر می کنیم.« بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ـــــ ملکوت همه چیز به دست اوست؛ و شما را به سوى او بازمى گردانند »(یس:83) یعنی حتّی همین ذرّات دنیایی بدن نیز صورتی مجرّد دارند و بدن برزخی شخص به نحو بساطت دارای آن ذرّات ملکوتی نیز می باشد ؛ کما اینکه ملکوت اعضای بدن را نیز دارد. در آخرت نیز صورت اخروی همین ذرّات و همین اعضاء در بدن مجرّد اخروی حضور خواهند داشت ؛ لکن نه به نحو ترکیب دنیایی بلکه به همان صورت که صور خیالی ما اعضا و ذرّات مجرّد دارند. مؤیّد قرآنی این مطلب این آیه است که می فرماید: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار ــــ در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها(به آسمانهاى دیگرى) مبدل مى شوند، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى گردند »(إبراهیم:48) در حالی که از آیات دیگر بر می آید که در روز قیامت تمام عالم مادّه در هم فرو می ریزد. پس آن روز اثری از زمین مادّی نیست بلکه زمین نیز با مرگی مناسب خود به ملکوت و جبروت خود می پیوندد و ابدان مردمان از همان زمین مجرّد بر می آیند همانگونه که امروز از همین زمین مادّی برآمده اند ؛ لکن برآمدن در هر نشئه ای مناسب با خود آن نشئه است. امام صادق علیه السّلام فرمودند « إِنَّ مِنْ وَرَاءِ أَرْضِکُمْ هَذِهِ أَرْضاً بَیْضَاءَ ضَوْؤُهَا مِنْهَا فِیهَا خَلْقٌ یَعْبُدُونَ اللَّهَ لَا یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً یَتَبَرَّءُونَ مِنْ فُلَانٍ وَ فُلَان ــــــ براستى خدا را در ورای این زمین شما زمین سفید (درخشان ) است که روشنایی این زمین از آن است. در آن زمین خلقى است که خدا را می پرستند و چیزى را با او شریک نسازند و همه از فلان و فلان بیزارى جویند.» ( بحار الأنوار ، ج 54 ،ص329)أبى ولّاد حنّاط گوید: به امام صادق (ع) گفتم: « جُعِلْتُ فِدَاکَ یَرْوُونَ أَنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِینَ فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ حَوْلَ الْعَرْشِ فَقَالَ لَا الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْ أَنْ یُجْعَلَ رُوحُهُ فِی حَوْصَلَةِ طَیْرٍ لَکِنْ فِی أَبْدَانٍ کَأَبْدَانِهِم ـــــــ قربانت گردم ، روایت کنند که ارواح مؤمنان در چینه دان پرندگانى سبزند گرد عرش. فرمودند: نه، مؤمن گرامی تر است نزد خدا از اینکه روحش را در چینه دان پرنده نهد، بلکه در بدنی باشند همچون بدنهای خودشان.» (بحار الأنوار ، ج 58،ص50 )امام صادق (ع) فرمودند:« فَإِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ کَقَالَبِهِ فِی الدُّنْیَا فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفُوهُ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَا ــــــ چون خدای عزّ و جلّ جانش (جان مومن) را بگیرد در کالبدى نهد چون کالبد دنیایی اش ؛ پس می خورند و می نوشند، و چون تازه واردى بدانها رسد او را به همان صورتى که در دنیا بوده می شناسند.» ( بحار الأنوار ، ج 58 ،ص50 ) « بِسَنَدٍ مُوَثَّقٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نَتَحَدَّثُ عَنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهَا فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ تَرْعَى فِی الْجَنَّةِ وَ تَأْوِی إِلَى قَنَادِیلَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَقَالَ لَا إِذاً مَا هِیَ فِی حَوَاصِلِ طَیْرٍ قُلْتُ فَأَیْنَ هِیَ قَالَ فِی رَوْضَةٍ کَهَیْئَةِ الْأَجْسَادِ فِی الْجَنَّة ـــــــ به سند موثق از أبى بصیر روایت شده که گفت: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: به ما گویند از ارواح مؤمنان که در چینه دان پرندگان سبزى باشند که در بهشت بچرند و در قندیلهاى زیر عرش آشیانه دارند. امام فرمودند: چنین نیست، در چینه پرنده نباشند. گفتم: کجا باشند؟ فرمودند: در باغی در بهشت باشند همانند اجساد. » (بحار الأنوار ،ج 58 ،ص50) « عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ فِی الْجَنَّةِ عَلَى صُوَرِ أَبْدَانِهِمْ لَوْ رَأَیْتَهُ لَقُلْتَ فُلَانٌ ــــ ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع) درباره ی ارواح مومنان پرسیدم. فرمودند: آنها در بهشت به صورت بدنهایشان هستند ؛ به نحوی که اگر ایشان را ببینی می گویی: این فلانی است.» (تهذیب الأحکام،ج1 ،ص466)همه ی این روایات وجود بدن مجرّد را تصدیق می کنند که دقیقاً شبیه بدنهای دنیایی هستند امّا در دنیا نیستند بلکه در بهشت می باشند. و این دقیقاً همان چیزی است که جناب ملاصدرا در حکمت متعالیه و با براهین عقلی اثبات نموده است. البته آن براهین را نمی توان در چنین نامه ای مطرح کرد. چرا که مبتنی بر مقدّمات فلسفی دشواری هستند که فهمشان برای ناآشنایان به فلسفه ی ملاصدرا، دشوار و بلکه برای اکثر افراد، غیر ممکن است. لذا هر که طلب آن براهین است، باید طریق کمت آموزی پیش گیرد؛ که هر که طاووس خواهد باید جور هندوستان کشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image