تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
با رحلت رسول گرامي اسلام حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اندكي بعد، شهادت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ دو نفر از بهترين عزيزانش را از دست داد، رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ سبب شد كه عدهاي بر خلاف دستور رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مبني بر خلافت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ، در سقيفه بني ساعده جمع شوند و پس از بحث و گفتگوهايي ابوبكر را به عنوان خليفه مسلمين معرفي كنند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ به محض اطلاع از اين توطئه به آن اعتراض كردند.و آن را نپذيرفتند. اما اين اعتراضات و درِ خانه مهاجر و انصار رفتن ها سودي نبخشيد. بلكه سختگيري از جانب حكومت براي بيعت كردن علي ـ عليه السّلام ـ و بقيه كساني كه بيعت نكرده بودند شروع شد. موج حملات آنان به خانة امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ و وارد كردن جراحت به حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ سبب شهادت ايشان شد. امام علي ـ عليه السّلام ـ بعد از شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بر سر دو راهي حساس و سرنوشت سازي قرار گرفت يا ميبايست به كمك رجال خاندان رسالت و با توسل به قدرت، خلافت را قبضه كند. و يا آنكه وضع موجود را تحمل كرده و استخوان در گلو منتظر بماند و در حد امكان به حل مشكلات مسلمانان و انجام وظايف خود بپردازد. آن حضرت با ارزيابي اوضاع آن زمان دريافت كه اگر اصرار به قبضه كردن حكومت و حفظ مقام و موقعيت رهبري خود نمايد، وضعي پيش خواهد آمد كه زحمات چندين و چند ساله پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و خونهاي پاكي كه در اين راه ريخته شده به هدر خواهد رفت. لذا آن حضرت راه دوم را برگزيد. حضرت خود در خطبه شقشقيه ميفرمايد: «من رداي خلافت را رها كردم در حالي كه در اين انديشه بودم آيا با دست تنها به پاخيزم (حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و ظلمتي را كه پديد آوردهاند صبر كنم، عاقبت ديدم بردباري و صبر به عقل و خرد نزديكتر است لذا شكيبائي ورزيدم ... .» از اين گونه تعابير در خطبههايي ديگر از نهج البلاغه نيز ميتوان مشاهده كرد. در خطبه 217 حضرت ميفرمايد: «... به اطرافم نگريستم ديدم نه ياوري دارم و نه كسي از من دفاع و حمايت ميكند، جز خانوادهام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد. پس خار در چشم فرو رفته ديده بر هم نهادم و با گلوي استخوان گير كرده جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم ...» حفظ اصل اسلام و وحدت مسلمين با توجه به خطرهايي كه اسلام جوان و نوپا با آن مواجه بود از جمله خطر مرتدين، منافقين، پيامبران دروغين و همچنين خطر دو قدرت بزرگ روم و ايران سبب شد كه حضرت دست به قيام نزنند و حتي در مواردي كه مربوط به اسلام ميشد و تلقي مشروعيت بخشي به خلافت نبود، آن حضرت شركت فرمود و از مشاوره دادن به خلفا خودداري نكرد، اما آن حضرت در دورة 25 ساله در هيچ جنگي شركت نكردالا دفع خطر مرتدین که نزدیک بود مدینه را تصرف کنند دست به شمسشیر بردند، حضرت در توضیح علت دخالت در این درگیری می فرمایند: «من دست [از حکومت] باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام باز گشته، مىخواهند دين محمد(ص) را نابود سازند، پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنهاى در آن بينم يا شاهد نابودى آن باشم، كه مصيبت آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شماست.». ایشان در مدت بیست وپنج سال هيچ سخنراني عمومي هم انجام نداد. آن حضرت در مسائل اقتصادي و اجتماعي كه ربطي به حكومت و حاكمان آن نداشت حضوري فعالانه و چشم گير داشت به فقرا و يتيمان انفاق ميكرد و در امور كشاورزي نيز فعاليتهاي وسيعي ميكرد و از اين راه ارزشهاي اسلامي را زنده مينمود فعاليتهاي فرهنگي حضرت نيز بسيار اساسي بود از جمله: در اين دوره به جمع آوري قرآن پرداخت و شاگردان بزرگي را تربيت كرد «آن حضرت علاوه بر عبادت و تهجد عجيب خود، به تفسير قرآن پرداخت. و شاگرداني همچون عبد الله بن عباس را پرورش داد كه بزرگترين مفسر قرآن در ميان صحابه به شمار ميرفت.» آن حضرت در حل پارهاي از مشكلات دستگاه خلافت كه به سود اساس اسلام بود شركت كرد به عنوان نمونه ابوبكر در اجراي فرمان پيامبر در نبرد با روميان كاملاً دو دل بود و با هر كس مشورت ميكرد قانع نميشد تا اينكه با امام علي ـ عليه السّلام ـ مشورت كرد. آن حضرت فرمود: اگر نبرد كني پيروز خواهي شد. خليفه از تشويق امام خوشحال شد و گفت: فال نيكي زدي و به خير بشارت دادي.» يكي ديگر از اتفاقاتي كه براي آن حضرت پيش آمد مسئله بيعت با ابوبكر است. با توجه به مسائلي كه گفته شد و شرايط حساسي كه براي جامعه اسلامي پيش آمده بود حضرت صلاح جامعه را در اين امر ديدند. خود آن حضرت در نهج البلاغه به اين امر اشاره كرده و ميفرمايد: «چون ديدم عدهاي از دين برگشته و براي ريشه كن شدن دين محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ تبليغ مينمايند و ... بيعت كردم و در حوادث شركت كردم.» در مسئله ارتداد اوضاع به گونهاي وخيم بود كه خليفه و اطرافيان به شدت نيازمند كمك بودند. لذا عثمان بن عفان به نزد علي ـ عليه السّلام ـ رفت و به او گفت: «اي پسر عمو تا تو بيعت نكني هيچ كس به جنگ اين دشمن نميرود.» از ديگر اتفاقاتي كه در دورة بعد از شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ براي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پيش آمد ميتوان به «در تنگنا قرار گرفتن» آن حضرت اشاره كرد. علاوه بر اينكه فدك در زمان حيات حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ غصب شده بود و از دست خانواده علي بن ابيطالب بيرون شده بود، در زمان عمر قدغن شده بود كه احدي از اصحاب رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بدون اجازة خليفه از مدينه خارج شوند. اين دستور شامل حال حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نيز ميشد و منظور اين امر نيز خود به نوعي در فشار و در تنگنا قرار دادن آن حضرت بود. برخي از نويسندگان سني اين اقدام عمر را توجيه كردهاند. من جمله طه حسين مينويسد: عمر بيم داشت كه آنها به شهرهاي ديگر بروند و مردم را گرد خود جمع كرده فتنهاي بر پا كنند. ابن ابي الحديد در اعتراض به اين اقدام عمر مينويسد: كسي كه از رفتن آنها به شهرها به عنوان بر انگيختن فساد و طمع در خلافت بيم داشت، چرا آن روز كه آنها را جزء شوراي شش نفره قرار داد و تصميمگيري در امر خلافت مسلمانان را به آنها واگذار كرد. بيم فسادانگيزي و طمع ايشان را در خلافت نداشت.» از جمله اتفاقات ديگري كه در دورههاي بعد براي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ رخ داد، كنار گذاشتن آن حضرت بعد از عمر و به خلافت رسيدن عثمان بود. در دوران حكومت پنج ساله آن حضرت كه از سال 35 هـ آغاز شد حوادث گوناگوني رخ داد كه از جمله آنها ميتوان به جنگهاي آن حضرت با ناكثين و قاسطين و مارقين اشاره كرد. شهادت آن حضرت در 21 رمضان سال چهلم هجري در كوفه اتفاق افتاد. نتيجهگيري: حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بعد از شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ عملاً تا 25 سال خانه نشين شد. اين خانه نشيني مربوط به امور سياسي و حكومتي بود و عدم دخالت در اين امور به جز امور ضروري كه مربوط به اصل اسلام ميشد. حضرت در امور اجتماعي و فرهنگي نقش فعال داشت. دست به فعاليتهاي عمراني زد. به جمعآوري قرآن پرداخت مسائل غامض و پيچيده علمي و قضائي را حل كرد. و به تربيت شاگردان پرداخت. علاوه بر اينكه به پرسشهاي دانشمندان ملل جهان بالاخص يهود و مسيحيان كه كسي جز آن حضرت نميتوانست پاسخ بدهد، پاسخ ميداد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.