نهضت آزادی /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

جریان نهضت آزادی چه گروهی بودند و چه عقاید و نظراتی داشتند؟ اعضای آنها و رهبران شان چه کسانی بودند؟


مهم ترین جریان لیبرال با رویکرد التقاطی در ایران، نهضت آزادى است.نهضت آزادی در 1340 از ترکیب دو جناح ملی و مذهبی به وجود آمد. در شرایط خفقان پس از کودتاى 28 مرداد 1332، که جبهه ملى به رهبرى دکتر محمد مصدق از هم پاشید، شمارى از مخالفان با عنوان «نهضت مقاومت ملى» گرد هم آمدند و فعالیتهاى ضعیفى براى زنده نگه داشتن نهضت ملى راه انداختند. این افراد عبارت بودند از دو روحانى برجسته به نامهاى آیت اللَّه سیدمحمود طالقانى و آیت اللَّه سید رضا زنجانى و برخى نیروهاى ملى- مذهبى مانند یداللَّه سبحانى، مهدى بازرگان، منصور و رحیم عطایى و حسن نزیه. نهضت آزادى ایران از درون همین گروه در 27 اردیبهشت 1340 به وجود آمد.( جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1383، ص 342)این تشکیلات اساساً بر پایه اندیشه هاى دکتر مصدق و با کسب نظر از وى بنا شده است. مهندس بازرگان در این باره مى گوید: «تشکیلات و پایه هاى اصلى نهضت را با کسب نظر از آقاى دکتر مصدق ریخته اند...»( مجله روشنفکر، 25 خرداد سال 40) در مرامنامه نهضت آمده است: «ما مسلمان، ایرانى، تابع قانون اساسى و مصدقى هستیم»، (سلطانی، مجتبی، خط سازش، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363، 252)چنان که از خط مشى اعضاى نهضت آزادى بر مى آید، آنان از نظر مکتب فکرى یا ایدئولوژى ، التقاطى از اسلام (مسلمانیم) و ناسیونالیزم (ایرانى و مصدقى) را پذیرفته بودند.گر چه در اصول اعلام شده آنها به مسلمان بودن اشاره شده ولی اسلام به عنوان یک مکتب جامع با اهداف و برنامه های مشخص مطرح نیست ، بلکه مسلمانی به عنوان یک انگیزه و عامل مورد استفاده در فعالیت های سیاسی مطرح است . در حقیقت ایدئولوژی و تفکر سیاسی لیبرال های دینی و نهضت آزادی چیزی غیر از تفکر ملی گراها نبوده و تنها به خاطر اختلافات درون گروهی و استفاده از مذهب و تلاش برای حفظ پایگاه دکتر مصدق بود که مهندس بازرگان و همفکرانش ، جناح دینی جبهه ملی را با عنوان نهضت آزادی سامان دهی کردند . از نظر سیاسی دیدگاه حکومتی لیبرال های دینی با تأکید و اعتقادی که به سلطنت داشتند هیچ تفاوتی با لیبرال های سکولار نداشته و با وجود تأکید بر سیاسی بودن اسلام و دخالت دین در امور سیاسی ، هدف نهایی خود را حکومتی دموکراتیک و لیبرال می دانستند .( امیری ، جهاندار ، لیبرالیسم ایرانی ، بررسی جریان های راست در ایران ، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1388، ص 260- 261) بازرگان در مورد ماهیت نهضت آزادی چنین می گوید:«برای ما مبانی فکری، محرک و موجب فعالیت اجتماعی و سیاسی بود... نهضت ملی فاقد پایگاه عقیدتی بود، فاقد ماهیت ایدئولوژیکی بود، یک حرکت سیاسی بود با خواست های ضد استعماری و ضد استبدادی »( بازرگان، مهدی، شصت سال خدمت و مقاومت، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375، ج1، ص 370)هر چند حضور آیت اللَّه طالقانى در جمع اعضاى نهضت، آنان را به روحانیت و مبانى اصیل دینى نزدیک تر مى کرد ، اما نهضت آزادى به تدریج در طول حیات خود از روحانیت فاصله گرفت و نه تنها در مسایل سیاسى و اجتماعى، بلکه اساساً در دین شناسى و تفسیر قرآن و فهم دین رویکردى گسسته از عالمان و دین شناسان برگزیده و از دیدگاههای مهندس بازرگان سرچشمهمی‌گرفت نگاهیکه با حاکمیت تفکر غربی همراه بوده و به جاى مطالعه در دین از طریق متدلوژى خاص خود به تأویل و تفسیر قرآن از طریق تأویل و متدلوژى علوم تجربى و تفسیر به رأى پرداخت و بدینوسیله نوعى اندیشه التقاطى در دین را رواج داد که اولین ثمره آن پیدایش سازمان مجاهدین خلق و گرایش آنان به سوى اندیشه هاى مارکسیستى است.نهضت آزادی ارتباط نزدیکی با انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور داشت که توسط دانشجویان مذهبی در مقابل تشکیلات غیر مذهبی اداره می گردید. از جمله عناصر آنها قطب زاده و بنی صدر بودند که در سالهای بعد از انقلاب از نقش مهمی برخوردار شدند.(زیبا کلام، صادق، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی،تهران: روزنه، 1372، ص 302 )نهضت در داخل کشور فاقد تشکیلات سیاسی بود که قادر به سازماندهی جریان مبارزه باشد. سران نهضت در دهه پنجاه وبه خصوص در آستانه پیروزی انقلاب، عمدتاً در قالب جمعیت حقوق بشر، دفاع از زندانیان سیاسی وبرگزاری سخنرانی ها و مذاکره با سفارتخانه هافعالیت می کردند.سران نهضت به دلیل سابقه مذهبی در جریان تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت، نقش مهمی ایفا کردندفعالیت نهضت آزادی ایران بعد ازپیروزی انقلاب اسلامیبه چند دوره تقسیم می گردد 1.دوره اول 1357-1373این دوره اوج فعالیت های نهضت تا در گذشت بازرگان بنیانگذار این نهضت را در برمی گیرد.نخستین فعالیت برجسته وقابل اعتنای نهضت آزادی در دوره بعد از انقلاب را می توان حکم امام خمینی (ره) به مهندس بازرگان برای تصدی پست نخست وزیری دولت موقت دانست.هر چند امام بازرگان را بدون در نظر گرفتن وابستگی های حزبی اش به این سمت گمارد، اما آنچه که در عمل دیده شد، کاملاً مغایر با خواست و نظر امام بود وبازرگان تمامی پست های کلیدی را به هم مسلکان و همفکران خویش واگذار نمود.  به طور کلی می توان گفت دولت موقت اصولاً دارای سرشت انقلابی نبود وبه جایگزینی روش ها و راهکارهایانقلابی برای اداره کشور به جای روش های منسوخ و کهنه گذشته باور نداشت از این رو در نخستین ماههای روی کار آمدن بازرگان، اولین تنش میان دولت موقت و نهادهای انقلابی مانند کمیته های انقلاب بروز یافت که مهندس بازرگان آن ها را دولتی در داخل دولت توصیف کرده بود. دولت موقت حتی نسبت به عملکرد شورای انقلاب هم معترض بود از این رو بازرگان و یارانش در این مقطع به کناره گیری روحانیت از امور کشور معتقد بودند.اعلام نظر دولت موقت درباره برخی از مسائل کلیدی مانند محاکمه سران رژیم ستمشاهی و مصادره اموال و املاک آنان و همچنین رابطه با آمریکا به عنوان حامی و متحد اصلی رژیم شاه شکی در یاران امام باقی نگذاشت که به این گروه نباید اجازه حضور در عرصه انقلاب داده می شد.  در این میان اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر سفارت آمریکا در تهران با اعتراض دولت موقت روبه رو شد که به همین دلیل و همچنین به علت انباشته شدن اختلاف ها و سوء تفاهم ها و همچنین علنی شدن مواضع نهضت آزادی و نگاه لیبرالیستی آن درقبال پدیده انقلاب اسلامی، از کار کناره گیری کرد.گذشته از اختلافهاى فکرى، عقیدتى و نحوه برداشت از اسلام بین رهبران نهضت آزادى با امام و نیروهاى انقلاب؛ اختلافهاى سیاسى در نحوه اداره حکومت، قضایاى انقلاب و حوادث سیاسى پس از انقلاب سبب گردید که هر روز جدایى و اختلاف بین امامو نیروهاى انقلاب با نهضت آزادى و رهبران آن در قالب دولت موقت بیشتر شود اختلافاتی همچون اعتقاد به حکومت دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی ، مخالفت با مجلس خبرگان و ارئه طرح تشکیل مجلس مؤسسان به جای آن ، مخالفت با اصل ولایت فقیه ، مخالفت با برخى از اصول حقوقى و جزایى اسلام،به طور ویژه لایحه قصاص به بهانه مغایرت با حقوق بشر و سازمان هاى جزایى بین المللى، مخالفت با شعار صدور انقلاب ، مخالفت با حمایت از نهضت هاى آزادى بخش ،مخالفت بر سر چگونگى ارتباط و برخورد با آمریکا و نیز مخالفت با اشغال لانه جاسوسى آمریکا که در نهایت، سبب استعفاى بازرگان و انحلال دولت موقت گردیدو.. این اختلافات و شکاف میان این تشکل و انقلاب اسلامی موجب شد تا سرانجام بازرگان و یاران و هواداران او به صورت رسمى از صحنه حکومت، قدرت و سیاست استعفاء و در نهایت برکنار شدند.اما این پایان کار نبودهو نهضت آزادیاز این پس ، در نقش مخالف و اپوزیسیون نظام ظاهر شد و به نوعى در وحدت تاکتیکى و عملى به نیروهاى ضد انقلاب و منافقین نزدیک شد و این نزدیکى تا آن جا ادامه یافت که اعلامیه ها و سخنرانى هاى رهبران نهضت در روزنامه ها، مجلات و رادیو و تلویزیونِ ضد انقلاب عراق و آمریکا پخش مى گردید. گرچه نهضت آزادى با دیگر نیروهاى ضد انقلاب، اعم از چپ و راست، داراى اختلاف فکرى و بینشى بود، اما داشتن هدف مشترک، یعنى مقابله و مخالفت با انقلاب و رهبران آن و به خصوص روحانیت، همه نیروهاى اپوزیسیون را در عمل، به مواضع واحد و مشترک رسانید. نهضت آزادی در دوران حیات حضرت امام با چند برخورد و شکست مواجه شد از جمله آن می توان به نامه افشاگرانه حضرت امام به حجت الاسلام محتشمی پور وزیر کشور وقت اشاره کرد که طی آن حضرت امام خطر این گروه را به دلیل تفسیر سطحی از اسلام گوشزد نموده و عدم صلاحیت آنان برای دخالت در امور دولتی را تأکید نمودند در بخشی از این نامه چنین آمده است :پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ شهادت مى دهد که نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به آمریکا است، و در این باره از هیچ کوششى فروگذار نکرده است...به حسب این پرونده هاى قطور و نیز ملاقاتهاى مکرر اعضاى نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها...و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهاى جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهاى دیگر، حتى منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است...نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بى اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مى گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.( صحیفه امام، ج20، ص 481-482 . 2.دوره دوم 1373 تا کنونبا درگذشت مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی به دبیر کلی این حزب برگزیده شد. البته ید الله سحابی تا زمانی که در قید حیات بودتلاش نمود تا نفوذ خود را به عنوان ارشد ترین فرد این حزب حفظ کند.  ابراهیم یزدی در انتخابات ریاست جمهوری 1376 رسماً خود را با وجود علم به رد صلاحیت خود به دلیل نفی برخی از اصول قانون اساسی مثل ولایت فقیه و مخالفت با اساس نظام ، به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی نمود وبه دنبال رد صلاحیت وی، با تحریم انتخابات موج اتهام بر علیه نظام را به راه انداخت.مهمترین رویکردها و مواضع نهضت آزادی در دوره دبیر کلی ابراهیم یزدی عبارت است :طرح دیدگاههای تجدید نظر طلبانه به بهانه برگزاری مراسم تجلیل از بازرگان و سحابی  اشاعه تفکر سکولار مبنی بر جدایی دین از سیاست نادیده گرفتن قانون اساسی و عدم التزام به قانون اساسی به خصوص اصل ولایت فقیه دامن زدن به اختلافات میان نیروهای انقلاب دامن زدن به مسائل قومیت هافعال کردن بخش های دانشجویی برای انجام فعالیت های رادیکالی که جلوه ای از آن در 18 تیر78 مشاهده شد.طرح و تبلیغ آیت الله منتظری به بهانه های مختلفایجاد ابهام و شبهه در خصوص مسائل مختلف انقلاب صدور بیانیه و نامه هایی در جهت خدشه دار کردن ارکان نظام سازماندهی و محوریت جریان های اپوزیسیون در قالب ملی مذهبی ها برای مقابله با نظام زیر سؤال بردن مجلس خبرگان رهبری و نظارت استصوابی و در خواست از مردم برای تحریم انتخابات .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image