افشای راز /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

۱دوستی دارم صمیمی به طوری که ان رازهایی که ازروی خجالت به مادرم نمی گویم ویاازقول فرددیگری می گویم رابه اوگفته ام وحالانگرانم که دراینده فاش کند.حال چه کنم؟۲قبلابه فردی دلبسته بودم اماالان اوهم مثل بقیه ی مردم است تاکنون باوی حرفی هم نزده ام حال عذاب وجدان دارم چه کنم؟من فردی محجبه وباخدابودم وهستم که به خاطرغروری بیجادردام شیطان افتاده وعاشق شدم.


در پاسخ به نکاتی توجه کنید .1. در روایات تاکید شده که انسان نباید هر رازی را با هر کسی در میان بگذارد و در صورت لزوم باید با افراد مطمئن و قابل اعتماد و راز نگه داردر میان بگذارد . 2. در مورد دوستتان اصل اولی و مورد سفارش اسلام حسن ظن و خوش گمانی و پرهیز از بدگمانی است و نباید بدون دلیل در این مورد نگران بوده و خوف وترسی داشته باشید . 3. در مورد پرسش دوم به نکاتی توجه کنید .الف) علاقه به جنس مخالف :1) دوره نوجوانی دوره تبلور احساسات در دختر و پسر است. از سویی تغییرات هورمونی که در دو جنس ایجاد میشود نوعی کشش و جاذبه جنسی در دختر و پسر ایجاد می کند که گاه به غلط از آن به عنوان عشق یاد می شود که البته روانشناسان به آن عشق های هورمونی می گویند. در این دوران چون فرد به لحاظ روحی و زیستی نیاز به جنس مخالف دارد، لذا هرگونه ابراز محبتی را حاکی از یک عشق پاک می داند، اما به واقع باید در نظر داشت که طبق نظریات روانشناسی، عشق مانند مثلثی است که سه جنبه مهم دارد : صمیمیت ، تعهد و رابطه جنسی. انچه امروزه در میان نوجوانان وجوانان ما به عنوان عشق متداول گشته معمولا دو ضلع صمیمیت و رابطه را دارد، اما در آن از تعهد خبری نیست؛ از این روست که ما می بینیم که پیامدهای منفی چنین ارتباطاتی دامنگیر دختران و پسران می شود2) عشقی که از روی شناخت و آگاهی نباشد فایده ای ندارد و می توان گفت عشق بدون شعور فقط شور و هیجان است و ما نباید زندگی خود را بر پایه هیجانات زودگذر جوانی بنا کنیم.3) شما خوب مى دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین نوجوانى و جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود مى باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسانی و وسوسه هاى شیطانى قوى تر از آنند که انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا مى کند انسان خود را در معرض خطرى که بسیارى از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر مى تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان على نفسه بصیره». آدمى بر نفس خود آگاه و بیناست. (سوره مبارکه قیامت ، آیه شریفه 14)4) قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 ، زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف بر حذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید ... «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان» یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید «... ولا متخذی اخدان ...»5) رابطه دختر و پسر اگر به معنای داشتن ارتباط عاطفی و دوستانه باشد که از دیدن و صحبت کردن یکدیگر شاد شوند و لذت ببرند، قطعا یکی از محرمات است اما اگر به صورت یک ارتباط عادی باشد، مانند اینکه در یک موضوع علمی یا شغلی با یکدیگر گفتگو کنند، در صورتی که خطر تبدیل شدن به رابطه دوستانه، که در نوع اول توضیح دادیم، در آن وجود داشته باشد، به جهت اینکه مقدمه معصیت می شود، اشکال دارد. در روایات آمده است، با نامحرم بیش از پنج کلمه ضروری صحبت نکن و نیز هرگز با او درجای خلوتی قرار نگیرید؛ زیرا گرچه نفس این کار شاید اشکال نداشته باشد، ولی چون زمینه مبتلا شدن به معصیت را فراهم می سازد، باید از آن پرهیز کنید.6) البته ما قبول داریم که ممکن است بین دختر و پسری دوستی غیر جنسی وجود داشته باشد ولی اولا : ثابت نگهداشتن این حالت با توجه به شرایط جوانی مشکل است و ثانیا : گاهی چنین حالتی به صورت نهفته و ناخودآگاه در انسان وجود دارد و حتی خود را به صورت یک رابطه عاطفی و معنوی نشان می دهد در حالی که مسأله غیر از این است؛ در هر حال ما سعی می کنیم بدبین نباشیم شما هم سعی کنید سر خود را کلاه نگذارید.7) رسول گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند : عَنِ اللّهِ جَلّ وَ عزَّ أنَّهُ قالَ: کُلُّ أمرٍ ذى بالٍ لَم یُذکَر فیهِ بِسمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ؛ ز خداوند عزیز و جلیل نقل کرده است که فرمود : هر کار ارزشمندى که در آن بسم اللّه ذکر نشود ناقص است (بحارالأنوار، ج 76، ص 305 ). از این روایت فهمیده می شود که کاری که با نام ویاد خدا نباشد و همراه با نافرمانی و معصیت او باشد سرانجام خوشی نخواهد داشتپس آیا می شود اینگونه رابطه ها را آغازی برای یک زندگی مشترک دانست؟ب) روابط دختر و پسر:روابط بی چهارچوب دختر و پسر دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبران‌ناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است :1. سرکوب شدن استعدادهایکی از مهم‌ترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی نوجوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او می‌شود، تسلّط میل جنسی بر وجودش می‌باشد. عدم کنترل این میل، سبب می‌شود که تمام حواس و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس‌بازی‌ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس‌بازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی‌کند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه می‌کشد، تمام تر و خشک را با هم می‌سوزاند و شکوفه‌های تازه دمیده در گلزار شخصیت معنوی‌اش را طعمه آتش سوزان می‌کند.2. افت تحصیلی یا رکود علمیاین گونه روابط، باعث می شوند که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات های حضوری و تلفنی خود کنند و این بزرگ ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش، نیازمند تمرکز نیروهای فکری و روحی است.دل‌مشغولی و اضطرابی که بر اثر این گونه پیوندها پدید می آید، بزرگ ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ از این رو، مشاوران مدارس و دانشگاه ها توصیه می کنند که هنگام تحصیل و امتحانات، مراسم خواستگاری و عقد را به تأخیر اندازند؛ تا افراد بتوانند با تمرکز و آسودگی خیال، در انجام تکالیف درسی و امتحانات موفق شوند؛ چه رسد به روابط فرصت ‌سوز مستمری که بسیار انرژی ‌سوز است.مطالعه و درس، در زندگی هر انسانی، به ویژه در دوران دانش آموزی، از مهم‌ترین عوامل سازنده شخصیت وی می‌باشد که فدا کردن آن به خاطر تن دادن به دوستی‌های احساسی و غیرآگاهانه و پاسخ‌گویی به خواست‌های تمام نشدنی هوس و میدان دادن به میل جنسی، خطایی نا بخشودنی و شکستی بزرگ و رسوا کننده است. تجربه نشان داده که این نوجوانان و جوانان، به علت پریشانی افکار و حواس‌پرتی، ذوق درس خواندن و اشتیاق هر گونه مطالعه ای را - اعم از کتاب‌های درسی و غیر درسی - به کلی از دست می‌دهند که خودتان هم به آن اشاره کردید.اگر زندگی بزرگان، شخصیت‌های علمی، محققین، نوابغ و دانشمندان و متفکرین را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که همه آنان افرادی بوده‌اند که از خوش‌گذرانی‌ها و هوس‌بازی خود را کنار کشیده‌اند و احتیاجات جسمی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول و در حد اعتدال، برآورده‌اند.دروغ بزرگی است اگر کسی بگوید : میل جنسی، سراسر وجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستی‌های نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، اما از نظر درس، مطالعه و تحقیقات علمی، لطمه اساسی بر او وارد نشده است و به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، تحقق چنین امری، از محالات است.«با شکل‌گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می‌شود و از آن جا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی، به اوج خود می‌رسد و فضای نسبتا مناسبی برای ارضای این نیاز (هر چند به طور غیرصحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار، دختر و پسر در این کانال قرار می‌گیرند، در اکثر موارد، به طور ناگهانی و بدون توجه به نتیجه کار، گرفتار چنین گردابی می‌شوند و آن را با عنوان‌های عرف‌ پسند و موجه، پوشش می‌دهند و باطن غیرموجه آن را با ظاهری نیکو و پسندیده، جلوه‌گر می‌نمایند.به این ترتیب، علاقه ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می‌شود. این وابستگی، در بسیاری موارد – شاید در تمام موارد - آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می‌شود؛ به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن می‌سازد و هر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه‌روز و حتی در کلاس درس، در فکر طرف مقابل است. این سخن، ادعای بدون پشتوانه‌ای نیست و اگر به نوشته‌های چنین افرادی مراجعه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود.3. ایجاد جو بدبینیاغلب این گونه دوستی ها و روابط، به ازدواج منتهی نمی‌شود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضای زندگی‌شان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت.پسر با خود می گوید : دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند.4. اضطراب، تشویش و احساس نگرانیدر دوستی های موجود بین دختران و پسران، از آن جا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر و مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی ها وجود دارد، این گونه دوستی ها، با مخاطرات روانی گوناگونی، مانند اضطراب وتشویش همراه است. وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر، برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال دارد. بنابراین، وجود چنین دلهره ها و اضطراب هایی که گاهی لطمه های جبران‌ناپذیری بر جسم و روان انسان وارد می‌کند، از آسیب های جدی این گونه روابط است؛ همچنین هیجانات کاذب مثل خیال ازدواج، خوش‌بختی و در نتیجه، شکست روحی ، قربانی شدن دختران به خاطر از بین رفتن آبروی آنها و خانواده‌شان و حتی اقدام به خودکشی از دیگر آسیب‌های این نوع ارتباط است.5. فقدان شناخت درست و واقع‌بینانهکسانی که مدعی‌اند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود.امام علی علیه السلام می فرماید: «حُبُّ الشّیءِ یُعْمی وَ یُصِمُّ» دوست داشتن چیزی [آن هم ناآگاهانه و از سر هیجان و احساسات]، انسان را کور و کر می‌کند.وابستگی‌هایی که بین دختر و پسر ایجاد می‌شود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی می‌شود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکی‌ها، خوبی‌ها، زیبایی‌ها را در فرد مورد علاقه خود می‌بیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد، زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه می‌کند، نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده ای که تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد.دوستی و ارتباط احساسی و غیرعاقلانه قبل از ازدواج، راه عقل را مسدود و چشم واقع‌بین انسان را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع بینانه، اگر هم به ازدواج منتهی گردد، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.6 . محرومیت از ازدواج پاکهر انسانی در سرشت و نهاد خویش، به دنبال پاکی و نجابت است. دخترانی که در پی روابط آلوده هستند، در حقیقت، پشت پا به سرنوشت خود زده اند و این امر، باعث می شود که آنان به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند و اگر به وسیله این گونه روابط ناسالم، در ازدواج پسران تأخیر ایجاد شود، دختران بیش از پسران، در معرض این آسیب قرار می‌گیرند.روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار می‌آید. با نگاهی به آمار می‌توان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباط‌های دوستانه داشته‌اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیشتر از آن که معرفت‌ساز باشد، فروزنده هوس‌ها و معرفت‌سوز است. عمدتاً دیده می‌شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی‌دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی‌تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی‌های خیابانی به شکل‌های تصنّعی ابراز می‌شود.7. عدم استقبال از تشکیل کانون خانوادهاین گونه روابط و دوستی ها، معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می گیرد و در خلال آن از خودباوری و زودباوری دختران، سوء استفاده می‌شود. متأسفانه در بسیاری از موارد، تفاوت عشق و هوس، دیده نمی شود. عشق حقیقی و پاک، با هوس های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی، رو به سردی و افول می نهد. جاذبه و دل‌ربایی ها، مربوط به روزها و ماه های اول دوستی است؛ ولی دیری نمی پاید که این روابط، عادی شده، به جدایی می‌کشد. حس تنوع‌طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر، باعث می شود که برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند. جامعه ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند، هیچ گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. اغلب خوبی ها و کمالات والای انسانی، در پرتو تشکیل خانواده ای سالم، به فعلیت می رسد.8. کم‌رنگ شدن ارزش‌های اسلامی و فرهنگ اصیل ایرانیغرق شدن جوانان در عشق های آن چنانی و دوستی های ناباب، نتیجه اش دوری از معنویات و از دست رفتن ارزش‌های انسانی و الهی است که نتیجه‌اش نابودی سرمایه‌ های انسانی و بهترین فرصت برای رواج فرهنگ بی‌خدایی و ابتذال غرب و تسلط دشمنان دیرین اسلام و قرآن در کشور است. آیا تجربه کشور اندلس اسلامی که جوانان را از راه فساد و فحشا، از ارزش‌های الهی و انسانی تهی کردند و توانستند شکست را برآنان تحمیل کنند، برای ما کافی نیست؟ آیا می‌دانیم که چرا دنیای بی‌خدای غرب و آمریکا، برای رواج ابتذال و تهی‌سازی جوانان از ارزش‌های دینی هزینه‌های نجومی می‌کند؟9 . انحطاط اخلاقیشکل‌گیری شخصیت انسان، تابع نوع رفتار کسانی است که با آنها رفت و آمد دارد. بنابراین، نوع دوست در تعیین سرنوشت و ساختن حقیقت انسان، بسیار مهم است. ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی از همین دوستی ها و روابط ناشی می شود که سبب سقوط انسان در گناه و معصیت می گردد. ما نمونه بارز آن را در جوامع غربی شاهدیم. طبق آمار، در دهه 1990، از هر سه کودک آمریکایی، یکی نامشروع بوده است و از همین روست که انحطاط اخلاقی در غرب، باعث نگرانی شده است. دوستی ها و روابط نا‌مطلوب دختران و پسران، بزرگ‌ترین مانع رشد و کمال انسانی است. دوستی های غیر صحیح، باعث می گردد که دختران و پسران به صورت ابزاری درآیند که هر روز، تغییراتی در آرایش، پوشش، حرکات و... داشته باشند و این، چیزی جز مشغول شدن به کارهای بی‌ارزش و دور شدن از هدف اصلی و شناخت خود و شکوفایی خلاقیت ها و عقب ماندن از قله کمال نیست. در این صورت، انسان به دنبال خواسته های دیگران است و خودش را فراموش می کند.در آستانه بلوغ، شرم و حیا در هر نوجوان عفیفی، مانع از این است که او به طرف مسائل غریزی تنزل کند و با وجود این که در این دوران، هورمون‌های جنسی شخص را تحریک می‌کنند و به جنس مخالف متمایل می‌کنند، امّا به جهت همان حجب و حیای فطری، فرد به نوعی احساس حقارت می‌کند. شخصیت‌های بزرگ و چهره‌های ماندگار، کسانی بوده‌اند که با پاکی و تقوا زیسته‌اند و هرگز عظمت روحی و شخصیت معنوی خود را در قربانگاه نفس و شهوات، ذبح نکرده‌اند؛ اما افسوس که برخی از نوجوانان و جوانان، به جهت ضعف اراده و فقدان تجربه و اطلاعات لازم و یا انحطاط و آلودگی محیط زندگی خود و اطرافیان، با تسلیم شدن در برابر طوفان غرایز و شهوات، آن پاکی و معصومیت فطری و ذاتی خویش را از دست می‌دهند و راه تکامل و سعادت ابدی را به روی خود می‌بندند.ب) راهکارهای فراموش کردن فرد مورد علاقه :برای فراموش کردن این موضوع که بهترین کار برای شماست، عمل به راهکارهای زیر موثر خواهد بود :1. باید قبول کنید که فراموش کردن فردی که انسان به او علاقه دارد و دائم یاد او در ذهنش تداعی می شود، کاری سخت و دشوار است. انسان مثل کامپیوتر یا آدم آهنی نیست که با تغییر یک برنامه، رفتارش تغییر کند. انسان موجودی است پر از عواطف و احساسات و همین احساسات و عواطف هستند که گاهی اوقات او را در تصمیم گیری ها و اجرای برنامه هایش با مشکل مواجه می سازند. بسیاری از اوقات فرد از لحاظ عقلی و منطقی به تصمیمی می رسد، ولی به راحتی نمی تواند آن تصمیم را عملی کند. طبیعتاً در مدتی هم که او را فراموش می کنید کاملا بر خودتان و فکر و ذهنتان مسلط می‌شوید و بهتر می‌توانید در مورد آینده تان تصمیم بگیرید. البته انجام کارهای مهم و بزرگ بدون تحمل سختی‌ها و مشکلات امکان‌پذیر نیست، اما دیری نمی‌پاید که شهد شیرین پیروزی و موفقیت، خستگی را از تن انسان بیرون می‌کند.2. فراموشی فردی که به او علاقه داشته اید و دائماً فکر و ذکرتان، یاد او بوده است، نیاز به زمان دارد. همانطور که علاقه به فردی در انسان به تدریج شکل می گیرد، فراموشی او هم به تدریج رخ می دهد. نباید از خودتان انتظار داشته باشید به راحتی بتوانید یاد او را از صفحه ذهنتان پاک کنید. پس عجله نکنید و مأیوس هم نشوید. یکی از مصادیق صبر و شکیبایی، صبر در سختی هاست. پس بر خودتان مسلط باشید و باور داشته باشید که با توکل بر خدا می توانید این راه را طی کنید.3. به جای اندیشیدن به ایشان به این موضوع بیاندیشید که این علاقه که سرانجامی ندارد، چه سودی دارد؟ مسلما نه تنها سودی ندارد بلکه باعث می شود فرصت های عالی را برای ساختن آینده ای واقعی، از دست بدهید.4. روابط اجتماعی و دوستانه بیشتری با هم سن و سالان خود برقرار کنید.5. هرگونه ارتباط را با فرد مذکور قطع کنید (تلفنی، مکاتبه ای و ملاقات های رو در رو).6. از فکر کردن به او و ازدواج تخیّلی با او اجتناب کنید و هرگاه فکر او به ذهن شما خطور کرد بلا فاصله خود را به فکر دیگری و کار دیگری مشغول کنید و به خود بگویید او به فکر ازدواج با من نیست.7. احتمالاً چند نکته یا ویژگی منفی هم در او یافته اید یا مشاهده کرده اید؛ بنابراین هرگاه ذهنتان به سوی او معطوف شد بلافاصله به ویژگی های منفی او فکر کنید و به خود بگوئید او به خاطر این اوصاف مناسب و شایسته من نیست.8. به خودتان تلقین کنید که او هیچ علاقه ای به من ندارد و اگر هم احیانا ابراز علاقه کند، علاقه ای دروغین است و قصد سوء استفاده از من را دارد.9. به خود تلقین کنید که «چرا من باید علاقه و انرژی عاطفی خودم را روی فردی هزینه کنم که با من ازدواج نمی کند، من باید این علاقه ها و عواطف را برای زندگی آینده خود حفظ کنم».10. با افراد با تجربه، دلسوز و مورد اعتمادتان (بویژه والدین) در این مورد مشورت کنید و از تجارب آنها (موفقیت ها و شکست های آنها) استفاده کنید. مطمئنا شکست ها و یا عدم موفقیت های آنان را می توانید فراروی خود قرار دهید، تا مجددا آن ها را تجربه نکنید و دچار حسرت و خسران نشوید.11. یکی از نعمت های خداوند به انسان فراموشی است. شاید خودتان هم دیده باشید که وقتی بستگان نزدیک شخصی از دنیا می روند، در روزهای اول او فکر می کند که دیگر دنیا برایش غیر قابل تحمل است، ولی به مرور زمان ممکن است روزها بگذرد ولی حتی برای چند ثانیه هم، یادی از آن مرحوم نکند. شما در نهایت بعد از مدتی ایشان را فراموش خواهید کرد و الان تنها کاری که می توانید بکنید این است که سرعت این کار را افزایش دهید تا از ضررهای روحی، روانی و مادی این افکار بکاهید.12.از لحاظ روان شناسی یکی از علل ایجاد افسردگی در افراد، شکل گیری دلبستگی های بیجا بین افراد و سپس گسسته شدن این دلبستگی است. تحقیقات متعدد هم این امر را اثبات نموده است. پس قبل از اینکه سروکارتان با قرص های آرام بخش و شوک الکتریکی و ... بیفتد به فکر سلامت روان خود باشید و اراده جدی در فراموشی فرد مذکور را پیشه خود کنید.13. با توجه و تمرکز روی مسائل معنوی به ویژه نماز و شرکت در مراسم مذهبی به خود آرامش دهید.14. در اولین فرصت اگر خداوند فرد مناسبی را روزیتان نمود و شرایطش را داشتید و احساس نیاز به ازدواج کردید، ازدواج کنید و عواطف و علاقه خود را در جهت صحیح هزینه کنید.15. باور کنید حالتان بهتر می شود اگر از فعالیت های مثبت و تقویت کننده و لذت بخشی که قبل از این ماجرا برایتان مطرح بود استفاده کنید و به ورزش ها، کوهنوردی و فعالیت های بدنی روی بیاورید.16. هرگاه فکر او به ذهنتان آمد، موضوع یا موضوعات مختلفى را در ذهن یا در دفترچه یادداشت خود داشته باشید و به سراغ آن ها بروید و درباره آن ها فکر کنید.17. هرگاه متوجه شدید ذهنتان ناخودآگاه به یاد او مشغول شده است، به خود چنین تلقین کنید و بگوئید «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى میز یا زمین بزنید. بدین ترتیب تغییر حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى تان را تغییر خواهد داد.18. انجام یک کار مهم و جدی که در راستای تحصیلات و رشته درسی تان است را آغاز کنید. مثلا روی یک موضوع علمی به طوری جدی به تحقیق بپردازید یا خود را برای مراحل بالاتر تحصیل آماده نمایید.19. هر روز حداقل ده دقیقه قرآن (با توجه به معنا و ترجمه آن) تلاوت کنید.20. با افراد مومن، موفق، با نشاط و اهل کار و فعالیت طرح دوستی بریزید که نقش بسیار زیادی در تقویت ایمان و اراده شما دارند.21. سعی کنید از بیکاری اجتناب کنید و خود را با موضوعات مورد علاقه مشغول کنید. مسائلی مانند مناجات با خدا، مطالعه، ورزش، کارهای گروهی، کارهای هنری و ... .22. سعی کنید از قرار گرفتن در تنهایی اجتناب کنید مگر در مواقع ضروری. زیرا هنگام تنهایی آن فرد بیشتر در ذهن شما مجسم می شود و ذهن و دل شما را به خود مشغول می کند.23. با مطالعه درباره خداوند و اولیای الهی محبت به خداوند و اولیائش را در خود تقویت کنید، زیرا کمال واقعی انسان با عشق به خداوند و کمالات معنوی تأمین می شود و عشق ورزیدن به امور دیگر همه زودگذر و موقتی است.24.همواره از خداوند بخواهید که آنچه موجب خوشبختی و سعادت شماست نصیب و روزی شما کند و آنچه که خداوند برای شما مقدر فرموده به آن راضی باشید که سعادت شما در همان نهفته است و خیر و صلاح شما در آن قرار دارد.25. توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) را فراموش نکنید.خواهر محترم، در پایان شاخه گلی از گلستان نبوی پیش کش شما می کنیم: پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «آنچه از دنیا نصیب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زیان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور کنى. هرکس به آنچه از دستش رفته امید نداشته باشد، آسوده است و هر کس به آنچه خداوند روزى اش کرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد.»http://moshavereh.porsemani.ir .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image