معنای اواب، تواب و منیب /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

تفاوت أواب ،تواب،منیب باهم چیست؟


در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :   مطلب اول.   «اوّاب» از ماده اوب (بر وزن قول) به معنى بازگشت اختیارى به سوى چیزى است. اوّاب صیغه مبالغه، به معنای بسیار رجوع کننده مى باشد و جمع آن اوّابین است. در قرآن اوّاب اشاره به این است که فرد بسیار به سوى پروردگارش بازگشت مى کند، و از کوچکترین غفلت و ترک اولى توبه مى کند. این کلمه پنج بار در قرآن آمده است، و آن صفت کسانى است که پیوسته با اطاعت و استغفار و دعا و ترک معاصى به سوى خدا رجوع می کنند. از موارد استعمال این لفظ در قرآن کریم استفاده می شود که این لفظ اختصاصی به رجوع به سوی خداوند از گناه و معصیت ندارد بلکه شامل رجوع با انجام اعمال خیر و صالح و عبادت و طاعت و دعا و ترک معصیت و مانند آن نیز می شود . مطلب دوم. توب، توبه و متاب هم به معنى رجوع و برگشتن است. در قاموس و صحاح و اقرب الموارد، قید معصیت را اضافه کرده و گفته اند: رجوع از معصیت ولى رجوع مطلق صحیح است، زیرا این کلمه در باره خداى تعالى نیز به کار رفته و در او رجوع از معصیت معنى ندارد، مثل: «لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ»، (توبه:117). در مجمع ذیل آیه 37 بقره فرموده: اصل توبه رجوع از عمل گذشته است. گویا مجمع نیز توبه عبد را در نظر داشته است. در المیزان در جاهاى متعدد آنرا مطلق رجوع فرموده و این کاملا صحیح و با استعمال قرآن سازگار تر است. معناى توبه همانطور که گفته شد رجوع است.   نهایت این که توبه خدا با توبه عبد فرقش آنست که توبه عبد برگشتن به سوى خدا است با ترک معصیت و تصمیم   به عدم ارتکاب آن، و توبه خدا باز گشت به بنده است با رحمت و مغفرت و با موفّق کردن به توبه . باید دانست باز گشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بیشتر است لذا صیغه مبالغه توّاب همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، بقره آیات 32- 54- 128- 160 و آیات دیگر، ولى درباره بندگان اسم فاعل آمده است، نظیر: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ...»، ( توبه: 112). فقط در یک محل آمده «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»، ( بقره: 222). (ر. ک: قاموس قرآن ؛ سید علی اکبر قرشی ؛ ماده اوب و ماده توب). مطلب سوم. در مجموع می توان گفت که صفت اوب از توب عالیتر و فرد اوّاب از توّاب مقامش بالاتر است. زیرا بنده توّاب بنده ای است که که از گناهانش زیاد توبه می کند و از گناهانش بسیار به خداوند رجوع و بازگشت می کند. اما بنده اوّاب بنده ای است که از غفلت و کوتاهی و ترک اولی بسیار به خداوند مراجعه می کند. در قرآن کریم واژه اوّاب به عنوان صفت بر جسته انبیاء و بندگان خاص و مقرب الهی مانند حضرت داود و ایوب (ع) به کار رفته است اما واژه توّاب به عنوان صفت بندگان متوسطی است که اهل توبه پیاپی و مستمر هستند و نسبت به خداوند یعنی زیاد توبه پذیر است.   (ر. ک: قاموس قرآن ؛ سید علی اکبر قرشی ؛ ماده اوب و ماده توب). مطلب چهارم. «انابه» بازگشتی عمیق با قلب و زبان و عمل به خدا را إنابه گویند. انابه مصدر باب افعال از ریشه «ن- و-ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست ثلاثی مجرد [۱] [۲]و باب افعال [۳]آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند. [۴] [۵] [۶] در صورت دوم ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است. [۷] [۸] [۹] برخی گفته‌اند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد. [۱۰] بعضی نیز احتمال داده‌اند انابه معتلّ‌یایی از «ناب» به معنای انقطاع باشد. [۱۱] [۱۲] [۱۳] «ناب» به معنای دندان نیش نیز آمده است [۱۴] [۱۵]که با آن چیزی را قطع می‌کنند. براساس معنای لغوی اگر انابه از نوب باشد انابه به سوی خدا به معنای بازگشت به اوست و اگر از ناب باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است. [۱۶]   معنای اصطلاحی انابه اهل سلوک از انابه با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند: بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و.... [۱۷] [۱۸] این گروه انابه را منزل چهارم از ۱۰۰ منزل سلوک به سوی خدا دانسته [۱۹]و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا. [۲۰] [۲۱]و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد [۲۲] [۲۳] [۲۴]یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید. [۲۵] [۲۶] انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است. [۲۷] [۲۸]   واژگان انابه در قرآن مشتقات نوب در قرآن ۱۸ بار و تنها از باب افعال به‌کار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا) و ۷ بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) است. [۲۹] [۳۰] [۳۱]   فرق توبه با انابه حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه: از آیات «... و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب اَلَّذینَ ءامَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ...» [۳۲]برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد. [۳۳] در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، گفته‌های گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند: انابه بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است؛ یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفـًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها... مُنیبینَ اِلَیهِ». [۳۴] [۳۵] تکیه روی «منیبین الیه» در آیه «و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ...» [۳۶]با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خدا پرستی، و شرک امر عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد. [۳۷]   ← منظور از شخص منیب برخی انابه را متضمن ۴ امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند: اگر این ۴ خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم منیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد. [۳۸]   ← انابه غایت درجات توبه براساس آنچه گذشت بین انابه و توبه تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است، زیرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست. [۳۹]   پاورقی: ۱. مقاییس‌اللغه، ج۵، ص۳۶۷. ۲. مفردات، ص۵۰۷، «نوب».     ۳. قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸، «نوب». ۴. مفردات، ص۵۰۷.     ۵. قاموس قرآن، ج۷، ص۱۱۸، «نوب». ۶. لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹.     ۷. اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸. ۸. القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳. ۹. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۱۹، «نوب».     ۱۰. التحقیق، ج۱۲، ص۲۶۹، «نوب». ۱۱. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۴۵. ۱۲. تفسیر موضوعی، ج۱۲، ص۱۶۸. ۱۳. روض‌الجنان، ج۱۵، ص۲۶۰. ۱۴. لسان‌العرب، ج۱۴، ص۳۴۵، «نیب».     ۱۵. القاموس‌المحیط، ج۱، ص۲۳۳، «الناب». ۱۶. فطرت در قرآن، ص۱۶۸. ۱۷. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۱۳۷. ۱۸. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۲. ۱۹. منازل السائرین، ص۱۶. ۲۰. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۳. ۲۱. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴. ۲۲. التوبةوالانابه، ص۳۸۰ـ۳۸۱. ۲۳. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۴. ۲۴. منازل‌السائرین، ص۱۷. ۲۵. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴. ۲۶. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص۱۱۴-۱۱۳. ۲۷. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۴. ۲۸. التعریفات، ص۵۵. ۲۹. توبه در قرآن و سنت، ص۴۴-۴۲. ۳۰. نثر طوبی، ج۲، ص۵۰۴. ۳۱. المعجم الاحصائی، ج۱، ص۵۶۱؛ ج۳، ص۱۴۹۵. ۳۲. رعد/سوره۱۳، آیه۲۸-۲۷.     ۳۳. المیزان، ج۱۱، ص۳۵۳.     ۳۴. روم/سوره۳۰، آیه۳۱-۳۰.     ۳۵. تفسیرنمونه، ج۱۶، ص۴۲۰-۴۱۹.     ۳۶. روم/سوره۳۰، آیه۳۳.     ۳۷. تفسیرنمونه، ج۱۶، ص۴۳۳.     ۳۸. التوبة و الانابه، ص۳۷۹. ۳۹. جامع السعادات، ج۳، ص۹۰.  جهت اطلاع بیشترر. ک: - دانشنامه موضوعی قرآن. - سایت  http://www.wikifeqh.ir         .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image