تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
عرفان در لغت به معناي شناختن است، و در اصطلاح، به ادراك خاصي اطلاق ميشود كه از راه متمركز كردن توجه به باطن نفس (نه از راه تجربة حسي و تحليل عقلي) به دست ميآيد و در جريان اين سير و سلوك، معمولاً مكاشفاتي حاصل ميشود كه شبيه به «رؤيا» است و گاهي عيناً از وقايع گذشته يا حال يا آينده حكايت ميكند و گاهي نيازمند به تعبير است. مطالبي كه عرفا به عنوان تفسير و مكاشفات و يافتههاي وجداني خويش بيان ميكنند، «عرفان نظري» ناميده ميشود. عرفان واقعي، تنها از راه بندگي خدا و اطاعت از دستورات او حاصل ميشود. امام خميني(ره) در تعريف عارف گفته است: چون عرفان به علمي گفته ميشود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات، به گونهاي كه ذوق مقتضي آن است پرداخته و از اين كه عالم و سلسله هستي، جمال جميل مطلق است؛ بحث ميكند، هر كسي كه اين علم را بداند، عارف ناميده ميشود. بهترين كلامي كه از هر كلامي ديگر جامعتر و زيباتر است، سخن وحي است كه در وصف عارفان الهي گفته است: رجالٌ لا تلهيهم تجارةٌ و لا بيعٌ عن ذكر الله «يعني پاك مرداني كه هيچ كسب و تجارت، آنان را از ياد خدا غافل نگرداند. اين گونه افراد عارفان راستيناند. امّا مقدمات و شرايط فراگيري عرفان و عارف شدن: عرفان به دو بخش نظري و عملي تقسيم ميشود، در عرفان نظري، همانند فلسفه، از هستي شناسي بحث ميشود؛ كه بعد از كتابهاي فلسفي مانند بداية الحكمة، نهاية الحكمة، اسفار ج 1 و 2، ميتوان كتابهاي عرفان نظري مانند: تمهيد القواعد، فصوص الحكم، مصباح الانس، و فتوحات مكيه را نزد اساتيد رشته عرفان فراگرفت. امّا در عرفان عملي كه آن را علم سير و سلوك مينامند؛ از اين بحث ميشود كه سالك، براي رسيدن به قله منيع انسانيت -يعني توحيد- از كجا بايد آغاز كند و چه منازل را بايد به ترتيب طي كند، تا به مقصد نهائي برسد. در اين جا مناسب و مفيد است به طور خلاصه به بعضي مقدمات و مراتب عرفان اشاره شود: 1. مرتبه تخليّه: در مرحله اول، تلاش ميكند كه تمام صفات ناپسند فردي و اجتماعي مانند حسادت، تكبر، حرص، غيبت، عجب، دروغ، بد زباني، و ساير صفات ناپسند كه در كتابها اخلاقي مانند معراج سعادت، به طور مبسوط آمده و هر كدام مانع بزرگ بر سر راه تكامل انساني است، را از خود پاكيزه كند. 2. مرتبه تحليّه: پس از رفع موانع و تخليّة كامل نفس از رذايل اخلاقي، سعي بايد كرد كه خود را به زيور صفات پسنديده و اخلاق فردي و اجتماعي اسلام آراسته نمود. 3. مرتبه تجليّه: سالك كوي دوست «حق سبحانه»، در مرحله آخر، با مراقبت كامل و عمل به ظواهر شرع مقدس و انجام بايدها (واجبات و مستحبات) و پرهيز از نبايدهای (محرمات و مكروهات) شرعي، طهارت ظاهري و روحي و تسليم در برابر خواستهاي حق را در خود ايجاد ميكند. بعد از عبور از اين مراحل، صفاي باطن و نورانيت قلب، براي انسان سالك پديد ميآيد و او در وجود خويش، جذبة محبت حق را احساس ميكند و باعث گرايشهاي شديد به عالم حقيقت و كم شدن تمايلات به نشئه دنيا ميشود، هر چه به تدريج، اين محبت بيشتر ميگردد؛ آتش عشق الهي در روح انسان روشن تر ميشود و سالك به مقام فناي الهي بار مييابد كه آن نيز سه درجه دارد: الف. فناي در افعال: سالك در اين مقام، همة قدرتها و علل و عوامل موثر را در برابر ارادة حق سبحانه، بيتأثير ديده و حقيقت معناي «لا حول و لا قوة الا بالله»، براي او تجلي ميكند؛ به گونهاي كه از هيچ كس جز حق پروا نداشته و به هيچ چيزي جز حق اميدوار نيست. ب. فناي در صفات: سالك در اين مقام، عالم را با تمام اوصاف و كمالات و آثار و جلوههاي وجودي كه دارد، مظهر حق دانسته و تجلي جمال زيباي دوست ميبيند، لذا گفتهاند: به دريا بنگرم دريا تو بينم به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو بينم ج. فناي در ذات: سالك در اين مقام، همه اسماء و صفات حق را مستهلك در غيبت ذات احديت يافته و به جز ذات احدي، هيچ گونه هستياي در روح او باقي نميماند و حقيقت آيه: «لمن الملك اليوم، لله الواحد القهّار» براي او تجلي ميكند. امروزه نيز كساني يافت ميشوند كه در مسير بندگي خدا، به مقامات بالايي رسيدهاند، هر چند اين افراد از شهرت گريزان و گمنام هستند، ولي ميتوان با جستجو به درگاه ايشان باريافت. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.