ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آیا میتوان فرقه انگليسي بهايي را جزء اديان قرار داد؟


بهائيت فرقهاي از مسلک بابيگري است که در قرن سيزدهم هجري قمري، توسط فردي به نام سيد علي محمد شيرازي به وجود آمد. سيد علي محمد که در سال 1235 يا 1236 هجري قمري در شيراز متولد شده بود ابتدا به قصد تجارت به بوشهر رفت و در آنجا به تجارت پرداخت، امّا بعد از چند سال کار، دست از شغل خود برداشت و بعد از سفري به مکه به عتبات عاليات رفته و جزو شاگردان سيد کاظم رشتي قرار گرفت و بعد از مرگ وي با ادعاي جانشيني وي و بابيت که به معني واسطه وصول به امام زمان بود عدهاي را دور خود جمع کرد، بعد ادعا کرد که خود قائم موعود و امام زمان است و در نهايت ادعاي نبوت نمود. وي که از حمايتهاي گسترده سفارت روس و برخي واليان دست نشانده برخوردار بود توانست فتنه بزرگي به وجود آورده و شورشهاي متعددي از سوي هوادارانش به پا کند ولي با همکاري مردم و دولت و مقاومت علماء، فتنه وي به زودي خوابيد و خود وي در سال 1266 هجري قمري در حالي که 30 سال بيشتر نداشت به جرم کفر و ارتداد از دين اسلام در تبريز به دار آويخته شد. بعد از کشته شدن سيد علي محمد شيرازي شخصي به نام يحيي صبح ازل ادعاي جانشيني وي را کرد و برخي از بابيان را دور خود جمع آورد و برادرش «ميرزا حسين علي بهاء» نيز منصب وکالت او را به عهده داشت. اين دو نيز از حمايتهاي سفارت روس برخوردار بودند و دولت قاجار از ترس روسيه نمي توانست آنان را از بين ببرد ولي بر اثر مخالفتهاي مردم و علماء مجبور شد تا آنان را به بغداد تبعيد کنند در بغداد بين دو برادر يعني يحيي صبح ازل و ميرزا حسين علي بهاء اختلاف افتاد و در نهايت دولت عثماني يحيي و طرفدارانش را به قبرس و حسين علي بهاء را به عکاء تبعيد نمود و اين آغاز پيدايش فرقه بهائيت بود. زيرا حسين علي بهاء که به عکاء تبعيد شده بود توانست هواداران باب را دور خود گرد آورده و سازمان جديدي به آنها بدهد و صبح ازل را که به جزيره قبرس تبعيد شده بود منزوي سازد. ميرزا حسين علي بهاء ابتداء ادعاي جانشيني سيد علي محمد باب را داشت ولي اندکي بعد ادعاي مهدويت کرده و با ادعاي نبوت و الوهيت (خدايي) کار خود را ارتقاء داده خود را همان «من يظهره الله» که باب، وعده آمدنش را داده بود معرفي نمود. اما بعد از تبعيد ميرزا حسين علي به عکاء در منطقه فلسطين که از حوزه نفوذ روسيه بيرون بود اين حمايت کمرنگ شد. به همين دليل عباس افندي با خوش خدمتيهاي خود به امپراطوري بريتانيا و بعدها دولت آمريکا توانست حمايت آنها را جلب کرده و براي گسترش فرقه بهائيت در ميان مسلمانان از اهرم ثروت و قدرت کشورهاي مذکور استفاده کند. بنابراين بايد گفت فرقه بهائيت استمرار فرقه بابيت است که توسط ميرزا حسين علي بهاء تأسيس شد و به وسيله عباس افندي که خود را «عبدالبهاء» ميناميد قوام و استقرار يافت و الان نيز توسط هيئتي مرکزي که اعضاي آن را افرادي آمريکايي و انگليسي تشکيل ميدهند و اصالتاً مسيحي بوده بعدها بهايي شده اند اداره مي شود. بعد ازين اطلاعات اجمالي براي اينکه روشن شود بهائيت يک دين است يا يک فرقه و اگر عنوان دين بر آن اطلاق شود چه مشکلي به وجود مي آورد، لازم است به تعريف دين و فرقه پرداخته شود. تعريف فرقه فرقه در لغت به معناي گروهي از مردم آمده است و در اصطلاح علم کلام به عدهاي از مردم گفته ميشود که به دليل اختلاف در مسائل اعتقادي از پيروان يک دين جدا شده و عقايد و تبيينهاي خاصي از آن دين را انتخاب کنند. تمام اديان داراي فرقههاي متعددي هستند. مثلا از دين اسلام فقههاي اهل حديث، معتزله، ماتريديه، اشاعره زيديه، وهابيه و امثال اينها منشعب شده اند و بر همه آنان عنوان اسلام صدق ميکند. اما عقايدگروه بهائيت به گونه اي است که در زير مجموعه هيچ دين و آييني نمي تواند قرار بگيرد و لذا اين گروه بر اساس علم کلام فرقه نميباشد هرچند اطلاق فرقه بر آن اشکالي به وجود نميآورد و براي شناساندن و بحث از آن چاره اي از اين نوع اطلاقات وجود ندارد. اما اينکه رهبران و پيروان اوليه بهائيت ابتدا مسلمان بودند و در سرزمينهاي اسلامي زندگي مي کردند، دليل بر اين نمي شود بهائيت از فرقه هاي اسلامي يا شيعه باشد، زيرا هر کسي که راه جديد و تازه اي به وجود مي آورد حتما قبل از آن پيرو يکي از اديان بوده و لازمه آن اين نيست که گفته شود راه او انشعاب از دين قبلي او ميباشد مگر اينکه ارکان و اصول دين قبلي اش در انشعاب و راه جديد او حفظ شده باشد. اما بهائيت کمترين شباهتي نه به دين اسلام دارد و نه به هيچ دين ديگري. تعريف دين دين يکي از اصطلاحات به ظاهر ساده است که ارائه تعريفي جامع و مانع از آن محال به نظر ميرسد و «آن قدر تعريف هاي متفاوت و گوناگون از دين عرضه شده است که حتي ارائة فهرست ناقص از آن ميسر نيست». و با بررسي متوني که به تعريف از دين اقدام کرده اند مي توان ده ها تعريف گوناگون پيدا کرد که هر کدام از منظري جداگانه چون منظرهاي اخلاقي، تاريخي، روان شناختي، جامعه شناختي، فلسفي، زيباشناختي و. . . به تعريف دين پرداخته اند. در قرآن کريم نيز دين در معاني متعددي چون جزا و پاداش، اطاعت و بندگي، ملک و سلطنت، شريعت و قانون، ملت، تسليم، اعتقادات و... به کار رفته است. در روايات نيز معاني متعدد و مختلفي براي کلمه «دين» ذکر شده است لکن آن چه مهم است اين است که با توجه به هر يک از معاني مذکور در قرآن و روايات پاسخ به سؤال از دين بودن آيين بهائيت يا دين نبودن آن، فرق ميکند. براساس آيه لکم دينکم ولي دين (کافرون / 6) که خداوند مسلک مشرکان را نيز نوعي دين ميشمارد، آيين بهائيت نيز نوعي دين است مثل دين مشرکين ولي براساس آيه ان الدين عندالله الاسلام... (آل عمران / 19) آيين بهائيت و اديان ديگري که در دنيا وجود دارند، دين نبوده و امري جدا و بيگانه از دين مي باشد. هم چنين اگر تعريفهايي که از سوي متکلمين اسلامي و غربي ارائه شده را مدّنظر قرار دهيم، خواهيم ديد که نتيجه هاي مختلف و حتي مانعة الجمع به دست خواهد آمد. به عنوان مثال برخي از متکلمين گفته اند. دين «عبارت است از قوانين الهي که وضع شده اند تا صاحبان عقل را با اختيار خودشان به خير بالذات نايل سازند». با توجه به اين تعريف نمي توان بهائيت را دين به حساب آورد، زيرا که بررسي تاريخي نشان مي دهد قوانين آن الهي نبوده و از سوي استعمارگران و دست نشانده هاي آنها جعل شده اند و هدف از تأسيس آن تنها ايجاد افتراق و اختلاف در بين مسلمانان بوده است. برخي از غربيها همچون «دورکيم» در تعريف دين گفته اند: «دين دستگاهي از باورها و آداب است در رابطه با مقدساتي که مردم را به صورت گروههاي اجتماعي به يکديگر پيوند مي دهد». اگر ما اين تعريف از دين را قبول کنيم ميتوانيم بگوييم که آيين بهائيت نيز مشمول تعريف دين ميشود، زيرا اين آيين نيز دستگاهي از باورها و آداب است که برخي را به صورت يک گروه اجتماعي به يکديگر پيوند داده است. با توجه به مطالب ياد شده و به دليل وجود تعريف هاي متعدد و فراوان از اصطلاحات «فرقه» و «دين» مي توان نتيجه گرفت که بهائيت تحت کدام يک از اين دو عنوان قرار ميگيرد يا نميگيرد. ولي در عين حال امروزه وظيفه يک مسلمان در تلقياش از آيين بهائيت چيست؟ بايد گفت: آيين بهائيت يک آيين ساختگي است که هر چند به دليل خاستگاه و سابقه تاريخي بنيان گذارانش با مسلمانان ارتباط پيدا مي کند، ولي به دليل ماهيتش چيزي جز يک آيين دست ساز بشري هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکي که در طول تاريخ به وجود آمده اند، نيست و چون طرفداران اين آيين موحّد نيستند با آنان بايد هم چون مشرکين رفتار کرد. و تصور نشود که فرقه بار منفي دارد و دين بار مثبت و لذا بايد به بهائيت عنوان فرقه را داد بلکه دين و فرقه از اين دو جهت خنثي مي باشد و بار مثبت و منفي آن دو از آموزه هاي مندرج درآنها به دست مي آيد. و آنچه که دين را بار مثبت مي دهد و آن را مقدس مي گرداند الهي بودن آن است و لذا دين حق و مقدس در دين اسلام منحصر مي باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image