فلسفه احکام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا مردان بر زنان ولايت دارند؟ مگر خود زنان اهلیت ندارند؟


براي پاسخ به سئوال مورد اشاره بايد مباحثي چند مورد نظر قرار گيرد: 1. مفهوم ولایت ولايت واژه اي عربي است که از ماده «و ـ ل ـ ي» گرفته شده است. ولي در لغت عرب به معناي آمدن چيزي است در پي چيز ديگر؛ بدون آنکه فاصله اي در ميان آن دو باشد که لازمه چنين توالي و ترتبي، قرب و نزديکي آن دو به يکديگر است. از اين رو، با هيئت هاي مختلف در معاني، حبّ و دوستي»، «نصرت و ياري» «متابعت و پيروي» و «سرپرستي» استعمال شده که وجه مشترک همه اين معاني همان قرب معنوي است. 2. اقسام ولایت ولايت بر سه قسم است: 1. ولايت تکويني يعني سرپرستي موجودات عالم و عليت نسبت به آن ها، مانند ولايت نفس انسان بر قواي دروني خود، ولايت تکويني، تخلّف بردار نيست. 2. ولايت بر تشريع يعني ولايت بر قانون گذاري که منحصر به خداوند است. 3. ولايت تشريعي يعني ولايت در محدوده تشريع الهي که خود بر دو قسم است: الف) ولايت بر محجوران؛ ب) ولايت بر جامعه خردمندان. در کتاب امر به معروف، ولايت نسبت به ديگران در راهنمايي به سوي خوبي ها و منع از بدي ها، در جاي ديگر ولايت پدر و جد بر فرزندان و ولايت پدر و جد در امر ازدواج دختر باکره و رضايت پدر و مادر در انجام کارهاي فرزندان و يا مانع بودن عدم رضايت والدين براي کارهاي اولاد ذکر شده است. فرزندان در غير مورد واجبات و محرّمات الهي، نبايد کارهايشان موجب نارضايتي پدر و مادر را فراهم آورد. ولايت فقيه و حکومت در جامعه، نه ولايت تکويني است و نه ولايت بر تشريع و نه ولايت بر محجوران و مردگان و سفيهان و صغيران. ولايت فقيه به معناي ولايت بر اجراي احکام اسلامي و تأمين مصالح مادي و معنوي جامعه اسلامي و حفظ نظام در برابر دشمنان است. ولايت و حاکميت بالذات مختص خداوند است و بالعرض به هر کسي که او واگذار نمايد، خواهد رسيد. با نگاهي به موارد ولايت در سر تا سر فقه، نکات مهمي به دست مي آيد. اوّل: ولايت شخصي بر شخص ديگر، موارد متعدد و گسترده اي را شامل مي شود که از اول فقه تا پايان آن را در بر مي گيرد. دوّم: ولايت در همه موارد آن براي مراعات حال «مولي عليه» (کسي که تحت سرپرستي قرار دارد)، بوده و براي مصالح او جعل شده است. مثلا وقتي کودک يا سفيه يا مجنون نمي تواند اموال خود را به خوبي حفظ کند و در آنها تصرف نمايد، براي حفظ مصالح و منافع او پدر و جد پدري بايد دخالت نمايند و اين مسئوليت را بر عهده بگيرند. سوّم: در اکثر موارد ولايت، مولي عليه (کسي که تحت سرپرستي قرار دارد) ممکن است مرد باشد يا زن، دختر باشد يا پسر، و جعل اين ولايت به جهت زنانگي يا مرادنگي نيست؛ به عبارت ديگر صغير يا مجنون يا سفيه يا ميّت يا مردم يک جامعه و امت، در مواردي که براي انواع ولايت ذکر شد، چه مرد و چه زن مشمول اين حکم مي باشند. چهارم: در همه موارد مورد اشاره، مشخصاً ولي از رجال است. چرا که هم در رهبري و حکومت بر کلّ جامعه در سطح کلان و هم در تدبير امور کودکان و ديوانگان و سفها و هم در امر ازدواج دختران باکره و ساير موارد، نياز به گروهي از انسان ها مي باشد که بعد عقل و مديريتي آنها بر بعد احساسي و عاطفي آنها غلبه دارد. در کتب مختلف روان شناسي دانشمندان مسلمان و غير مسلمان علوم تجربي به وضوح بيان کرده اند که زن داراي روحيه عاطفي تر، وابسته تر و تأثير پذيرتري نسبت به مرد است و مردان به طور غالبي کمتر تحت تأثير عواطف قرار مي گيرند و از تدبير و نگاه جامع تري برخوردار هستند. به علاوه ساختار جسمي و روحي زن و مرد وظايف و انتظارات از دو جنس اقتضا مي کند که مديريت جامعه و خانواده و اموري که محتاج رفت و آمد زياد و برخورد با افراد متعدد و مختلف، هست به مردان واگذار شود. وظیفه و تکالیف اصلی ولی محافظت از مولّیعلیه و رعایت مصالح و غبطه آنان است. وَلی وظیفه دارد که اموال مولّیعلیه و سایر شونات اجتماعی وی را به گونه سامان دهی نماید که منافع و مصالح آنان تامین، اموال و سایر حقوق آنها در معرض تلف قرار نگیرد. پنجم: در مورد رابطه پدر و مادر با فرزند دختر و پسر و نيز رابطه زن و شوهر تعبير ولايت معمولا به کار برده نمي شود لکن بين آنها حقوق و تکاليفي وجود دارد. مثلا پدر و مادر بايد نفقه فرزند را بپردازند و اگر پدر و مادر فقير بودند، فرزندان بايد هزينه پدر و مادر را بپردازند. زن و شوهر نيز حقوقي بر يکديگر دارند به عنوان همسر بودن نه به عنوان مرد و زن بودن، زن براي خروج از خانه و در زناشويي بايد از شوهر خود اطاعت و تبعيت کند. اين حقي است که بعد از ازدواج، زن بر عهده مي گيرد و در مقابل، مرد بايد هزينه خوراک، پوشاک، مسکن، درمان و ساير امور معمول را بپردازد و زناشويي را بيش از چهار ماه به تأخير نيندازد. اينها حقوق و تکاليف متقابلي است که بين زن و شوهر وجود دارد و ملزم به رعايت هستند. مازاد بر اين امور، سفارشات اخلاقي و انساني است که در متون ديني هم بسيار به آن توجه شده است. بنابراين؛ اين گونه نيست که فقط مردان صاحب حق باشند و زنان زير دست، کما اين که فقط زنان بر حق نيستند، بلکه مسأله، عقد قرار داد ازدواج و توافق بر سر همکاري و تأمين نيازهاي متقابل است. نشوز زن و مرد نيز تنها در مورد عدم رعايت حقوق واجب مذکور، معنا پيدا مي کند. ششم: اصلي کلّي تحت اين عنوان که همه مردان بر همه زنان و در همه امور آنها ولايت دارند، وجود ندارد. بله برخي از مردان مثلا فقيه جامع الشرايط بر آحاد جامعه چه مرد و چه زن ولايت دارند؛ يا برخي از مردان به عنوان پدر يا جد بودن بر پسر و دختر خود ولايت دارند. بنابراين بايد مورد ولايت و جهت يا عنوان شخص وليّ مورد توجه قرار گيرد. ولایت پدر و یاجد پدری بر دختر در امر ازدواج در واقع در جهت حمایت و در راستای مصالح او درنظر گرفته شده است. این ولایت نه تنها به زیان دختر نیست بلکه در کل به مصلحت او و در جهت حمایت از نهاد خانواده، استحکام و پایداری آن است. زیرا ممکن است دختر تحت تاثیر فضای عاطفی شدید قرار گیرد که بر احساساتش فشار آورد و مجال دقت و فکر اساسی به او ندهد و در نتیجه در تشکیل و بنیاد حیاتی ترین مساله زندگی (ازدواج) اشتباه جبران ناپذیری را مرتکب شود. در این شرایط پدر چگونه می تواند میوة دلش را رها کند تا در دام هر فریب گری بیفتد. چگونه پدر و مادری که عمری زحمت کشیده دختر را بزرگ کرده اند در اصلی ترین قضیه زندگی دختر حق نظر نداشته باشند، و دست کم رضایت خاطر آن ها شرط نباشد. سخن این نیست که پدر ممکن است اشتباه نکند بلکه همواره ضریب خطا را باید در نظر گرفت، طبیعی است که خطای افراد مجرب کمتر از خطای افراد بی تجربه است. در وضع قانون همیشه حالت اکثری اصل قرار داده می شود و برای مصادیق استثنا حکم خاص را در نظر می گیرند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image