حدیث /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

اين حديث که مي فرمايد: ))لولانا ماعرف الله لولانا ما عبدالله )). مراد ومقصود چیست؟


روايت مورد سوال به صورت هاي مختلف، در کتاب هاي روايي ما آمده است؛ از جمله در توحيد صدوق و اصول کافي از امام صادق به اين صورت آمده است: «... بنا عرف الله وبنا عبد الله نحن الأدلاّء علي الله و لولانا ما عبدالله. و نيز فرموده است... و بعباد تنا عبد الله و لولا نحن ما عبدالله». و نيز امام علي ـ عليه السلام ـ از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روايت کرده است که حضرت فرموده است: ... فبنا عرفوا الله و بنا عبدوا الله و بنا اهتدوا الي سبيل معرفة الله... . براي رسيدن به پاسخ اين پرسش و فهميدن معناي روايات فوق مطالبي لازم است بيان شود: الف: يکي از مهم ترين برکات خداوند که نصيب انسان مي شود، معرفت خداوند است که به مقتضاي کلام پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که: «ماعرفناک حق معرفتک» آن چنان که سزاوار مقام کبريايي حق تعالي است مقدور هيچ کسي نيست نه ملائکه مقرب و نه انبياي مرسل زيرا خدا محيط بر همه چيز است ولي هيچ چيزي ديگري احاطه علمي بر ذات پاکش ندارد: «ان الله احتجب عن العقول کما احتجب عن الابصار وان الملائکة الاعلي يطلبونه کما تطلبونه انتم؛، خدا از عقول پنهان و محجوب است چنان که از چشمان پوشيده است ساکنان ملاء اعلي در جستجوي او هستند همان طوري که شما در جستجوي او هستيد)). و آن چه از شناخت خدا براي بشر مقدور و ممکن است شناخت اسما و صفات حسناي الهي است و همين مقدار هم داراي مراتب فراواني است و همانند کوهي رفيع و بلند مرتبه اي است که معصومين در اوج قله آن و شاگردان شان در دامنه اي اين کوه قرار گرفته اند و هر کس به ميزان توان و بهره مندي خود از مکتب ائمه ـ عليهم السلام ـ مسافتي را به سوي اين قله طي مي کند و در عين حال فاصله او تا اوج قله به اندازه فاصله غير معصوم با معصوم است. يعني درهمان مقدار ممکن از شناخت و معرفت خدا هيچ کسي به پاي معصومين نمي رسد. ب: همان طورکه معرفت کامل مقدور کسي نيست، عبادت تام و جامع حق تعالي که شايسته عظمت او است، نيز ميسور کسي نبوده و از توان بشر خارج است زيرا هر چه عبادت بيشتر و خالص تر باشد شکرگزاري جديد و عبادت مجدد در برابر اين توفيق کمي و کيفي لازم مي شود و اين مقداري از عبادت و پرستش خدا که ممکن و مقدور و تکليف بشر است، داراي مراتب بسياري است. عبادت نردبان ترقي و تکامل انسان بوده و در حقيقت سکوي پرواز او به سوي حق تعالي به حساب مي آيد و هر کسي به اندازه کوشش و کشش خود به مقام عبوديت مطلقه نزديک مي گردد و يا با اين وسيله به مقام «عبوديت» نايل مي شود که البته رسيدن به اين مقام عظمي ميسور همگان نيست زيرا عبوديت و بندگي به معناي وابستگي بي قيد و شرط بنده نسبت به مولا است به گونه که چيزي را از خود ندانسته و فاني في الله شده و با همه وجود مطيع و تسليم او گردد نه دنبال تمايل قلبي خود باشد و نه در مقابل معبود به انديشه خود تکيه کند؛ مسأله عبادت و مقام عبوديت در آن حدي از اهميت است که قرآن غايت خلقت و آفرينش را منحصرا عبادت دانسته است و فرموده است: «و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون؛ من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند». بر اساس اين آيه هر چند هدف آفرينش، عبادت است لکن عبادت هدف متوسط و مياني مي باشد زيرا هدف نهايي آن است که انسان از پل عبادت به مقصد يقين برسد و عصاره ساليان متمادي عبادت را در ظرف يقين گرد آورده، نگه داري کند چون تا انسان به يقين نرسد ممکن است عبادات، اعتقادات، اخلاقيات و همه چيز او در معرض زوال و نابودي قرار گيرد اما وقتي به يقين رسيد آرام و قرار مي گيرد «و اعبد ربک حتي يأتيک اليقين؛ و پروردگارت را عبادت کن تا يقين تو فرا رسد؛ و هرگاه انسان به يقين و صفاي باطن رسيد به هدف نهايي خلقت رسيده است)). با توجه به آنچه در مورد اهميت معرفت و عبادت و عبوديت بيان شد، در مورد معناي روايتي که در سوال به آن اشاره شده احتمالاتي به ذهن مي رسد که بيان مي شود: 1. يک احتمال اين است که معناي «بنا عرف الله» و موارد مشابه آن اين باشد که معصومين ـ عليهم السلام ـ بهتر از هرکسي ديگري خدا را مي شناسند و مرتبه توحيد و خدا شناسي انسان هاي مؤمن فقط با شناخت آنان حاصل مي شود. بر اساس اين احتمال معناي جمله در حديث مورد سوال اين است که عالي ترين مرتبه شناخت ممکن نسبت به خداوند فقط به وسيله معصومين ـ عليهم السلام ـ تحقق يافته است. هر چند مراتب ديگري از شناخت خداوند براي ديگران نيز مقدور و ميسور است. و معناي «بنا عبدالله» و امثال آن اين است که عالي ترين حد ممکن و مقدور «حق پرستش» که مخصوص خداوند مي باشد توسط معصومين ـ عليهم السلام ـ صورت گرفته و مي گيرد زيرا بدون شک آنان کامل ترين بندگان خدايند و آنان هستند که به مقام عبوديت مطلقه که اعلا مراتب کمال و بالاترين مقام انسانيت است رسيده اند و ديگران پاي عبوديت شان لنگ است بنابر اين معناي حديث اين است که عبادت و بندگي واقعي به وسيله معصومين ـ عليهم السلام ـ تحقق يافته است. و جامعه اسلامي روزي به حقيقت عبادت خواهند رسيد که پيرو محض اهل بيت ـ عليهم السلام ـ باشند و عبادت ساير بندگان، عبادت کامل و حقيقي که شايسته خداوند باشد، نيست. 2. احتمال دارد با توجه به حر ف «با ء جاره» در کلمه «بنا عرف، بنا عبد» که معناي سببيت را مي رساند، معناي روايت اين باشد که معصومين ـ عليهم السلام ـ از نظر قول و عمل بهترين معرف و «وسيله» شناخت خداوند و برترين «اسوه» عبوديت و خدا پرستي، براي کساني هستند که درصدد شناخت و پرستش خداوند هستند زيرا نآنان باب الله اند و هر کسي مي خواهد از نظر معارف الهي به عالي ترين معرفت ها که خدا شناسي است برسد و خدايش را بشناسد و با تعاليم آسماني و الهي آشنا شود و يا از نظر عملي به مقاصد عاليه اي نايل شود لازم است به وسيله تمسک به تعليمات معصومين ـ عليهم السلام ـ که در زمينه هاي مختلف اعتقادي، اخلاقي، حقوقي و... به ما رسيده، اين هدفش را دنبال کند چون همان طوري که پيامبر شهر علم است ائمه هدي «در» آن هستند و به فرموده قرآن از در شهر بايد متواضعانه وارد شد و نزد اهل بيت زانوي ادب زد چرا که شاگردي در مکتب آنان معرفت انسان را بالا مي برد زيرا آنان صراط مستقيم و شاه راه استوار معرفت اند: ((انتم الصراط الاقوم)) و نيز آنان راه هدايت و نجات و رسيدن به سر منزل مقصود يعني لقاء الله مي باشند که: ((فکانوا هم السبيل اليک)). و شاهد اين مدعا در بعد فکري و نظري کلمات و خطبه هاي عارفانه و استدلالي و توحيدي آنان به خصوص خطبه هاي نهج البلاغه مولاي متقيان علي ـ عليه السلام ـ است که چگونه خداوند را مستدل و عالمانه و عميقانه معرفي مي کند خدايي که معصومين و علماء دين به تبعيت از سخنان آنان معرفي مي کنند با خدايي که مشبّه و مجسمه و... معرفي مي نمايند قابل قياس نيست. و در بعد عملي و ميدان عمل؛ عبادت ها و مناجات هاي آنان که تاريخ و روايات آن را در سينه خود ضبط کرده است شاهد اين مدعا است که چگونه آنان خالصانه در راه خدا قدم بر مي داشتند به گونه اي که از باب نمونه يک ضربت امام علي ـ عليه السلام ـ که بر سر عمرو بن عبدود فرود آورد به فرموده پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ برتر است از اعمال امتش تا روز قيامت. به بيان استادجوادي آملي :((هر موجودي مظهري از مظاهر خداوند است و بدون شک معصومين مظاهر تامه اسماء و صفات الهي هستند ائمه اطهار صافي ترين آيينه اي هستند که صفات کمال الهي و قدرت خدا ر ا نشان مي دهند زيرا بزرگترين نشانه هاي خداوند مي باشند)). امام علي مي فرمايد منظور از اعراف در آيه وعلي الاعراف رجال يعرفون کل بسيماهم ما هستيم. ((نحن الاعراف الذي لا يعرف الله الا بسبيل معرفتنا، ما کساني هستيم که خداي متعال جز از راه معرفت ما شناخته نمي شود)). و حق معرفت ممکن که در طاقت بشر است جز توسط معصومين ـ عليهم السلام ـ ادا نمي شود زيرا ممکن نيست خداوند جز بر انسان کامل که در هر عصري حامل ولايت مطلقه الهيه است بر کسي ديگري، با تمام شئون خود تجلي نمايد اما بر انسان کامل که مظهر کامل اسماي حسناي الهي است تجلي مي نمايد. به بيان حضرت آيت الله وحيد خراساني :اگر کسي اندک تأملي بکند در مورد روايات صادره از معصومين ـ عليهم السلام ـ که راجع به اصول دين از مبدأ تا معاد و در فقه و حقوق از طهارت تا ديات، و آداب و... وارد شده است مي فهمد که معناي اين جمله در زيارت جامعه کبيره چيست؟ که فرموده است: ((بموالاتکم علّمنا الله معالم ديننا؛ به سبب ولايت شما خداوند آموزه هاي دين ما را به ما آموخت)). و با دقت در آنچه در مورد معرفت و عبادت از آنان رسيده است، ايمان مي آورد که معناي اين کلام که: «بنا عرف الله و بنا عبد الله نحن الأد لاء علي الله لولا نا ما عبدالله» چيست؟ 3. با استمداد از روايات متواتري که شرط قبولي اعمال را ولايت مي داند، مي توان گفت معناي روايت مورد سوال اين است که معرفت و عبادت نافع همان شناخت و عبادتي است که مردم از طريق پذيرش ولايت معصومين، به آن مي رسند و شناخت و عبادتي که با ولايت نباشد در حقيقت نفعي ندارد زيرا بر اساس روايات بسياري، معرفت واقعي امام معصوم هر عصر که مستلزم اطاعت از او مي باشد شرط قبولي اعمال انسان مي باشد يعني شناخت و عبادت نافع همين است و تا اين معرفت و اطاعت نباشد اطاعت و معرفت خدا در حقيقت معرفت به شمار نمي آيد و لذا دردي را دوا نخواهد کرد و به همين دليل مرگ انسان در حالي که امام زمانش را نشناخته و به دنبال آن از او پيروي نکرده باشد مرگ کفر و نفاق خواهد بود. بر اساس اين احتمال معناي جمله مورد سوال اين است که هر کس ما را نشناخته و به دنبال آن عبادت نکرده خدا را نشناخته و اطاعت نکرده است زيرا خداوند اطاعت خود را که عبادت به معناي خاص آن يکي از مصاديق آن است، به اطاعت از رسول و جانشينان او پيوند زده و ارتباط داده است و فرموده است: اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم و چنين کساني لازم الاطاعه بدون شک ائمه هستند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image