تاریخچه شیطان پرستی /

تخمین زمان مطالعه: 35 دقیقه

تاریخچه فرقه شیطان پرستی در جهان و ایران را توضیح دهید با تشکر


قبل از پرداختن به تاریخ چه، نگاهی به حقیقت آیین شیطان گرایی مفید خواهد بود؛ چون این تاریخ چه با نگاه به مبانی و غایت در شیطان پرستی معنا پیدا می کند.به طور خلاصه باید گفت که در شیطان پرستی همه چیز به هوس طلبی و لذت خواهی انسان ختم می شود؛ چنان که آنتوان لاوی( موسس شیطان پرستی مدرن) تصریح کرده که « شیطان پرستی دین بدن است تا روح»( انجیل شیطانی، ص 63.)وی می گوید : « پس باید هر کس به خود و انتخاب خود احترام گذارد و افق¬های جدیدی پیرامون زندگی کوتاه خود بگشاید تا بیشترین لذت را ببرد».( همان ص 28)نمادها و نیایش هایی که در این آیین به اجرا در می آید به ایده « انسان محوری» برگشت می کند. با همین نگاه به انسان است که مراسم های شیطانی با بدعت های جدید لاوی به شکل آداب خاص برگزار می شود.لاوی در مراسم ¬های شیطانی و آیین پرستش شیطان به جای نمادهای مقدس، با اصالت دادن به تن و اندام آدمی، یک « انسان » را در محراب عبادت قرار می دهد و پرستش و نیایش را به سمت او انجام می دهد؛ وی با این بیان که «کسی که مراسم را انجام می¬دهد باید مقابل محراب باشد و سمبل بافمت باید در سراسر مراسم رو به روی او باشد»( انجیل شیطانی ص 59) رضایت بخشی شیطان را از ایده « خود خدایی» انسان، نشان می دهد.گفته لاوی که « مقدس¬ترین روز سال برای یک شیطان پرست، همانا روز تولد اوست. هیچ چیزی برای شیطان پرست از خودش مهم¬تر نیست»؛( همان ص 42 )یاد آور همان توهمی است که شیطان در سر پروراند و خواست تا در برابر خالقش برای خود شانی قرار دهد و در محضر خدا، لاف « خود خدایی» زند. البته این دفعه این ندا از زبان شیطان بیان نمی شود؛ بلکه شیطان تلاش می کند، این پرچم را به دست کسی دهد که باعث اخراجش از حریم ملائکه گردید؛ بلکه بتواند کینه تاریخی اش از آدم و فرزندانش را، در مسیر سقوط انسان به کار گیرد.بنا برا ین آن چه برای یک شیطان پرست مهم است پرداختن به لذت های خود اوست و شیطان پرستان حتی عبادت شیطان را در برنامه های خود ندارند و شیطان برای آن ها تنها یک نماد است؛ ان هم نماد لذت طلبی و خوش بودن.تاریخ چه شیطان پرستی را به قلم پژوهشگر ارجمند اقای حسین عرب تقدیم می کنیم.نگاهی به تاریخ چه:به طور کلی می توان تاریخچه شیطان گرایی را در 4 دوره تاریخی دسته بندی نمود.1. دوران بدوی که شامل دوران باستان و تمدن های باستانی می شود.2. دوران قرون وسطی که مربوط به قرون چهارم تا پانزدهم میلادی می شود.3. دوران مدرن که مشتمل بر قرون شانزدهم تا نوزدهم میلادی می گردد.4. دوران معاصر شامل قرن های بیستم و بیست و یکم میلادی.شیطان‌گرایی بدویوقتی کتاب هایی که در زمینه تاریخ تمدن و تاریخ ادیان نگاشته شده است را ورق می زنیم،به مواردی بر می خوریم که خدایانی با ماهیت شیطانی توسط برخی قبایل بدوی ستایش می شده است.آئین هایی همچون پرستش الاهه باروری که در آن زنان و مردان یک قبیله برای افزایش محصول زمین های خود بی مهابا به هم می آمیختند تا بر اساس قانون تشابه در جادوگری ،‌باعث باروری هرچه بیشتر زمین و در نتیجه محصول بیشتر گردند و یا آئین قربانی انسان که در آن با اهداء خون یک انسان و بعضا یک کودک به شیاطین ،‌به گمان خود می خواستند از اراده ی شوم شیطان در امان بمانند ،‌نمونه هایی از این آئین های شیطانی است که درراستای پرستش شیطان و نیروهای شرور به کار برده می شده است.اما این که چگونه این آئین ها در میان قبایل بدوی مرسوم گشته و با وجود پیامبران الاهی درهر زمان چه عاملی باعث گرایش آنان به چندخدایی و پرستش خدایان شیطانی گردیده است، سوالی است که برخی آن را با این فرضیه پاسخ داده اند که : ادیان ابتدایی که پیامبران الاهی برای بشر می‌آوردند مثل ادیان ابراهیمی در راستای پیوند میان ساحت مادی و معنوی زندگی انسان بود. پیامبران می‌کوشیدند تا دست خلاق و روزی بخش خداوند را در چرخة این زندگی طبیعی آشکار سازند و از این رهگذر مسیر رشد و تعالی انسان را بگشایند.به دنبال تعالیم انبیا مردم کشت و زرع و باران و آفتاب و سایر نمودها و پدیده‌های طبیعی را نشانه‌ای از پروردگار و لطف و رحمت او می‌دانستند و همواره می‌کوشیدند تا با ایمان و نیایش و آیین‌های معنوی، رحمت و برکت او را در زندگی خود جاری سازند. اما گاهی خشکسالی می‌شد، یا آفتی تمام تلاش آنها را از بین می‌برد؛ در این مواقع به جهت انحراف از تعالیم پیامبران کم‌کم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز می‌کنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند.باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای ثنوی و دوگانه‌گرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تأمین نمی‌شود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامه‌هایی داشته باشند.اما عامل مهمتری که در همین دوران شکل گرفت و موجب انتقال بسیاری از آموزه های شیطان گرایانه از دوران باستان به دوران بعدی گردید،ورود بنی اسرائیل به سرزمین مصر و آشنایی آنان با عقاید کفرآمیز مصرباستان است.برای تشریح بهتر این عامل باید گذری کوتاه بر تاریخ انبیاء بنی اسرائیل داشته باشیم.حضرت یعقوب(ع) فرزند اسحاق نبی(ع) ملقب به اسرائیل،دوازده فرزند پسر داشت که یکی از آنان حضرت یوسف (ع) است.برادران یوسف به خاطر حسادتی که نسبت به برادرشان داشتند،آن را در دل چاهی انداختند تا به خیال خود دل و جان پدرشان را از اسارت محبت یوسف رها نمایند.اما خواست خداوند بر آن بود که کاروانی از مصریان یوسف را از دل چاه بیرون آورده و با خود به مصر برند.در آن جا بود که حضرت یوسف(ع) پس از گذشت سال ها و عبور از امتحانات سخت الاهی به مقام عزیزی مصر رسید.در همان دوران برادران یوسف که به خاطر قحطی و خشکسالی آن زمان برای دریافت آذوقه راهی مصر شده بودند در کمال ناباوری با برادر خود مواجه شدند که به مقام والایی در حکومت مصر دست یافته است.خانواده حضرت یوسف(ع) که در سرزمین کنعان زندگی می کردند،به خاطر جایگاه برادرشان به مصر نقل مکان کرده و در آن جا سکنی گزیدند.تمدن مصر یکی از کهن ترین تمدن های باستانی است که در منابع تاریخی قدمتی پنج هزار ساله برای آن شمرده اند.در این منابع تاریخ مصر باستان را به سه دوره تقسیم می نمایند: 1. دوران سلطنت کهن ، 2. دوران میانه ، 3. دوران جدید طبق برخی شواهد تاریخی حضرت یوسف(ع)در دوران جدید مصرباستان زندگی می نموده است.یکی از ویژگی های بارز تمدن مصرباستان در همه این دوره ها رواج عقاید خرافی،آئین های جادویی و شیطانی و پرستش خدایان گوناگون بوده است ، که گستره رواج این عقاید را هنوز هم در آثار به جا مانده از آن دوران می توان مشاهده نمود.بنی اسرائیل پس از ورود به مصر و مواجه شدن با آن تمدن عظیم به نوعی مبهوت آن شده و به مرور عقاید خرافی و آموزه های شیطانی آن را نیز وارد زندگی خود نمودند.پس از فوت حضرت یوسف(ع) فراعنه ی بعدی مصر به علت جایگاه ویژه ی بنی اسرائیل در میان مردم و حکومت مصر ،از جانب آنان احساس خطر کردند وکم کم شروع به آزار و اذیت بنی اسرائیل و تحقیر آنان نمودند.تا آن که پس از 400 سال خداوند حضرت موسی (ع) را به پیامبری مبعوث نمود تا بنی اسرائیل که در آن زمان جمعیتی قریب به 600 هزار نفر پیدا کرده بودند را از شر فرعونیان رهایی بخشد.[1]همانگونه که قبلا به آن اشاره شد آموزه های جادویی و شیطانی مصریان باستان به مرور وارد زندگی بنی اسرائیلیان نیز شده بود.با مراجعه به برخی آیات قرآن کریم متوجه می شویم که مجاهدت های شبانه روزی حضرت موسی(ع) و تعالیم وحیانی دین یهود نیز نتوانسته بود به طور کامل آثار مخرب این عقاید کفرآمیز را در میان برخی منحرفین بنی اسرائیل ریشه کن نماید.در آیه 138 و 139 سوره اعراف می خوانیم: پس ازآن که خداوند بنی اسرائیل را نجات داد و از دریا گذراند،آنان به قومی بت پرست وارد شدند.در این جا بود که برخی از منحرفین بنی اسرائیل رو به موسی کرده و گفتند: برای ما خدایی مثل خدایان این قوم بیاور که آن را ببینیم و بپرستیم.همچنین در ماجرای تمایل بنی اسرائیل به پرستش گوساله سامری که در آیات مختلفی در قرآن کریم و همچنین بخش هایی از تورات[2] به آن اشاره شده است،نیز رنگ و بویی ازاین اعتقادات شیطانی و تاثیر پذیری بنی اسرائیل از عقاید خرافی مصر باستان را می توان مشاهده کرد.گوسالة طلایی که بنی‌اسرائیل در زمان غیبت موسی(ع) عبادت کردند، در حقیقت نسخه عینی ازهاثر[3] و آفیس[4]، بت‌های مصریان بود. ریچارد رایوز، نویسنده مسیحی کتاب زمان طولانی زیر آفتاب در کتاب خود می‌نویسد:هاثر و آفیس، خدایان گاو نر و ماده، نماد خورشیدپرستی بودند. پرستش این خدایان تنها یک مرحله از تاریخ طولانی خورشیدپرستی مصر می‌باشد. گوساله طلایی کوه سینا مدرک کاملاً اثبات شده این موضوع است که ضیافت ذکر شده به خورشیدپرستی مربوط بوده است.[5]این عقاید شیطانی به گونه ای زیرزمینی و مخفی درمیان منحرفین بنی اسرائیل سینه به سینه منتقل شد و در دوره ی حکومت حضرت سلیمان نبی(ع) و ارتباط برخی از این افراد با جنیان گمراه قوت بیشتری پیدا کرد. در آیه 102 سوره بقره می توان گستره اشاعه آموزه های جادوگری در آن برهه از تاریخ یهود را به وضوح مشاهده کرد.به گونه ای که خداوند دو فرشته با نام هاروت و ماروت را به سمت قوم یهود فرستاد تا با آموزش های خود به یهودیان با این امور شیطانی مقابله نمایند.لکن عمق انحراف و گرایش به سحر و جادوگری در میان آنان به حدی بود که از این آموزش های الهی نیز سوءاستفاده نموده و آن ها را در مسیر باطل به کار بستند.در برخی از تفاسیر در ذیل این آیه، از امام باقر(ع) روایتی ذکر شده است، که در ضمن آن فرموده پس همین که سلیمان از دنیا رفت، ابلیس سحر را درست کرده، آن را در طومارى پیچید، و بر پشت آن طومار نوشت: این آن علمى است که آصف بن برخیا براى سلطنت سلیمان بن داوود نوشته، و این از ذخائر گنجینه هاى علم است، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند. آن گاه آن طومار را در زیر تخت سلیمان دفن کرد، آن گاه ایشان(یهودیان) را به در آوردن راهنمایى کرد، و بیرون آورده برایشان خواند.لاجرم کفار گفتند: عجب، اینکه سلیمان بر همه ما چیره گشت بخاطر داشتن چنین سحرى بوده، ولى مؤمنین گفتند: نه، سلطنت سلیمان از ناحیه خدا و خود او بنده خدا و پیامبر او بود، و آیه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ) در خصوص همین مطلب نازل شده است. [6]باز در دوران های بعدی در اثر مراوداتی که قوم یهود با تمدن های باستانی مجاور خود از جمله فینیقی ها داشتند برخی از گرایشات کفرآمیز آنان را گرفته و از مسیری که انبیاء متعدد بنی اسرائیل برایشان ترسیم می نمودند منحرف می شدند.نمونه ای از این انحرافات شیطانی شیوع پرستش بتی به نام بعل در میان یهودیان منحرف است.بعل نام خدایی است که جوامع باستانی بسیاری در سرزمین بین النهرین، آن را می پرستیدند.[7]از جمله این اقوام به فینیقی ها می توان اشاره کرد که در منطقه لبنان کنونی می زیستند.هم اکنون نیز شهری در کشور لبنان با نام بعلبک به معنای محل پرستش بعل موجود است.در روایات عهد عتیق شرحی مفصل از رواج بعل پرستی و گسترش فساد و ستم اجتماعی در سرزمین های بنی اسرائیل مندرج است.طبق این روایات ایزابل حاکم مطلق و خونریز سرزمین های بنی اسرائیل بود؛انبیاء خداوند را می کشت و ایشان گروه گروه از دست او در غارها پنهان می شدند.این سرآغاز موجی جدید از جنبش پیامبری در میان بنی اسرائیل می باشد.این پیامبران مصلحینی هستند با شخصیت مردمی و بسیجگر که مردم را به احیاء سنن موسوی،یکتاپرستی و عدالت اجتماعی فرا می خوانند.در چنین دورانی است که یکی از شگرف ترین پیامبران ظهور می کند؛کسی که از نظر احیاء سنن یکتاپرستی در میان پیامبران پس از موسی(ع) تا آن زمان یگانه است.او ایلیاء نبی نام دارد و همان پیامبری است که قرآن کریم در سوره صافات با نام الیاس از او با تجلیل فراوان یاد کرده و خاندان او را آل یاسین نامیده است.[8][9]در آیه 125 این سوره صراحتا به مبارزه حضرت الیاس(ع) با پرستش بت بعل در میان بنی اسرائیل اشاره شده است.آن جا که حضرت الیاس نبی به قوم خود می فرماید:أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ[10] آیا بت « بعل » را مى پرستید و بهترین خالق و سازنده را رها مى کنید؟یهودیان منحرف به مرور زمان این اعتقادات شیطانی را با تعالیم وحیانی تورات در هم آمیخته و با تحریفات فراوان در آن کتاب مقدس، پشتوانه ی شریعت گونه ای برای عقاید شیطانی خود پدید آوردند.این آموزه های شیطانی بود که بعدها،در دوران قرون وسطی،در قالب عرفان یهود و یا همان عرفان کابالا آشکار گردید. به عقیده فیبر اولیوت،مورخ یهودی،کابالا سنتی است که برخی رهبران بنی اسرائیل از عقاید مصریان باستان آموختند و به صورت شفاهی نسل به نسل منتقل کردند.یکی دیگر از مورخان یهودی به نام تئودور ریناخ درباره آثار زیانبار عرفان کابالا بر دین یهود این گونه می نویسد:کابالا یک سم بی صدا بود که وارد عروق یهودیت گردید و تمام آن راآلوده نمود.[11] شیطان‌گرایی در قرون وسطادر ابتدای قرون وسطی شاهد گسترش گرایش به فرقه ها وآئین های شیطانی در میان طبقه ی رعیت جامعه ی آن زمان اروپا هستیم. گردهمایی هایی همچون مراسم سابات[12] که در روز شنبه برگزار می گردید و برگرفته از آئین های باروری در دوران باستان بود،نمونه ای از آئین های شیطان گرایی در آن دوران است.لیکن به علت آمیخته بودن این مراسمات با آئین های جادوگری و مسائل غیر اخلاقی، کلیسا به مبارزه با این جریانات پرداخت فلذا در اواخر قرون وسطی این فرقه ها بیشتر درقالب گروه های مخفی به کار خود ادامه دادند.در همین دوران (اوایل قرن 12 میلادی) است که شاهد شکل گیری اولین انجمن های مخفی فراماسونری دراروپاهستیم.نسبت به تاریخ دقیق شکل گیری فراماسونری اختلافات فراوانی مشاهده می شود، چرا که بسیاری از منابع مربوطه، اعم از منابعی که خود فراماسون ها در تدوین آن ها نقش داشته اند و یا افراد غیر ماسون نوشته اند، تصویر مغشوش و آشفته ای نسبت به منشا شکل گیری فراماسونری به دست می دهند.[13]به عنوان مثال برخی از مشهورترین مورخان فراماسونری همچون جیمز اندرسون[14]،که خود از اعضاء فراماسونری انگلستان بوده است،در کتاب مشهور خود با عنوان قانون اساسی فراماسونری[15] با استناد به برخی اسناد موهوم،سرآغاز شکل گیری فراماسونری را در انگلستان به قرن دهم میلادی باز می گرداند و در مواردی پا را بسیار فراتر نهاده و صراحتا بیان می کند که پیشینه فراماسونری به حضرت آدم(ع) می رسد. غالبا در تاریخ نگاری هایی که توسط خود فراماسون ها نسبت به شکل گیری فراماسونری تدوین شده است،به شدت تلاش می شود تا پیشینه این جریان در هاله ای از رمز و راز و ابهام باقی بماند و فراماسونری نه به عنوان نهادی نوپدید،بلکه به مثابه ی تداوم نحله ای کهن و رازآمیز جلوه گر شود که قدمت آن به دورانی بسیار کهن می رسد.این ترفند به منظور استتار ماهیت فراماسونری و ایجاد جاذبه ای جادویی برای آن بوده است.[16]از طرف دیگر برخی از محققین معتقدند که سرآغاز تاریخ جدی فراماسونری به سال 1717 میلادی(سال تاسیس لژ بزرگ انگلستان)باز می گردد.منتهی این بدین معنا نیست که فراماسونری فاقد هرگونه پیش زمینه تاریخی بوده است.در این جا لازم است به این پیش زمینه و ارتباط آن با آئین ها و آموزه های شیطانی اشاره ای شود.چرا که بسیاری از آموزه های شیطان گرایانه در دوران های بعدی جریان شیطان گرایی و فرقه های شیطان پرستی در این دوران ریشه دارد.طبق نظر برخی از محققین پایه ریزی اولیه انجمن های فراماسونری،طی جنگ های صلیبی شکل گرفته است. در دوران چند صدساله ی این جنگ ها دسته های مختلفی از نظامیان صلیبی اقدام به تشکیل گروه هایی با عنوان مشترک شهسواران نمودند.ساختار این گروه ها به شدت متمرکز بود و در راس هر گروه فردی به عنوان استاد اعظم وجود داشت.در میان این گروه ها، نام چهار گروه برجسته تر از بقیه گروه ها به چشم می خورد که عبارتند از: شهسواران سن جان، شهسواران معبد، شهسواران توتونی، شهسواران سن لازاروس.[17]در میان این 4 دسته نقش گروه شهسواران معبد در تداوم جنگ های صلیبی و همچنین پایه ریزی هسته های اولیه فراماسونری بارز تر است. [18]شهسواران معبد که بیشتر با عنوان شوالیه های معبد[19] شناخته می شوند، در سال 1118 میلادی و ‌توسط 9 نفر از شوالیه های فرانسوی شکل گرفت. این گروه درابتدا خود را سربازان فقیرعیسی مسیح می نامیدند.بعد از مدتی بالدوین، سرکرده سپاهیان صلیبی که برخود نام پادشاه اورشلیم را نهاده بود، این دسته را در نزدیکی معبد سلیمان جای داد و حفاظت از زائران مسیحی را به ایشان سپرد. بدینسان اعضای این گروه و سربازانشان سربازان فقیر مسیح و معبد سلیمان[20] نام گرفتند.به تدریج این دسته توسعه یافت و به صورت یک سازمان مزدور نظامی درآمد که خدمات خویش را به حکمرانان صلیبی عرضه می کرد. توانمندی نظامی آنان چنان مورد توجه قرار گرفت که ماموریت انتقال شمش های طلا و اموال تاراج شده از شرق به پاریس و لندن به ایشان سپرده شد.[21]به همین خاطر پس از مدتی شوالیه های فقیر معبد سلیمان به توانمندی های اقتصادی قابل توجهی دست یافتند.شهسواران معبد همچنین مسئول اصلی تهاجم صلیبی ها و قتل عام مسلمانان بودند.به همین دلیل صلاح الدین،فرمانده بزرگ مسلمانان،کهلشگر صلیبی هارا در 1187 درتبرد حطین شکست داد وبیت المقدس را آزاد نمود،با این که تعداد زیادی از مسیحیان را مورد عفو قرار داد ،اما شهسواران معبد را به خاطر جنایاتی که مرتکب شده بودند محکوم به مرگ کرد.شهسواران معبد با وجود از دست دادن بیت المقدس و تحمل تلفات سنگین،همچنان به حیات خود ادامه دادند؛و علی رغم کاهش مستمر حضور مسیحیان در فلسطین،آن ها قدرت خود را در اروپا افزایش دادند و ابتدا در فرانسه و سپس در سایر ممالک به حکومتی در درون یک حکومت تبدیل شدند. شکی نیست که قدرت سیاسی و اقتصادی شوالیه ها پادشاهان اروپایی را نگران ساخته بود، اما علاوه برآن شایعات گسترده ای در اروپا رواج یافت که ایشان را متهم به شیطان گرایی، کفرگویی و اهانت به مقدسات، انکار مسیح، اقدامات غیر اخلاقی و لواط متهم می کرد.[22]این شایعات دستگاه پاپی آن زمان را نیز نسبت به این گروه حساس نمود.سرانجام در سال 1307 فلیپ لوبل[23]،پادشاه فرانسه،تصمیم گرفت اعضاء فرقه را دستگیر کند.برخی از آن ها موفق به فرار شدند،اما اکثر آن ها دستگیر شدند.پاپ کلمنت پنجم[24] نیز به این پاکسازی ادامه داد.بسیاری از شهسواران معبد ،بعد از بازجویی ها و محاکنه های طولانی به انحرافات خود اعتراف،و پذیرفتند که از عقاید مسیحیت دست برداشته و دراجتماعات خود به حضرت مسیح(ع) اهانت کرده اند.سرانجام در سال 1314 به دستور کلیسا و پادشاه،رهبران شهسواران معبد که استاد اعظم نامیده می شدند و سرکرده آنان ژاک دموله[25] اعدام شدند و مابقی به زندان افتادند وفرقه متلاشی گشت و در ظاهر از بین رفت.اما هرچند فرقه ظاهرا منهدم شد،ولی در واقع ازبین نرفت.در طی توقیف سریع سال 1307 برخی از شهسواران معبد گریختند و موفق شدند که خود را مخفی کنند.طبق فرضیه ای که بر اساس مدارک تاریخی مختلف شکل گرفته است،تعداد زیادی از آن ها به اسکاتلند پناهنده شدند.یعنی به تنها سرزمین سلطنتی اروپا که هنوز در قرن چهاردهم،اقتدار کلیسا را به رسمیت نشناخته بود.در آن جا آنان تحت حمایت پادشاه اسکاتلند،روبرت بروس تجدید سازمان کردند.مدتی بعد آن ها روش مناسبی برای حیات سری و مخفیانه ی خود یافتند.آن ها به مهمترین صنف در جزایر قرون وسطی انگلستان یعنی لژ بنایان[26]رخنه کردند و سرانجام کاملا این لژها را تحت کنترل خود درآوردند.[27]با شروع عصر مدرن لژ بنایان نام خودرا به لژهای ماسونی تغییر دادند.آئین اسکاتلندی قدیمی ترین شاخه فراماسونری است و تاریخ آن به اوایل قرن چهاردهم زمانی که شوالیه های معبد به اسکاتلند پناهنده شدند،باز می گردد.نامهایی که به بالاترین مقام ها در آئین اسکاتلندی داده می شود،همان عناوینی است که سده های پیشین به شوالیه های فرقه ی شهسواران معبد داده می شد،و تا امروز نیز از آن ها استفاده می شود.به طور خلاصه،شهسواران معبد از بین نرفتند،بلکه فلسفه،عقاید وآئین های رازآلود و شیطانی آن ها تحت پوشش فراماسونری همچنان باقی است.این جریان خصوصا بعد از سال 1717 که چهار لژ بزرگ انگلستان با یکدیگر متحد شده و لژ بزرگ و متحد انگلستان[28] را ایجاد نمودند[29]،انسجام دوباره ای یافته و دست پنهانی قدرت های سلطه طلب در معادلات جهانی شده است.باتوجه به مطالبی که در این بخش گذشت می توانید تا حدودی ارتباط و تاثیر قابل توجه جریان فراماسونری و عرفان یهود را در پایه ریزی فکری و ساختاری جریان شیطان گرایی در دوران مدرن و معاصر را بهتر درک نمائید.البته ارتباط میان این دو جریان منحصر به تاثیرات مبنایی نبوده و در حال حاضر نیز جریان ماسونی دنیا به خاطر نقش ویژه ای که شیطان گرایی و ترویج آن در راستای رسیدن به اهداف شوم آن ها دارد،پشتیبانی همه جانبه ای از این جریان می نمایند.اگرچه این پشتیبانی ها در پس پرده بوده و در ظاهر ارتباطی میان این دو جریان وجود ندارد. شیطان‌گرایی در دوره مدرنسده های شانزدهم و هفدهم میلادی دوران شکوفایی جادوگری،کیمیاگری،غیبگویی،طالع بینی و انواع علوم خفیه و نفوذ آن ها در دربارها و محافل اشرافی و فرهنگی اروپاست.این موجی است که دقیقا با رنسانس ایتالیا آغاز شد و اومانیست هایی چون پیکو دلا مراندولا[30] مروجین بزرگ آن بودند.[31]ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن خود گستره رواج جادوگری در آن برهه از تاریخ اروپا را این گونه توصیف نموده است:عده کسانی که خود را جادوگر می دانستند یا به گمان مردم پیشه جادوگری داشتند،سریعا رو به افزایش نهاد.مخصوصا در ایتالیای مجاور آلپ،ساحری از حیث ماهیت و مقیاس به صورت یک بیماری ساری درآمد.به موجب گزارش مشهوری،بیست وپنج هزار تن در جلگه ای نزدیک برشا در یک شنبه بازار جادوگران حضور یافته بودند.[32]رواج گسترده جادوگری و علوم شیطانی با گسترش کابالا در اروپا پیوند مستقیم داشت.در نیمه دوم قرن شانزدهم عقاید رازآمیز کابالی چنان در محافل مسیحی جاذبه داشت که حتی برخی شخصیت های مهم دینی در آثار خود به وسعت به تکرار مضامین و مفاهیم کابالی پرداختند.در این دوران کتاب ظهر به اثری نامدار بدل شد و ارجاع به آن رواج فراوان یافت.افراد شاخص دیگری نیز در ترویج موج گرایش به جادوگری و شیطان گرایی در قرن شانزدهم سهم داشته اند.با اندکی مطالعه در زندگینامه های آن ها می توان به چند وجه مشترک دست یافت.اول آن که غالب این افراد از خاندان های متنفذ یهودی در اروپای آن زمان بوده و یا با آن ها ارتباط نزدیکی داشته اند.دومین ویژگی مشترک، آشنایی اغلب این افراد با آموزه های عرفان کابالا است.[33]از شخصیت های برجسته ی شیطان گرایی در آن دوران که نقش موثری در شیوع این جریان داشت می توان به خانم کاترین دومدیچی[34] [تصویر شماره 1] از خاندان دومدیچی های یهودی اشاره کرد .کاترین دختر لورنزو جادوگر بزرگ فرانسوی بود.پدر وی به عنوان پیشگو در دربار پادشاه فرانسه فرانسوای یکم استخدام شد و بعد از مدتی دخترش کاترین را به همسری فرزند پادشاه دوک اورلئان ،که بعدها با نام هانری دوم بر تخت شاهی فرانسه نشست، درآورد .وی در فاصله سال های 1547 تا 1559 ملکه بلامنازع دربار فرانسه بود.کاترین همچنین مادر سه پادشاه فرانسه با نام‌های فرانسوای دوم ، شارل نهمو هانری سوم بود. دخترش مارگریت نیز همسر اولین پادشاه فرانسه از خاندان بوربون یعنی هانری چهارم بود.کاترین دو مدیچی پس از مرگ شوهرش نایب‌السلطنه فرانسه بود ، و پس از آن نیز در تصمیم‌گیری‌های حکومتی پسرانش نفوذ داشت.وی همچنین پیشگوی معروف نوستر آداموس را به عنوان مشاور و پزشک پادشاه، در دربار فرانسه استخدام نمود.نقش او در جنگ‌های مذهبی اروپای قرن شانزدهم خصوصا کشتار سن بارتلمی، که در آن تعداد دهها هزار مسیحی پروتستان به قتل رسیدند، انکارناپذیر بود و به همین دلیل به‌شدت مورد تنفر قرار داشت.همه این عوامل باعث شد که وی به عنوان یکی از بانفوذترین بانوان دربار فرانسه در طول تاریخ این کشور شناخته شود.کاترین پس ازمرگ همسرش، آئینی جادویی با عنوان بلک مس که به نوعی اهانت به مراسم مقدس شام آخر مسیحیان بود را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان‌گذاشت.[35] این مراسم از روی مدل مراسمات جادوی در دورة باستان و آیین‌های باروری بدوی و گردهم‌آیی‌های جادوگران در قرون وسطا بازسازی شده بود.به علت محوریت فرهنگی و اجتماعی کشور فرانسه در اروپای آن زمان ،این مراسم در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا از جمله انگلستان،آلمان و اتریش راه یافت.نهایتا کاترین دومدیچی درتاریخ پنجم ژانویه سال 1589 میلادی در شهر شاتودوبلوای فرانسه درگذشت و جسدش را در کلیسای سن دنی در کنار همسرش هانری دوم دفن نمودند.حدود یک قرن پس از مرگ کاترین دومدیچی،جادوگر دیگری در دربار فرانسه به نام «کاترین دِشی» از خاندان «لاوازین»[36] یهودی اقدامات دومدیچی را ادامه داد.وی مراسمی با عنوان اتاق درخشان را به مراسم بلک مس اضافه نموده و آیین شیطان پرستی را تکمیل کرد. این مراسم که به نوعی باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود در اتاقی کاملا تاریک انجام می شد که تنها منبع روشنایی آن یک شمع بود. در این اتاق نوزادانی قربانی می‌شدند و خونشان به شیطان تقدیم می‌شد.[37] پس از مدتی با افشاگری برخی افراد، این مراسم لو رفته و عده‌ای بازداشت و مجازات شدند.از آن جمله شخص کاترین دشی بود که به اتهام جادوگری در 22 فوریه سال 1680 در ملا عام در آتش سوزانده شد.اما هنگامی که پای شخصیت‌های بلند پایه به پرونده کشیده شد، مقامات دستور توقف پی‌گیری را صادر کردند و این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد.[38]این آیین‌ها در طول قرن‌های هفده و هجده در قالب گروه‌های سرّی که توسط اشراف ایجاد و رهبری می‌شد، ادامه یافت، که از آن جمله می توان به گروه‌هایی نظیر ژرمن باکسن، پسران نیمه شب، موهاکس‌ها و نفرین شدگان اشاره کرد. یکی از گسترده ترین و تاثیر گذارترین گروه‌های ماسونی در طول قرن هجدهم که در راستای ترویج آئین های شیطانگرایی نقش بسزایی را بازی نموده است انجمنی است با عنوان «انجمن آتش جهنم»[39].این انجمن که ابتدا در سال 1719 میلادی توسط فیلیپ دوک وارتن[40] و دوستانش درانگلستان تاسیس شد، در مدت کمی شاخه‌های متعددی در سراسر اروپا ایجاد کرد.[41]دوک وارتن که یکی از اعضای جوان انجمن های فراماسونری آن زمان در انگلستان و ایرلند بود در مدت کمی توانست درجات بالایی دراین انجمن ها به دست آورد،به طوری که در سال 1722سمت استادی را از لژ انگلستان دریافت نمود.شعار اصلی این انجمن که بعدها جزء اصلی ترین شعارهای جریان شیطان گرایی در قرن های بعد گردید این گونه بیان می شد:هرکاری دوست داری انجام بده[42] .این شعار اولین بار در قرن 16 توسط نویسنده اومانیست فرانسوی فرانکیس رابله[43] مطرح شده بود.مشهورترین شاخه ی انجمن آتش جهنم توسط شخصی به نام سرفرانسیس داشوود[44] در سال 1746 در انگلستان پایه گذاری شد.داشوود در آن زمان یکی از سیاستمداران و از اعضای پارلمان انگلیس بود و بعدها به عنوان رییس کل خزانه داری انگلستان منصوب شد.این گروه که درابتدا تنها 12 نفر عضو داشت پس ازمدت کوتاهی اعضای زیادی از میان طبقه اشراف و سیاستمداران انگلیس را به خود جذب نمود.یکی از مراکز تجمع این گروه در دهکده وست ویکمب[45] امروزه به مکانی توریستی با عنوان غارهای انجمن آتش جهنم[46] درانگلستان مبدل شده است.آلیستر کرولی پدر شیطان گرایی معاصر [تصویر شماره 2]یکی از شاخص ترین افراد در دوران مدرن شیطان گرایی که به نظر بسیاری از کارشناسان پدر شیطان گرایی مدرن محسوب می شود، آلیستر کرولی است.وی متولد سال 1875 انگلستان می باشد. او که ابتدا در رشته فلسفه دانشگاه ترینیتی کمبریج انگلستان مشغول به تحصیل بود به رشته ادبیات انگلیسی تغییر رشته داد و به عنوان یک نویسنده و منتقد اجتماعی شهرت پیدا کرد .شهرت وی درتاریخ انگلستان به حدی است که در نظرسنجی صورت گرفته در سال 2002 توسط شبکه بی بی سی، با عنوان 100 شخصیت برجسته تاریخ انگلستان ،او به عنوان هفتاد و سومین فرد این لیست،در کنار افرادی همچون وینستون چرچیل ،دیوید بکهام و چارلز داروین مطرح شده است.[47] کرولی در سال 1898 به عضویت گروه فراماسونی هرمتیک اوردر[48] در آمد.از آن زمان بود که تحقیقات خود را پیرامون حقیقت بشر و اعمال شیطانی آغاز کرد.وی برای این کار به کشورهای زیادی همچون مکزیک،هند،آمریکا،ژاپن،چین و... سفر نمود و با مکاتب عرفانی مختلف خصوصا مکاتب شرقی آشنایی پیدا کرددر یکی از مهمترین این سفرها در سال 1904 کراولی و همسر جدیدش رز ، به مصر سفر کردند. طبق نوشته های خود کراولی ، همسرش رز که در آن زمان حامله بوده است ، تحت حالات وهمانی که در طول سفر به این کشور داشته است به کراولی می گوید که « آنها منتظر تو هستند » اما سخنی درباره این که آن ها چه کسانی هستند نمی گوید. در 18 مارس ، پس از آنکه کراولی از خدای مصریان توث Thoth درخواست کمک کرد ، این خدا به او نشان داد که آنها که همسرش از آن سخن گفته بود در واقع هوروس ،یکی از خدایان مصر باستان، و فرشته اش هستند. سپس او کرالی را به محل تابوت آنخ اف ان خنسو[49] راهنمایی کرد.کراولی تمام این اتفاقات را به عنوان نشانه ای از یک وجود خاص ملکوتی قلمداد می کند و از 20 مارس شروع به انجام مراسم و آئین های بزرگداشت خدای هوروس در همان اتاق کرایه ایش در مصر می کند.بعد از این ماجرا کرولی مدعی شد در تاریخ 8 آوریل فرشته ای به نام آیواز[50] با او صحبت کرده و دستوراتی را به وی الهام نموده است.کرولی این دستورات را به عنوان یک کتاب با نام کتاب قانون[51] [تصویر شماره3] تدوین نمود و خود را پیامبر این الهامات می دانست.وی این کتاب را در سه فصل تنظیم نمود، که هر فصل آن را در یک روز و در عرض یک ساعت نوشته است . وی این دستورات را مبنای تشکیل فرقه ای به نام تلما[52] [تصویر شماره 4] قرار داد.شعار محوری فرقه تلما به صورت زیر بیان می شود:Do what thou wilt shall be the whole of the Law(هرچه میخواهی انجام بده،این تمام قانون است)این شعار که قبلا توسط گروه های شیطانگرای مشهوری همچون انجمن آتش جهنم بیان شده بود،دوباره توسط کرولی احیا شد و توجیه گر بسیاری از اباحی گری ها و انحرافات اخلاقی در فرقه تلما و گروه های شیطان گرای بعدی گردید.آلیستر کرولی در سال 1907 بعد از ترک گروه ماسونی هرمتیک اوردر ،با تشکیل انجمن فراماسونری ستاره نقره ای[53] این فرقه را به صورت سازمانی منسجم در آورد و کتابی را تدوین نمود. در این کتاب می توان آموزه هایی از عرفان های شرقی مثل یوگا و عرفان های غربی خصوصا کابالا را مشاهده نمود.وی همچنین در سال 1920 معبدی [تصویر شماره 5] را در جزیره چوفالو سیسیل واقع در کشور ایتالیا تاسیس نمود و پیروان زیادی را به دور خود جمع کرد.سه سال پس از تاسیس این صومعه درسال 1923 یکی از پیروان فرقه تلما به نام رائول لاودی[54] که فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد انگلستان نیز بود به صورت مشکوکی در آن صومعه جان سپرد.همسر وی به نام بتی می[55] علت قتل شوهرش را خوردن خون گربه قربانی شده دریکی از مراسمات فرقه تلما می دانست و به همین خاطر شروع به فعالیت علیه کرولی و فرقه اش نمود.او در این رابطه با برخی روزنامه ها و خبرگزاری های لندن نیزمصاحبه نمود.همین عوامل باعث شد که دولت موسیلینی در 30 آوریل سال 1923 حکم به اخراج کرولی از ایتالیا نمود.پس از صدور این حکم علیه کرولی صومعه تلما نیز به صورت مکانی مطرود درآمد و قسمت هایی از آن توسط ساکنین محلی آن جا آسیب دید.[56]اجرای برخی اعمال وآئین های شیطانی دراین فرقه و همچنین بیانات و نوشته های ضد دینی آلیستر کرولی موجب شد که رسانه های آن زمان به وی لقب شرورترین انسان جهان را بدهند. آلیستر کرولی در دوران زندگی خود به عضویت گروه های فراماسونری فراوانی درآمده بود.یکی از مهمترین این گروه ها که وی از سال 1910 به آن پیوسته بود، انجمن ماسونی OTO (Ordo Templi Orientes) بود.او در مدت کوتاهی مدارج ترقی در آن گروه را پیمود و نهایتا در سال 1923 به رهبری این گروه رسید.پس از آن بسیاری از آموزه های فرقه تلما را وارد این انجمن نمود و این گروه را پایگاهی برای نشر تفکرات خودش قرار داد.هم اکنون این گروه در چندین کشور دنیا از جمله آمریکا،استرالیا،انگلستان،نروژ و چند کشور آلیستر کرولی در طول زندگی خود کتاب ها و مقالات زیادی نوشته است، که در قالب آن ها آموزه های فراوانی از عرفان کابالا،آئین های جادویی و شیطانی و ترکیبی از عرفان های شرقی را به مخاطبین خود انتقال داده است.به گواهی شاهدان عینی،آلیسترکرولی در طول زندگی خود دچار انحرافات اخلاقی فراوانی بوده است و در نهایت نیز مصرف بیش از حد مواد مخدر وی را دچار عارضه ای تنفسی نمود و همین امر باعث شد که او در تاریخ اول دسامبر 1947 در شهر نتروود[57] آمریکا بر اثر عفونت دستگاه تنفسی درگذشت.در مراسمی که برای مرگ وی ترتیب داده شده بود ،جسدش سوزانده شد و پیروانش آئین های شیطانی اجرا نمودند. شیطان گرایی در دوران معاصردوران معاصر شیطان گرایی شامل قرن های بیستم و بیست و یکم میلادی می باشد.جریان شیطان گرایی در این دوران به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم جان تازه ای می گیرد.شوک حاصل از جنایات بی سابقه بشری در دو جنگ جهانی فضای جامعه جهانی را مستعد شکل گیری جنبش های معترض اجتماعی نمود.مراکز قدرت و سرمایه داری غرب که از چندی قبل پیش بینی شکل گیری چنین حرکت هایی را در جوامع خود می نمودند،اقداماتی را با استفاده از دستگاه های تبلیغاتی و با پشتیبانی مراکز تحقیقاتی در جهت منحرف کردن جنبش های اصیل اعتراضی آغاز کردند.جان کولمن افسر سابق سازمان جاسوسی انگلستان در کتاب خود با عنوان کمیته 300 کانون توطئه جهانی به یکی از این اقدامات که با عنوان مجموعه مطالعاتعصر آکواریوس انجام گرفت،اشاره کرده و می نویسد:کمیته 300 موسسه ی تحقیقاتی تاویستاک را مامور تهیه طرحی نمود.موسسه نامبرده هم این امر را به موسسه پژوهشی استانفورد واگذار نمود که زیر نظر پروفسور ویلز هرمن[58] به انجام برسد.این طرح پژوهشی بعدا به آکواریوم توطئه شهرت یافت.[59] عصر آکواریوس شرایطی را ایجاد می‌کرد که سازمان‌های سرّی می‌توانستند آمال و آرزوهای خود را در وضعیت آشوب‌ناک و بحرانی بر مردم تحمیل کنند.[60] از این رو با راه انداختن شورش‌های خیابانی توسط دانشجویان و استفاده از موسیقی راک و متال، تبلیغات و رسانه‌های فراگیر نقشه‌های خود را اجرا کردند.از آن جا که درون مایه ی بسیاری از آموزه های شیطان گرایی قالب اعتراضی و هنجارشکنانه دارد، توانست دست آویز مناسبی برای سلطه طلبان غربی باشد تا با تزریق این آموزه ها به گروه های معترض اعتراض آنان را در راستای منافع خود تغییر دهند.در جنبش‌های دانشجویی دهة شصت و بعد از آن، موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض مورد استقبال جوانان قرار گرفت و اولین گروه‌‌های سبک متال از نیمه دهه 1960کار خود را آغاز کردند. بعد از آن از هر گوشه‌ گروهی کوچک و پنج، شش نفره سر بلند کرد و موج تازه در دنیای موسیقی فراگیر شد.در آن سال ها که تازه رسانه‌های صوتی و تصویری جهان‌گیر می‌شد، ستاره‌های هنری و سبک‌های تازه در موسیقی و سینما خواسته و ناخواسته مأمور شدند که ارزش‌ها و اندیشه‌های نهفتة شیطانی را در دنیا آشکار نموده و ترویج ‌کنند. و صد البته این چیزی نبود که جوانان معترض و تحول‌خواه دهه شصت و یا هنرمندان سبک راک و متال می‌خواستند. این جهت‌گیری‌هایی بود که به طور حساب شده بر آن ها تحمیل می‌شد و خودشان آن را به صورت بهترین راه و یا شاید تنها را دست‌یابی به اهداف، انتخاب می‌کردند. به این ترتیب بازی با افکار، هیجانات و ارزش‌های مردم به صورت یک بازی برای محافل سرّی و قدرت‌های پشت پرده در آمد. و آنها دیدند که می‌توانند به راحتی به افکار و ارزش‌های مردم جهت بدهند. و تغییر تصورات و ایجاد تخیل که در گذشته با علوم جادویی انجام می‌شد امروزه با تکنیک‌ها و نظریات علوم جدید در شاخه‌های گوناگون روانشناسی و جامعه‌شناسی و استفاده از تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات به طور موفق‌تری صورت می‌گیرد. از این جا بود که با اطمینان به ترویج علنی‌تر اندیشه‌ها و آرمان‌های شیطانی پرداختند.موسیقی‌تند، فریاد، خشونت نمایشی و گاهی واقعی در کنار رفتار ناهنجار جنسی و استفاده از مواد مخدر و روانگردان و به بازی گرفتن شعارها و آرمان‌های تحول آفرین، تمام نیروی فکری و جسمی جوانان را به تباهی کشید و قدرت ایستادگی و اعتراض مؤثر و تفکر تحول‌ساز را از آنها گرفت. شیطانی‌تر از همه اینکه نه تنها برای این ویران‌گری هزینه‌ای نکردند، بلکه از آن برای خود منابع ثروت آفرین ساختند. فروش فیلم‌ها، در آمدهای حاصل از برنامه‌های رسانه‌ای، تولید پوشاک و لوازم آرایشی و زینتی که با نمادها و المان‌های گروه‌های معروف تولید می‌شد، سرمایه‌دارهای پشت صحنه را از ستاره‌های روی صحنه ثروتمندتر کرد.[61] نکته قابل توجه دیگر در دوران معاصر شیطان گرایی شکل گیری فرقه هایی با ظواهر شیطان گرایانه و شیطان پرستانه در آمریکا و برخی کشورهای غربی است. قبل از ورود به بررسی این فرقه ها باید به این نکته توجه داشت که نگرش غالب فرقه های شیطان گرایی موجود در غرب به مقوله شیطان ریشه در آموزه های تحریف شده ی یهودی-مسیحی به شیطان دارد؛ که این نگرش با نگاه اسلامی به مقوله شیطان تفاوت های فاحشی دارد.در نگرش اسلامی شیطان یک جن است[62] که در اثر عبادت به جمع فرشتگان راه یافت و به خاطر عصیان در برابر دستور الاهی ازمقام خویش تنزل پیدا نمود و با فریب آدم(ع) و همسرش نسبت به میوه درخت ممنوعه، باعث هبوط آن دو از بهشت الاهی شد؛[63]ولی در نگاه یهودی-مسیحی شیطان یک فرشته است که در داستان آدم(ع) و حوا به نوعی نقش یک منجی را برای نوع بشر بازی می کند و با راهنمایی آن دو به سمت میوه درخت معرفت ! آن ها را از باطن امور آگاه و از یوغ بندگی استثمارگونه خداوند رها می نماید. به روایت تورات شیطان در قالب یک مار وارد بهشت شد تا آدم و همسرش را فریب دهد.در اولین کتاب از اسفار پنجگانه تورات که به سفر پیدایش شهرت دارد،این گونه می خوانیم که:و مار از همه حیوانات صحرا که یهوه خدا ساخته بود،هشیارتر بود.و به زن گفت:آیا خدا حقیقتا گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟. زن به مار گفت:از میوه درختان باغ می خوریم،لکن از میوه درختی که در وسط باغ است خدا گفت که از آن مخورید و آن را لمس مکنید مبادا بمیرید. مار به زن گفت:هر آینه نخواهید مرد،بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید،چشمان شما باز می شود و مانند خدا عارف به نیک و بد خواهید بود. [64]نکته قابل تامل در ادامه این روایتگری تورات نهفته است.آن جا که خداوند پس از آن که از سرپیچی آدم و همسرش مطلع می شود،به نوعی کلام شیطان را تائید نموده و رو به ملائکه خود می گوید:همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف به نیک و بد گردیده.اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته و بخورد و تا به ابد زنده ماند.[65]تفاوت دیگر آن که در نگاه یهودی-مسیحی شیطان موجودی است بسیار قدرتمند که در برخی موارد قدرت او با قدرت خداوند رقابت می کند،و به نحوی باعث تسلط شیطان بر انسان می گردد؛ولی در آموزه های اسلامی شیطان کیدی ضعیف داشته[66] و تنها قدرت وسوسه گری نسبت به انسان دارد. [1] . تبار انحراف ، ص91[2] . عهدعتیق،سفر خروج،فصل 32 (البته در مطالب تحریف شده تورات ساختن گوساله را به هارون برادر حضرت موسی(ع) نسبت می دهند)[3] . Hathor[4] . Aphis[5] . Richard Rives, Too Long in the Sun, Partakers Pub., 1996, pp. 130-31(به نقل از کتاب فراماسونری جهانی نوشته هارون یحیی)[6] .تفسیر عیاشی،ج1،ص52،حدیث 74 و تفسیر قمی،ج1،ص55[7].نک.دانشنامه اینترنتی بریتانیکا،بخش تاریخ و جامعه،مقاله بعل (http://www.britannica.com/EBchecked/topic/47227/Baal) [8] .سوره صافات،آیات 123 تا 132 [9] . زرسالاران یهودی و پارسی،ج1،ص 329[10] .سوره صافات،آیه 125[11] . فراماسونری جهانی، ص 23[12] . sabath[13] .اوج انتشار منابع ماسونی مربوط به سده های نوزدهم و بیستم میلادی است که به پیدایش انبوهی از منابع مکتوب انجامید.در حوالی نیمه سده بیستم تعداد این آثار حدود 80هزار عنوان در اروپا و 100هزار عنوان در ایالات متحده آمریکا تخمین زده می شود. (زرسالاران یهودی و پارسی،ج4،ص12)[14] .James Anderson (1680?-1739)[15] .The constitution of Free-Masons[16] .نک.زرسالاران یهودی و پارسی،ج4،نخستین تکاپوهای فراماسونری[17] . زرسالاران یهودی وپارسی،ج4،ص 162[18] . این دیدگاه به منشا معبدی فراماسونری(Templar origin of Freemason) شهرت دارد. یکی از این محققین موافق با این نظریه، عدنان اکتار با نام مستعار هارون یحیی محقق مسلمان ترکیه ای می باشد. بسیاری از آثار وی در زمینه فراماسونری به زبان فارسی ترجمه شده است، شوالیه های معبد ، فراماسونری جهانی ، مبانی فراماسونری از جمله این آثارمی باشند.[19] . Knights Templar [20] . Poor Knights of Chirist and of the Temple of Solomon[21] .زرسالاران یهودی وپارسی،ج2،صص 26 و27[22] . زرسالاران یهودی و پارسی،ج4،ص156 [23].Philipe le Bel[24] .Pop Clement V[25] .Jacques de Molay[26] .Wall Builders[27] .به نقل از کتاب فراماسونری جهانی[28] . United Grand Lodge of England (UGLE)[29] .فراماسونری:تاریخ،اسطوره،واقعیت ؛ ص 33[30] . Giovanni Pico della Mirandola از نامدارترین و موثرترین چهره های فکری رنسانس و به عنوان پدر کابالیسم مسیحی شناخته می شود.[31] . زرسالاران یهودی و پارسی،ج4،ص94[32] . تاریخ تمدن،ج5:رنسانس،ص560[33] . نک.(زرسالاران یهودی و پارسی،ج2 )،( زرسالاران یهودی و پارسی،ج4،بخش ریشه های فراماسونری)،( تاریخ جادوگری )[34] . Catherine de Medici[35] . سیری در تاریخ جادوگری.ص90[36] . La Voisin[37] .همان ص 92[38] .همان ص 93[39] . Hellfire Club[40] . Philip, Duke of Wharton[41] .همان ص 101[42] . Do what thou wilt[43] . François Rabelais[44] . Sir Francis Dashwood[45] West Wycombe[46] . West Wycombe Caves[47] .سایت رسمی بی بی سی –نظرسنجی سال 2002[48] . Hermetic Order of the Golden Dawn[49] . Ankh-ef-en-Khonsu[50] . Aiwass[51] . The Book of Law[52] . Thelema[53] .در نام این انجمن نظرات مختلفی بیان شده است،که یکی از آن ها Argentium Astrum می باشد.این لغت به زبان لاتین بوده و در زبان انگلیسی به معنایستاره نقره ای است. [54] .Raoul Loveday[55] .Betty May[56] . en.wikipedia.org/wiki/Abbey_of_Thelema[57] .Netherwood[58] . Willis Harmon[59] .کمیته300، ص 26-27[60] .کمیته300،ص 96[61] . مقاله شیطان پرستی موجی در زمان حال یا طرحی برای آینده[62] . کهف 50[63]. بقره – (34-38)[64] .عهد عتیق – سفر پیدایش – فصل 3[65] . عهد عتیق – سفر پیدایش – فصل 3[66] . نساء 76حسین عرب .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image