لطفاً در خصوص اصطلاح فراماسونري و ارتباط آن با صهيونيسم و شيطان پرستي مفصلاً راهنمايي نماييد.

در ابتدا ضروري مي نمايد پيرامون فراماسونري، صهيونيزم و شيطان گرائي مطالبي را ارائه کنيم، تا ارتباط اين جريانات را بهتر بتوان تبيين نمود. در ضمن به خاطر داشتن ماهيت مبهم برخي از اين جريانات ـ خصوصاً فراماسونري ـ، و نوظهور بودن شيطان گرائي جديد، يافتن رابطه هاي همسوگرايانه کار بيشتر مي طلبد و اطلاعات سري و نيمه سري تا رابطه ها را دقيق تر بر شمرد. در ضمن به جهت گستردگي به قسمتي از زواياي اين جريانات اشاره خواهد شد. فراماسونري فراماسون يا فراماسونري واژه فرانسوي است، که کلمه ماسون (mason) يعني بنّا، فراماسون (Freemason) يعني بنّاي آزاد. وجه تسميه گزينش اين نام را مي توان در سده هاي مياني اروپا جستجو کرد. در آن دوران بنّاهاي روز مزد و دوره گرد اتحاديه‌اي داشتند که امور صنفي را در آن مطرح مي‌کردند و تصميم هايي براي پيشرفت کار خود مي‌گرفتند و براي پرهيز از گرفتاري ها، انجمن ها و بحث هاي آنان پنهاني بود. از اين رو کار فراماسوني پنهاني است و اعضاي انجمن هاي فراماسونري نبايد آيين و رسوم آن را بازگو کنند، ولي مانعي ندارد که عضويت خود را در انجمن آشکار کنند. فراماسونري گسترده ترين و جهانگيرترين انجمن پنهاني است و با پيشرفت امپراتوري بريتانيا در جهان گسترش يافت. به همين جهت در جزاير بريتانيا و کشورهاي وابسته به امپراتوري يا زير نفوذ آن از همه جا گسترده تر است. فراماسونري که به يک جريان مخفي ضد ديني تبديل شده است ديدگاه هاي خاصي دارد که به آنها اشاره مي شود: الف) آئين هاي ديني، زائيده نيازهاي اجتماعي است. انسان اوليه به علت عدم درک چگونگي و ماهيت عوامل طبيعي مانند، رعد و برق، زلزله و طوفان، از واکنش هاي خشن طبيعت ترسيده و به تصور اين‌که، آنان خدايانند، آنها را پرستش کرده است. ب) ماسوني دين نيست، بلکه يک فلسفه است. بر حسب ماهيت حقيقي، بايستي برتر از مؤسسات ديني واقع شده باشد. مي توان گفت ماسون ها به ظاهر، مبارزه با خرافات و عقايد کهنه را هدف خود قلمداد مي نمايند، ولي در اصل هدف باطني آنان مبارزه با اديان بخصوص دين اسلام است. ج) از نظر ماسون ها، و با تکيه بر علوم جديد امروزي، روح با مرگ جسم مي ميرد، و ابدي نمي باشد. در مسلک ماسوني، قبول مسائل لاينحلي چون نامرئي بودن روح، امکان پذير نمي باشد. د) در فراماسونري بهشت و جهنم، نفي شده است و بين دين و اخلاق مغايرت وجود دارد. و) در نگاه فراماسونري بحث جنسي آزاد انگاشته شده است؛ «ديگر همه چيز را مي دانيم. همه چيز براي ما روشن است. در افکار زندگي پس از مرگ غوطه ور نگرديد، زيرا چنين چيزي وجود نخواهد داشت. فريب تقدس مادري را نخوريد، نيازهاي جنسي را جلوگيري ننمائيد». صهيونيسم «صهيون» نام کوهي نزديک اورشليم است. «صهيونيسم»، مرام و مسلک حزب بين المللي يهود، و مسلک گروهي است که طرفدار سلطه و نفوذ يهوديان بر اقوام و ملل ديگرند؛ نهضتي که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ايجاد ميهن يهودي در فلسطين پديد آمد؛ نهضتي مايه گرفته از آرمان مسيحايي طايفه بني اسرائيل براي رسيدن به ارض موعود و تشکيل ملت و دولتي واحد است. صهيونيسم سياسي نوعي فساد و تباهي ملي گرايانه و استعمار گرانه بشمار مي رود، که مسيرش نه از يهوديت که از ملي گرايي و استعمار گرايي اروپاي قرن نوزدهم نشأت مي گيرد. صهيونيسم، بيش تر به صورت نهضت سياسي مطرح است و پايبند برنامه هاي يهودي نيست؛ چنان که بنيان گذار صهيونيسم، تئودور هرتزل نيز از اين ويژگي مستثنا نيست و خود او نيز به بسياري از مسائل مذهبي يهود توجه نداشت و به آنها پايبند نبود. شيطان پرستي «Satanism» در اصل به معناي شيطان گرائي است، نه شيطان پرستي؛ خصوصاً که گروه جديد آنان به شيطان خارجي اعتقاد ندارند. اين که اين گروه را شيطان پرستي بخوانيم، دقيق به نظر نمي آيد، اگر چه بحث لغوي مي باشد. براي آشنائي بيشتر با اين جريان به برخي از عقايد و آداب آنها اشاره مي کنيم: 1. رواج فساد اخلاقي در اين جريان بسيار فراوان وجود دارد و ديده مي شود. 2. ضديت با اديان و تخريب و مورد تمسخر قرار دادن آن. 3. خدايي جز انسان وجود ندارد. 4. شيطان بهترين دوست انسان معرفي مي شود. شيطان و ابليس وجودي خارجي ندارد بلکه نماد قدرت، اعتراض و منيّت فرد است. اهداف اصل اساسي پروتکل يهود که عامل تدوين آن، «سازمان فراماسونري» است، زدودن دين از جوامع بشري به شمار مي رود. صهيونيسم، سرّ توفيق خود را در اين مسأله مي داند و مي کوشد که اين مهم را به انجام برساند. شاهد بر اين مطلب سخنان خودشان است: از همين نظر لازم است که ما ايمان به مذهب را ريشه کن نماييم... و به جاي آن، ارقام، محاسبات و موضوعات مادي را جايگزين سازيم... تا تمام ملل در صدد منافع خصوصي خود برآمده و براي اغراض شخصي مبارزه نموده و توجهي به دشمن مشترک خود نداشته باشند. در اين راستا مبارزه و گرايش به اعمال پست در شيطان گرائي و ارتباط آن با فراماسونري و صهيونيسم را مي توان ديد. روش براي رسيدن به اهداف خود از روش هايي بهره مي برند، از آن جمله فريب، اعمال سرّي و جادوگري، رسانه ها و موسيقي و در آخر مي توان آزاد انگاشتن مسائل جنسي را بر شمرد. به صورت گذرا به هر کدام از اين موارد اشاره مي گردد: الف) فريب، تزوير و زورگوئي را مي‌توان سر پنهاني فراماسونري جهاني دانست. مهم ترين راه براي پيشرفت «سياست تزوير» راز نگه داشتن است و هرگز گفتار يک سياست مدار نبايد با عمل او مطابق باشد! ماسون هاي صهيونيست بايد بکوشند که هر چه بيش تر نفاق را در مزرعه دل هاي ملل بپاشند و در عين حال، آنان را به آزادي، مساوات و برابري مژده دهند. ب) در تورات تحريف شده، براي قتل عام، کشتار و ايجاد رعب و وحشت در بين ساير اقوام احکامي براي يهوديان بيان شده است، و هم چنين دستورالعمل هاي خاصي هم درباره اعمال سرّي وجود دارد. در صورت تحقق اين اعمال که به نابودي ملل ديگر مي انجامد، کسي متوجه طراح نقشه نخواهد بود. فراماسونري که ارتباط نزديک آن با صهيونيسم، فقط با دستيابي به مدارک بسيار سرّي آن روشن گرديده است، عيناً بر مبناي تلقينات تورات شکل گرفته و در حقيقت يکي از شاخه هاي مخفي فعاليت هاي يهودي گري است. ماسون ها سعي دارند که ارتباط نزديک تشکيلات شان را با يهودي ها مخفي نگه دارند. ج) فراماسون ها را مي توان احيا کننده جادوگري و شيطان گرائي در قاره اروپا در قرن شانزدهم ميلادي دانست. گسترش سريع جادوگري و شيطان گرائي در اروپا در آن دوران مخصوصاً در بين زنان سبب شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي در اروپا در جنبش پاک سازي جادو گري و شيطان گرائي بيش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آنها زن بودند، اعدام گردند. در اوائل قرن نوزدهم نهضتي از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونري بودند، به رهبري سرفرانسيس داشود، گروه شيطان گرائي به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسيس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شيطان گرائي در اروپا گرديد. در دهه 1960سرمايه داران يهود اين گروه را حمايت نموده و چند گروه شيطان گرائي را در انگلستان و آمريکا به وجود آوردند، که معروف ترين آنها تشکيل«کليساي شيطان» در شهر سانفرانسيسکو مي باشد. د) لازم است خاطر نشان شود که مهم ترين ايستگاه هاي راديويي و ماهواره اي در دست صهيونيست ها مي باشد، که از آن جمله مي توان مهم ترين ايستگاه آمريکا، يعني صداي امريکا را بر شمرد، که توسط رابرت گلدمن يهودي اداره مي شود. از طرف ديگر صهيونيست ها تقريباً به طور کامل شرکت هاي توليد «هاليود» را در دست دارند؛ براي مثال، مالک شرکت «فاکس قرن بيستم»، ويليام فاکس يهودي است. در توليدات فيلم هاي هاليودي شيطان، جادوگري و استفاده از نمادها براي رسيدن به خواسته ها و حساسيت زدائي جامعه از اين امور را مي توان بر شمرد؛ که در اين زمينه فيلم طالع نحس و هري پاتر را مي توان برشمرد. ضمناً در حال حاضر سحر و جادو، عرفان يهودي ـ کابالا ـ، علم و دانش، نفوذ سياسي در قالب سازمان فراماسونري و شاخه هاي گوناگون هنر ـ خصوصاً سينماي هاليود و موسيقي ـ به شيطان پرستي شکل نهايي خود را داده و امروز امکانات و ابزار فراواني در اختيار اين ايدئولوژي است. از اين رو بي پرده به دنيا معرفي مي شود تا دين آينده مردم اهالي دهکده جهاني باشد. فراماسونري با تمام سياست هاي خبيثانه و پنهاني خود در فيلم «ثروت ملي» به عنوان ميراث دار گنج عظيم و تاريخي تمام انسانها به تصوير کشيده مي شود، همين طور که يهود خود را قوم برتر مي داند. و) بنيان گذار فرقه شيطان گرائي يک يهودي از خاندان لوي به نام آنتوان لوي است و در کليساي شيطان آنتوان لوي، مناسک جنسي جايگاه خاصي دارد. همان طور که در فراماسونري مسائل جنسي آزاد انگاشته شده بود، در شيطان گرائي نيز جايگاه خاصي دارد، که رد پاي يهود را مي توان در آن پي گيري نمود. رد پاي ديگر در بررسي نمادهاي متعلق به شيطان گرائي خط ارتباط صهيونيسم و شيطانيسم به وضوح قابل مشاهده است. مي توان به ستاره شش پر ـ که در ماسون ها نيز ديده مي شود ـ، که مهر سليمان يا ستاره داود، نشان پادشاهان يهودي است اشاره نمود. در ضمن نشان کنوني صهيونيست‌ها دو مثلث به شکل ستاره شش پر است. در شيطان گرائي اين نماد، جزء اصلي ترين نمادهاي آنان به شمار مي رود. ستاره شش گوشه از شش ضلع، که معرّف عدد 666 مي باشد. در ضمن، اين عدد در بين شيطان گراها عددي خاص است و نشان دهنده دجال يا ضد مسيح «Antichrist» مي باشد. بر اين اساس جريان همسو فراماسون ها، صهيونيسم و شيطان گراها را در نمادها به خوبي مي توان ديد. از اين طريق صهيونيست ها يک استفاده ابزاري از اين نماد دارند، و آن اينکه هر کسي را که مخالف سياست هاي خود بدانند، ضد مسيح معرفي مي کنند و مسيح واقعي که جهان را نجات خواهد بخشيد، را از جانب خود معرفي مي کنند. در اين نگاه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز يک ضد مسيح مطرح مي شود. کليد نهايي شالوده «فراماسونري جديد» در قرن هيجدهم ميلادي را صهيونيست ها بنا نهادند و به اعتراف خود آنان، سازمان فراماسونري را براي تضعيف ملت ها و برتري بر ايشان ايجاد کردند. در حال حاضر فراماسونري سازمان مخفي براي يهود در آمده است. در پروتکل يهود، درباره ي«سازمان مخفي يهود» يا «فراماسونري» آمده است: ما در مقابل خود نقشه اي داريم که روي آن، مسير خطرناکي تعيين شده و با طي اين مسير خطرناک بايستي آثار چند قرن ديگران را منهدم سازيم. براي تهيه وسايلي که ما را به مقصود نايل سازند، بايد از بي غيرتي و بي ثباتي افراد اجتماع و عدم اطلاع افراد به شرايط زندگي راحت و آسوده استفاده کرد... چه کسي مي تواند يک قدرت مخفي را از بين ببرد؟ اين قدرت مخفي قدرت ما است. فراماسونري خارجي فقط به منظور مخفي نگه داشتن نقشه هاي ما است و شعاع و طرز اين قدرت مخفي و محل اجراي آن براي هميشه بر ملت ها پوشيده است. فعاليت هاي فراماسونري در کشورهاي مختلف متنوع و در بر دارنده عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي، نظامي و امنيتي است. فعاليت هاي اقصادي، سياسي، نظامي و تکنولوژيک اين جريان در قرن اخير توسط آمريکا و رژيم اشغالگر قدس براي حمايت از گروه هاي شيطان پرست و ترويج فساد و فحشاء صورت مي پذيرد. از آنجا که در دين يهود تبليغ و يهودي شدن اقوام ديگر جاي ندارد ـ چرا که خود را قوم برتر و فقط انسان مي پندارند ـ، عملاً جايي براي گسترش آنان وجود ندارد، بهترين گزينه براي فراگير نشدن اديان غير يهودي، ايجاد فرقه هاي مختلف ، از جمله شيطان گرائي است. به گفته گاردون ميلتون: با اين که جمعيت يهوديان نسبت به ديگر اديان کمتر است، اما معمولاً يا پايه گذار اديان جديد هستند يا به اديان جديد وارد مي شوند. فراماسونري که داراي ارتباط عميقي با صهيونيسم و از ارکان سازمان سرمايه سالاري جهاني يهود است، که با استفاده از شبکه هاي فعال پيچيده، پر قدرت و مرموز فراماسونري، انديشه حکومت بر جهان را در سر مي پروراند. رابطه اصلي اين سه جريان را مي توان در اين نگرش باز شمرد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه