تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
نظام جمهورى اسلامى ایران نظامى مبتنى بر اندیشههاى شیعى است که از مهمترین مؤلفههاى آن توجه به جایگاه ولایت به عنوان مبناى مشروعیت حکومت است . این امر در زمان غیبت بر عهده فقهاى عادل گذاشته شده که از آن با نام ولایتفقیه یاد مىشود . این نظریه سیاسى هم از نظر فکرى و هم از نظر عینى اثرات قابل توجهى در جمهورى اسلامى ایران داشته است که از نمونههاى آن مهار فتنه پس از انتخابات ریاست جمهورى سال گذشته بود . بررسى ابعاد این ماجرا و نیز استراتژىهاى مهار آن یکى از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامى است که به اعتراف دوست و دشمن کارآمدى نظام ولایتفقیه را اثبات مىکند . در تبیین این امر باید گفت انقلاب اسلامى ایران با تکیه بر سه اصل اسلام ، رهبرى و مردم بر پا شده است و تداوم این سه اصل ، باعث مىشود هیچ قدرتى نتواند به این نظام ضربه بزند . این سه اصل نوعى همپوشانى نسبت به همدیگر در رسیدن به اهداف دارند . یعنى به طور مثال مردم در عمکردهاى خود باعث تقویت جایگاه اسلام و به تبع آن ولایتفقیه شده ، قوانین اسلامى و نیز عملکرد رهبرى نیز باعث حفظ جایگاه مردم در مسائل و جلوگیرى از ظلم و اجحاف به ایشان خواهد شد . در مورد حوادث پس از انتخابات که در تعبیرات فراوانى از مصادیق فتنه دانسته شده است ، نکته قابل ذکر اینکه ، در هر کشور و نظامى موضوعى وجود دارد به نام فصلالخطاب . یعنى نهاد یا کسى که سخن نهایى را در مسائل بیان کرده همگان به آن تسلیم باشند . به این صورت که در هنگام بروز چالش به سمت فصل الخطاب بروند اگر چه آن فصل الخطاب مطابق میل تمامى افراد نیز سخن نگوید . این مسئله در بسیارى از کشورها مورد توجه است . براى مثال در ایالات متحده پس از رسوایى اخلاقى بیل کلینتون ، و مسائلى که در این باره پیش آمد ، دادستان عالى این کشور اعلام کرد که دیگر بحث در مورد این مسئله ممنوع مىباشد . این نظر مورد رعایت تمامى احزاب و افراد در این کشور قرار گرفت . حال کشورى به مانند ایران که مبتنى بر اخلاق و دیانت اداره مىشود ، این فصلالخطاب نه به یک فرد بلکه به نهادى تعلق گرفته که با رعایت موازین شرع و قانون سخن مىگوید . در تبیین اقدامات و عملکرد رهبرى در مسائل پس از انتخابات که دغدغه ذهنى شما نیز بوده است ، ابتدا باید کلیت فضایى که پس از انتخابات دهم ریاستجمهورى شکل گرفت را تبیین ، سپس به تحلیل استراتژىهاى مهار آن پرداخت . گروههاى مختلفى در مسائل رخ داده پس از انتخابات دخیل بوده هرکدام به نوبه خود عملکردهاى متفاوتى داشتند ، هم عملکردهاى منفى در تشدید و هم مثبت در مهار . نقش ولىفقیه در این باره هماهنگى هر چه بهتر میان گروههاى موثر در مهار و جلوگیرى از عملکردهاى ناصواب در تشدید بوده است . نکته دیگرى که در این زمینه قابل ذکر است اینکه یک نظام سیاسى را نمىتوان تنها با موعظه اداره کرد و مردم هم نباید توقع داشته باشند رهبر تنها به موعظه بسنده کند . رهبر در یک نظام سیاسى ، باید نسبت به مسائلى که در جامعه رخ مىدهد حساس باشد به خصوص در مسائلى که کلیت نظام را با چالش مواجه مىکند . حتى در برخى موارد با قاطعیت عمل نماید . بعضى گمان مىکنند چون رهبر یک روحانى است تنها باید موعظه کند . معناى ولى امر یعنى فرمانده ، که در موارد لازم دستور داده و اجرا را از تمامى ارکان جامعه بخواهد . از این جهت است که مىبینیم رهبرى معظم که به حق بهترین فرد براى رهبرى این انقلاب پس از دوران حیات امام بودند ، زیرا به مانند امام خمینى ( ره ) در برابر فشارهاى دشمنان اسلام و انقلاب با صلابت ایستادند ، در مواقع حساس یک قدم به عقب برنداشتهاند ، پس از مسائل به وجود آمده ، ابتدا طرفین را به منطق و قانون دعوت نموده با صدور فرمانهاى مختلف به نهادها و افراد ، به صورت منطقى و قانونى سعى در حل و فصل مسئله داشتند . پس از آن که مشاهده شد ، ابزار منطق براى برخى از افراد مغرض جوابگو نیست ، دست به روشنگرى عموم مردم زدند . که روشى بسیار مؤثر در ریزش برخى اطرافیان ناآگاه جریان فتنه بود . در کنار همه این مسائل روشهاى برخورد قانونى با سران و مغرضان فتنه اجرا شد که از طریق محاکمه قانونى مورد پیگیرى قرار گرفت . در همه این موارد رهبرى معظم با تدابیر خود آتشى را که به دنبال بود در خرمن انقلاب شعله اندازد مهارکرده یکى از حساسترین چالشهاى نظام طى سى سال گذشته را به فرصتى براى بالارفتن فضاى فکرى و فرهنگى نظام تبدیل نمودند . اما اگر بخواهیم نقش رهبرى را تحلیل بکنیم ، باید بگوییم که اساساً توانمندى هر مدیرى در مواقع بحرانى خودش را نشان مىدهد . اینکه مدیران چگونه بحرانها را مدیریت مىکنند و با کمترین هزینهها جامعه را از مشکلات بزرگ مىرهانند ، مسئلهاى بسیار مهم است . این اتفاقات هم محدود به کشور ما نیست ، بلکه در هر کشورى ممکن است چنین اتفاقاتى رخ دهد . اتفاقاً در کشورهایى که مردمسالارى بیشترى وجود دارد ، زمینه چنین اتفاقاتى بیشتر خواهد بود . لذا چگونگى مدیریت این حوادث بسیار مهم است و خودش یک شاخص اساسى است . در تبیین این امر مىتوان عملکرد رهبرى را در مسائل اخیر در سه مقطع بررسى نمود . مقام معظم رهبرى قبل از انتخابات ، در حین و بعد از انتخابات چه تدابیرى اتخاذ کردهاند و این تدابیر آیا مىتوانسته در وضعیت بهترى هم باشد یا نه ؟ به صورت کلى ، رفتار رهبر انقلاب در قبل ، حین و بعد از انتخابات یک رفتار مدبرانه ، اخلاقى ، مبتنى بر قانون و در جهت مصالح و تعالى کشور بوده است . 1. قبل از انتخابات در این مقطع رهبرى به مانند برگزارى تمامى انتخابات گذشته که دستگاههایى در کشور اعم از مجریان و ناظران مسئول آن هستند ، ضمن تاکید بر مشارکت حد اکثرى و پرهیز از شایعات دشمنان مبنى بر وقوع تقلب ، هیچگونه جانبدارى و موضعگیرى صریحى نیز نسبت به کاندیداها نداشتند . تنها برخى رهنمودها را براى مسائل بیان مىنمودند . در این باره مىتوان به پیام رهبرى به بعضى از کاندیداها اشاره کرد که از ایشان خواسته بودند ، که اسمى را قبل از اینکه مسئلهاى ثابت شود نبرند و این نشان مىدهد که رهبرى در پیشگیرى از حوادثى اقدام کردند که احساس مىکردند امکان دارد اتفاق بیفتد . رهبرى در این برهه ، ضمن اینکه بنا به یک وظیفهى الهى مردم را به شرکت حداکثرى در این انتخابات تشویق کردند . تدابیرى را هم انجام دادند که تمام جناحهاى سیاسى بتوانند در این انتخابات شرکت کنند تا میزان مشارکت افزایش پیدا کند و درواقع آن اقتدار سیاسى نظام بتواند خودش را نشان بدهد . در عین حال شاخصهایى را هم مشخص کردند که به شخص خاصى متوجه نبود ، بلکه مىشد در بین کاندیداها با نسبتهاى مختلف براى آن مصادیق پیدا کرد . مدعى این امر این است که بعضى روزنامهها که طرفدار جناحهاى مختلف بودند ، هرکدام آن شاخصهاى مد نظر رهبرى را با کاندیداى خودشان تطبیق مىدادند . لذا به طور کلى مىتوان گفت که قبل از انتخابات ، رهبرى تمام تلاش و تدبیر خودشان را به کار بردند که جامعه به دور از تشنج و درگیرى بتواند در یک رقابت پرشور وارد انتخابات شود . 2. در طول انتخابات هم رهبر انقلاب از هرگونه اظهار نظرى که توازن انتخاباتى را به نفع یکى از کاندیداها تغییر بدهد خوددارى کردند . ایشان همچون برنامه انتخابات گذشته در اولین ساعات حضور پیدا کرده و ضمن انتخاب کاندیداى مورد نظرشان ، همگان را به شرکت در انتخابات و حفظ آرامش و اتحاد دعوت نمودند . این روش هر ساله ایشان نوعى ایجاد آرامش در جامعه است که توجه به آن مىتواند باعث برگزارى یک انتخابات پرشور و سالم شود . 3. اما بعد از انتخابات موقعیتى شکل گرفت که خارج از ادارهى نهادهاى جمهورى اسلامى بود . در آن موقعیت باز رهبرى بهترین و اثرگذارترین تدابیر را به کار بردند . آن فتنهاى را که همه فکر مىکردند که تا ماهها ممکن است رشد کند و جامعه را به سوى مسائل غیرقابل پیشبینى ببرد ، با تدابیر رهبرى و البته با اتکاء به خداوند و آموزههاى اسلامى و نیز حمایت تودههاى مردم ، یعنى تشکیل سه اصل اسلام رهبرى و مردم ، با حداقل هزینه آرام شد . درواقع بردبارى مقتدرانهى رهبرى ، آن اخلاق الهى و انصاف ، قانونمدارى و حقمدارى واقعبینانهى ایشان و مهمتر از همه سطح بصیرت عموم مردم ، توانست کسانى را هم که دچار غفلت یا حتى تردید شدند ، بهتدریج هوشیار کند . رهبرى با تبیین و ارائهى تحلیل ، با گذر زمان و حوادثى که بعداً اتفاق افتاد ، زمینه را فراهم کردند تا حتى برخى از کسانى که دچار لغزش شده بودند ، خودشان متوجه و متنبه شوند . با وجود اینکه در فضاى منفى بعد از انتخابات ، قدرتطلبى بعضى جناحها ، بىانصافىها ، تهمتها ، خودخواهىها و کینهورزىها نسبت به رهبرى و نظام و انقلاب موج مىزد ، ما مىبینیم که خوشبختانه ایشان با مدیریت بسیار عالى و خویشتندارى ، بدون شتابزدگى ، با آن اعتماد قلبى که نسبت به توان و همراهى مردم داشتند و با توکل به خداوند متعال توانستند بسیار مدبرانه جامعه را از این مسیر عبور بدهند . به نظر مىرسد خود این جریانهاى یک سال گذشته که به تعبیر مقام معظم رهبرى امتحان بزرگ بود براى همهى اقشار جامعه ، براى شخص رهبرى هم یک امتحان الهى بزرگتر بود که ایشان بسیار سربلند و سرافراز از آن بیرون آمدند . امروز هیچ کس نمىتواند بگوید که رهبرى بهخاطر رفاقت یا نسبتهاى خاصى که با برخى اشخاص داشتند ، از آنها حمایتهاى خاصى کردند . هیچ کس نمىتواند بگوید که رهبرى در این جریانها از یک جناح خاص جانبدارى غیر قانونى کردند . هیچ کس نمىتواند بگوید که رهبرى راه را براى تبیین و اعتراض منطقى معترضان بستند ، چرا که در همان چند روز اول حاضر شدند که بنشینند و با نمایندگان کاندیداها بهطور صریح صحبت کنند و مسائلشان را مطرح کنند . رهبرى از لحاظ قانونى شاید چنین وظیفه و تکلیفى نداشتند . ولى براى رهبرى انجام تکلیف الهى ، حفظ کشور و نظام و انقلاب و پیشبرد جریان امور در جهت مصالح کشور بر همه چیز اولویت داشته و دارد . به طور کلى در قضایاى یک سال اخیر رهبرى نظام در مقام این نبود که اقتدار حکومتى خویش را به رخ معترضان بکشد ، بلکه بهعکس ، دائماً معترضان را هم به عنوان بخشى از مردم و به عنوان کسانى تلقى مىکردند که به هر حال اگر حرف قانونى دارند ، باید شنیده شود . به نظر مىرسد که خود همین برخورد ، قضایا را براى خیلى از افراد روشن کرده است . به همین جهت موجب شد که آن پشتیبانى اجتماعى که بعضىها توانسته بودند با یک نوع اغواگرى و فریب براى خودشان به دست بیاورند ، بهشدت تضعیف شد و جریان فتنه دچار ریزش شدیدى شود . بهگونهاى که امروز وقتى آنها حرفى مىزنند و اقدامى انجام مىدهند ، اساساً در جامعه هیچ گوشى به سمت آن برنمىگردد و هیچ چشمى به آنان نگاه نمىکند . بنابراین خودبهخود مىشود گفت که آنها در حاشیه قرار گرفتهاند . البته این به آن معنى نیست که ما آن لایههاى عمیق این فتنه را نادیده بگیریم و از طراحىهاى دشمن غافل باشیم ، ولى به نظر مىرسد آنچه را که تا امروز پشت سر گذاشتهایم ، بهترین وضعیتى بوده و این خودش یکى از نمادهاى توانمندى و کارآمدى رهبرى ولایى است .
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.