علم فقه و جامعه‎-فقه پویا-فقه سنتی-فقه و توسعه-فقه و مقتضیات زمان-کارآمدی فقه /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

فقه اسلامی محصور در زمان و مکان است و آن چیزی که الان علمای ما می گویند مربوط به ۱۴۰۰ سال قبل است، یعنی بشر تغییرات زیادی داشته است، نگرش او به خیلی از چیزها عوض شده است، علم پیشرفت زیادی داشته است و ... مثلا گفته شد (بحث بین دوستان) که شاید دلیل غسل برای تمیز بودن بوده است چون در آن زمان حمام یه این شکل نبوده است که مردم الان اکثرا حداقل ۳ روز یک بار به حمام می روند، پس برای اینکه مردم تمیز باشند چون جنب شده چه در خواب و چه با عمل آمیزش برای مردم اتفاق می افتاده است، حداقل یک بار در هفته برای همین دستور غسل داده شده است؟


این سخن که «فقه اسلامی بدلیل اینکه مربوط به 1400 سال پیش است و دیگر قدیمی شده و قابل استفاده و تطبیق با پیشرفت های زمان حاضر نیست» باید به صورت منطقی تحلیل شود.عبارت «فقه قدیمی» در بر دارنده ى دو احتمال است:1. فقیه قدیمی یعنى: مسائل فقهى اى که احکامشان مربوط به همان موضوعات متناسب با نیازها و مقتضیات زمان پیشین است. مثلاً: در فقه از حکم معامله و مضاربه با درهم و دینار بحث مى شود؛ حال آن که اساسا امروزه پولهاى کاغذى، اعتبارى، اسناد، اوراق بهادار و... وارد صحنه ى معاملات اجتماع گشته و به تعبیرى، حقیقت درهم و دینار نیز منسوخ شده است و آن چه امروز به این دو نام معرّفى مى شوند، همان پولهاى پیشین نیز نیستند. از اینرو گفته مى شود: این فقه به موضوع قدیمى (درهم و دینار) پرداخته و از حکم موضوع روز (پولهاى در جریان) سخن نگفته!2. فقه قدیمی یعنى: فقهى که همچنان احکامش ثابت مانده و تغییر عمده اى نکرده. مثلاً: هم اکنون نیز مانند 1400 سال قبل اگر شخصی جنب می شود بایستی به حمام رود و غسل کند در حالی که در زمان های قدیم مردم کم حمام می رفتند لذا به این حکم فقهی مجبور می شدند مرتب حمام بروند ولی در حال حاضر که همه مردم حداقل هفته ای یک بار حمام می روند نیازی به این حکم قدیمی نیست!از اینرو با در نظر گرفتن این احتمالات و معانى متفاوتى که از عبارت «فقه قدیمی» برداشت مى شود. پاسخ مى دهیم:الف) معنا و احتمال دوم، کاملاً باطل است. زیرا آن چه مسلّما حلال است همیشه حلال مى ماند و آن چه بى تردید حرام است همچنان حرام خواهد بود و گذشت زمان و تحوّلات مدرنیته و پدیده ى جهانى سازى و پیشرفت علم در آن تأثیر نخواهد داشت. و اصولاً علم فقه، علمى تجربى نیست تا نتایجش در آزمایشگاههاى مدرن و پیشرفته و با تحول زمان و پیشرفت صنعت دستخوش دگردیسى شود! و پس از مدّتى، کشف تازه نموده و بگوییم چون معادلات علمى تغییر یافت، پس این حکم فقهى تبدیل مى شود. علت جاودانگى احکام فقهى، ابدى بودن ملاکات و مبانى کارشناسانه و روش اجتهاد است. همانند این که: نماز صبح همچنان دو رکعت باقى مى ماند چون «مصلحت همیشگى، حکمى همیشگى دارد».در مورد توجیهی هم که برای غسل آورده اید ؛ باید گفت که اولا، خداوند نسبت به همه مصلحت ها ی یک حکم الهی علم دارد و می توانست به جای دستور به غسل برای جنابت ، دستور دهد که همه انسان ها هفته ای یک مرتبه باید حمام بروند.ثانیا، وقتی که دستور به غسل جنابت داده می شود مسلما جنب بودن در این دستور موضوعیت دارد. یعنی در جنابت یک مانعی مادی یا معنوی برای انسان دارد که به وسیله غسل مرتفع می شود.ثالثا، غسل جنابت از نظر شرعی یک غسل مستحب است که برای خواندن نماز واجب می شود و مفهوم آن این است که جنابت یک مانع معنوی برای صحت نماز است که علم تجربی با تمام پیشرفت های خود در صورتی که به انتهای خود هم برسد و همه مجهولات علم تجربی نزد دانشمندان این علم حل شود قادر به درک مصلحت معنوی و علت مانع بودن جنابت برای صحت نماز نیست. ب) اما در خصوص معنا و احتمال نخستین، اذعان مى داریم که در اثر عواملى تأثیر گذار و باز دارنده، فقهاء بزرگوار شیعه مدتها (حدّاقل یک هزار سال) از موضوعات جارى و متداول جامعه کنار زده شده و حاکمیت ها نیز نه خود در یافتن تکالیف فقهى روز به اینان مراجعه مى کردند، نه اجازه ى طرح موضوعات سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و هنرى را در مطالعات و تحقیقات فقهاء صادر مى کردند! و از سوى دیگر، تحول شگرف زندگى اجتماعى بشر از شهرنشینى (مدنیت) به مدرنیته (تمدن صنعت) و دستاوردهاى فراوانش در ساحت مباحث گوناگون، آنچنان سرعت داشت که فقهاء را مجالى جهت اندیشیدن و تألیف در این مقوله ها را نمى داد. و بدینسان مشاهده مى شود که هم اکنون هزاران بحث روز و مسائل نو پیدای فرا رویمان قرار گرفته اما حکم شرعى آن مشخص نشده. همانند: فقه حقوق کامپیوتر، فقه ارتباطات و ماهواره، فقه مهندس ژنتیک، فقه توسعه و... البته توجه داشته باشید که این«فقدان پاسخ» به معناى «ناتوانى در پاسخ» نیست! زیرا فقه شیعه به برکت پشتوانه ى قوى قرآن و احادیث اهل بیت(ع) و اصول فقه آن، توانایى پاسخ گویى به تمامى مسائل را دارد. هم چنان که در این چند سال اخیر شاهد رویکرد گسترده ى فقیهان به پرسشهاى روز و موضوعات وابسته به زندگى مى باشیم و نمونه اش در هزاران استفتائى است که در کتب «استفتائات» و «مسائل جدید» درج شده؛ و اگر در صدد باشید تا فقط لیستى از فهرست تألیفات فقه پژوهان در مسائل نو پیداى فقهى تهیه نمائید، به اسامى بیش از صدها جلد کتاب، رساله، پایان نامه و جزوه در این مقولات بر مى خورید. و با عنایت به تعریف علم فقه (علم به احکام شرعى) و موضوع آن (مجموعه کارهاى عموم مکلّفین) در مى یابیم: فقهى شایسته است تا مورد توجه محققین صاحب صلاحیت قرار گیرد که پاسخگوى خواسته ها و نیازهاى روز مرّه ى جامعه باشد و به این موضوعات پاسخ تفصیلى دهد: فقه پول و بانکدارى، فقه اقتصاد اسلامى، فقه سیاست داخلى، فقه روابط خارجى، فقه ورزش و تفریحات، فقه گزاره هاى اخلاقى و... (برخى دیگر از موضوعات که در بالا یاد نموده ایم) نمونه های از این موارد است . به هر حال، امروزه در نشریاتى از قبیل: فقه اهل بیت(ع)، فقه و زندگى، قبسات (ویژه نامه ى فلسفه فقه)، نقد و نظر (فلسفه فقه) برخى از این مباحث مورد بررسى قرار مى گیرد و مى توانید مراجعه داشته باشید. امید واریم همواره موفق وپیروز باشید.با این بیان جای این سئوال باقی می ماند که آیا تغییرات و تحولات زمان و اکتشافات علمی در تغییر احکام فقهی تاثیر گذار است یا خیر؟پاسخ اجمالی این پرسش «آری» است لکن نیاز به تفصیل دارددر پاسخ تفصیلی باید عنوان کرد؛ 1 ـ اسلام، دین خاتم است؛ و این مسأله علاوه بر این که مورد اتفاق همه مسلمانان بوده، با قرآن و سنت نیز ثابت شده است.خداوند متعال می فرماید: «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»، انبیاء، آیه 107و «ما کان محمد ابا احدمن رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»، احزاب، آیه40 در روایتی نیز آمده است: «لانّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان ولا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه؛ خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی نفرستاد. پس قرآن تا روز قیامت در هر زمانی جدید و برای هر قومی تازه است»، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130 در روایت دیگری آمده است: «حکم الهی و تکالیف خداوند در حق اولین و آخرین یکسان است؛ مگر این که علت یا پدیده ای پیش آید که باعث دگرگونی حکم شود و نیز همگان نسبت به تغییر حکم، هنگام پیش آمدن حوادث هماننداند و واجبات بر همه یکسان است. از همان ها که پیشینیان سؤال می شوند، آیندگان نیز سؤال می شوند و مورد محاسبه قرار می گیرند (فروع کافی، ج 5، ص 18، کتاب الجهاد، باب 13، حدیث 1و نیز فرمود: «حلال محمدحلال ابدا الی یوم القیامة و حرامه حرام ابدا الی یوم القیامة لایکون غیره ولا یجیی ء غیره ؛اصول کافی، ج 1، ص 58، حدیث 19 ـ بحارالانوار، ج 89، ص 148، باب 1امام خمینی نیز فرمود: «احکام اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازم الاجرا است (امام خمینی، ولایت فقیه، ص 25)2 ـ لوازم خاتمیت اسلام؛ اول: تحریف نشود. یکی از مهمترین علل تجدد نبوت، تحریف ادیان پیشین از سوی پیروان آن بود، به گونه ای که دستیابی به آن دین ناب، از طریق عادی برای انسان غیر ممکن می نمود. دین خاتم باید از ساز و کاری بهره مند باشد که آن را از تحریف حفظ کند.دوم: جاودانی و همگانی باشد. طبق ادله لزوم بعثت، بشر همواره نیازمند هدایت الهی است و انسان در هیچ دوره ای، نیاید محروم از هدایت الهی (دین) باشد. اگر دین الهی ختم شود و آن دین خاتم، مخصوص زمان و یا مکان خود باشد، باعث محرومیت انسان ها و نسل های دیگر، از دین می گردد. این با اصل دلیل لزوم بعثت، منافات دارد. پس دینی می تواند دعوی خاتمیت داشته باشد که همگانی و جاودان باشد.برای آگاهی بیشتر دراین قسمت ر.ک:1 ـ جوادی آملی، شریعت در آیینه معرفت، مرکز نشر اسراء، ص 214 ـ 2272 ـ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 2، صص 113 ـ 1263 ـ جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن وحدیث و عقل، انتشارات مؤسسه سیدالشهداء، چاپ اول، تهران4 ـ مرتضی مطهری، ختم نبوت، صدرا5 ـ مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمانسوم: لازمه جاوانی و همگانی بودن دین خاتم، آن است که در هر دوره ای و با هر زمانه و زمینه ای، بتواند رسالت خود را در هدایت انسان ها انجام دهد و در تأمین نیازهای بشر ـ که او را محتاج به دین کرده است ـ کارا باشد. از آن جا که زندگی انسان، همواره دستخوش تغییر و تحول است، باید ساز و کار مناسبی در دین خاتم موجود باشد که بتواند در شرایط مختلف، قابل اجرا بوده واهداف اصیل خود را تأمین کند. این ساز و کار در واقع رمز جاودانگی دین خاتم و توانایی او در هدایت بشر در هر زمان و مکان است.3 ـ رمز جاودانگی اسلام: خداوند متعال درباره ختم دین خود می فرماید: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشونِ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز کافران از این که به دین شما اختلالی رسانند، طمع بریدند. پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم. بهترین دین را که اسلام است برایتان برگزیدم ».مائده، آیه 3گفتنی است که آن روز، روزی است که کافران از نابودی اسلام مأیوس می شوند؛ یعنی، عنصری در دین تعبیه شد که حافظ دین است و از آن جا که مراد از «الیوم» روز غدیر است، آن عنصر «امامت» می باشد.امامان معصوم(ع) برای محفوظ ماندن اسلام در طول تاریخ حضور خود، سه کار را انجام دادند:اول، در کنار تأیید آیات قرآن، سنت نبوی را عینا نقل کردند و نگذاشتند حوادث شوم پس از رحلت (حدود یک قرن منع کتابت حدیث) سنت نبوی را نابود سازد و با این کار منابع دین را حفظ کردند.برای آگاهی بیشتر ر.ک:1 ـ رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 82 و 5972 ـ علامه مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج 2، ص 443 ـ طبقات ابن سعد، ج 5 ، ص 1404 ـ فتح الباری، ج 1، ص 218دوم: روش فهم قرآن و سنت و روش استنباط احکام اسلام را آموزش دادند که تا ابد و در طول تاریخ، انسان ها بتوانند رأی اسلام در هر زمینه را، از منابع آن استخراج و استنباط کنند. این روش ـ که اجتهاد مصطلح شیعی بر پایه آن بنا شده است ـ راهی است که در صورت پیموده شدن، می تواند رأی اسلام رادر همه زمان ها درباره هر موضوعی از منابع دین به دست آورد.سوم: کسانی را که شایستگی لازم برای به کارگیری این روش دارند، به مردم معرفی کردند. امام عسکری(ع) از امام صادق(ع) نقل می کند: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه؛ هر کس از فقهای امت من که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که غیر فقها از او تقلید کنند.(وسائل الشیعه، المکتبة الاسلامیه، ج 18، ص 95، ابواب صفات القاضی، باب 10، ح 20)نتیجه این که امامان معصوم(ع) در دوران حضور خود، منابع دین و روش استخراج احکام آن و نیز ویژگی های لازم را برای شخصی که می تواند آنها را استخراج کند، آموزش دادند تا دین الهی همواره از تحریف مصون بماند.از طرفی گفتنی است که همه نیازهای انسان متغیر و متحول نیست. همان گونه که جسم انسان ها و نیازهای آن، از صدر اسلام تغییر نکرده و بعدها نیز تغییری نخواهد کرد؛ روان و فطرت انسان و احساسات و تمایلات او نیز تغییر نکرده است. انسان همواره خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، حس نوع دوستی، زیبایی گرایی و... از نیازهای خود شمرده است؛ هر چند که شکل آنها در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت بوده و روابط اجتماعی انسان ها پیچیده و گسترده شده است. پس بخشی از حیات انسان، ثابت و بخش دیگر آن در حال تغییر و تحول است. جاودانگی اسلام برای تأمین نیازهای ثابت انسان، هیچ مشکلی ندارد و مشکل یاد شده فقط تأمین نیازهای متغیر به وسیله دین ثابت است. ساز و کارهایی که دین ثابت، برای این نیازهای متغیر پیش بینی کرده است، قواعد و اصول ثابتی است که در درون خود امکان تطبیق با شرایط مختلف زمانی و مکانی را دارد که در اینجا به بخشی از آنها اشاره می شود.الف ـ در اسلام قواعد کلی و عامی وجود دارد که به مجتهد، این توانایی را می دهد که هرگاه مسأله جدیدی به دلیل تحولات زندگی بشر پدید آمد، بتواند حکم آن مسأله جدید را از آن قواعد کلی و عام استخراج و استنباط کند. یکی از آثار مثبت اجتهاد زنده در مکتب تشیع، تأمین همین نیازهای جدید است.ب ـ موضوع برخی از احکام ثابت، عرفی است؛ یعنی، «عرف» مصداق آن موضوع را تعیین می کند، مثلاً در اسلام احترام به میهمان مستحب است، اما این که چه عملی احترام به میهمان است به وسیله عرف در هر زمان و مکان تعیین می شود. این نکته در همه احکامی که موضوع آنها عرفی می باشد، جاری است. البته این تا زمانی است که با دلیل روشنی، لزوم یا ممنوعیت یک مصداق خاص تعیین نشده باشد.مثال دیگر این گونه احکام، حرمت بازی با آلات قمار است. این که چه ابزاری آلات قمار است به وسیله عرف تعیین می شود. ممکن است یک دوره وسیله ای ابزار قمار باشد و در دوره ای دیگر از دیدگاه عرف، از ابزار قمار به شمار نیاید. آنچه در اسلام حکم ثابت است، همان حرمت بازی با آلات قمار است. اگر زمانی شطرنج از آلات قمار بود و اکنون نیست و لذا در آن زمان حرام بود و اکنون حرام نیست، بدین معنا نمی باشد که حکم آن عوض شده است؛ بلکه از آن رو است که شطرنج مصداق حکم ثابت «جواز بازی با غیر آلات قمار» شده است. ج ـ احکام ثابت اسلام همواره در دنیای مادی با یکدیگر تزاحم دارند و این، ویژگی این دنیا است؛ مثلاً وجوب حفظ سلامتی و وجوب پوشش بدن زن در برابر اجنبی، دو حکم ثابت دین است؛ ولی هنگامی که خانمی بیمار می شود و درمان او، متوقف بر نگاه و لمس پزشک اجنبی باشد؛ این دو حکم با هم تزاحم می کنند و اسلام به عنوان یک قاعده کلی ثابت، به مکلف اجازه داده است که حکم اهم را حفظ کند و حکم دیگر را به دلیل تزاحم با حکم اهم، موقتا ترک نماید.تشخیص حکم اهم از حکم مهم، در مواردی که آثار اجتماعی ندارد، به عهده تک تک مکلفان است؛ زیرا اختلاف آنان در انتخاب اهم، باعث هرج و مرج نمی شود؛ ولی در مواردی که تشخیص اهم اثر اجتماعی دارد، (به گونه ای که اگر تشخیص اهم به عهده آحاد مردم گذاشته شود، جامعه به هرج و مرج کشیده می شود) اسلام تشخیص اهم را به عهده ولی فقیه گذاشته است. ولی فقیه به عنوان حاکم اسلامی، می تواند با تشخیص اهم از مهم در میان احکام ثابت متزاحم، جامعه را اداره کند.د ـ احکام تکلیفی اسلام به دو بخش احکام الزامی (وجوب و حرمت) و احکام غیر الزامی (استحباب، کراهت و اباحه) تقسیم می شود. ولی فقیه اختیار دارد که در حیطه احکام غیر الزامی، بنا بر مصالحی که تشخیص می دهد حکم الزامی صادر کند؛ مثلاً عملی را که حکم ثابت آن در اسلام استحباب، کراهت یا اباحه است، به دلیل مصالحی که شرایط زمانه اقتضا می کند، به طور موقت واجب یا حرام کند.پس حیطه احکام غیر الزامی، فضایی است که شارع تقنین حکم الزامی را در آن در اختیار ولی فقیه قرار داده است و او می تواند نیازهای موقعیتی جامعه را با این نوع از تقنین، تأمین کند. پس تأمین نیازهای ثابت از یک سو و تأمین نیازهای متغیر و متحول از سوی دیگر، قوانین ثابت اسلام است که در درون خود، قابلیت تطبیق در هر زمان و مکانی را به اسلام می دهد و رمز جاودانگی دین خاتم در همین نکته ها نهفته است.ه )عناوین ثانویه در کنار عناوین اولیه:یکی از ابزارهای دیگری که امکان تطابق با زمان ومکان را در احکام اسلامی مهیا می کند وجود عناوین ثانویه در کنار عناوین اولیه است.به عنوان مثال خوردن گوشت مردار به عنوان اولی حرام است لکن اگر شخص در شرائط مکان یا زمان خاص حفظ جان متوقف بر خوردن مردار باشد نه تنها اکل آن جایز بلکه واجب است.و) احکام ومقررات امضائی در کنار احکام تاسیسی:از جمله اموری که سبب گستردگی فقه اسلام شده این است که اسلام بسیاری از قوانین اجتماعی را که در میان عقلا برای حل مشکلات زندگی بر روابط اجتماعی آنها حاکم بوده است را تایید یا ضمن اصلاحاتی به رسمیت شناخته است . در این زمینه می توان به قوانین معاملات و تعاملات اقتصادی اشاره کرد .به این ترتیب تمام قوانین عرفی و عقلایی در این زمینه را می توان با اصلاحاتی در گستره فقه اسلامی قرارداد. از مجموع آنچه گفته شد، می توان دریافت که امامت در مکتب تشیع و اجتهاد زنده و ولایت فقیه در زمان غیبت، تأمین کننده جاودانگی دین خاتم است و این تحلیل و تفسیر آیه «الیوم بئس الذین کفروا من دینکم» می باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image