تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه
به طور كلي براي شناخت و تشخيص انبياي راستين الهي از پيامبران دروغين سه راه اصلي مطرح است: 1ـ اعجاز 2ـ گواهي و تصريح پيامبران پيشين 3ـ گواهي قطعي مجموعه اي از قراين و شواهد.متكلمان اسلامي بر اين باورند كه ميتوان نبوت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ را از هر سه راه ياد شده ( كه هم جنبة عقلي و برهاني دارد و هم نقلي و تاريخي ) ثابت كرد.راه اول: معجزات پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـيكي از امتيازات و فضايل پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ تعدد و تنوع معجزاتي است كه به اذن خداوند براي تأييد او اظهار شده است. اين معجزات را ميتوان در دو دسته جاي داد: الف) معجزة جاويدان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه همان قرآن است. ب) معجزات غير جاويدان كه در مقطع خاصي از حيات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پس از بعثت ارائه شده است.قبل از تبيين و بررسي اين دو دسته از معجزات لازم است به اين مطلب بپردازيم كه چگونه معجزه ميتواند دليل و گواه بر صدق مدعي نبوت باشد؟ در تقرير برهان معجزه گفته شده: اين كه معجزه دليل بر صدق مدعي نبوت است مبتني بر پذيرش دو نكته است : 1ـ بين معجزه و بين ادعاي نبوت مي بايست يك رابطة منطقي وجود داشته باشد. به اين معنا كه مدعي نبوت به وسيله معجزه اين ادعا را دارد كه كار وي خارق العاده بوده و به عنايت خاصة الهي صورت گرفته است، نه از طريق عادي و راههاي حسي و تجربي، و اين امر از طاقت و توان بشر عادي خارج است. از اين رو همة انبيا به اين امر اعتراف و اذعان دارند كه ما هم مثل ديگر انسان ها بشر عادي هستيم و تفاوتي بين ما و شما نيست مگر آن كه آنچه به عنوان معجزه آورده ايم از ناحية خداوند است و از قدرت ما خارج است. خداوند متعال در مورد انبياء ميفرمايد: «پيامبرانشان به آنها گفتند: درست است كه ما بشري همانند شما هستيم؛ ولي خداوند بر هر كس از بندگانش که بخواهد (و شايسته بداند) نعمت ميبخشد ( و مقام رسالت عطا ميكند ) و ما هرگز نميتوانيم معجزه اي جز به فرمان خدا بياوريم ...»[1]در اينجا عقل به صورت فطري حكم ميكند كه، آن كسي كه به عنايت خاصة الهي قدرت برآوردن امر خارق العاده را دارد ، حتماً اين صدق ادعايش كه او نبي است و از طرف خدا به او وحي ميشود و متصل به عالم غيب هست ، هم ثابت ميشود. چون معجزه و نزول وحي هر دو امري خارق العاده است غير از انبيا و برگزيدگان الهي قادر به انجام آن نيستند، با اين تفاوت كه معجزه امر محسوس است و وحي غير محسوس است. پس وقتي قادر بر انجام معجزه باشد، توانايي بر دريافت وحي الهي هم خواهد داشت و اين ادعايش كه فرستاده اي از طرف خداست ثابت ميشود.[2]2ـ از سويي ديگر اگر قرار باشد كه چنين عمل خارق العاده اي به دست پيامبر نمايان بيفتد و مدعيان دروغين نبوت بتوانند معجزه بياورند، هرگز چنين مسألهاي با حكمت خدا و لطف او سازگاري نخواهد داشت. چگونه ممكن است كه خداي حكيم به چنين دروغگويان منحرفي اجازه دهد كه با اعجاز، مردم را منحرف سازند چرا كه اين خود خلاف حكمت ضرورت ارسال رسل و نزول وحي ميباشد.[3] شايان توجه است، بحث مهم ديگري در اينجا قابل طرح است و آن مسأله تشخيص و تمييز معجزه از غير آن اعم از كرامات اولياي الهي، سحر، كارهاي مرتاضان و ... است كه به علت طولاني شدن مباحث از ذكر آنها خودداري و مطالعه كتب كلامي زير را توصيه ميكنيم.[4]قرآن كريم ، معجزه جاويدان محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـقرآن كريم معجزه خالدة پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بزرگترين و آخرين كتاب آسماني است كه محتواي آن در طول 23 سال بر پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به صورت وحي نازل شد. خارق العاده بودن اين معجزة جاويد، به گونهاي است كه اولاً در همة ابعاد و جنبه ها ميباشد و به اصطلاح وُجوه اعجازش متعدد است كه مهمترين آنها عبارتند از: 1ـ اعجاز ادبي، كه شامل فصاحت و بلاغت بينظير و سبك و اسلوب و نظم جديد ميشود؛ 2ـ اعجاز علمي؛ 3ـ اخبار غيبي از حوادث گذشته، حال و آينده؛ 4ـ معاني و معارف عقلي بلند آن؛ 5ـ عدم اختلاف و تناقض در آيات و سورههاي آن؛ 6ـ اعجاز تشريعي؛ 7ـ اُمي بودن آورندة آن.[5]ثانياً: اين معجزه چون از نوع مكتوب و آثار علمي است؛ فرا مكاني و فرا زماني است و براي هميشه در معرض سنجش و ارزيابي تمام جهانيان قرار دارد و خود قرآن بارها مخالفان را به تحدّي و معارضه فراخوانده و از آنها خواسته است كه از تمام امكانات و همة افرادِ جن و انس كمك بگيرند و كتابي مانند آن بياورند[6] و اگر نميتوانند ده سوره[7] مانند آن و اگر هم نميتوانند يك سوره بياورند؛[8] اما با وجود اين از آن زمان تا كنون كه بيش از چهارده قرن گذشته، هيج کسي نتوانسته است به اين تحدي قرآن ، پاسخ بدهد. از اين رو بسياري از سخنوران، فصيحان و شاعران بسيار معروف عرب آن زمان، با اين كه قرآن با بسياري از آيين و رسوم آنها مخالف بود و از طرفي بر تمام آبرو، افتخارات، غيرت و غرور متعصبانه آنان خدشه وارد شده بود؛ با وجود اين در برابر عظمت، شيريني و زيبايي و نظم با شكوه قرآن، سر تعظيم فرود آوردند و براي هميشه لب فرو بستند و ميدان را به فصاحت و بلاغت قرآن سپردند و حتي برخي منصفان لب به اعتراف و اذعان باز كردند و گفتند: اين كلام ، كلامي عادي و بشري نيست و هيچ كس را ياراي مقابله با آن نيست.[9] پس در مورد اثبات اعجاز قرآن و اينكه چگونه ميتواند دليل بر اثبات نبوت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ باشد بايد بررسي شود كه آيا واقعاً قرآن ، تمام ويژگيها و مؤلفههاي اصلي معجزه را دارد يا نه ؟ در تعريف معجزه گفته شده كه « المعجزه هو الامر الخارق العادة ، المطابق للدعوي ، المقرون بالتحدي ، المتعذر علي الخلق اتيان مثله»[10]معجزه امر خارق العادهاي است كه با ادعاي نبي مطابقت دارد و به همراه تحدي است به گونه اي كه بشر از آوردنِ مثل آن عاجز و ناتوان است. حال با توجه به اين تعريف ببينيم آيا قرآن اين شرايط را دارد يا نه؟الف) خارق العاده بودن: چنانكه اشاره شده تمام موافقين و مخالفين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و قرآن، به اين حقيقت اعتراف كردهاند و در جاي خويش متكلمين و مفسرين، اعم از شيعي و سني به تفصيل در بخش وجوه و ابعاد و اعجاز قرآن ، آن را بررسي و ثابت كردهاند.ب) ادعاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ : هيچ شك و شبهه اي نيست كه محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ مدعي نبوت از جانب خداوند بود و اين خود حقيقتي است كه هيچ منكري ندارد و حتي غير مسلمانان نيز در آن ترديدي ندارند كه او ادعاي نبوت كرده است. و از طرفي چنانكه اشاره شد رابطه منطقي بين ادعاي نبوت و معجزهاش هست.ج) تحدي: قرآن، خود در آيات متعددي تحدي كرده و مخالفان را به مبارزه طلبيده است. از باب نمونه قرآن ميفرمايد: « اگر در آنچه بر بندة خود نازل كرديم شك داريد، پس اگر راست ميگوييد، يک سوره مانند آن، بياوريد و گواهان خود را ـ غير خدا ـ فراخوانيد.[11]د) ناتواني مخالفان از معارضه: بيش از چهارده قرن از نزول قرآن گذشته است؛ اما هنوز تعدي و مبارزه طلبي قرآن بي پاسخ مانده است.[12] و از آن سو علاوه بر اعتراف برخي سخنوران مخالف، تاريخ شاهد رسوايي نام آوراني است كه دست به معادل سازي با قرآن زدهاند، افرادي مانند مسيلمه كذاب، طليعه بن خويلد اسدي، اسود بن عنسي و[13] ... .حاصل آن كه : 1ـ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ادعا نبوت كرد و براي اثبات اين مدعا معجزه آورد. 2ـ هر كس كه با آوردن معجزهاي ادعاي نبوت كند حتماً در ادعايش صادق و راستگو است. 3ـ بنابر اين پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در ادعاي نبوت صادق و پيامبر خداست.[14]ب) ديگر معجزات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـبي ترديد قرآن مجيد تنها معجزة او نيست؛ بلكه در دوران رسالت خويش ، معجزات فراواني را بر مردم عرضه داشت. قرآن به برخي از اين معجزات اشاره كرده است، از جمله انشقاق ( دو نيم شدن ) ماه[15] و داستان معراج پيامبر[16] ـ صلّي الله عليه و آله ـ . علاوه بر آن در تاريخ و احاديث به معجزات ديگري اشاره شده است، مانند پيروي جمادات و حيوانات از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و گفت و گوي حضرت با آنان ؛ مانند: سلام کردن سنگها و درختان به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، سخن گفتن با كوه ، سجود درخت ، شهادت دادن سنگريزه ها به رسالت او، سخن گفتن حيوانات همچون شتر، گرگ و[17] ... .راه دوم : بشارت پيامبران پيشين به نبوت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـاز آنجا كه پيامبران الهي ، معصوم هستند و هرگز در گفتار خويش، مرتكب دروغ و كذب نميگردند، اگر آمدن پيامبر آسماني ديگري را همزمان با خويش و يا پس از خود بشارت دهند. دليلي روشن و سندي يقين آور بر صدق رسالت نبي بعدي محسوب خواهدشد و اين مهم خود مستلزم اين است كه خصوصيات و مشخصات پيامبر بعدي آنچنان براي مردم توضيح دادهشود كه پس از آمدن او ، براي هيچ يك از طالبان حقيقت و اهل انصاف ، شك و ترديدي وجود نداشتهباشد. به اعتقاد ما ، پيامبراني همچون موسي ـ عليه السلام ـ و عيسي ـ عليه السلام ـ در عصر خويش، مردم را به ظهور پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ بشارت داده اند. براي اثبات اين مدعا ، دستِ كم دو شيوه وجود دارد:1ـ شيوه اول آن است كه با مراجعه به متون مقدس يهوديان و مسيحيان ، بشارتهايي را بر نبوت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ بيابيم، هر چند به اعتقاد مسلمانان مضمون وحياني تورات و انجيل ، دچار تحريف شده است؛ اما بخشهايي از آن متون اصالت خود را حفظ كرده اند. يكي از صريح ترين بشارتها، بشارت به ظهور « فارقليط » است كه به معناي «شخص ستوده شده» ( محمود يا احمد ) ميباشد. با توجه به قراين موجود در عبارتهايي كه اين لفظ در آنها بكار رفتهاست ميتوان آن را تعبيري از نام پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ دانست.[18]در باب چهاردهم انجيل يوحنا ، جمله 15 و 16 آمده است: «اگر مرا دوست داريد احكام مرا نگاه داريد. و من از پدر سؤال ميكنم و تسلي دهندة ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما بماند.»[19]همان گونه كه ملاحظه ميشود ، از لفظ «تسلي دهنده ...» استفاده مي شود که منظور پيامبر اسلام (ص) است. گرچه برخي مسيحيان مقصود از آن را «روح القدس» دانستهاند؛ ولي تأمل در ريشة لغوي اين واژه در زبان عبري و نيز توجه به قراين موجود در اين جمله معناي نخست را تأييد ميكند.[20]2- شيوه دوم، توجه به اين واقعيت تاريخي است كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي اثبات رسالت خويش، در مقابل يهوديان و مسيحيان احتجاج ميکرد كه در متون مقدس اهل كتاب، به نبوت او بشارت داده شده است و علماي يهود و نصارا، در مقابل اين ادعا، سكوت ميكردند، اگر احتجاج پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بي اساس بود، قطعاً علماي آنها ساكت نمينشستند و او را تكذيب ميكردند. قرآن در اين زمينه ميفرمايد: «كساني كه كتاب آسماني به ايشان دادهايم، او (محمد ص) را همانند پسران خود ميشناسند؛ ولي گروهي از ايشان حقيقت را آگاهانه کتمان ميکنند.»[21]در آية ديگر به صراحت ميگويد «همانها كه از اين فرستاده ، پيامبر درس نخوانده ـ كه نام او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مييابند ـ پيروي ميكنند (همان پيامبري كه) آنان را به كار پسنديده فرمان ميدهد و از كار ناپسند باز ميدارد»[22] همچنين در آيه ديگري تصريح ميكند كه در تورات بشارت دادهشده است كه پيامبري بعد از من ميآيد نام او احمد است.[23]به هر تقدير ، ادعاي قرآن و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مبني بر وجود بشارتهايي دربارة ظهور پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در تورات و انجيل و عدم مخالفت علماي آنها در آن عصر، گواه تاريخي بر صدق اين مدعاست.[24]راه سوم : گواهي قراين و شواهدوجود مجموعهاي از قراين در كنار هم، گواهي قطعي به حقانيت يك پيامبر الهي است. در اينجا قرائن تاريخي فراوان از زندگاني و ابعاد شخصيتي پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ قابل طرح و بررسي است كه از گنجايش بحث ما خارج است. آنچه در اينجا مي توان به طور فشرده و خلاصه مطرح كرد عبارتند از:1ـ شخصيت اخلاقي و سجاياي والاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ چه پيش از رسالت و چه پس از آن به گونه اي كه مشهور به محمد امين بوده است.2 ـ محيطي كه از آنجا برخاسته بود، جامعهاي متعصب و جاهل و گمراه و غير متمدن بود. در چنين جامعهاي شخصي اُمي و درس نخوانده وقتي عاليترين معارف اعتقادي ، اخلاقي و حقوقي و ... را عرضه كند معلوم است كه اين برنامهها از خودش نيست و فرستادة الهي است.3ـ وضع پيروان محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ: وضع روحي و فكري و اخلاقي افرادي كه دور مدعي نبوت را ميگيرند روشنگر وضع پيشواي ايشان است، به گواهي تاريخ، شخصيتهاي برجستهاي به او ايمان آوردند، مانند: علي بن ابي طالب ، سلمان فارسي ، ابوذر غفاري ، و... كه اينها، با مدارج والاي علمي و عملي که داشتند از نوادر روزگار بودند و از هيچ گونه تلاش و خدمتي دريغ نورزيدند ، اما هيچ گونه چشم داشتِ مادي به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نداشتند.4ـ وسائل و روش هايي كه از آن براي پيشرفت آئين خود استفاده كرد بر خلاف روش معمول در ميان سياستمداران دنيا طلب ، هيچ گاه از مسير حق بيرون نشد و همواره بر عدالت، انصاف، عقل و منطق استوار بود و هرگز با خدعه و نيرنگ همراه نبود.5ـ محتويات آيين و تعاليم او از نظر معارف و احكام در همة جنبهها و شؤن زندگي فردي و اجتماعي انسان، همگي از الهي بودن رسالت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خبر ميدهند.[25]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. جعفر سبحاني، محاظرت في الالهيات، تلخيص از علي رباني گلپايگاني، مؤسسه نشر اسلامي وابسته به جامعه مدرسين قم.2. جوادي آملي ، عبدالله، وحي و نبوت در قرآن، مؤسسه نشر اسراء.3. مصباح يزدي، محمد تقي ، راه واهنما شناسي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ( ره )پی نوشتها:[1]. ابراهيم/ 11.[2]. ر.ک: طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج1، ص 86-87؛ و ر.ك: رباني گلپايگاني، علي، ايضاح المراد في شرح كشف المراد، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه، 1382، ص391 و 392.[3]. ر.ك: جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، مؤسسه نشر إسراء، 1381، ص99 و 100؛ و ر.ک: سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي ، مؤسسه امام صادق، چاپ سوم، 1372، ص206 و 207.[4]. ر.ك: سبحاني، جعفر، خدا و پيامبران، ايضاح المراد، رباني گلپايگاني و محاضرات في الالهيات، حعفر سبحاني.[5]. ر.ك: معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، انتشارات التمهيد؛ و جوادي آملي، عبدالله، وحي و نبوت در قرآن، نشر اسراء.[6]. اسراء/ 88 .[7]. هود/ 13.[8]. يونس/ 38، بقره/ 23و24.[9]. براي آشنايي با اعتراف مخالفان رجوع شود: سيرة ابن هشام، ج1، ص288ـ321؛ و رجوع كنيد: سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، ص271-282.[10]. شيخ مفيد، محمد بن نعمان، النكت الاعتقاديه، مجمع علمي اهل البيت ـ عليه السلام ـ ، 1413 ق، ص48.[11]. بقره/ 23.[12]. سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، انتشارات طه، 1381، ج1، ص89 و 90.[13]. معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، مؤسسه نشر اسلامي، چاپ سوم، 1416 ق، ج4، ص 227 ـ 256.[14]. رباني گلپايگاني، علي، ايضاح المراد في شرح كشف المراد، ص 437.[15]. قمر/ 1و2.[16]. اسراء/ 1.[17]. ر.ک: مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، موسسة الوفاءِ، بيهقي، ج17، ص 225-421 و ج 18، ص 1- 148؛ و دلائل النبوه، دارالكتب العلميه، 1405، ج6؛ و حر عاملي، اثبات الهداه، ج1و2.[18]. سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي ، ص 116و117.[19]. كتاب مقدس، ترجمه لندن، 1914، همچنين رجوع كنيد انجيل يوحنا، باب 14، جمله 26، باب 16، جمله 7 و 8.[20]. رجوع كنيد سبحاني، جعفر، الالهيات، مؤسسه امام صادق(ع) ، چاپ چهارم ، 1417 قمري، ج3، ص 448-451.[21]. بقره/ 146.[22]. اعراف/ 157.[23]. صف/ 6.[24]. سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، ص 117و118.[25]. ر.ک: سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، ص 216 و 217؛ و سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي ، ص 119-121.منبع: اندیشه قم .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.