مرور ذهنی قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

آیا مرور کردن آیات قرآن در ذهن و بدون حرکت لب ها ذکر خدا محسوب می شود؟


آری مرور کردن آیات قرآن کریم در ذهن هم می تواند یاد خدا باشد و نیز آموزنده است. درباره اقسام ذکر در مفردات راغب آمده است : «قبل الذکر ذکران ، ذکرُ بالقب ، ذکر باللسان و کل واحد منهما ضربان : ذکر نسیان و ذکر لاعن نسیان بل عن ادامة الحفظ » فخر رازی احتمالاً با تاثیرپذیری از امام محمد غزّالی ذکر را به سه قسم تقسیم می کند که عبارتند از : الف ) ذکر زبانی مانند تسبیح و تمجید خداوند و قرائت قرآن و دعا... ب ) ذکر قلبی که به صورت تفکر در دلالت ادله راهنما در زمینه ذات و صفات خداوند و احکام شرعی و اسرار مخلوقات به عنوان آیت حق می باشد .ج ) ذکر جوارحی که عبارت از غرق شدن جوارح در اعمالی است که بدان مامور شده اند . ( تفسیر فخر رازی ، ج 4 ،ص 161 ) علامۀ طباطبایی در تفسیر المیزان به نقل از تفسیر امام فخر رازی می نویسد : ذکر ، گاه مقابل غفلت مطرح می شود که در آیه : « و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا » به آن معنی ناظرست و گاه مقابل نسیان که در آیه « و اذکر ربّک اذا نسیتَ » اشاره به آن معنی از ذکر با مفهوم مخالف فراموشی دارد . (المیزان ، ج1 ،ص339 ) در کتاب مستدرک الوسائل علّامه نوری حدیث جامعی در مورد انواع ذکر آمده است که قابل تامّل است : بعض الصالحین علیهم السلام : « الذکر مقسوم علی سبعة اعضاء : اللسان و الروح و النفس و العقل و المعرفة و السّر و القلب .در واقع اگر ذکر الله ،اتصال به حضرت احدیث باشد مناسب ترین نوع آن ارتباط همه جانبه می باشد که « ذکر کثیر » نیز شاید به آن اشاره دارد که بنده در تمامی حرکتهای خود باید این اتصال را علی الدوام داشته باشد و قطع این ارتباط معادل با طلمت خواهد بود . هر چند اذکار دیگری نظیر تسبیحات حضرت زهرا (س) نیز به عنوان مصداق ذکر کثیر آمده اند ولی به احتمال زیاد تطبیق می باشند نه حصر و تعیین . و در متن حدیث شریف نیز با من بعضیه آمده است که می فرماید : عن الصادق (ع) یقول فی اخره : تسبیح فاطمه من ذکر الله الکثیر الذی قال الله عزّوجلّ : « اذکرونی اذکرکم » ، (بحارالانوار ،ج93 ،ص155)حضرت امیرالمومنین (ع) در فرازی از دعای کمیل عرض می کند . «.... اسئلک بحقک و قدسک و اعظم صفاتک و اسمائک ان تجعل اوقاتی من الّیل و النهار بذکرک معموره و بخدمتک موصوله حتی تکون اعمالی و اورادی کلها ورداً واحداً و حالی فی خدمتک سرمدا »حضرت امیر (ع) در این عبارت نورانی با اصرار و تاکید از بارگاه ربوبی خواستهای راهبردی و زندگی سازی می خواهد . کلمۀ «اوقاتی » هیچ تخصیصی ندارد و حرف «من » قبل از آن مِن تفسیریه است نه تبعیضیه . تعبیر «بخدمتک موصوله » نیز هر چند با «واو » عطف آمده است ولی در معنا ، بیان و تفسیری بر عمارت و آبادی شب و روز می باشد که اگر در خدمت تو باشم و فرامین رستگاری بخشت را اطاعت کنم در حقیقت شب وروز من به ذکر تو زینت یافته و آباد شده است و دو حقیقت عمل و ورد تبدیل به یک «ورد» واحد شده است که در نتیجه آن حال و قال بنده همواره در خدمت حق می باشد . از دیگر مولّفه های ذکر ، هماهنگی زبان با قلب می باشد که مراد از قلب نیز همان جایگاه ایمان و یقین می باشد و هماهنگی زبان و قلب نیز در توصیف جامع و معروف امیرالمومنین (ع) از ایمان نیز مورد عنایت است که آن حضرت فرموده است :« الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالاَرکان » (نهج البلاغه ، ق227 ) . حضرت علی (ع) در بیان حقیقت ذکر می فرماید :«... ولن تذکره حقیقة الذکر حتّی تنسی نفسک فی ذکرک و تفقدک فی امرک» (هرگز خداوند را آنگونه که سزاوارست ذکر نمی کنی مگر اینکه حین ذکر ، خودت را فراموش کنی ) (غرر و دُرر آمدی ، ج1) میبدی در تفسیر کشف الاسرار ذکر را در سه سطح و درجه بیان می کند : 1-ذکر ظاهری و زبانی 2-ذکر خفی که به دل است 3-ذکر حقیقی و آن شهود ذکر حق است تو را و این ناظر به آیه شریفه ، « و اذکر ربّک اذا نسیتَ » ، (کهف ، 24) می باشد که مراد از فراموشی ، فراموش نمودن نفس در ذکر و بالاتر از آن فراموش نمودن ذکر می باشد که از منظر عرفانی کمال ذکر ، نسیان ذکر می باشد . و این سخن در نظرات سایر عارفان نیز در مورد دیگر مکارم آمده است که از جمله : «صدرالدین قونوی » کمال اخلاص را فراموش نمودن و نادیده گرفتن خود اخلاص تعریف می کند که بندۀ سالک به مرتبه ای می رسد که هیچکس و هیچ چیز را نمی بیند حتّی اخلاص خود را . البته در واقع حقیقت ذکر ، همان توجه « قلبی » انسان به خدایش می باشد و اگر ذکر لسانی هم ذکر شمرده می شود شاید برای این است که ذکر لفظی و گفتاری از آثار ذکر قلبی می باشد و گفتگو کردن از موضوع و مطلبی ناشی از یاد کردن آن در دل می باشد . تقسیم بندی های دیگری نیز با رویکردهای متفاوت صورت گرفته است که از جمله آنها می توان به ذکر عام وخاص اشاره داشت . ذکر عام در واقع تسبیح تمامی هستی است که در آیۀ 44 سورۀ اسراء به آن اشاره شده است و می فرماید : «و ان من شیء الایسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم » و آیه 75 سورۀ زمر و آیات دیگری نظیر آیه اوّل سور مسبّحات و ذکر خاص نیز ذکر با اختیار و اراده بندگان می باشد . همچنین در ارتباط با مراتب ذکر که از سطوح نازل شروع می شود مثلاً انسان در عمل به یاد خداوند می باشد و مرتبه فراتر از آن خداوند را شاهد وناظر اعمال و حرکات و سکنات خود می بیند و می داند و مرتبه متعالی ذکر که نه فقط خداوند را شاهد برخود می داند بلکه خود نیز جلوه های حق را مشاهده می کند . آنگونه که خاتم اوصیاء حضرت امیرالمومنین (ع) می فرماید : « لم اعبد ربّاً لم اره » (خدایی را که ندیده ام عبادت نمی کنم ) از نکات دیگر در ارتباط با ذکر ، مصادیق آن می باشد که از جملۀ آنها می توان به انسان کامل اشاره کرد مثلاً در سورۀ طلاق می فرماید :« قد انزل الله الیکم ذکراً رسولاً یتلوا علیکم....» (طلاق ، 11-10) که در این آیه ،رسول (ص) از مصادیق ذکر شمرده شده است همچنین ائمه معصومین (ع) ذکر می باشند امام باقر (ع) می فرماید :« انّ ذکرنا من ذکر الله » و مصداق دیگر ذکر در قرآن ،نماز جمعه می باشد که می فرماید : « فاسعوا الی ذکر الله » (جمعه ،9) . از دیگر مصادیق ذکر نماز «اقم الصلوة لذکری » و معصومین (ع) با توجه به « فاسئلو اهل الذکر » می باشند. موانع ذکر :از موضوعات مهم و قابل توجه در ارتباط با ذکر ، موانع ذکر می باشد که از مهم ترین موانع ذکر ، اشتغال به خود و انانیت می باشد که «وجودک ذنبٌ لا یقاس به ذنب » و انسان خود بالاترین حجاب بین خود و خداوند می باشد . میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه می فرماید : «انّ الرّاحل الیک قریب المسافة و اَنّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجُبَهم الاعمال دونک » کسی که به سوی تو حرکت کند راهش نزدیک است و تو از خلق خود محجوب نیستی جز اینکه اعمال ایشان آنها را در برابر تو محجوب می گرداند .پای بر سر خود نه یار را در آغوش آر تا به کعبه وصلش دوری تو یک گام است از دیگر موانع ذکر و ساوس شیطان می باشد که قرآن می فرماید : « انساهم ذکر الله » [شیطان ] آنها را از یاد خداوند غافل کرد . مانع دیگر ذکر تکاثر و فزون طلبی می باشد که قرآن می فرماید : « الهیکم التکاثر » ، ( فزون طلبی شما را سرگرم نمود . ) ، ( تکاثر ، 1 ) مانع دیگر آرزوهای طولانی می باشند که قرآن می فرماید : « ویلههم الامل » ، ( آرزو ، آنها را سرگرم نمود . ) ( حجر ، 3 ) . همچنین فراموشی مرگ ، طمع ورزی و آزمندی ، دلبستگی به تعیّنات و اعتبارات از مهم ترین موانع ذکر باشند. نتایج ذکر : ذکر را اثمار و رهاوردهای پر شمار و مهمی است که ذیلاً به ده مورد از آنها اشاره می شود . 1-آرامش قلب : اگر در روزگار معاصر آرامش روحی روز به روز کمیاب تر می شود شاید مهم ترین راه تحصیل آن یاد خداوند باشد که می فرماید : «الا بذکر الله تطمئنّ القلوب » (تنها با یاد خداوند دلها آرام می گیرد .) ، (رعد ،28) چرا که خداوند هدف نهایی فطرت انسان می باشد و تا به او نرسد آرام و قرار نمی گیرد . و خداوندست که به تعبیر مولانا « دلارام » است و تلاطم درونی انسان با یاد او آرامش و سکون می پذیرد . این همه بی قراریت در طلب قرار توست طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت و متقابلاً از آثار رویگردانی از یاد خداوند تنگی زندگی دنیوی برای انسان خواهد بود که می فرماید . «و مَن اعرض عن ذکری فانّ له معیشتاً ضنکا » (هر کس از یاد من روی گرداند زندگی او در دنیا تنگ خواهد بود.) ، (طه ، 124) 2-بصیرت و دیده وری : ذکر حق موجب برخورداری از بصیرت و دیده وری می باشد قرآن کریم در این مورد می فرماید : «انّ الذین اتقوا اذا مسّهم طائف من الشیطان تذکّروا فاذا مبصرون » ( افراد پرهیزکار ، وقتی شیطان آنها را وسوسه کند متذکر شده به یاد خداوند می افتند و در همان حال بصیرت می یابند ) ، (اعراف ، 201 ) مولانا در این باره می گوید : ذکر حق پاک است و چون پاکی رسید رخت بــر بندد برون آید پلید می گـــریزد ضــدها از ضـــدها شب گریزد چون بر افروزد ضیا مثنوی معنوی ، دفتر سوم ، ابیات : 186-1873- برخوردار از حیات واقعی : رسول اکرم (ص) می فرماید : « بذکر الله تَحیی القلوب و بنسیانه موتُها » ( به یاد خداوند دلها زنده می شود و مرگ دلها در فراموشی خداوند است .) (تنبیه الخواطر ، ص 36) انسان از یک زندگی طبیعی برخوردارست که سایر موجودات زنده نیز در حدّ خود بهره ای از آن دارند و یک زندگی معنوی و متعالی می تواند داشته باشد که با انزال کتب و ارسال رُسل محقق می شود . قرآن می فرماید :« استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم » ( دعوت خداوند و رسولش را اجابت کنید وقتی شما را به آنچه زنده تان می کند فرا می خوانند.) ، (انفال ،24) و این حیات طیبه و متعالی و معنادار در پرتو ذکر حق حاصل می شود . حوّاس باطنی انسان در پرتو ذکر فعّال و شکوفا می شوند و چشم اندازهای بدیع و بی سابقه ای فرا روی انسان گشوده می شود . آنگونه که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید : « تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه ... » ( بعد از ناشنوایی می شنود و بعد از نابینایی می بیند . ) ، ( نهج البلاغه ، خ 222 ) . 4- جلب عنایت الهی : از مهم ترین رهاوردهای یاد حق توسط بنده ، توجه خداوند به بنده اش می باشد هر چند توفیق ذکر نیز مسبوق به برخورداری از عنایت حق می باشد . مولانا گوید :این دعا هم بخشش و اکرام توست ورنه در گلخن گلستان از چه رُست مثنوی معنوی ، دفتر دوّم ، بیت : 2449قرآن در این زمینه می فرماید : « اذکرونی اَذکرکم » (مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم .) ، (بقره ، 152) گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تانگه دارد . دیوان حافظ هر قدر انسان در مقام یاد حق ، ثبات و مقاومت و مداومت نشان دهد ، همانقدر دیوان حافظ آتش محبت الهی در دل او بیشتر می شود و توجه خداوند نیز به او بیشتر خواهد شد و متقابلاً با توجه بیشتر بنده به حق و مشاهدة جَلوات جمال ، سایر تعینات جاذبة اولیه خود را تدریجاً از دست خواهند داد . عشق آن شعله است کو چون بر فروخت هر چه جز معشوق باقی جمله سوختمثنوی معنوی ، دفتر پنجم ، بیت : 588 و نهایتاً انسان هیچ گرایش و دلبستگی به غیر حق نخواهد داشت آنگونه که امام سجاد (ع) می فرماید: « واستغفرکَ من کل لذه بغیر لذّّه ذکرک » ، ( از هر لذتی غیر از لذت یاد تو استغفار می کنم . ) ، ( صحیفه سجادیه ، مناجات الذاکرین ) زهر چه غیر یار استغفرالله زبود مستعار استغفراللهفیض کاشانی 5 ) دوری از گناه : از بزرگترین مسائل زندگی یک انسان که باید منتهای حساسیت را در مورد آن داشته باشد پرهیز از گناه و برخورداری از کفّ نفس و خود پایی لازم در لغزشگاهها جهت خودداری از ارتکاب به گناه می باشد . چرا که هر کس باید در مقابل گناه خود پاسخگو باشد . « فکلاّ اخذنا بذنبه » ( آنگاه هر یک از آنان را به خاطر گناهش فرو گرفتیم ) ، ( عنکبوت ، 40 ) یاد حق از مهم ترین عوامل پرهیز از گناه می باشد . چرا که انسان موقع ارتکاب به گناه در واقع خداوند را فراموش کرده یا غافل است صدرالدین قونوی می گوید : « هیچکس گناه نمی کند مگر اینکه موقع ارتکاب به گناه در مرتبه ای از شرک قرار دارد» . شخص موحّد و خدا نگر خداوند را شاهد اعمال خود می داند و حاضر و ناظر بر اعمالش می پندارد و نتیجتاً مرتکب گناه نمی شود و اگر هم با توجه به نظارت خداوند بصیر مرتکب گناه شود در واقع نسبت به خداوند بی اعتنا می باشد . هر اندازه انسان در ترک معاصی بکوشد و اعضا و جوارح و قلب و فکر خود را از گناه باز دارد به همان اندازه دل قابلیت بیشتری برای توجه به ساحت ربوبی پیدا می کند و متقابلاً هر اندازه اصرار و مداومت بر گناه بیشتر باشد به جهت از دست دادن روح بندگی ، توجه به خداوند هم در دل انسان اثر لازم را نخواهد داشت . 6 ) اعتدال و تعادل در زندگی : از نشانه ها و مظاهر زندگی توأم با عقلانیت و خرد ورزی ، اعتدال و تعادل در زندگی می باشد که مانع توجه بی رویه به بعُدی از ابعاد و غفلت بدون توجیه از سایر ابعاد می شود . در زندگی بدون اعتدال ، شؤون زندگی حالتی کاریکاتور گونه خواهند داشت که جنبه ای از آن با بزرگنمایی غیر عادی شده و جنبه های دیگر با غفلت نادیده گرفته شده اند . قرآن در این باره می فرماید : « ... و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و کان امرُه فرطا » ، ( و از کسی که دلش را از یاد خویش غافل ساخته ایم ، و در پی هوی و هوس خویش است و کارش تباه است ، پیروی مکن . ) ، ( کهف ، 28 ) . یاد حق همانگونه که موجب آرامش می شود موجب اعتدا ل نیز اگر به صورت معنا دار باشد می گردد . 7 ) دفع توطئه شیطان : شیطان به عنوان دشمن قسم خورده انسان از هر طرف در کمین است تا انسان را وسوسه کرده و از صراط مستقیم منحرف نماید هر چند قدرت شیطان در برابر قدرت نامتناهی خداوند در حکم عدم می باشد و بلکه تکویناً شیطان نیز مانند ملائکه مامور الهی می باشد و اگر وسوسه های شیطان نباشد تکامل برای انسان بی مفهوم خواهد بود ولی دفع وسوسه های شیطان نیز با استعانت از ذکر حق ممکن خواهد بود . آنگونه که قرآن می فرماید : « و من یعشُ عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهوله قرین » ، ( و هر کس از یاد خداوند دل بگرداند برای اوشیطانی بگماریم که همنشین اوست . ) ، ( زخرف ، 36 ) . 8 ) دست یافتن به علوم برتر : انسان با تعلیم و آموزش و کسب علوم حصولی می تواند خود را تا مرحله ای ارتقاء دهد دست یابی به علوم وراثتی و موهوب با ورزه ها و روشهای خاص آن حاصل می شود که « در دفتر نگنجد » . قرآن در این زمینه می فرماید : « اتقوالله یعلمکم الله » ، ( تقوای الهی را پیشه خود سازید تا خداوند ( بدینگونه ) به شما آموزش دهد . ) ، ( بقره ، 282 ) اینگونه علوم وراثتی هستند تا دراستی و تغریسی می باشند تا اینکه تدریسی باشند ، ذکر حق از مهم ترین عوامل زمینه ساز برای بر خورداری از این علوم می باشد . قرآن در این زمینه می فرماید : « فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الاّ الحیوة الدنیا ذلک مبلغهم من العلم .... » ، ( پس ، از کسی که از یاد ما دل می گرداند و جز زندگانی دنیا را نمی خواهد روی بگردان . این منتهای علمشان است ... ) ، ( نجم ، 30 – 29 ) . روی گردانی از ذکر مانع افزایش مدارج و مراتب علم واقعی می شود و راهیابی به ساحتهای متعالی و تعالی بخش علم با استمداد از ذکر حق میسّر می شود . 9 ) خودیابی : انسان بارویکرد به درگاه الهی ، تدریجاً خود واقعی خویش را نیز باز می یابد و هر اندازه اشتغال به یاد حق افزایش یابد آشنایی با خود نیز بیشتر خواهد شد و اگر یاد حق را فراموش کند یا از آن غافل شود با خود غیر واقعی یا همان « ناخود » مشغول خواهد شد و آن را به صورت موهوم و پنداری « خود واقعی » خواهد پنداشت . در واقع خدایای مقدم بر خود یابی می باشد و تا توجه به حق پیدا نشود حقیقت نفس نیز که جز فروغ حق و ربط و اتصال به خداوندست شناخته نخواهد شد . گر نخواهی خود فراموشت شود یاد او کن یاد او کن یاد او و بر همین اساس ، قرآن خود فراموشی را معلول خدا فراموشی می داند : « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم » ، ( و مانند کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند و خداوند نیز آنان را از یادشان برد ) ، ( حشر ، 19 ) . و در توصیف زیانکاران در روز قیامت نیز می فرماید : « قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیامة الا ذلک هوالخسران المبین » ، ‍]بگو ای پیامبر]! زیانکاران کسانی هستند که خود و کسان خود را در روز قیامت می بازند این همان زیان آشکار است . ) ، ( زمر ، 15 ) و این برای اولیای حق و کسانی که از بصیرت و دیده وری بر خوردارند شگفت آور می باشد . امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : « عجبتُ لمن ینشد ضالته و قد اضلّ نفسه فلایطلُبها » ، ( در شگفتم از کسی که چون چیزی را گم می کند به جستجوی آن می پردازد اما چون « خود » را گم می کند آن را جستجو نمی کند . ) مولانا گوید : ای تـو در پیکار خود را باخته دیگـران را تو زخـود نشناخته تو به هر صورت که آیی بیستی که منم این ، و الله این تو نیستی مثنوی معنوی ، دفتر چهارم ، ابیات : 803-804 مولانا تمثیلی در این باب نقل می کند که : شخص زمینی داشته و می خواسته ساختمانی در آن بنا کند ولی به هر دلیل روز برایش امکان فعالیت و خانه سازی در آن زمین فراهم نبوده و ناچار شبها مشغول احداث و خانه سازی می شود . پس از اتمام کار وقتی تصمیم به سکونت در آن خانه می گیرد مشاهده می کند که خانه را در زمین دیگری بنا کرده است و نتیجه می گیرد : این ، حالت انسانی است که روز قیامت در عرصه محشر حاضر می شود و خود را مانند زمینی که در گوشه ای قرار گرفته و هیچ کاری روی آن انجام نشده است مشاهده می کند و در می یابد که آنچه عمری خود را با آن مشغول نموده از آن خودش نبوده در واقع « خود واقعی » او نبود بلکه « خود پنداری » بوده است و توصیه ای که مولانا دارد : در زمیـن دیگــران خــانه مکــن کار خود کن کار بیگانه مکن کیست بیگـانه تـن خــاکـی تــو کـز برای اوست غمناکی تو تا تو تن را چرب و شیرین می دهی گـوهر جـان را نیابی فربهی گــرمیان مشــک تـن را جـا شود وقت مرُدن گند آن پیدا شود و در بیت بعد اشاره ای مهم و راهبردی به ذکر دارد که : مشک را بر تن مزن بر دل بمال مشک چه بود نام پاک ذوالجلال مثنوی معنوی ، دفتر دوم 10 ) تکامل نفس روح و جان انسان ذاتاً در پی کمال مطلق می باشد و فطرت انسان ، بُعدی است در وجود او که سیر او را با خداوند رقم می زند . و خداوند انسان را بر آن اساس آفریده است . « فطرت الله التی فطر الناس علیها » ، ( فطرت الهی که مردمان را بر وفق آن آفریده است . ) ، ( روم ، 30 ) و با ذکر حق این فطرت ، جستجو ، کشف ، استخراج ، تصفیه و به کمال مطلوب خود می رسد که « قد افلح من زکیها و قدخاب من دسیها » ( به راستی که هر کس آن را [نفس را ] پاکیزه داشت رستگار شد . و هر کس آن را فرومایه داشت نومید [و زیانکار ] شد . ) ، ( شمس ، 10-9) . همچنین ذکر موجب تفکّر خواهد شد : « ... و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزّل اِلیهم و لعلهم یتفکّرون » ، ( و بر تو قرآن را نازل کردیم ، تا برای مردم آنچه برایشان نازل شده است روشن کنی و باشد که اندیشه کنند .)،( نحل ، 44 ) مولانا گوید : اینقدر گفتیم باقی فکر کن فکر اگر جامد بود رو ذکر کن ذکر آرد فکر را در اهتزاز ذکر را خورشید این افسرده سازمثنوی معنوی ، دفتر ششم ، ابیات : 1476-1475در احادیث آمده است که « تفکّر ساعة خیر من عبادة سبعین سنه » ، ( لحظه ای تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است . ) و این تفکر ، در واقع شاید بتوان گفت تفکری است که از ذکر نشأت می گیرد و موجب تکامل نفس خواهد شد . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image