تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
در پاسخ به بخش اول سؤال، میتوان گفت: در بیان یک حقیقت یا قانون و حکم، تمام جزئیات و خصوصیات مربوط به آنرا نمیتوان ارایه کرد. و این مطلب در قرآن کریم رعایت گردیده است؛ چرا که اگر قرار بود تمام جزئیات و ریزهکاریها در یک قانون بیان گردد؛ لازم میآمد تا باری تعالی برای هر یک از مسلمانان، و با در نظر گرفتن ویژگیهای خاص رفتاری، زمانی و... او، کتابی جامع و مستقل نازل میکرد. به خاطر چنین پیآمد منفی، ارایه معارف و قوانین در آیات الهی، جلوهای واقع نگرانه و عاقلانه به خود گرفته و آیات قرآنی در موارد فراوانی در قالب تصریح یا تشبیه یا مثل و یا داستان، به بیان معارف و قواعد کلی پرداختهاند. بله! گاهی به دلایلی، خداوند در مقام تبیین یک حقیقت و یا قانون، مصادیق آنرا ذکر فرموده است، مانند قمار که در نزد قوم عرب افتخاری بزرگ به شمار میرفت و زشتی این امر بر مردم پوشیده بود. از اینرو؛ خداوند در آیهای به نحو جزئی و خاص، راجع به شراب یا قمار سخن گفته است. این بیان جزئیات نه تنها مخالف سنت کلی گویی نیست؛ بلکه در همان راستا بوده و برای خروج مردم از تحیّر و سرگردانی است.
اما پاسخ بخش دوم سؤال؛ یعنی علت ذکر داستانهای اقوام پیشین، کاملاً روشن است؛ زیرا مطالعه رخدادهای گذشتگان، دیدگاههای تازهای را فرا روی ما میگشاید تا از انحرافات و کامیابیهای ایشان آگاه شویم و بدین سبب، دیگر تلخیهای آنان را در کام خود نیازماییم.
در همین راستا به علل فراوانی میتوان اشاره کرد:
الف) نقل جزئیات تاریخ، به جهت تحدی، بیان اعجاز و نمودی از علم نَبَوی(ص) بوده است.
ب) با نقل تاریخ انبیای یهود و نصاری، پیروان آنان با دیدن زمینههای مشترک بین کیش خود و آیین اسلام، متمایل به اسلام شده و دست از عناد برمیداشتند.
ج) مسائل اعتقادی بسیار دقیق و غیر قابل لمس هستند. خداوند با ذکر داستان انسانهای برجسته در موقعیتهای خاص، این مسائل را کاملاً ساده و قابل دسترس عموم، ذکر میکند؛ مانند قدرت مطلق حق تعالی، در داستان نجات حضرت ابراهیم(ع) از آتش.
د) عبرت اندوزی و پند گرفتن از کردار اقوام گذشته یکی دیگر از دلایل، ذکر داستان ایشان است.
ه) نقل داستان، به عنوان تعلیم غیر مستقیم، از بهترین راههای آموزش است. و قرآن در قالب داستانهایی؛ مثل احتجاجات ابراهیم(ع) و... از این روش برای تعلیم، نحوه استدلال، آداب معاشرت و... بهره کافی برده است.
در پاسخ به قسمت آخر سؤال باید گفت: ذکر داستان یک فرد در قرآن کریم، بیانگر فضیلت او نیست و در مقابل اگر سخن از شخصی به میان نیامده، نشان از پایین بودن مقام او نمیباشد. چرا که از یک سو شاهد داستان برخی انسانهای منحرف و منفور مثل فرعون، ابولهب، سامری و شیطان در قرآن هستیم و از سوی دیگر اثری از زندگی بسیاری پیامبران الهی در این کتاب آسمانی نمییابیم. دلیل آن چیزی جز مصالح و اهداف قرآن کریم در بیان معارف الهی نمیباشد.
در انتها به دو نکته که در سؤال مورد تأکید قرار گرفته اشاره میکنیم:
1. شباهت فراوان مسلمانان به قوم بنیاسرائیل، سبب ذکر داستان حضرت موسی(ع) در قرآن و تکرار آن شده است و این مطلبی است که آیات قرآن نیز به آن اشاره میکنند.
2. ادعای نپرداختن به زندگی پیامبر در قرآن کریم، یک پیشداوری غیر منصفانه است؛ زیرا با دقت در شأن نزول آیات، روشن میشود که بسیاری از آیات قرآن در خصوص جوانب گوناگون زندگی حضرت رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) و اصحاب ایشان میباشد.
.
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.