پیشینه طرح ولایت فقیه توسط حضرت امام -طرح ولایت فقیه در پاریس /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

در جایی خواندم که امام (ره) در هنگام اقامت در پاریس هیچ گاه سخنی از ولایت فقیه نگفته بودند. آقای ابراهیم یزدی هم می‌گوید که ما تا روز ۱۲ بهمن نمی‌دانستیم که این ایشان قصد دخالت در سیاست را دارند. آیا اینچنین است؟


بررسی پیشینه طرح ولایت فقیه توسط حضرت امام خمینی ره نشان دهنده بی اساس بودن مقصدی است که گوینده سخن نخست در پی آن است . به عبارتی کسی که چنین مطلبی را بیان کرده است در واقع به دنبال این است که از آن استنباط نماید که طرح ولایت فقیه ، فاقد پیشینه در نظریه حضرت امام خمینی ره بوده و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و فضای به وجود آمده ناشی از انقلاب از سوی امام خمینی ره طرح شد و حال آنکه حتی اگر حضرت امام خمینی ره موضوع ولایت فقیه را در مدت کوتاه اقامت خویش در پاریس به صورت صریح و مستقیم مطرح نکرده باشند ، به دلیل این بود که این موضوع از سال ها قبل توسط امام خمینی بحث شده و طرح انقلابی ایشان نیز بر اساس آن پی ریزی شده بود لذا این مساله ، موضوعی مسلم برای هواداران امام خمینی ره تلقی می شد و همگان می دانستند که ایشان که در اندیشه های خود هر حکومتی غیر از حکومت ولی فقیه را طاغوت می دانند که اطاعت از آن بر طبق عقاید دینی حرام می باشد ، قطعا به دنبال برپایی چنین حکومتی می باشند و به همین دلیل لزومی برای طرح مجدد آن در پاریس نبود . از طرفی دیگر بسیاری از مباحثی که در پاریس در زمینه حکومت مطرح می شود ، مربوط به ساختار درون حکومت و نیز مواضع حکومت آینده در باره موضوعاتی مثل آزادی ، دموکراسی ، فرهنگ ، اقتصاد، زنان و ... می باشد که همه اینها نیز در درون حکومتی که در راس آن ولایت فقیه قرار دارد می تواند تعریف شود و به همین دلیل اصل مساله ولایت فقیه در این مقطع مورد بحث نبود تا نسبت به آن اظهار نظری صورت گیرد و شاید یک علت آن نیز روشن بودن این مساله از نظر حضرت امام ره بود که باعث می شد تا نیازی به طرح مجدد آن از سوی خبرنگاران و پاسخگویی امام نباشد . یکی دیگر از علل این مساله در واقع به اقامت کوتاه مدت ایشان در پاریس و اقامت طولانی ایشان در نجف باز می گردد که باعث شده بود تا در نجف شرایطی فراهم شود که ایشان این نظریه را در لابلای دروس خود مطرح نمایند و با توجه به اینکه چنین شرایطی در پاریس فراهم نشده بود لذا به صورت مستقیم به این مساله پرداخته نشد . در مورد تاریخچه طرح این موضوع از سوی حضرت امام خمینی ره و روشن بودن این مساله برای امام و نیز خبرنگاران و اطرافیان امام باید بدانیم که حضرت امام ، همزمان با آغاز مبارزات سیاسی خویش اندیشه ولایت فقیه را - که از قدمتی بسیار طولانی در میان فقها برخوردار بود-بیان و در کتاب کشف الاسرار اشاره و بحث های تکمیلی و مفصل را در بحث های نجف خویش در سال 1348 شمسی با تدوین کتابی تحت نام ولایت فقیه منتشر نمودند. به بیان گویاتر ،امام خمینی ره برای اولین بار نظریه و تئوری مطروحه درشیعه در باب ولایت ، ساختار و شکل حکومتی اسلامی شیعی را با تناسب مقتضیات زمان حاضر ارائه نمودند. شرح و بسط علمی و از همه مهمتر طرح نمودن آن در جمعی عمومی نشان از قدرت علمی بالا و توانایی استدلال ایشان در بحث داشت . ایشان به جهت درک والایی که از فقاهت داشتند ،با کمال شجاعت ولایت فقیه را تدوام امامت ائمه دانسته و بیان می دارند که ادله امامت ،عینا دلی بر لزوم حکومت بعد از غیبت ولی امر (عج) است . برای فقیه همه اختیارات پیامبر و ائمه که به حکومت و سیاست برمی گردد ثابت است. حضرت امام در تبین ولایت فقیه اشاره دارند که :حکومت اسلامی ، حکومت قانون اسلام و قرآن است و فردی می تواند متصدی حکومت و ولایت فقیه گردد که شایستگی لازم اخلاقی و اسلامی ا داشته باشد و ثالثا باید در عمل ، به معیارها قانون ها و آداب اسلامی پای بند و متعهد بوده و در تمام شئون سیاسی اجتماعی مصالح اسلام و مسلمین را رعایت کند. برای مطالعه بیشتر شما به: کتاب امام خمینی و حکومت اسلامی؛ پیشینه و دلایل ولایت فقیه نشر کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی نشر موسسه تنظیم ونشر آثار امام ؛ پرسشها و پاسخ های دانشجویی شماره 15 ،ولایت فقیه و جمهوری اسلامی نشر معارف ، مراجعه نمائید.از طرفی دیگر شواهد فراوانی وجود دارد که حاکی از این است که آنچه امام خمینی ره در پاریس به دنبال آن بوده است نه مبارزات بی هدف بلکه مبارزه در جهت اهداف و برنامه هایی بود که آن رهبر انقلابی از سال ها قبل آن ها را به عنوان اصول مبارزاتی خویش اعلام کرده بودند که در راس همه آنها برقراری حکومت اسلامی بود . به عبارتی اگر چه در مقطع اقامت امام خمینی ره در پاریس ، موضوع ولایت فقیه به صورت مستقیم مورد اشاره قرار نگرفته است و یا حداقل اسناد موجود حاکی از عدم طرح آن به شیوه ای که در نجف و در قالب درس های ایشان مطرح شده بود نمی باشد ، اما با توجه به اینکه از نظر ایشان تنها شکل مورد پذیرش حکومت اسلامی ، مدلی بود که در راس آن ولی فقیه قرار داشته باشد و سایر حکومت ها حکومت طاغوت به شمار می آمدند لذا طرح بحث پیوند دین و سیاست و نیز حکومت اسلامی و امور دیگر در مجموع به منزله تاکید بر همان مطالب پیش گفته در باره حکومت مبتنی بر ولایت فقیه به شمار می آمد . بخشی از شواهدی که دال بر این مساله داشت عبارت بودند از : 1 – تاکید بر لزوم تشکیل حکومت اسلامی و یا قالب جمهوری اسلامی از سوی حضرت امام که همانگونه که گفته شد با توجه به اینکه ایشان در مبانی نظری خود تنها شکل مشروع حکومت اسلامی را حکومت مبتنی بر ولایت فقیه می دانستند و همگان نیز از آن آگاه بودند لذا می توان این تاکیدات را به معنای تاکید بر لزوم تشکیل حکومت ولایت فقیه دانست . به عنوان مثال ایشان در مواضع خود چنین فرموده اند :« هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى است و برنامه ما تحصیل آزادى و استقلال است و تصفیه وزارتخانه ها و حذف ماده هایى که رضاشاه و شاه فعلى با سرنیزه در قانون گنجاندند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه »( صحیفه امام، ج 4، ص: 263)«از حکومت اسلامى شما را نترسانند؛ حکومتِ عدالت است، حکومتى است که زندگى شما را زندگى مرفه ان شاء اللَّه قرار مى دهد؛ براى مردم نفع دارد، براى مردم همه اش منفعت است. و امید است ان شاء اللَّه بزودى این عمل انجام بگیرد.»(صحیفه امام، ج 4، ص: 182)«این مردمى که الآن قیام کرده اند، از بچه دبستانش دارد کشته مى دهد تا دبیرستان و تا دانشگاهش دارد کشته مى دهد، بازارى اش کشته مى دهد، روحانى اش کشته مى دهد، روحانى اش زجر مى کشد، بازارى اش زجر مى کشد، دانشگاهى اش زجر مى کشد و همه دارند فریاد مى زنند، هر روز تظاهر، هر روز تظاهر، و فریاد اینکه مرگ بر این آدم، مرگ بر سلطنت پهلوى، اینها مى خواهند که مملکتشان دست خودشان باشد و خودشان اداره بکنند. جوان دارند، دانشمند دارند، همه چیز دارند، لکن نمى گذارند. اینها مى خواهند این طبقه اى که نمى گذارند جلو برود مملکتشان، نمى گذارند جوانهایشان درست تربیت بشود، اینها را کنار بگذارند. یک حکومت عدل اسلامى [مى خواهند] که به درد مردم برسد(صحیفه امام، ج 4، ص: 58)2 – تبیین نوع و رفتارشناسی حکومت آینده که همگی در راستای تشکیل حکومت اسلامی می باشد : « با قیام انقلابى ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسى و جمهورى اسلامى برقرار مى شود. در این جمهورى یک مجلس ملى، مرکب از منتخبین واقعى مردم، امور مملکت را اداره خواهند کرد. حقوق مردم- خصوصاً اقلیتهاى مذهبى- محترم بوده و رعایت خواهد شد. با احترام متقابل نسبت به کشورهاى خارجى عمل مى شود. نه به کسى ظلم مى کنیم و نه زیر بار ظلم مى رویم. کشور در حال حاضر ورشکست شده است و همه چیز از بین رفته است. با استقرار جمهورى اسلامى ساختمان واقعى و حقیقى کشور شروع خواهد شد .. »( صحیفه امام، ج 4، ص: 245)« حکومت اسلامى یک نظام عادلانه است؛ یک نظام بهتر از این نظام حال. این براى اینکه منهاى دزدیها، منهاى چپاولها، منهاى غلطرویها، منهاى زورگوییها [است ]. زورگویى نباید باشد؛ چپاول نباید باشد؛ مال ملت را نباید ببرند و بخورند؛ باید مردم همه در رفاه باشند؛ باید فقرا را برایشان فکر کرد؛ باید این زاغه نشینهاى بیچاره اى که هیچ ندارند، هیچ ندارند، باید براى اینها فکر کرد؛ نه همه براى آن بالا و آن اشراف، براى اشراف؛ هم حکومتها براى اشراف کار مى کنند. نه، حکومت مال همه است، براى همه باید کار بکنند. براى ضعفا باید بیشتر کار بکنند تا اینها را برسانند به آن حدها. این تبلیغات اینها را گوش نکنید ..»( صحیفه امام، ج 4، ص: 202)3 – تاکید بر دنباله روی حکومت اسلامی آینده از حکومت اسلامی پیامبر و امام علی ع که غیر از حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه هیچ حکومتی نمی تواند چنین ویژگی داشته باشد به عنوان مثال ایشان در این زمینه می فرمایند : « آن حکومتى که ما مى خواهیم مصداقش یکى خود پیغمبر اکرم است که حاکم بود. ما بناست که رؤسا را [در نظر] بگیریم، رؤسا را نظر بکنیم، سیره رؤسا را نظر بکنیم؛ یکى از آنها هم حضرت امیر بود »( صحیفه امام، ج 4، ص: 219)4 – تاکید فراوان بر ماهیت اسلامی نهضت که طبیعتا اقتضای آن برقراری حکومت اسلامی پس از پیروزی آن را داشت . به عنوان مثال ایشان در دیدار با یکی از وزرای کابینه ضیاء الحق رئیس جمهور پاکستان چنین می گویند : « من امیدوارم که این نهضت اسلامى ایران، که مشخصاً اسلامى است و براى تحقق اهداف اسلام است که آن اهداف انسانى کامل است، پیروز شویم، و آنچه آمال ما بوده است که اسلام و احکام آن- که ضامن استقلال و آزادى مسلمین است- اجرا شوند. امیدوارم این پیروزى حاصل شود.»( صحیفه امام، ج 4، ص: 121)5 – تاکیدات مکرر بر نقش روحانیت و نیز پیشوایان دینی از قبیل انبیاء عظام و ائمه معصومین در قیام بر علیه سلاطین که نشاندهنده ماهیت سیاسی دین و نیز لزوم مبارزه تا برقراری حکومت دینی اصیل می باشد . به عنوان مثال ایشان در این زمینه می فرمایند : « علماى اسلام، پیغمبر اسلام، ائمه اسلام، همیشه مخالفت با این سلاطین عصرشان کرده اند. زمان آنها دیگر سلاطین بوده [اند]؛ اینهایى که به اسم خلفا سلطنت مى کردند. حضرت موسى بن جعفر را پانزده سال یا ده سال در حبس نگه مى دارد آیا براى اینکه نماز مى خواند؟ ... هارون و مأمون خودشان نماز مى خواندند. امام جماعت هم بودند، امام جمعه هم بودند، براى اینکه نماز مى خواند ... گرفتند ایشان را؟! براى اینکه یک سید، اولاد پیغمبرى است یا امامى است؟! براى اینهاست؟ نه، براى این است که حضرت موسى بن جعفر مخالف با رژیم بوده است، با آن رژیم طاغوتى مخالف بوده. مخالفتش با رژیم، اسباب گرفتارى اش بوده، نه اینکه یک آدمى بوده است چون نماز مى خوانده، گرفتند او را؛ چون آدم خوبى [بوده ]، چون که پسر پیغمبر بوده. آنها پیغمبر را فریاد مى کردند در اذانشان و پیغمبر را ثنا مى کردند، لکن وقتى مخالف رژیم مى بینند این آدم هست، باید بگیرند حبسش بکنند .. علماى ما از آن صدر اول تا حالا، در هر عصرى قیام کردند و در تاریخ نشان مى دهد که اینها [پیوسته ] قیامهایى کردند و زمین خوردند. در زمان ائمه، اولاد ائمه قیام مى کردند و به تحریک خود ائمه بوده؛ نه این است که ائمه اطلاع نداشتند. گاهى هم امام- علیه السلام- یک چیزى مى فرموده اند براى حفظ او یا براى جهات دیگر؛ اما به حَسَب واقع اینها همانها بودند و براى خاطر ائمه، آنها قیام مى کردند. »(صحیفه امام ، جلد 4 ، ص 100)بنابر این موضوع ولایت فقیه موضوعی بود که از سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، و به ویژه در سال 48 به عنوان یکی از نظریات مهم فقه شیعه طرح و مورد بررسی قرار گرفته بود و به عنوان مبنای عمل حضرت امام در جریان مبارزه قرار گرفته بود کما اینکه ایشان در پیام های مختلفی که به مناسبت های گوناگون به انقلابیون صادر می کردند یکی از وظایف اصلی آنان را تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی (که مراد همان حکومت مبتنی بر ولایت فقیه بود) عنوان می کردند همچون پیامی که به دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا صادر کرده و در بخشی از آن چنین عنوان می دارند : « بر شما جوانان ارزنده اسلام- که مایه امید مسلمین هستید- لازم مى باشد که ملتها را آگاه سازید ... براى پیاده کردن طرح حکومت اسلامى و بررسى مسائل آن اهتمام بیشترى به خرج دهید»(صحیفه امام، ج 2، ص: 439) و به همین دلیل این موضوع به اندازه ای روشن و مسلم بود که حتی نیازی به طرح مجدد آن به صورت مستقیم در پاریس نبود . در مورد سخن آقای ابراهیم یزدی نیز بهتر بود منبع سخن خود را بیان می کردید چرا که چنین سخنی حتی از انسانی با بهره هوشی بسیار پایین نیز بعید است تا چه برسد به انسانی که خود فعال سیاسی می باشد و از نزدیک فعالیت های سیاسی 15 ساله امام را دیده و از دستگیری ، زندان و تبعید او به خاطر فعالیت های سیاسی اش خبر دارد و خط مشی امام را نیز در زمینه پیوند دین و سیاست به خوبی می شناسد و با توجه به این مساله ، سخن گفتن از عدم اطلاع از دخالت امام در سیاست ، بسیار عجیب می باشد . ضمن اینکه در صورتی که نظر ایشان از عدم دخالت امام در سیاست ، در واقع عدم دخالت در حکومت باشد با توجه به طرح موضوع ولایت فقیه توسط امام خمینی ره در سالهای قبل و مبنا بودن این نظریه برای مبارزات امام خمینی ره ، در خوشبینانه ترین حالت می توان این بی اطلاعی را ناشی از ندانستن دیدگاه های رهبر انقلاب دانست که در نهایت نیز باعث شد تا دوستان وی که پس از پیروزی انقلاب همه مناصب حکومت را به دست آورده بودند نتوانند با شیوه امام خمینی ره و خواست های مردم هماهنگ شده و به سرعت از صحنه سیاسی کشور حذف شدند . دخالت اما خمینی ره در سیاست حتی در محیط نجف که به ظاهر ایشان به کار علمی مشغول بودند به گونه ای آشکار بود که سرانجام رژیم این کشور نتوانست آن را تاب بیاورد و به همین بهانه ایشان را از عراق اخراج کرد که امام خمینی در مصاحبه ای در این زمینه به طور کامل به این مساله اشاره کردند که به جهت حسن ختام این پاسخ بخش هایی از این ماجرا را به نقل از خود حضرت امام ره در اینجا ذکر می کنیم :« در اثر فشار دولت ایران، عراق از ما خواست که قدرى کوتاه بیاییم و بر علیه ایران فعالیت نکنیم و ما گفتیم نه، و به وسیله سازمان امنیت نجف این کاغذ را ابلاغ کردند. من کاغذ را گرفتم گذاشتم کنار؛ جواب ندادم به آنها لکن کار خودم را ادامه دادم. تا از یک سال به این طرف که کارها و فعالیتها زیاد شد، و علاوه بر اعلامیه ها و فعالیات دیگر مصاحباتى هم با بعضى روزنامه هاى خارجه مثل لوموند و اینها شد، آنها تعقیبشان زیاد شد. رئیس «امن عام »[سازمان امنیت عراق] آمد پیش من، خودش آمد، آن باز تقاضایش همین معنا بود که یکوقت حرفش مى شد که شما هر فعالیتى مى خواهید، بکنید لکن مصاحبه نکنید. ما هم به اصل مصاحبه خیلى عادت نکرده بودیم به آن. به این جوابى ندادیم لکن یک مصاحبه دیگرى شد، یعنى از فرانسه هم آمدند و مصاحبه کردند. از فرانسه هم آمدند و با آنها هم مصاحبه شد ولو اینکه اینها آنها را گرفتند. بعد که از منزل بیرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از آن، تشدید کردند راجع به این معنى که شما در اینجا- به تعبیر آنها- منزل خودتان است، هر جورى مى خواهید باشید لکن فعالیت سیاسى نکنید. روحانى خوب است که همان- محصَل حرفشان این بود که- درس بگوید و مسئله بگوید. من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست؛ اسلام مثل جاهاى دیگر نیست، مثل مذاهب دیگر نیست که ذکر و دعا باشد. اسلام سیاستش با سایر احکامش با هم هستند، و من دخالت سیاسى مى کنم. و من، هم اعلامیه مى دهم و هم در ضبطْ حرفهایم را ضبط مى کنم و هم اگر مقتضى شد در منبر صحبتهایم را مى کنم؛ و این یک تکلیفى است شرعى براى من. گفتند که آخر ما یک تعهداتى با دولت ایران داریم، با آن تعهدات نمى شود این کارها. گفتم خوب، من هم- قریب به این معنى- یک تعهداتى با اسلام دارم و با ملت ایران، من هم نمى توانم که از تعهداتم دست بردارم. منتهى شد به اینکه آنها گفتند که نه، نباید بشود و ما گفتیم باید بشود. و آنها ما را محصور کردند در منزل. البته نه اینکه بگویند شما نیا بیرون؛ کسى را نمى گذاشتند [بیاید]، ایرانى هایى که از بیرون مى آمدند، اینها را مانع شدند. یک روز هم طلبه ها را مانع شدند الّا یکى دو سه نفر. من بیرون نیامدم از منزل. بیرون که نیامدم، خوب در ایران یک چیزهایى شد، و فلان. من دیدم که خوب، ما بخواهیم اینجا توى منزل بمانیم و کارى نکنیم و بگوییم ما هم درس مى خوانیم و ... این مخالف با وضع ماست .»( صحیفه امام، ج 3، ص: 51) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image