تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

چرا اگر امام حسين ـ عليه‌السلام ـ قيام نمي‌كرد اسلام از بين مي‌رفت و مردم نماز و روزه خود را مي‌خواندند حج مي‌رفتند و ظاهرشان خوب بود. بعد از قيام امام حسين و مرگ يزيد افراد ستمگر ديگري كه به قدرت رسيدند ائمه ما را به شهادت رساندند پس اوضاع خيلي فرق نكرد؟


همه مردم بويژه حاكمان و افراد با نفوذ جامعه بايد در فكر جامعه و نجات مظلومان باشند، ولي در اثر رفاه‌طلبي و گرايش به فرار از سختي‌ها و علاقه به زندگي دنيوي و لذايذ مادي و سطحي‌نگري وظيفه خطير خود را فراموش كرده و در كژراهه گام بر مي‌داشتند. فرازي از سخنان حضرت در اين مورد: «شما اي گروه حاضر! اي گروهي كه به علم و دانش شهرت داريد و از شما به نيكي ياد مي‌شود و به خيرخواهي و اندرزگويي و به راهنمايي در جامعه معروف شده‌ايد و به خاطر خدا در دل مردم پيدا كرده‌ايد به طوري كه مردم مقتدر از شما بيم دارد و ناتوان به تكريم شما برمي‌خيزد... آيا بر همه اين احترامات و قدرت‌هاي معنوي از اين جهت نايل نگشته‌ايد كه به شما اميد مي‌رود تا به اجراي قانون خدا كمر ببنديد گرچه در مورد بيشتر قوانين خدا كوتاهي كرده‌ايد! بيشتر حقوق الهي را كه به عهده داريد فرو گذاشته‌ايد مثلاً‌ حق ملت را خوار و خفيف كرده‌ايد و حق افراد ناتوان را ضايع كرده‌ايد من از اين بيمناكم كه نكبت خشم خدا بر شما فرود آيد...»[1] و «نيز از آن جهت بر شما بيمناكم كه به چشم خود مي‌بينيد تعهدات در برابر خداوند گسسته و زير پا نهاده شده است، اما نگران نمي‌شويد در حالي كه به خاطر پاره‌اي از تعهدات پدرانتان آشفته مي‌شويد اينك تعهداتي كه در برابر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ انجام گرفته مورد بي‌اعتنايي است.»[2] چنانكه در فرازي از خطبه آمده است، پس از رحلت نبي اكرم انحرافات از سنت و سيره آن حضرت آغاز شد چون به وصيت حضرت درباره جانشيني عمل نشد. ديگر سنن و روش آن حضرت نيز متروك مي‌شد[3] اما برخي از صحابه در بين امت اسلام بودند كه خودشان را پايبند عمل به گفتار و روش‌هاي پيامبر مي‌دانستند. برخي از خلفا نه تنها به سنت پيامبر اعتنا نكردند بلكه خودشان بدعت‌هاي زيادي در تاريخ بوجود آوردند كه هنوز نيز آثار و پيامدهاي منفي آن در جوامع اسلامي ديده مي‌شود، وقتي اطاعت و فرمانبرداري از رهبر الهي در جامعه از بين رفت و هر كس براي خودش، خودسرانه اقدام نمود، آن جامعه به هرج و مرج كشيده شده و اهداف و ارزش‌ها در آن از دست خواهد رفت. معاويه كه توسط خلفا در شام به قدرت رسيد[4] و از حكومت علوي تمرد نمود، در دوره خلافت عثمان مفاسد اجتماعي در بين صحابه و جامعه اسلامي به علت گرايش شديد به اشرافيگري و برخورداري از زندگي تجملاتي گسترش‌يافته بود و خواص به فساد كشيده شده و ارزش‌ها را فراموش كرده بودند. با اين روند امام قيام خونين خويش را در چنين جامعه‌اي ضروري مي‌دانست كه در خطبه آن حضرت علل قيام مشخص شده و حضرت بارها تكرار نموده كه من براي اصلاح در دين جدم كه از سوي بني‌اميه منحرف شده و اخلاق مردم را نيز به فساد كشيده است قيام مي‌كنم. هر حادثه‌اي كه رخ مي‌دهد درباره آن بايد به دو نكته توجه داشت: 1. علت پيدايش و بوجود آمدن آن ـ مثلاً علل پيدايش انقلاب‌ها. 2. پي‌آمد و نتايج آثار حوادث اجتماعي، بلكه تمام حوادث چون در جهان هستي هيچ چيزي بوجود نمي‌آيد مگر اينكه داراي علل و نتايج بوده باشد. درباره انقلاب امام حسين ـ عليه‌السلام ـ به علل آن با استناد به سخنان گهربار آن حضرت اشاره مختصر شد. پس از اين مرحله بايد به پيامد و آثار بوجود آمده از اين قيام توجه كنيم. در ابتدا لازم است كه متذكر شويم كه دين اسلام تنها در انجام فرائضي چون نماز و حج و روزه خلاصه نمي‌شود و كسي كه مسلماني را منحصر در اين فرائض بداند از نگرش روايات اسلامي و پيشوايان ديني نمي‌تواند ادعاي مسلماني كند، مسلماني يعني عمل به محتواي كامل دين، نماز و روزه‌اي كه نتواند در انسان تحول دروني و غيرت ديني و شجاعت ايجاد كند نه به درد دنيا مي خورد و نه به درد آخرت اسوه و الگوي ما در اسلام واقعي و ايمان واقعي پيامبر اكرم و اميرمؤمنان و ساير ائمه هستند، مگر پيامبر اكرم فقط نماز مي‌خواند و روزه مي‌گرفت و حج به جاي آورد، در سيره آن حضرت[5] اسلام منحصر در اعمال خشك و بي روح نيست و نمازي كه اسلام از مؤمن مي‌خواهد نماز واقعي است و آن نماز براساس قران اين نماز است: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[6] نماز بايد انسان را از ارتكاب تمام بدي‌ها و منكرات باز دارد و اگر كسي مدعي نماز خواندن است و پس از نماز مرتكب جرم و معاصي و انواع گناهان مي‎شود در حقيقت نماز نخوانده است، نماز و حج كه زندگي انسان و رفتار انسان را تحت تأثير قرار ندهد، اعمال ظاهري است، خوارج مگر نماز نمي‌خواندند كه علي(ع) آنها را از دم تيغ عدالت گذراند،[7] منافقين زمان پيامبر كه قرآن درباره آنها در سوره منافقين سخن گفته در نماز جماعت پيامبر حاضر مي‌شدند اما نماز آنها نتيجه كاربردي نداشت لذا قرآن به صراحت آنها را طرد مي‌كند.[8] نتايج و پيامدها و آثار مستمر قيام امام حسين ـ عليه‌السلام ـ 1. رسوا نمودن حكومتگران و روشنگري مردم و شناساندن چهرة واقعي بني‌اميه كه حكومت آنها از اول نامشروع و مخالف سيره پيامبر بود، چنانكه برخي از مورخان نوشته‌اند كه پس از نهضت عاشورا عموم مردم يزيد را مورد لعن و ناسزا قرار دادند و به او عيب گرفته و از او روي گرداندند.[9] بنابراين مشروعيت مردمي حكومت بني‌اميه نيز به زير سؤال رفت لذا يزيد پس از وقوف از خطر اين مسئله عبيدالله را محكوم به انجام اين عمل نموده و او را سرزنش كرد.[10] 2. احياء و زنده نمودن برخي از ارزش‌ها مانند قيام و شهادت در مقابل حكومت جائران و مستكبران. مردم حجاز در دوره خفقان و سياه معاويه و عمال او هرگز تصور غلبه بر اين جوّ و فضاي سياسي حاكم را نداشتند و از ترس و هراس هرگز در فكر قيام بر عليه اين دستگاه را نداشتند بطوري كه او به راحتي خلافت را تبديل به سلطنت موروثي نمود و به زور براي فرزند فاسقش بيعت گرفت. امام با قيام خود ارزش شهادت را احياء كرد و شجاعت قيام و مبارزه و آزادگي را به مردم معاصر خود و نسل‌هاي بعدي درس داد و آموخت،[11] امام معيار ارزش‌ها را مطرح نمود و به جامعه حيات داد. 3. قيام عاشورا بهترين الگو براي آزادگان جهان شد كه پس از اين نهضت تمام حكومت‌هاي ستمكار شكننده شد. با اينكه سركوب و قتل در رأس كار بني‌اميه و بني‌عباس بود ولي مردم از مرگ بيم نداشتند و قيام مي‌نمودند كه پس از قيام امام حسين قيام توابين، و قيام مختار و قيام‌هاي ديگر در نواحي مختلف جامعه اسلامي كه از عناصر و شخصيت‌هاي برجسته‌اي كه از صحابه بزرگ بودند رهبري اين قيامت‌ها را عهده‌دار بودند مانند سليمان بن صرد و...[12] عبدالله عفيف ازدي بدون هيچ ترسي بر يزيد اعتراض و و از او اظهار تنفر نمود.[13] تمام قيام‌هاي سرزمين‌هاي اسلامي پس از نهضت عاشورا به گونه‌اي از اين نهضت الگو گرفتند و به ارزش‌هاي مكتب عاشورا پايبند بودند، نمونه ملموس و محسوس آن قيام امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي است كه در جريان آن قرار داريد و مي‌دانيد كه شهداي جنگ تحميلي با استناد به كدام مكتب ازجان خويش در راه دفاع از استقلال و هويت ايران اسلامي گذشتند و در پانزده خرداد 42 مردم با استناد به چه ارزش‌هايي در مقابل رژيم طاغوت در برابر گلوله‌هاي آتشين جانفشاني كردند. 4. امام حسين(ع) با نهضت سرخ خويش اسلام اصيل محمدي ـ صلي الله عليه و آله ـ را با اسلام اموي، از هم جدا كرد و تا هستي برقرار است حق و باطل را از هم تمايز نمود. بني‌اميه بنام اسلام و به عنوان جانشين پيامبر بدعت‌هاي فراواني در تاريخ اسلام بوجود آوردند، آنها در حال مستي بر مردم امامت مي‌نمودند معاويه بقدري از نام اسلام به سود خود بهره برده و مردم شام را اغفال نموده بود كه روز چهارشنبه بر مردم نماز جمعه خواند و مردم نيز بدون كوچكترين اعتراضي بر او اقتدا كردند.[14] بني‌اميه با اين اعمال و رفتار خود اسلام را كاملاً وارونه نمودند اگر قيام امام حسين ـ عليه‌السلام ـ نبود امروز اسلام واقعي از اسلام اموي متمايز نبود ـ آنها مردم شام را چنان فريفته بودند كه گمان مي‌كردند پيامبر خويشاني غير از آنها ندارد.[15] 5. اگر قيام امام حسين ـ عليه‌السلام ـ نبود امامت بكلي فراموش مي‌شد. پس از قيام آن حضرت بود كه مردم فهميدند چيزي كه پس از پيامبر به عنوان جانشيني آن حضرت (خلافت) مطرح شده غير واقعي است و عليه عترت پيامبر كه استمرار خط نبوت است بوجود آمده و بايد با آن مبارزه كرد و راه درست اسلام را بايد ازخاندان پيامبر گرفت كه توسط بني‌اميه قتل عام شدند. امام حسين(ع) قرآن و معارف آنرا زنده نگه داشت و آنچه در قرآن بعنوان امر به معروف مطرح بود «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»[16] به تمام انسان‌ها فهماند. او اعلام كرد خداوند در فراروي انسان دو راه قرار داده كه يكي راه هدايت و ديگري ضلالت است، و خاندان بني‌اميه و آنانكه قبل از آنها خود را جانشين پيامبر معرفي نمودند و اسباب به قدرت رسيدن معاويه را فراهم نمودند غاصب‌اند. خلاصه آنكه امام حسين ـ عليه‌السلام ـ با خون خويش راه راستين اسلام را مشخص نمود و بر تمام فرقه‌هاي ساخته و پرداخته امويان و امثال آن خط بطلان كشيد. تمام ائمه بعد از امام حسين همين رسالت و وظيفه را استمرار داده و در اين راه شهيد شدند، و هر يك در دوره خود وظايف خويش را انجام دادند. شهادت آنها را نبايد به عنوان محروميت از ارزش‌هاي اسلامي تلقي كرد، بلكه هر يك از آنها براساس امامت و عهدي كه با خداوند داشتند در زمان خود به نوعي از مكتب حسيني پاسداري نموده‌اند. امام زين‌العابدين با دعاها و گريه‌هاي جانسوز و تربيت شاگردان و امام باقر با ترويج علوم الهي و ايجاد مباني غني براي فرهنگ شيعه و امام صادق نيز با توجه به تشابه زماني اين دو بزرگوار همين انديشه را استوار نموده و استمرار داد. امام كاظم ـ عليه‌السلام ـ باتوجه به شرايط زمانش كه بني‌عباس حكومت را گرفته و آغاز به سركوب علويان مي‌نمودند از ابعاد مختلف به انجام رسالت الهي خويش پرداخت. امام، رضا ـ عليه‌السلام ـ با مناظراتي كه در پرتو قبول اجباري ولايتعهدي، خدمت بسيار اساسي به فرهنگ شيعه و اسلام راستين نمود چون تمام فرقه‌هاي اسلامي و غيراسلامي به محوريت علمي اهل‌بيت اذعان نمودند.[17] امام جواد ـ عليه‌السلام ـ با توجه به شرايط عصر خويش كه مناظرات علمي با توجه به روشي كه در زمان پدر بزرگوارش زمينه‌سازي شده بود با بزرگترين علماي اهل‌سنت «ابن اكثم» مناظره فقهي و علمي نمود (در حاليكه كمتر از ده سال از عمر شريفش سپري نشده بود) و قوي‌ترين حريف و دشمن اسلام را در حضور بسياري از فقهاي فرقه‌هاي مختلف رسوا نمود. بدين ترتيب امامان بعد از او حضرت هادي و عسگري خط سرخ حسين بن علي ـ عليهم‌السلام ـ را به دوره غيبت كبري منتقل نمودند. بنابراين فرق است بين حجّي كه امام سجاد انجام داده و نمازي كه آن حضرت و پيروانش مي‌خواندند با حج و نمازي كه خلفاي اموي با مستي و غرور و فريب و ريا به مردم مي‌آموختند، در اسلام منظور از عبادت حيات دادن به انسان است، وگرنه نماز خشك و تهي از درون به ورزش و نرمش بيشتر شباهت دارد تا يك عبادت و حج تهي از احياي معارف و بيزاري از بت‌هاي زمانه بسيار نامفهوم و پوچ و عملي مضحك است كه انسان از خانة خويش حركت كند و در سرزمين حاضر شود و كارهاي ساده و ظاهري انجام بدهد، بنابراين حجي كه امام حسين ـ عليه‌السلام ـ ناتمام گذاشت و ادامه آنرا در كربلا استمرار بخشيد حج اسلام اصيل است و حجي كه ديگران انجام مي‌دادند حجي بي‌خاصيت و عاري از حيات معقول است.[18] معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. حماسه حسيني، در 3 جلد، از شهيد مطهري. 2. قيام عاشورا از مرحوم آيتي. 3. قيام امام حسين ازدكتر سيد جعفر شهيدي. 4. سيرة پيشوايان، آقاي پيشوايي.--------------------------------------------------------------------------------[1] . طبرسي. مجمع البيان، ص 162. [2] . همان، ص 162. [3] . اميني، پيشين، ص 9ـ196. [4] . مسعودي، مروج‌الذهب، بيروت، دارالمعرفة، ص 41. [5] . ر.ك: ابن هشام، سيرة النبويه، بيروت، دارالكتب العربي، چاپ ششم، 1418، ج2، ص133، ورود به مدينه و تأسيس حكومت. [6] . عنكبوت/45. [7] . ر.ك: نهج‌البلاغه، خطبه 92. [8] . ر.ك: آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، دانشگاه، چاپ چهارم، ص 262. [9] . سبط ابن جوزي، تذكرة الخواص، نجف، منشورات مكتبه الحيدريه، 1383ق، ص 263. [10] . ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، ج 4، ص 87 و طبري، تاريخ، بيروت، دارالقاموس الحديث، ج 6، ص 266، و ابن جوزي، پيشين، ص5ـ261. [11] . مطهري، حماسه حسيني، تهران، صدرا، چاپ چهل و دوم، ج1، ص300 و 358. [12] . يعقوبي. تاريخ، تهران، علمي فرهنگي، چاپ هفتم، 74، ج 2، ص 199. [13] . طبري، پيشين، ج 6، ص 263. [14] . علي بن الحسين مسعودي، مروج‌الذهب، پيشين، ص 41، (ر.ك: ترجمه پاينده، ص 36). [15] . همان، ص 37. [16] . آل‌عمران/104. [17] . ر.ك: صفريان، رسول، تاريخ تشيع و مدرسي، محمدتقي، امامان شيعه و جنبش‎هاي مكتبي، مشهد، آستان قدس، چاپ دوم، 1369، ص 25ـ45ـ353. [18] . ر.ك: به مجموعه پيام‌هايي كه رهبر كبير انقلاب امام خميني(ره) به كنگره سالانه حج صادر فرموده‌اند، فرياد برائت، چاپ 1407، مرداد 66، و به پيام‌هاي رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اي همه ساله صادر مي‌فرمايند. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image