تورات و انجیل واقعى از منظر قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 37 دقیقه

تورات و انجیل واقعى از منظر قرآن چه کتاب هایی هستند؟


خدا در قرآن، تورات و انجیل واقعى را مایه نور و هدایت مردم شمرده مى فرماید: ما تورات را نازل کردیم، در حالى که در آن هدایت و نور بود و پیامبران ـ که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند ـ با آن براى یهود حکم مى کردند. و در چند آیه بعد مى فرماید: و به دنبال آن (پیامبران) عیسى بن مریم را فرستادیم، در حالى که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود، تصدیق مى کرد و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود. این در حالى است که درباره کتاب هاى فعلى که در دست یهود و نصاراست مى فرماید: پس، واى بر آنها که نوشته اى با دست خود مى نویسند، سپس مى گویند این از طرف خداست، تا آن را به بهاى کمى بفروشند. پس واى بر آن ها از آن چه با دست خود نوشتند و واى بر آنان از آن چه از این راه به دست مى آورند.معجزه پیامبر اسلام(ص) قرآن است و برخلاف انبیاء دیگر خود قرآن و متن آن معجزه و غیر قابل تحریف است. خود قرآن کتابی است که دارای قوت متن بوده و ویژگی ای دارد که نمی تواند بشر آنرا تحریف نماید و خود قرآن بشارت داده که از متن و اصل قرآن محافظت کند در این صورت و با این ویژگی مشخص می شود که قرآن مثل دیگر کتابها نیست و قابل مقایسه محتوایی و معجزه ای نمی باشد لذا با این مشخصات دیگر نباید گفت که کتابهای آسمانی غیر قرآن مثل قرآن نباید تحریف می شدند چون نزول و مشخصه آنها با قرآن متفاوت بوده است. اطمینانی که برای پیروان و معتقدین به ادیان الهی لازم بوده است توسط آنها با شنیدن و دیدن خود پیامبر و روش سنت عملی و همچنین کلام و آموزه های آنان پدیدار می شد و همین کافی بود که ایمان بیاورند ولی اینکه متن و کلام آنان تحریف شد دیگر تحت اشراف و کنترل آن پیامبران نبوده است و تحریف ناپذیری هم جزء ذات کتاب و کلام آن پیامبران نبوده است و اساسا معجزه آنان غیر از متن و حفظ ظاهر آن کلام بوده است لذا وعده ای هم به حفظ کلمه به کلمه آن از طرف خداوند و خود پیامبر داده نشده است.دلایل تحریف: 1. «تحریف در لغت به معنای تغییر و تبدیل است»[1] غرض از تحریف آن است که کتاب مقدس که شامل عهد قدیم و جدید می باشد، توسط افراد بشر مورد دستبرد واقع شده است. مطالبی از آن حذف شده و مطالبی که اصلاً ربطی به کتاب آسمانی و الهی ندارد به آن اضافه شده است. بنابراین در کتاب مقدس تحریف هم به زیادی و هم به نقصان رخ داده است. 2. دلایل مسلمانها بر تحریف کتاب مقدس: الف2. حکم عقل: عقل سلیم وجود پاره ای از گزاره های انحرافی در کتاب مقدس را نشانه تردید ناپذیر تحریف در این کتاب می شمارد به عنوان مثال مواردی از گزاره های انحرافی را برای اثبات مطلب یادآوری می کنیم. 1/الف2. خدا در کتاب مقدس: خداوند در کتاب مقدس بصورت ضعیف ناقص ترسو، حسود و انسان واره توصیف شده است و هم طراز با عیسی دانسته شده است. به عنوان مثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده که خداوند ترسیده بود که آدم با خوردن از میوه درخت ممنوعه عارف به نیک و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا کنند.[2] و در عهد جدید علّت مخالفت یهودیان با حضرت عیسی الوهیت وی دانسته شده است.[3] در نامه پولس به فیلپیان خدا و عیسی هم طراز و برابر معرفی شده است.[4] بنابراین آموزه های فوق که در کتاب مقدس مکتوب است با قدرت، علم و حکمت الهی و غنای ذاتی پروردگار در تعارض می باشد. عقل سلیم ساحت مقدس ربوبی را از نسبت های فوق مبرا و منزه می داند. پس چنین نیست هایی، ناشی از توهمات انحرافی انسانها است که به نام دین آسمانی قالب گردیده است. 2/الف. پیامبران در کتاب مقدس: متأسفانه در کتاب مقدس نسبت های ضداخلاقی و ناروائی درباره پیامبران الهی مطرح شده است. به صورت مثال: حضرت لوط توسط دخترانش با شراب مست می شود و در نتیجه با دختران خود همبستر می شود تا از لوط نسلی بیادگار بماند.[5] حضرت ابراهیم به علّت ترس از جانش زن خود ساره را که از زیبایی فوق العاده برخوردار بوده به عنوان خواهر خود در دربار فرعون معرّفی و به فرعون تزویج می کند. سرانجام فرعون از واقعیت مطلب مطلع می شود، و ابراهیم را بخاطر اقدامش سرزنش می کند.[6] و نیز حضرت داود به خاطر پنهان نگهداشتن رابطه نامشروعش با زن او ریاه رحتّی، او را که از مجاهدان مخلص و پاکدل بوده است بر اثر یک توطئه به قتل می رساند. و زن او را تصاحب می کند.[7] حضرت سلیمان بخاطر تمایل زنانش به بت پرستی، دستور ساخت و ساز بتخانه های متعدد را صادر می کند.[8] به حضرت عیسی نسبت داده اند که وی در اثر معجزه ای در یک مراسم عروسی شرابی بسیار مست کننده تهیه می کند[9] در حالیکه شراب در کتاب مقدس تحریم گردیده است.[10] و نیز این نسبت که وی پاهایش را با اشک زن خاطئه شستشو و با موهای او خشک می کرده است.[11] و نمونه های شرم آور دیگر که حکایت از تحریف خطرناک در کتاب مقدس دارد.[12] در حالیکه پیامبران الهی باید واجد صفات و اخلاقی باشند که ذرّه ای خدشه به امانت داری و صداقت آنان در پیام رسانی از جانب خداوند، وجود نداشته باشد امّا تصویر پیامبران الهی در کتاب مقدس آنچنان مخدوش و آلوده است که جای هیچ اطمینان منطقی، بر صداقت و درستکار و امانت داری آنان باقی نمی ماند. 1/ب2. قرآن. قرآن کریم در آیات متعددی از تحریف آیین اهل کتاب سخن گفته است: به عنوان نمونه در آیه 79 سوره مبارکه بقره آمده است: «وای بر آنانی که چیزهای را بدست خود می نویسند سپس می گویند این از طرف خداست تا به بهای کمی آنرا بفروشد...» در آیات 78ـ75 آل عمران و نیز آیه های 15ـ13 سوره مائده سخن از تحریف کتمان و نسیان آیات تورات و انجیل به اهل کتاب نسبت داده شده است. از نظر قرآن تنها تورات، زبور و انجیل کتاب الهی بوده است. و اهل کتاب با تحریفات زیاد و نقصان در این کتاب های الهی راه انحراف از مسیر اصلی هدایت را باز کرده اند. 2/ب2. سنت: در روایات اسلامی یهود، در دین حضرت موسی و پولس در آیین حضرت عیسی مسیح، مسئول گمراهی و انحرافات معرفی شده است.[13] بنابراین براساس روایات اسلامی پولس که بیشترین سهم را در ترویج مسیحیت ایفا کرده است، مسئول انحرافات و تحریفات آیین مسیحیت می باشد. پس وی که یک یهودی متعصب و دشمن سرسخت حضرت عیسی بوده است[14] بعد از واقعه تصلیب از در دوستی و ایمان به مسیحیت وارد شد و افکار مسموم و انحرافی را در آیین مسیح وارد کرده است. ج. شواهد تاریخی: براساس تاریخ سرگذشت بنی اسرائیل کتاب مقدس «دچار تحوّلات گوناگون گردیده است. در اینجا نخست سرگذشت عهد عتیق و سپس به سرگذشت عهد جدید می پردازیم. 1/ج2. عهد عتیق و تحریف: یهودیان تورات را در میان تابوت مقدس می گذاشتند و از آن به شدّت مواظبت می کردند. تا اینکه در سال 586 قبل از میلاد بخت النصر پادشاه بابل تمام سکنه فلسطین را به اسارت گرفت و تمام آثار یهود از جمله تابوت و تورات را نابود کرد. تمام میراث فرهنگی و معنوی یهود که در تابوت قرار داشت کاملاً محو و نابود گردید. یهودیان تا پنجاه سال دیگر در اسارت بابلیان باقی ماند. کوروش پادشاه ایران در جنگ بابلیان موفق شد که آنها را شکست داده و یهودیان را از اسارت رهائی بخشد. و به آنان اجازه عورت به فلسطین داد. یهودیان تنها در سال 475 قبل از میلاد موفق شدند که تحت ریاست عُزیر اقدام به جمع آوری و تدوین عهدعتیق نمایند.[15] یعنی فاصله نابودی تورات و زمان تدوین مجرد آن (111) سال می باشد طبیعی است که بسیاری از مطالب عهد عتیق در مرور این سالها فراموش گردیده و بسیاری از مطالب که عمدتاً متأثر از محیط بت پرستی بابل و عقاید مشرکانه ایران آن زمان بوده است. در تدوین مجدد عهد عتیق جا باز کند.[16] پس بصورت طبیعی هیچ اعتبار منطقی و علمی برای تدوین مجدد عهد عتیق نمی ماند که عیناً همان کتابی باشد که در 111 سال قبل بوده است. و استناد همین عهد عتیق به أنبیا و پیامبران قبل از حادثه بابل کاملاً مشکوک و غیرقابل اطمینان است. 2/ج2. عهد جدید و تحریف: از میان اناجیل موجود تنها انجیل متی قدیمی ترین انجیل تدوین شده است که تاریخ تدوین آن میان سال 38 میلادی تا 60 میلادی دور می زند.[17] براساس اینکه زبان اصلی فلسطین و اطراف آن عبری بوده باید انجیل متی هم به زبان عبری نوشته شد. امّا عجیب این است که انجیل به زبان یونانی تدوین شده است. سئوال دینی این است اگر انجیل متی ترجمه یونانی از زبان عبری است نسخه اصلی زبان عبری آن کجا است؟ آیا ترجمه دقیق است یا نه؟ مطابق با اصل نسخه است یا نه؟.[18] همه این پرسشها پاسخ منطقی و اطمینان بخشی ندارد. زیرا که نسخه اصلی عبری متی در دسترس نبوده است. از همین جا است که اصالت و وثاقت انجیل متی زیر سئوال می رود هیچ استناد علمی و منطقی وجود ندارد. که انجیل متی یونانی زبان دقیقاً همان انجیلی عبری واصل باشد. در حالی که بر سایر اناجیل اعتماد و استنادشان به انجیل متی ختم می شود.[19] انجیل لوقا توسط شخصی تدوین شده است که هرگز مسیح را ندیده بلکه تعالیم مسیحیت را از پولس که او هم از حواریون مسیح نبود بلکه بعد از حادثه تصلیب به مسیح گرویده است.[20] انجیل مرقس نیز توسط یکی از شاگردان پطرس نوشته شده است. مرقس در تدوین انجیل خود از پطرس و انجیل متی متأثر بوده است.[21] انجیل یوحنا آخرین انجیل تدوین شده است که زمان تدوین آن قریب سال 100 میلاد می باشد. یعنی 30 سال پس از مرگ پولس. یوحنای تدوین کننده انجیل همان یوحنای حواری نیست گرچه مسیحیان بر این عقیده اند امّا شخصی دیگری که معروف به یوحنای شیخ بوده است، چنین انجیلی را تدوین کرده است.[22] و این انجیل مملو از مطالب غلوآمیز و از جمله الوهیت حضرت مسیح است.[23] بنابراین اولاً نسبت این اناجیل به نویسندگان واقعی شان در حد حدس و گمان است. ثانیاً در قرنهای نخست میلادی تا حدودی، صد تا انجیل موجود بوده است. و از میان آن همه اناجیل تنها چهار انجیل مورد قبول کلیسا واقع شده است.[24] انجیل برنابا به علّت اینکه سخن از بشارت بعثت حضرت محمد در آن است. و نیز فداء، تصلیب تثلیث و الوهیت و فرزندی مسیح نسبت به خداوند را مردود شمرده است، توسط کلیسا کنار گذاشته شده است،[25] براساس نقل تفسیر المنار از پروفسور أکهارن آلمانی «مسیحیها در قرن دوّم سه تا چهاربار اناجیل را تغییر و تبدیل داده اند. فرقه «ابیونیه» تنها به انجیل متی که نسخه وقت آن با نسخه فعلی آن کاملاً متفاوت است، اعتقاد داشته است. و فرقه دیگری بنام «مارسیونیه» تنها به انجیل لوقا اعتماد داشته است که نسخه آن در همان زمان غیر از نسخه موجود فعلی بوده است.[26] بنابراین براساس شواهد تاریخی، برای انسان منصف و حق طلب وثاقت و اصالت اناجیل اربعه مورد تردید و ابهام قرار دارد. نتیجه و جمع بندی: اعتبار کتاب مقدس اعم از عهد عتیق و جدید از نظر عقلی و نقلی و نیز شواهد تاریخی و علمی مخدوش است به همین جهت نویسندگان آزاد اندیش در وجود عیسی و موسی تردیدها کرده اند.[27] بنابراین وجود تحریف در کتاب مقدس غیر قابل کتمان و انکار است. به حکم عقل ونقل و شواهد تاریخی کتاب مقدس به شدت مورد دستبرد منحرفین و دنیاپرستان واقع شده است. پس گزاره های خود ستیز و متناقض در کتاب مقدس ناشی از تمایلات ضد الهی افراد منحرف است.[1] . مرتضی الذبیدی، تاج العروس، دارالفکر بیروت، 1414، چ جدید، ج 12: 136، ماده حرف. [2] . کتاب مقدس عهد عتیق سفر پیدایش باب 2: 16 و 25 باب 3: 34ـ1. [3] . همان عهد جدید، انجیل متی یوحنا باب 10: 38ـ31. [4] . همان رساله پولس به فیلپیان، باب 2: 11ـ10. [5] . همان عهد عتیق سفر پیدایش، باب 19: 38ـ31. [6] . همان، باب 12: 20ـ12 و باب 20: 12ـ2. [7] . همان کتاب دوم سموئیل باب 11: 27ـ2. [8] . همان کتاب اول پادشاهان باب 11: 14-1. [9] . عهد جدید، انجیل یوحنّا، ب 2: 11ـ1. [10] . عهد عتیق، سفر لاویان، ب 10: 10ـ9. [11] . عهد جدید انجیل لوقاب 7: 47ـ37. [12] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به البیان تألیف آیت الله خوئی ترجمه صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، چ پنجم، 1375 هـ. ش، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی، ج اول، از ص 90 الی 100. [13] . ر.ک. بحارالانوار، کتاب المعاد، ج 8، ب 24، حدیث 77 و 83 و کتاب الامامه، ج 25، ب 13، حدیث 24 و ج 30/ 189، حدیث 145، طبع تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی تا. [14] . جیمیز هاکس، قاموس کتاب مقدس، چاپ دوم، کتابخانه طهودی، 1349، 331ـ328. [15] . طباطبائی، المیزان، ج 3، 309، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. [16] . توفیقی، حسین آشنائی با ادیان بزرگ جهان، چ پنجم، 1381، سمت و... ص 91 و 92. [17] . قاموس کتاب مقدس، پیشین، 782. [18] . المیزان، ج 3/522، همان. [19] . مدرک سابق. [20] . قاموس کتاب مقدس پیشین، 331. [21] . همان، 761. [22] . همان، 965ـ964. [23] . توفیقی آشنائی با ادیان بزرگ جهان، 148 پیشین. [24] . المیزان، ج 3، 524، همان. [25] . همان، 525. [26] . رشید رضا، المنار، ج 6/36، طبع قاهره، نوبت چهارم، 1380 هـ.ق، مطبعه القاهره. [27] . المنار، ج 6/55، پیشین.///////////تحریف تورات از نظر تاریخى و علمى قطعى است، بر این مسأله دلایل بسیارى وجود دارد. برخى از آنها در لابلاى مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز مى باشد. افزون بر آن دلایل مستقلى بر تحریف یا بشرى بودن تورات کنونى وجود دارد که برخى از آنها از قرار زیر مى باشد:یک. وفات و دفن موسى در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسى آمده است، معلوم مى شود این مطالب پس از رحلت حضرت موسى(ع) به تورات اضافه شده است.دو. اختلاف در نسخه هاى تورات در میان فرقه هاى مختلف یهودى تفاوت هایى در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامرى تنها پنج سفر تورات را مى پذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد مى کند. همچنین سامریان نسخه ویژه اى از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با بنگرید : حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384. تورات رایج اندکى اختلاف دارد.سه. اشکالات ابن عزراءبرخى از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدماى یهود مانند ابراهیم بن عزراء(1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسى(ع) را قبول نداشته و ادله اى رمزگونه براى این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و «باروخ اسپینوزا» (1677-1632م) سعى کرده است که رمزهاى ابن عزراء را بگشاید.او از آنها استفاده مى کند که در درون خود تورات، شواهد متعددى وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسى(ع) نیست، و شخص دیگرى قرن ها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر «سفر تثنیه» به شرح ذیل است:«آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانى... علاوه موسى تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحى مى شود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهى دانست».ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره مى کند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسى(ع) نبوده، بلکه شخص دیگرى بوده که مدت هاى طولانى پس از موسى(ع) مى زیسته است. به علاوه، کتابى که موسى(ع) نوشته، با کتاب هاى باقیمانده تفاوت دارد.بنگرید :الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعى اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمه اى است از فصل هشتم کتاب :Transloted From The Latin With An Introductionby R.H.M. Francesco Cordasco. Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, The Chief ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانى، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385.اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین مى گشاید:3-1. «آن طرف اردن» اشاره است به سفر «تثنیه»، 1:1 که در آن آمده است: «این سخنانى که موسى به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامى اسرائیل گفت».از این جمله بر مى آید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولى حضرت موسى(ع) از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسى(ع) آمده است:«خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهى کرد تثنیه، 31 :2. .3-2. «اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانى»: در سفر «تثنیه»، 27:1، حضرت موسى(ع) به بنى اسرائیل دستور مى دهد که وقتى از رود اردن عبور کردید، مذبحى بسازید و تمامى کتاب شریعت را روى سنگ هایى نوشته، اطراف آن بگذارید. در «صحیفه یوشع» ،32-30:8 آمده است که یوشع(ع) به وصیت موسى(ع) عمل کرد و مذبحى از سنگ هاى نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامى تورات حضرت موسى(ع) را نوشت. ربیان یهود گفته اند: تعداد این سنگ ها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روى دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسى(ع) بسیار کوچک تر از کتاب موجود بوده است.3-3. «علاوه موسى تورات را نوشته»: در سفر «تثنیه» 31:9 آمده است و موسى(ع) این تورات را نوشته. این عبارت نمى تواند نوشته خود حضرت موسى(ع) باشد، بلکه باید دیگرى آن را نوشته باشد.3-4. «در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند»: در سفر «پیدایش»، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان است و مى گوید: «در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند».از این عبارت بر مى آید که نویسنده زمانى این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبوده اند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسى(ع) فتح شد و بقایاى اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمان(ع) در آنجا بودند، پس موسى(ع) نمى تواند نویسنده این فقره باشد.3-5. «در کوه خدا به او وحى مى شود»: در سفر «پیدایش»، 22:14، کوه اوریا، که بر آن ماجراى ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیم(ع) رخ داد «کوه خدا» نامیده شده است. این در حالى است که حضرت موسى(ع) وعده این نامگذارى را مى دهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمان(ع) این مکان «کوه خدا» نامیده مى شود. پس حضرت موسى(ع) نمى تواند این فقره را نوشته باشد.3-6. «سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن»: در سفر «تثنیه»، 3:11 آمده است:«زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقى مانده بود. اینک تخت خواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنى عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمى است؟این در حالى است که حضرت داود(ع) به شهر «ربه» غلبه کرد و این تخت را کشف کردکتاب دوم سموئیل، 29-12 :28. و این قرن ها پس از موسى بود.چهار. اشکالات اسپینوزااسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء مى گوید: موارد مهم ترى در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است:4-1. در موارد متعددى، در تورات از موسى(ع) به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگى او پرداخته شده است مثل:«موسى با خدا سخن گفت» (خروج، 33:9)؛ «موسى مردى بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانى که بر روى زمین اند» (اعداد، 12:2)؛ «موسى؛ مرد خدا... س موسى، بنده خداوند، . در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود»تثنیه، 33 :1. . «پیامبرى مثل موسى تا به حال در اسرائیل برنخاسته است» که خداوند او را رو به رو شناخته باشد»تثنیه، 36 :10.4-2. در باب آخر سفر «تثنیه»، وفات و دفن حضرت موسى(ع) و عزادارى بنى اسرائیل براى او همراه با جملاتى از قبیل «پیامبرى مثل موسى تا به حال در اسرائیل برنخاسته» و «احدى قبر او را تا امروز ندانسته است» نقل شده است.4-3. برخى از نام ها در تورات آمده اند که مدت ها، پس از حضرت موسى(ع) از آنها استفاده شده است. براى مثال، در سفر «پیدایش»، 14:14 آمده است که «ابراهیم دشمنان خود را تا «دان» تعقیب . کرد»، در حالى که مدت ها پس از مرگ یوشع(ع) و در زمان داوران، نام «دان» بر این شهر نهاده شد: «و شهر را به اسم پدر خود، که براى اسرائیل زاییده شد، «دان» نامید؛ اما اسم شهر قبل ازداوران، 18 :29. آن «لارش» بود»4-4. برخى از ماجراها در تورات آمده اند که تا پس از وفات حضرت موسى(ع) ادامه داشته اند. در سفر «خروج»، 6:35 آمده است: «و بنى اسرائیل مدت چهل سال منّ مى خوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنى تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود». و «و بنى اسرائیل در زمان یوشع بن نون(ع) وارد کنعان شدند»یوشع، 5 :12. .همچنین در سفر «پیدایش» آمده است: «اینانند پادشاهانى که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهى بر بنى اسرائیل سلطنت کند»همان، ص 95-94. .4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست مى آید که موسى نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که «موسى این تورات را نوشت»، مورخ مى افزاید: «موسى آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومى آن را براى تمامى مردم قرائت کنند». این عبارت نشان مى دهد که تورات مى بایست حجمى خیلى کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامى آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتى که همه آنان نیز آن را بفهمند»همان، ص 97-95. .اسپینوزا در پایان نتیجه مى گیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلى و به احتمال قوى به دست عزراء نوشته شده اندهمان، ص 101. .پنج. نقد تاریخى با پیدایش جریان نقد تاریخى کتاب مقدس، مطالعات گسترده اى درباره این کتاب آغاز گشت. نظریه اى که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امرى مسلم درآمد، نظریه «منابع تورات»است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمان هاى گوناگون به وجود آمده اند، ترکیب شده اند.این چهار منبع عبارتند از:منبع «یهوه اى» (Jahwist) منبع الوهیمى (Elohist) منبع کاهنى (Pristly) منبع تثنیه اى (Deuteronomy).در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب، به صورت «یهوه» و «الوهیم» آمده و از همین رو به این نام ها نامیده شده اند. منبع کاهنى بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه اى منبع سفر «تثنیه» است.«نظریه منابع» به حل برخى از مشکلات تورات کمک مى کند. به وسیله این منابع، معلوم مى شود که دلیل برخى از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده اى یهودى برخى از این موارد را بر شمرده است:دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21:19)؛ دو بار ربوده شدن ساره (پیدایش، 20-12:10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوى دیگر، با راهنمایى یک فرشته در خواب (پیدایش، 31:9 و شماره هاى بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف مى شود به اینکه پیشنهاد مى دهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون .Thougt Ed. Arthur A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63.Cjrt, Contemporary Jewish Religious مى آورند. (پیدایش، 24-37:20 و 30-28) و در جاى دیگر، یهودا او را نجات مى دهد و او را به اسماعیلیان فروشندپیدایش، 37 : 25 - 28.بر خلاف سفر «پیدایش»، در سه سفر بعدى که در آنها از سه منبع (یهوه اى، الوهیمى و کاهنى) استفاده شده، تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخى از مطالب ترکیبى هستند. از این رو، محققان منبع (یهوه اى - الوهیمى) را در نظر گرفته اند. بنابراین در سه سفر «خروج»، «لاویان» و «اعداد»، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبى از دو منبع اول است.اندیشه هاى دینى دو منبع یهوه اى و الوهیمى متفاوتند. منبع یهوه اى بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید مى کند، در حالى که منبع الوهیمى سعى دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنى با موضوعاتى خاص از قبیل تقدس و مراسم دینى، مانند قربانى ها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسم هاى مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزى درباره وحى در سینا نمى گوید، بلکه بیشتر بر تجلى خدا در خیمه عبادت متمرکز است.خود یک ساختار نظام مند است که منبع سفر «تثنیه» است. Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia منبع چهارم، یعنى منبع «تثنیه اى» (D)صورت یک سخنرانى و داعى و به شکل یک زندگى نامه خویش نویس است از میان این چهار منبع، منبع یهوه اى از همه قدیمى تر است که در زمان داود(ع) (1015-975 ق.م) و سلیمان(ع) (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمى پس از حضرت سلیمان(ع) و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالى نوشته شده است. منبع تثنیه اى در «یوشیّا» (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخى، منبع کاهنى است که در دوره اسارت بابلى نوشته شده است.بنابراین، نویسنده نهایى تورات پس از دوره اسارت بابلى، یعنى پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونى را به وجود آورده الخورى بولس الفعالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 2، ص 16 - 39. . است امروزه حتى بیشتر سنتى هاى یهودى و مسیحى این را قبول کرده اند که نویسنده تورات نمى تواند حضرت موسى(ع) باشد.توماس میشل، که از فرقه سنت گراى «ژزوئیت» مسیحى است، مى گوید: «تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسنده اى ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهى بوده است».در قدیم، مردم معتقد بودند که موسى تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان مى دهد که پاسخ به مسأله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور مى شود، دشوارتر است. تورات در طول نسل ها پدید آمده است؛ در ابتدا روایت هایى وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل مى کردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخى از آنها در باب تاریخ و برخى در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعه ها در یک کتاب گرد آمد. کسانى که در این کار طولانى و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهى در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، ص 32. .شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایى آن از عهد قدیم (کتاب دوم تاریخ ایام باب 34) بر مى آید که در زمان هایى تورات ناپدیده شده و بعدها کسانى مدعى شده اند که آن را یافته اند.«یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشى دربار رفت و گفت: «در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کرده ام». سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتى گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه مى داد در مورد کتابى نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را براى پادشاه خواند. وقتى پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتى لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشى، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت: «از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکرده اند...».پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگى، در حالى که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها مى آمدند، به خانه خداوند رفتند. در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، براى آنها خواند.پادشاه نزد ستونى که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروى کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام . جماعت نیز قول دادند این کار را بکنندکتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8.در جاى دیگرى از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلى بنى اسرائیل، از عزراى کاهن خواستند که تورات موسى را براى قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز براى مردم مى خواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسیدکتاب نحمیا، باب هشتم. .برخى به صورت جدى در این تردید کرده اند که توراتى را که عزرا خواند همان کتابى باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد:«آیا آن «کتاب شریعت موسى» چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتى که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، کتاب مقدس، صص 67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385. . وقت بود به طور کلى در رابطه با تحریف ناپذیرى قرآن، دلایل متعددى اقامه شده است که از جمله آنها «گواهى تاریخ» است. پژوهش هاى تاریخى و مقایسه بین قرآن هاى موجود و قرآن هاى صدر اسلام، نشان مى دهد که حتى یک کلمه از این کتاب الهى، کم یا زیاد نشده است. اینجا به بیان بخشى از آنها به طور اختصار اکتفا مى کنیم: 1. برهان حکمت ؛ قرآن شناسى، ج 1، ص 216. خداوند آخرین کتاب آسمانى خود را به نام قرآن، براى هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابى مى فرستد و نه پیامبرى؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقى مى شود. تحریف چنین کتابى برابر با عدم حفظ خداوند و مساوى با گمراهى بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضاى حکیم بودنش این کتاب را حفظ مى کند. 2. برهان اعجاز این دلیل به تعبیر علامه طباطبایى سید محمد حسین طباطبایى، قرآن در اسلام، ص 117. بهترین و متقن ترین دلیل براى صیانت قرآن در زمان کنونى به شمار مى رود. تقریرش این است که همان وجوه اعجازى که براى قرآن زمان رسول اللَّه وجود داشت (مثل تحدى، فصاحت و بلاغت و زیبایى الفاظ آن، روحانى و معنوى بودن آن، هدایت انسان به سوى حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خیلى از اوصاف دیگر) بر همین قرآن کنونى منطبق و یافت مى شود. بى تردید در صورتى که بین این فاصله زمانى کمترین نقصان و یا اضافه اى در آن به وقوع مى پیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف خبرى نمى ماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونى باز هم یافت مى شود. 3. برهان خاتمیت قرآن از طرفى، در چندین جا تصریح مى کند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار مى آیدمانند آیه 34 سوره طور و آیه 88 سوره اسراء(17). و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفى مى کندمانند آیه 85 سوره آل عمران و آیه 40 سوره احزاب.. روشن است که معناى خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن در این است که چه چیزى از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهى براى یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنى، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است همان، ص 66 و درباره خاتمیت ر.ک : مجموعه آثار استاد مطهرى، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 153).. 4. برهان تحدى دائمى قرآن در همه زمان ها و مکان ها و حتى در زمان حاضر، توان و قدرت فکرى و ذهنى بشر را براى همانندسازى به مبارزه فرا مى خواند. اما بشر حاضر مثل انسان هاى گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا مى شود. از این ناتوانى موجود به راحتى مى توان پى برد که حتى قرآن کنونى به تحریف دچار نشده است. 5. برهان جامعیت قرآن در راستاى هدایت و راهنمایى بشر، از بیان چیزى که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذارى نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشته ها داراى این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنین صفتى است، چگونه مى توان احتمال نقصان یا زیادت را در آن داد؟ بنابراین قرآن کنونى از هر گونه تغییرى مصون است. 6. برهان تواتر تمام آیات و سوره هاى کنونى قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانى توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقى، دلالت مى کند هیچ کلمه و آیه یا سوره اى، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونى با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفى سالم است. 7. شیوه وحیانى قرآن این برهان مبتنى بر نوع نگرش مسلمانان بر مسئله وحى و تمایز مسیحیان از آن است. مسلمانان معتقدند وحى در واقع تکلم و گفتار لفظى خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبرصلى الله علیه وآله مى رسید و پیامبرصلى الله علیه وآله موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسیحیان بر این باورند که وحى در حقیقت انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلى مى کند و این عامل انسانى است که آن را در مقام بازگو تعبیر مى کند و لذا ممکن است در تعبیر آن مرتکب اشتباه هم بشود. روشن است که طبق نگرش اول به یقین الفاظ قرآن نمى تواند از نقش عامل انسانى متأثر شود. از این رو، چاره اى جز پذیرفتن تحریف ناپذیرى قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان در بین نمى ماند. 8. شیوه بیانى قرآن قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آنکه به نام اشخاص بپردازد به بیان شاخص ها توجه کرده است و به استثناى تصریح نام ابولهب و همسرش، به موارد جزئى نپرداخته است. و این یکى از تمهیدات الهى در مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده، براى کسى انگیزه کتمان یا تحریف آیات پیش نیاید و بهانه اى براى دسیسه حاکمان به طور آشکار نباشد. 9. شیوه نزول قرآن ؛ کیهان اندیشه، شماره 28، مقاله تحریف ناپذیرى قرآن، علامه مرتضى عسکرى. یکى از تمهیدات الهى براى مصون ماندن قرآن، نزول تدریجى آن، آن هم با سبک و برنامه اى ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده است. آیاتى که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند «وَ الضُّحى وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى ...» و یا «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ...». این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بى شائبه اى داشته است، آن هم در میان مردم روزگارى که امى بوده اند. اما در سال هاى بعد، آیات و سوره هاى بزرگ ترى در مدینه نازل شده است؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشترى براى مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجى قرآن، این نتیجه را داشت که وقتى حتى چند آیه نازل مى شد، پیامبر آن را براى مسلمان ها مى خواند (و آنان نیز حفظ مى کردند) و بعد آیه اى دیگر نازل مى گشت. 10. شیوه تعلیم قرآن در تاریخ قرآن مهم است بدانیم که پیامبرصلى الله علیه وآله چگونه آیات را به مردم مى خوانده و آنها را تعلیم مى داد؟ راوى مى گوید: پیامبرصلى الله علیه وآله در مدینه هر بار ده آیه به ما مى آموخت. ما ده آیه را یاد مى گرفتیم، سپس ده آیه دیگر و... براى مثال، یکى از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعلیم قرآن مى داده است. به این شکل که آنها را به گروه هاى ده نفرى تقسیم کرده بود و هر ده نفر یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروه ها 160 نفر مى شدند. افزون بر آن ابو عبدالله زنجانى، تاریخ القرآن، ص 42، موسسه الاعلمى، بیروت. به شهادت تاریخ، در صدر اسلام عده زیادى از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشته اند به دستور پیامبرصلى الله علیه وآله هر آیه و یا سوره اى که نازل مى شد، بلافاصله مى نوشتند؛ از جمله معروف ترین اصحاب پیامبر که به نوشتن قرآن اهتمام خاصى مى ورزیدند، حضرت على علیه السلام و زید بن ثابت بودند. 11. اهتمام مسلمانان بى شک از اهتمام پیامبرصلى الله علیه وآله بر قرائت قرآن و تحفیظ آن بر مسلمانان جامعه آن روز فضیلت بزرگى براى حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت مى گرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه مى کردند. تقدّس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسى نمى توانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراندمحمدتقى مصباح یزدى، قرآن شناسى، ج 1، ص 215، (نشر مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى).. اهتمام به نگه دارى و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازه اى بود که پس از نبى اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتى در جنگ یمامه تعدادى از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشترى در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور همه نسخه هاى قرآن را در یک جا جمع آورى کرده و از اینکه نقصانى در آنها واقع شود، جلوگیرى نمودند. حفظ این نسخه ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همین طور نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ مى کردند و به نسل بعد انتقال مى دادندسید محمد حسین طباطبایى، ترجمه المیزان، ج 12، ص 167 - 161، مرکز نشر فرهنگى رجا. . 12. تکامل خط و کتابت براى حفظ یک متن به صورت اصلى، باید شرایط طبیعى چنین امرى فراهم باشد. در عصرهاى گذشته تکامل خط و پیشرفت کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنى را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ کند. البته با رشد تمدن بشرى، زمینه هاى لازم براى چنین امرى پدیدار مى شد؛ چنان که به نظر برخى علامه خوئى، ترجمه البیان، ج 1، ص 309، (نشر مجمع ذخائر اسلامى - قم، 1360 ش). در زمان رسول اللَّه شرایط و موقعیت حصول چنین کارى مهیا شد و زمینه را براى حفظ و صیانت قرآن فراهم آورد. براى مطالعه بیشتر ر.ک: الف. محمد هادى معرفت، تاریخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377)، صص 167 - 154؛ ب. محمدتقى مصباح یزدى، قرآن شناسى، (قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، چاپ اول، 1376)؛ پ. حسن حسن زاده آملى، قرآن هرگز تحریف نشده است؛ ت. محمد هادى معرفت، التحقیق فى نفى التحریف عن القرآن.برای اثبات مصونیت قرآن کریم از تحریف ادله متعددی که از زوایای گوناگون این مطلب را مورد توجه قرار داده اند، ذکر شده است که به اختصار بیان می کنیم و تفصیل آن را به کتبی که در این زمینه تألیف شده واگذار می کنیم: الف) شواهد تاریخی: 1- دستورها و توصیه ها و اهتمام ویژه پیامبر اکرم در مورد تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم که سبب توجه و عنایت خاص مسلمانان به این امر به عنوان یکی از وظایف مهم دینی گردید. 2- علاقه زایدالوصف عرب معاصر قرآن نسبت به قرآن کریم به جهت فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن، در کنار توصیه های نبی اکرم، عامل مضاعفی در انس هر چه بیشتر آنان با قرآن و اهتمام به تلاوت و حفظ آن می گردید. 3- با توجه به مبارزه طلبی قرآن مبنی بر این که اگر قادرید «یک آیه مثل آیات قرآن بیاورید» اگر دست جعل و تحریف در قرآن راه پیدا می کرد به عنوان دستاویز کافران چه از اهل کتاب (یهود و نصارا) و چه غیر آنان مورد تمسک قرار می گرفت و به تواتر تاریخی نقل می شد. چون انگیزه برای نقل آن قوی بود و می توانست مهم ترین دستاویز علیه اسلام باشد. 4- حساسیت ویژه مسلمانان نسبت به هر گونه تغییر در قرآن کریم. با توجه به توصیه های پیامبر اکرم و اهتمام و انس مسلمانان به تلاوت و حفظ و کتابت قرآن کریم و با توجه به مقدس و احترام ویژه ای که برای قرآن کریم به عنوان منبع و مرجع اصلی و قانون مدون برای تمام شؤون حیات فردی و اجتماعی خویش قائل بودند براساس شواهد تاریخی مسلمانان حساسیت ویژه ای نسبت به حفظ و صیانت قرآن از هرگونه تغییری از خود نشان می دادند. به گونه ای که حتی نسبت به حذف یک «واو» از قرآن کریم شدیدترین عکس العمل ها را نشان می دادند و شمشیر را از نیام بیرون می کشیدند (همچنان که در مورد واو «والذین یکنزون الذهب» نقل شده است .رک: الدر المنثور، ج 3، ص 232 - دراسات و بحوث فی التاریخ والاسلام، ج 1 ، ص 94 - المیزان، ج 9، ص 256) 5- اگر به هر شکل دست جعل و تحریف به قرآن راه می یافت به تواتر نقل می شد. زیرا انگیزه برای نقل آن قوی بود. چرا که می توانست به عنوان مهم ترین دستاویز کفار اعم از اهل کتاب (یهود و نصارا) و غیر آنان، علیه اسلام به کار گرفته شود. به ویژه تحریف به زیاد کردن واضافه کردن به قرآن، با توجه به تحدی و مبارزه طلبی قرآن و این که اگر می توانید یک آیه مانند قرآن بیاورید، در دورانی که عرب از سخنوران و شاعرانی در اوج فصاحت و بلاغت بهره می برد هرگز نتوانست جز اظهار عجز پاسخی دهد و هرگونه تلاشی در این زمینه شکست خورد. چرا که آیات قرآن از نظر بلندی و اوج محتوایی و استحکام آن از نظر فصاحت و بلاغت و نثر موزون و آهنگین، آن چنان بود که هیچ سخنی توان برابری با آن را نمی توانست داشته باشد و همچنان این گونه است به طوری که به آسانی کلام بزرگان دین چون امیر بیان علی(ع) نیز از آیات قرآنی متمایز وجه است. 6- در هیچ مقطعی از تاریخ، قرآن مفقود نشده است و همچنین هیچ گاه کسانی به جای قرآن رایج، ادعای وجود قرآنی دیگر به عنوان قرآن اصلی، نکرده اند و یا هیچ گاه نزاعی و دعوایی بر سر تغییر، حذف یا زیادت آیات قرآن در میان مسلمانان رخ نداده است. با توجه به انشعابات و فرقه های فراوانی که در بین مسلمانان پیدا شده با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند هیچ کدام بر سر قرآن کریم و این که این قرآن، قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم است کوچک ترین اختلافی ندارند. بلکه همواره در تمام استدلال های خود به قرآن به عنوان منبع و مرجع اصلی استدلال می کرده اند. و در طول تاریخ، بالاتفاق سینه به سینه و نسل به نسل قرآن رایج را حفظ و منتقل کرده اند. اگر کوچک ترین تغییر و تحریفی صورت می گرفت. با توجه به اهتمام مسلمین به حفظ قرآن، منشأ نزاع و خونریزی می گردید و به تبع اگر هر یک از امور فوق رخ می داد با توجه به انگیزه کفار و این که می توانست دستاویز خوبی برای آنان باشد، آن را نقل می کردند. در حالی که هیچ یک از امور فوق حتی توسط مشرکین و کفار و یهود و نصارا نقل نشده است. 7- کتابت قرآن در زمان حیات رسول گرامی اسلام. یکی از عواملی که موجب حفظ و مصونیت قرآن کریم از تحریف شد، این بود که با اهتمام نبی اکرم، عین الفاظ وحی در زمان خود حضرت نوشته شد (القرآن و دعاوی التحریف، رسول جعفریان، فصل سوم، ص 29) کتابت قرآن کریم در زمان نبی اکرم از عوامل مهم و اساسی بود که مانع شد قرآن همانند تورات و انجیل دستخوش تحریف شود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image