تفاوت های حکومت امام زمان با حکومت ولایت فقیه /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به این سوال لازم است چند نکته را خدمت شما متذکر گردیم :


دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به این سوال لازم است چند نکته را خدمت شما متذکر گردیم : 1 – نخستین نکته ای که باید بدان اشاره نماییم این است که حکومت مشروع در زمان غیبت که بنا به ادله عقلی و نقلی اثبات شده ، عبارت است از حکومت ولی فقیه ، حکومتی است که در راستای حکومت معصومین قرار داشته و مبتنی بر همان مبانی هستی شناسانه ، انسان شناسانه و معرفت شناسانه ای است که حکومت معصومین ع در عصر حضور و ظهور بر آن قرار داشته و خواهد داشت ، به گونه ای که این حکومت نیز مشروعیت خود را از خداوند متعال دریافت می کند و حاکمان آن نیز بنا به ادله معتبر عقلی و نقلی ، منصوب از جانب ائمه معصومین ع می باشند و به واسطه این انتصاب ، رای و حکمشان ، رای و حکم الهی تلقی می شود که نباید با آن مخالفت کرد به عنوان مثال در یکی از روایاتی که در جهت اثبات ولایت فقیه به آن استناد می شود یعنی مقبوله عمر بن حنظله ، امام معصوم ع ، با عبارت « فانى قد جعلته علیکم حاکماً » فقهای جامع الشرایط را در زمان عدم دسترسی به امام معصوم (اعم از اینکه زمان حضور باشد ولی به امام زمان دسترسی نباشد و یا به دلیل غیبت به امام زمان دسترسی وجود نداشته باشد) به عنوان حاکم و جانشین خود معرفی کرده و در مقابل با توجه به منعی که از مراجعه به حکومت های دیگر که حکومت طاغوت خوانده می شوند شده است ، تنها حکومت مشروع را چنین حکومتی معرفی می کند و این یعنی همانگونه که حکومت امام معصوم ع تنها حکومت مشروعی است که حق حکومت دارد در زمان غیبت نیز ، حکومت ولی فقیه تنها حکومت مشروعی است که از تحت حکم حرمت مراجعه به حکومت های طاغوت خارج می شود . بنابر این به لحاظ مبانی و فلسفه حکومت و اهدافی که یک حکومت در پی تامین آنها می باشد ، حکومت ولی فقیه با حکومت امام زمان نه تنها مشابهت بلکه عینیت دارند ، با این حال در برخی زمینه ها همچون شیوه های اجرایی حکومت ، میزان اختیارات ، قلمرو حکومتی و ... قطعا تفاوت هایی میان این دو نوع حکومت و حتی میان حکومت امام زمان با حکومت پیامبر و امام علی ع وجود دارد که این تفاوت ها اهمیتی ندارند و به دلیل اقتضائات هر کدام از حکومت ها می باشد کما اینکه نباید انتظار داشته باشیم همانگونه که حکومت پیامبر و امام علی ع در محدوده جغرافیایی خاصی از سرزمین اسلامی برقرار بود ، حکومت امام زمان عج هم در همان محدوده برقرار باشد و یا مثلا همانگونه که پیامبر و امام علی ع از ابزارهای نظامی همچون شمشیر استفاده می کردند ، حکومت امام زمان هم به همین ابزارها اکتفا نماید که همین تفاوت ها میان این حکومت با حکومت ولی فقیه نیز وجود دارد . به عنوان مثال امروزه به دلیل اینکه امکان تحقق حکومت ولی فقیه در کل دنیا و حتی جهان اسلام وجود ندارد ، از باب ضرورت و بنا به اصل تنزل تدریجی که بر اساس آن هر میزان از هدف بلند بالایی که امکان تحقق داشته باشد باید عملیاتی شود ، حکومت ولی فقیه نیز فعلا در محدوده جغرافیایی به نام ایران برقرار شده است (هر چند بنا به اصل اولی و ادله شرعی ، وی حاکم همه جهان اسلام تلقی می شود) این در حالی است که بنا به ادله متعددی حکومت امام زمان عج ، بر کل زمین خواهد بود ، با این حال چنین تفاوتی که به دلیل تفاوت در شرایط و اقتضائات دو حکومت می باشد به معنای متفاوت بودن ماهیت دو حکومت امام زمان و حکومت ولی فقیه نباید تلقی شود . بنابر این انتظار اینکه میان حکومت امام زمان و حکومت ولی فقیه هیچ تفاوتی وجود نداشته باشد انتظاری درست نمی باشد و تفاوت هایی میان این دو نوع حکومت وجود دارد که هر کدام از آنها به دلیل شرایط خاصی می باشد که برخی از آنها شرعی و برخی دیگر به دلایل دیگر می باشند . به عنوان مثال محدود بودن حکومت ولی فقیه به یک کشور و یا تصور وجود چند ولی فقیه در دوران غیبت ، به دلیل اقتضائات موجود و موانعی است که حکومت یک ولی ولی فقیه را بر تمام جهان با مشکل مواجه می سازد و نه اینکه به دلیل ادله شرعی و یا تفاوت در ماهیت این دو نوع حکومت باشد ، این در حالی است که تفاوت در میزان اختیارات ولی فقیه با امام زمان ، به دلیل ادله شرعی می باشد کما اینکه بنا به ادله معتبر شرعی امام زمان ولایت در امور خصوصی مردم نیز دارد ولی ولی فقیه چنین ولایتی را ندارد . چنانکه امام خمینى(ره) در رابطه با گستره ولایت فقیه در کتاب البیع مى نویسد: «جمیع اختیارات حکومتى و سیاست گذارى پیامبر اکرم و ائمه(ع) براى فقیه ثابت است و هیچ فرقى معقول نمى باشد». و در جاى دیگر مى آورد: «اما اگر براى پیامبر و امام معصوم ولایت و اختیار بر طلاق دادن مرد، همسرش را و یا... بدون هیچ مصلحت عمومى باشد، این ولایت براى فقیه ثابت نیست».(البیع، ج 2.) با این حال حتی چنین تفاوت های شرعی نیز باعث تفاوت در ماهیت حکومت امام زمان با حکومت ولی فقیه ایجاد نمی کند . 2 – با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که اصل امکان تفاوت میان حکومت ولی فقیه با حکومت امام زمان عج وجود دارد چنانکه میان حکومت امام زمان با حکومت هایی همچون حکومت پیامبر و امام علی ع هم تفاوت هایی وجود دارد و چنین تفاوت هایی به معنای تفاوت ماهوی و یا تفاوت در مبانی و اهداف حکومتی این دو نمی باشد و هیچ ایرادی بر آن مترتب نمی باشد ، با این حال با توجه به مطالبی که در سوال مطرح شده است باید بگوییم که برخی از تفاوت گذاری هایی که میان این دو حکومت مطرح شده است واقعیت نداشته و برخی دیگر نیز از جمله تفاوت هایی هستند که ایرادی در وجود آنها نیست که به پاره ای از آنها می پردازیم : تفاوت در منشا انتصاب ولی فقیه با امام زمان : این تفاوت گذاری در واقع به تفاوت در منشا مشروعیت دو حکومت باز می گردد که بر اساس آنچه در سوال مطرح شده است چنین ادعا شده است که حکومت امام زمان از جانب خداوند متعال مشروعیت پیدا کرده است ولی حکومت ولی فقیه از جانب مردم منصوب و مشروعیت پیدا می کند . این در حالی است که منبع مشروعیت هر دو حکومت امام زمان و ولی فقیه ، الهی می باشد و نقشی که مردم در زمینه حکومت ولی فقیه دارند ایجاد زمینه تحقق عینی و خارجی حکومت و به عبارتی تحقق جنبه مقبولیت مردمی حکومت می باشد . در این زمینه ادله متعددی به ویژه از منظر روایات وارده وجود دارد که بر اساس آنها حکومت ولی فقیه ، منصوب از جانب پیشوایان معصوم بوده و به واسطه این نصب مشروعیت خود را از خداوند متعال کسب می کند که در بالا به برخی از آنها اشاره شد و در ادامه نیز به پاره ای دیگر اشاره می شود . 1. روایت امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم(ص): اللهم ارحم خلفائى قیل یا رسول الله و من خلفاؤک؟ قال الذین یأتون من بعدى یروون حدیثى و سنتى {M؛ رسول خدا(ص) فرمود: خدایا، جانشینان مرا رحمت فرست، پرسیدند: یا رسول الله، جانشینان تو کیانند؟ فرمود: آنها که بعد از من مى آیند و حدیث و سنت مرا نقل مى کنندM}، (وسائل الشیعه، ج 18، باب 8، ص 65، ح 50). مفهوم خلافت، در بین مسلمین، امر روشن و شناخته شده اى بوده است و جانشینى پیامبر عهده دارى همه مسئولیتهاى سیاسى و حکومتى آن حضرت است. بر این اساس، مفهوم روایت آنست که علماء جانشین پیامبرند و ولایتى که آن حضرت در زمینه حکومت داشته است، بجز آنچه از خصایص پیامبر(ص) بوده، براى فقهاء نیز ثابت مى باشد. در عصر غیبت، تنها فقها تبلور شخصیت پیامبر اکرم(ص) هستند و عهده دار شئوون جامعه مى باشند. نبى اکرم(ص) سه مقام و منصب عمده را دارا بودند: یکم، تبلیغ آیات الهى و ابلاغ احکام و راهنمایى مردم. دوم، داورى و قضاوت بین مردم و رفع خصومت. سوم: زمامدارى جامعه اسلامى، از این که روایت مطلق است و در آن قید خاصی براى جانشین ذکر نشده است و اطلاق اقتضاء عموم دارد استفاده مى شود که فقها، در همه شئون پیامبر اکرم(ص) چون جانشین آن حضرت مى باشند. 2. توقیع مبارک حضرت ولى عصر(ع): و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجة الله ، (وسائل الشیعه، ج 18، باب 11، ص 101، ح 8) امام زمان(عج) در پاسخ اسحاق بن یعقوب، به خط مبارکشان چنین فرمودند: که در رخدادهایى که اتفاق مى افتد به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم». مراد از حوادث واقعه در حدیث احکام نیست، بلکه حوادث و پیشامدهاى اجتماعى است که مربوط به مصالح عمومى جامعه است و براى مردم اتفاق مى افتد. زیرا رجوع به فقهاء در احکام، در عصر غیبت، امرى بدیهى بوده است. بنابراین رجوع به فقهاء صرفاً براى کسب تکلیف شرع در احکام نیست. از سوى دیگر، اینکه فقهاء حجت بر مردم هستند، منظور حجّت بودنشان در همه شئون جامعه است و با وجود آنان، براى اداره امور جامعه و قضاوت، نمى توان به دیگران مراجعه کرد. 3. مقبوله عمر بن حنظه از حضرت امام صادق(ع): ... ینظران من کان منکم ممن قد روى حدیثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانى قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الراد علینا الراد على الله و هو على حدّ الشرک بالله {M؛ مردم باید دقت کنند و از بین فقهایى که راوى حدیث ما هستند و در احکام حلال وحرام ما صاحب نظرند و با احکام اهل بیت(ع) آشنایى دارند، فقیهى را انتخاب کنند و او را در میان خود حاکم قرار دهند که من او را بر شما حاکم قرار دادم پس هرگاه حکمى کرد و از او قبول نکردند، حکم ما را سبک شمرده اند و ما را رد کرده اند، و آن کس که ما را رد کند خدا را رد کرده است و رد کردن خدا در حد شرک به خدا است M}، (وسائل الشیعه، ج 18، باب 11، ص 98، ح 1 - اصول کافى، ج 1، ص 67). مقصود از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقیه است به هنگام دسترسى نداشتن به معصوم، فقیه حاکم مردم است و این حاکمیت، از طرف معصوم(ع) به او رسیده است. بدیهى است که امام(ع) شخص معینى را به حاکمیت و نیابت از خود نصب نکرده است. بلکه به صورت عام نصب نموده است. و همه فقها داراى چنین ولایت و نیابتى مى باشند اما از آنجا که اعمال ولایت از سوى تمامى فقهاء در مسائل اجتماعى و سیاسى مربوط به اداره جامعه، باعث حرج و مرج و اختلال مى شود که عقلاً و شرعاً مردود مى باشد بنابراین در مقام عمل تنها یک نفر فقیه جامع الشرایط فتوى و زعامت که در رأس قرار داشته به تمام مصالح و مفاسد جامعه آگاهى بیشتر دارد به اعمال ولایت و نیابت مى پردازد. 4. حدیث امام صادق(ع) از رسول الله(ص): ان العلماء ورثة الانبیاء{M؛ همانا علماء وارثان پیامبران هستندM}، (اصول کافى، ج 1، ص 34). بر اساس این حدیث آن چه انبیاء(ع) در شئون اجتماعى داشته اند به علماى دین منتقل شده است و تنها علمایند که واث آنانند و شئون اجتماعى انبیاء(ع) نیز همان سه منبعى است که در ذیل روایت اول بیان شد یعنى فتوا، قضاوت و زمامدارى و اداره جامعه. بنابراین بر اساس روایات فوق و روایات متعدد دیگرى که در این زمینه وارد شده است فقیه جامع الشرایط از طرف امامان معصوم(ع) نیابت و ولایت دارد. البته روشن است که هر یک از این روایات توضیح فراوانى دارند که مى توانید به کتاب هاى مفصل از جمله کتاب «شؤون و اختیارات ولى فقیه» ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینى(ره) مراجعه کنید. همانگونه که از این روایات فهمیده می شود مرجعی که ولی فقیه را به عنوان جانشین و حاکم بر جامعه اسلامی در دوران غیبت منصوب نموده است ، امام معصوم ع به اذن پروردگار متعال می باشد و در نتیجه مردم هیچ نقشی در نصب ولی فقیه به این منصب نداشته و مردم به واسطه ساز و کارهایی همچون مجلس خبرگان ، صرفا مصداق ولی فقیه منصوب از جانب امام ع را کشف می کنند و با بیعتی که با او می کنند زمینه تحقق عینی حکومت وی را فراهم می کنند . تفاوت حکومت امام زمان با حکومت ولی فقیه در بهره گیری از عرف های حکومتی توسط حکومت ولی فقیه در زمینه این تفاوت گذاری نیز باید بگوییم که اولا اصل بهره گیری از عرف هایی که در حکومت های رایج وجود دارد هیچ ایرادی ندارد و حتی پیامبر اسلام ص نیز در شیوه های حکومتی خود از برخی از این عرف ها بهره می برد چنانکه به عنوان یک نمونه بسیار جزئی ، در جریان جنگ خندق یا احزاب ، ایشان از شیوه رایج جنگی در میان ایرانیان که سلمان از آنها با اطلاع بود و به محضر پیامبر آن را عرضه داشت یعنی روش حفر خندق استفاده کرد و بهره گیری پیامبر از چنین مساله ای هرگز ایراد بر حکومت پیامبر تلقی نمی گردد . ثانیا همانگونه که در نکته اول نیز بدان اشاره شد آنچه باعث مشابهت دو حکومت امام زمان با حکومت ولی فقیه می شود عبارت است از مشابهت خطوط کلی این دو نوع حکومت که با یکدیگر مشابه می باشد و تفاوت هایی که در شیوه های اجرایی حکومت ها وجود داشته و برخی از آنها از سر ناچاری و یا تفاوت شرایط و اقتضائات دو حکومت می باشد همچون بهره گیری گسترده حکومت ولی فقیه از شیوه های عرفی حکومت های دیگر که عمدتا با توجه به ضرورت ها و محدودیت های دوران غیبت می باشد ، هیچ ایرادی نداشته و ضرری به همراستایی حکومت ولی فقیه و حکومت امام زمان نمی زند . تفاوت ولی فقیه با امام زمان به دلیل عدم ضرورت اعلم بودن ولی فقیه برای توضیح این بخش ابتدا در زمینه عدم نیاز به اعلم بودن ولی فقیه توضیحی ارائه شود ، چرا که اعلمیتی که در شرایط رهبری ضرورت ندارد عبارت است از اعلمیت در مرجعیت و علوم فقهی . بر این اساس گفته می شود ملاک اعلمیت در جواز تقلید یک مجتهد به این معنا است که آن مرجع نسبت به سایر مراجع قدرت بیشترى بر شناخت حکم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از أدلّه و منابع دینى استنباط کند و همچنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهى مؤثر است آگاه تر باشد. اما آیا همین معنا یعنى تنها خواندن این علوم وحتى تبحّر در اصول و منطق و فقه در اعلمیت فقیه رهبر کافى است یا رهبر یک امت علاوه بر این مواد و دانش و آگاهى، باید مسائل دیگرى را بداند؟ آنچه در اسلام در مورد حاکم اسلامى به عنوان یک شرط علمى مطرح شده است، فقاهت و علم به احکام به اسلام است. بنابراین حاکم اسلامى باید از میان فقیهان و اسلام شناسان برگزیده شود، هم چنین فقیه حاکم، باید عادل باشد و این دو ویژگى، حداقل شرایطى است که حاکم اسلامى باید دارا باشد. در عین حال هرگز نمى توان اداره جامعه اسلامى را به کسى سپرد که فقط از این حداقل شرایط برخوردار باشد. امام خمینى (ره) در این باره مى فرماید: «اگر کسى اعلم در علوم معهود حوزه ما باشد ولى مسائل سیاسى و اجتماعى جامعه و جهان را نداند و جامعه اسلامى را در شرایط پیچیده جهانى نتواند اداره کند، اساساً در مسائل اجتماعى مجتهد نیست و نمى توان سرپرستى و زعامت جامعه را به وى سپرد». بنابراین از نظر اسلام اعلمیت فقهى به تنهایى، ولایت سیاسى و رهبرى نمى آورد بلکه شرط ضرورى رهبرى اسلامى، توان مدیریتى و تدبیر مملکت دارى است چنانکه حضرت على (ع) مى فرماید: «ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمراللَّه فیه» «اى مردم بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسى است که در این کار قوى تر و به امر خداوند در حوزه رهبرى جامعه آگاه تر باشد». بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهى نیست بلکه «اعلم فى هذالامر» است یعنى، کسى که علاوه بر داشتن فقاهت، عدالت و تقوا، مدیر و مدبرتر باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهى کامل داشته باشد تا با ارائه دقیق شرایط به احکام الهى، بهتر بتواند احکام متناسب باشرایط موجود را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهاى آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیم گیرى و به نحو شایسته اقدام کند. در روایات آمده «لایکون المؤمن مؤمناً حتى یکون مقبلاً على شانه مالکا للسانه بصیراً بزمانه» از این رو مرجعى که در مسائل فقهى اعلم از ولى فقیه باشد، در مسائل حکومتى همتاى دیگر فقیهان است و لازم است در این مسائل تابع ولى فقیه باشد. چون «فقاهت» تنها یکى از شرایط رهبرى جامعه اسلامى است نه تمام آن. با توجه به آنچه گفته شد اعلمیت در علوم فقهی که شرط مرجعیت است برای ولی فقیه ضرورت ندارد اما اعلمیت در مجموع شرایط مورد نیاز برای تصدی حکومت اسلامی که فراتر از علم و فقاهت می باشد (فارغ از اعلمیت در یک مورد خاص) ، در حکومت ولی فقیه نیز مطرح است با این تفاوت که در حکومت امام زمان ، اعلم در مسائل فقهی همواره همان کسی است که اعلم در زمینه حکومت بر جامعه اسلامی می باشد یعنی شخص امام زمان ولی در حکومت ولی فقیه گاه اعلم فقهی ، در عین حال اعلم در زمینه حکومت بر جامعه اسلامی نیز می باشد همچون امام خمینی ، ولی گاه ممکن است فقهایی در زمینه مرجعیت علمی و فقهی ، اعلم باشند که فاقد شرط اعلمیت برای تصدی حکومت اسلامی باشند و یا فقهایی موجود باشند که اعلم در زمینه تصدی حکومت اسلامی باشند ولی اعلم فقهی نباشند همچون مقام معظم رهبری در سال های اولیه تصدی منصب ولایت فقیه . با این حال نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که جمع دو نوع اعلمیت در امام زمان و احتمال جمع نبودن این دو نوع در ولی فقیه ، صرفا به دلیل محدودیت ظرفیت علمی ، توانمندی و استعدادی انسان های غیر معصوم می باشد و هیچ گریزی از آن نیست و در عین حال باز هم به دلایل پیش گفته باعث تفاوت و تمایز ماهوی حکومت ولی فقیه با حکومت امام زمان نمی شود به ویژه اینکه فقیه غیر اعلم در دوران غیبت اگر چه اعلم نیست ، اما اولا آنچه برای تصدی حکومت مورد نیاز می باشد فقاهت است که آن را دارا می باشد و ثانیا با توجه به اینکه در زمینه فقاهت مورد نیاز برای اداره جامعه اعلم از سایر فقها می باشد ، باز هم مشکلی از جهت تقدم فاضل بر افضل و یا امثال اینها به وجود نمی آید . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image