وسیله در حیات دنیایی و حیات برزخی /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

وسیله در حیات دنیایی و حیات برزخی


وهابیان با استناد به آیه شریفه «إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ» [1] «البته تو مردگان را شنوا نمى‌گردانى»  و آیه «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ» [2] «و تو کسانى را که در گورهایند نمى‌توانى شنوا سازی» این گونه می پندارند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اولیای الهی(ع) پس از رحلت از این دنیا نمی شنوند و از سلام دادن و درخواست حاجت بی خبرند!! لذا زیارت، بیهوده و بی فایده است!! جهت پاسخ به این پندار؛ نخست به یک خاطره تاریخی از صدر اسلام می پردازیم: روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از سه روز که از کشته شدن، کشتگان بدر گذشته بود، کنار آنان آمد و خطاب به امیة بن خلف، اباجهل، تمیمة بن ربیعه فرمود: «هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقا...؟!» عمر بن خطاب صدای پیامبر صلی الله علیه و آله را شنید و گفت: ای رسول خدا، آیا پس از سه روز ندا می دهی؟! و آیا می شنوند؟! در حالی خداوند فرموده: «انک لا تسمع الموتی» حضرت فرمودند: قسم به آن که جانم به دست اوست، شما شنواتر از آنان نیستید و لیکن آنان نمی توانند جواب بدهند. [3] از این روایت به خوبی آشکار می شود که رفتار وهابیان، در حقیقت اعتراض به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. و چنین اعتراضاتی در صدر اسلام سابقه داشته است!! و اما جهت پاسخ تفصیلی اشاره به مطالب ذیل شایان توجه است؛ در لغت «موت» ضد حیات معنا شده است. [4] و انواع «موت» بر اساس انواع «حیات» واقع می شود، گاهی «موت» در برابر رشد و نمو می آید مانند آیه شریفه: « یُحْیِی   الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ؛ زمین را پس از مردن آن زنده می گرداند». [5] و گاهی «موت» به معنای جهالت و نادانی در برابر عقل و هدایت مطرح می شود مانند آیات شریفه: « أَوَمَن   کَانَ   مَیْتًا   فَأَحْیَیْنَاهُ» [6] و « إِنَّکَ   لَا   تُسْمِعُ   الْمَوْتَىٰ » [7]   [8] واژه «مٌسمع» اسم فاعل از باب «اٍفعال» است. به معنای «تفهیم و شنوا ساختن دیگری» [9] و از آنجا که مردگان نمی توانند از کفر به ایمان هدایت شوند در حقیقت از اسماع مفید محروم هستند [10] و خداوند کافران لجاجت پیشه ای که حتی در دنیا نیز بر قلب های آنها مهر نهاده شده و هدایت پذیر نیستند به مردگان تشبیه کرده است. البته اطلاق «لا تسمع الموتی» می تواند ناظر به جسم مردگان باشد که با مرگ و قطع ارتباط روح، قدرت شنوایی خود را از دست می دهند چنان که حتی در هنگام خواب که تعلق روح به بدن به مقدار تدبیر و رشد نباتی جسم است نیرویی شنوایی و بینای او فعال نیست. و تشبیه کافران به مردگان و اموات از این جهت می باشد که آنان هم مانند اجساد مرده، شنوایی خود را از دست داده اند. [11] به همین جهت برخی مفسران روایات نبوی که بر شنوایی کشته شدگان بدر دلالت دارد، را یک کرامت برای خصوص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته اند؛ و معتقدند جسم مردگان قدرت شنوایی ندارد چنان که از «قتاده» روایت شده : «خداوند کشته شدگان بدر را زنده کرد تا خطاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنوا شوند و برای آنان توبیخ و حقارت و حسرت و پشیمانی باشد». [12] در هر صورت روایات متعددی از پیامبر آمده: «المیت یسمع قرع النعال»، «مرده صدای کوبیدن کفش را می شنود» . [13] حداقل می توان گفت: روح مردگان از حضور زندگان بر سر قبرشان آگاه می شوند و این واقعیت با آیات و روایات مورد اتفاق شیعه و اهل سنت قابل اثبات است. از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: «هیچ کسی نیست که بر من سلام کند مگر آن که خداوند سلام او را به روح من می رساند و من پاسخ او را می گویم». [14] اگر چه دوری و نزدیکی به جسد، برای ارتباط با ارواح، تفاوت چندانی نمی کند. چنان که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است: «اذا سمعتم الموذن فقولوا مثل ما یقول ثم صلّوا علیَّ فانه مَن صلّی ٰ علیَّ صلاةً صلی اللهُ علیه بها عشراً» [15] «هنگامی که صدای اذان گو را شنیدید مانند او تکرار کنید سپس بر من صلوات بفرستید همانا کسی که بر من صلوات بفرست خداوند درود و صلوات بر او می فرستد». و در روایت نبوی دیگری می خوانیم: «ما مِن احدٍ یُسلّم علیّ الا ردّ الله علیَّ روحی حتی ارد علیه السلام» [16] «هیچ کس نیست که بر من سلام کند مگر آنکه خداوند روح من را به من برمی‌گرداند تا جواب سلام او را بدهم». هم چنین در اذن دخول زیارت ها می خوانیم: «و اعلم ان رسولک و خلفائک علیهم السلام احیاءٌ عندک یرزقون، یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردون سلامی» [17] اما از آن جهت که ارواح به بدن خویش تعلق داشته اند. آنجا که جسد هست حضور روح شدیدتر است. و روایات نبوی فوق بر آن دلالت دارند. هم چنین بر اساس دلایل متعدد عقلی و نقلی همه انسان ها پس از رحلت از دنیا، دارای «برزخ» هستند. چنان که در قرآن مجید می خوانیم: « حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ *   لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ  ۚ کَلَّا  ۚ   إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا  ۖ   وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ » [18] « تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد، مى‌گوید: «پروردگارا، مرا بازگردانید، شاید من در آنچه وانهاده‌ام کار نیکى انجام دهم. نه چنین است، این سخنى است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد». اما «حیات برزخی» به معنای واقعی برای همگان معنا پیدا نمی کند. بلکه هم چنان که برخی در دنیا به جهت نداشتن نور ایمان و تاثیر گذار نبودن در هدایت و رشد دیگران؛ مردگان متحرک هستند پس از مرگ نیز برخی گرفتار عذاب برزخی اند و برخی در بی خبری اند تا دوره برزخ آنان سپری گردد و به صحنه قیامت محشور شوند و تنها مومنان و دل پاکان هستند که در دنیا و برزخ دارای «حیات واقعی» هستند. و از حال اهل دنیا باخبرند و با اهل برزخ ارتباط دارند و گفت و گو می کنند. چنان که در قرآن مجید می خوانیم: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون * فرحین بما ءاتهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون» [19] «هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند». هم چنین امام علی (علیه السلام) خطاب به یاران خود در برابر لشکر معاویه فرموده اند: «... فالموتُ فی حیاتکم مقهورین و الحیاةُ فی موتکم قاهرین» [20] « ] بدانید که [ «مرگ» در زندگی توام با شکست شما است و «حیات» و زندگی در «مرگ پیروزمندانه» شماست!!» در نتیجه بر اساس آیات و روایات متعدد همه مردگان دارای برزخ هستند و از سخنان و سلام دادن زندگان و حتی صدای کفش آنها با خبر می شوند. [21] با یان تفاوت که برخی مردگان، تاثیر گزار و تاثیر پذیرند مانند شهدا‌، که در ‌آیات قرآن از آنان به احیاء و زندگان تعبیر شده است. اما برخی مردگان، هیچ گونه تاثیر گذاری و تاثیر پذیری ندارند و علاوه بر اینکه جسم آنها در قبرها بی حرکت است روح آنها نیز در بی خبری است و یا شنوایی مفید ندارد که در قرآن از آنان به «اموات» تعبیر شده است. چنان که به زمین بایر و بی ثمر گفته می شود: « بَلْدَةً مَّیْتًا » [22] و هرگاه حرکت باد ساکن گردد گفته می شود: «مانت الریح» [23] به همین جهت کافران لجاجت پیشه نیز که در برابر سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و انذار و هدایت ایشان هیچ گونه تاثیری نمی پذیرند. به اموات تشبیه شده اند. اگر چه قدرت شنوایی دارد اما گوش شنوا و شنوایی مفید پذیرش ندارند. واقعیت آن است که با دقت در آیات شریفه « إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ   *   وَمَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلَالَتِهِمْ  ۖ   إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ » [24] «البته تو مردگان را شنوا نمى‌گردانى، و این ندا را به کران -چون پشت بگردانند- نمى‌توانى بشنوانى .   و راهبر کوران [و بازگرداننده‌] از گمراهى‌شان نیستى. تو جز کسانى را که به نشانه‌هاى ما ایمان آورده‌اند و مسلمانند، نمى‌توانى بشنوانى». به خوبی آشکار می شود این آیات در مقام بیان لجاجت مشرکان و روگردانی آنها از سخنان پیامبر (ص) است در حقیقت این آیات کوردلی و ناشنوایی باطنی مشرکان و مخالفان پیامبر (ص) را اثبات می کند. در حالی که آنان شنوایی و بینایی ظاهری داشتند. [25] هم چنین با دقت در آیات شریفه: « وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ  ۚ   إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَن یَشَاءُ  ۖ   وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ * إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ » [26] « و زندگان و مردگان یکسان نیستند. خداست که هر که را بخواهد شنوا مى‌گرداند؛ و تو کسانى را که در گورهایند نمى‌توانى شنوا سازى. تو جز هشداردهنده‌اى [بیش‌] نیستى». به خوبی آشکار می شود که مخاطب این آیات مردگان دفن شده در زیر خاک نیستند. بلکه دل مردگان لجاجت پیشه ای هستند که هدایت و اندرز پیامبر (ص) در آنها تاثیر ندارد. زیرا موضوع انذار و تبلیغ رای مردمان زنده است. لذا از نگاه قران تنها کسانی که دارای قلب سلیم هستند و حق پذیر می باشند دارای حیات واقعی خواهند بود اما مشرکان و کافرانی که در تاریکی و بی خبری فرو افتاده اند؛ مردگان متحرکی بیش نیستند [27] چنان که در قرآن مجید می خوانیم: « أَوَمَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا  ۚ   کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ » [28] « آیا کسى که مرده‌ [دل‌] بود و زنده‌اش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، چون کسى است که گویى گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون‌آمدنى نیست؟ این گونه براى کافران آنچه انجام مى‌دادند زینت داده شده است». بر اساس آنچه گفته شد به خوبی نتیجه گرفته می شود: به هر میزان نور ایمان افراد بیشتر باشد از حیات و قدرت بیشتری در دنیا، برزخ و آخرت بهره مند خواهند بود و به همان مقدار تاثیرگذاری آنها در دیگران و کمک آنها به دیگران در هنگام حیات دنیایی، برزخی و قیامتی بیشتر خواهد شد. در این میان مجاهدانی که در راه خدا شهید شده اند، علمای ربانی، پیامبران و امامان (صلوات الله علیهم) بالاترین مقام و بیشترین تاثیرگذاری را در دنیا ، برزخ و آخرت دارند و سزاوار نیست که به آنان مرده گفته شود. چنان که در قرآن مجید می خوانیم: « وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ  ۚ   بَلْ أَحْیَاءٌ وَلکِن لَّا تَشْعُرُونَ » [29] « و کسانى را که در راه خدا کشته مى‌شوند، مرده نخوانید، بلکه زنده‌اند؛ ولى شما نمى‌دانید » از این آیات به خوبی آشکار می شود کسانی که شهدا و اولیای الهی را مرده می پندارند از معارف قرآن و سنت پیامبر(ص) بی بهره اند. البته بدیهی است منظور از حیات پس از مرگ، حیات برزخی می‌باشد که بدون نیاز به جسم مادی می توانند برای اهل دنیا و اهل برزخ تاثیرگذار باشند. پی نوشت ها: [1] . نمل/80. [2] . فاطر/22. [3] . ر.ک. مسند احمد، ج 2، ص 287، صحیح بخاری، ج 5، ص 9. [4] . ر.ک. لسان العرب. [5] . حدید، آیه 17. [6] .  انعام آیه 122. [7] . نمل آیه 80. [8] . ر.ک. النهایه فی غریب الحدیث، ابن اشیر ج 4 ص 369. [9] . ر.ک. مفردات راغب،‌ قاموس قرآن. [10] .  ر.ک. بقره آیه 217 . [11] . ر.ک. تفسیر مجمع البیان، طبرسی ج7، ص 403، جامع البیان ابن حریر طبری ج 21 ص 66. [12] . ر.ک. تفسیر فرطبی، ج 13 ص 231. [13] . ر.ک. صحیح بخاری، ج 2 ص 90. [14] . ر.ک. سنن ابی داوود، ج 1 ص 453، ح 2041 ـ مسند احمد بن جنبل، ج 7 ص 527. [15] . صحیح مسلم، ج2 ص 4. [16] . سنن ابی داود، ج 1 ص 453، ح 2041. [17] . رک: المزار ، ص 251، مفاتیح الجنان ، ص 529. [18] . مومنون/99 و 100. [19] آل عمران / 169 و 170 . [20] . نهج البلاغه خطبه 51. [21] . ر.ک. صحیح بخاری ج 2 ص 92 ، کنزالعمال ج 15 ص 464 ح 42556. [22] . ق، آیه 11. [23] . ر.ک. مجمع البحرین. [24] . نمل/80 و 81. [25] . ر.ک. : تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه. [26] . فاطر/22 و 23. [27] . ر.ک. تفسیر المیزان ذیل آیه شریفه. [28] . انعام/122. [29] . بقره/154. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image