عقاید / خداشناسی / صفات خدا / عدالت / اصول دين /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا از ميان تمام صفات خدا، عدالت يكى از اصول دين شناخته شده است؟


همه ي مسلمانان در سه اصل توحيد، معاد و نبوت با هم اتفاق نظر دارند ولي در مساله ي عدل و امامت بين مذهب شيعه اثني عشري و ساير فرق اسلامي (غير از معتزله كه در مسئله عدل با شيعه متفق است) اختلاف وجود دارد.عدل اگر چه از صفات خداوند است و در اصطلاح علم عقايد لفظ توحيد شامل عدل و ديگر صفات خداوند مي شود ولي از آنجا كه مسئله عدل از مسائل مهمي است كه سبب جدايي اشاعره و عدليه (شيعه اماميه و معتزله كه قايل به عدل الهي هستند) شده است، و آثار زيادي بر آن بار مي شود، عدل را به طور جداگانه، بحث كرده و جزء اصول عقايد آورده اند. مذاهب اصلي كلامي جهان اسلام به سه دسته ي اشاعره، معتزله و شيعه تقسيم مي شوند. معتزله و شيعه را چون قايل به عدل الهي هستند «عدليه» مي خوانند.(1)معناي عدلاعتقاد به عدل از شعب اعتقاد به حسن و قبح عقلي است.(2) عدليه معتقدند كه افعال صرف نظر از انتساب تكويني و تشريعي آنها به خداي متعال متصف به حسن و قبح است. و عقل انسان تا حدودي مي تواند جهت حسن و قبح افعال را درك كند. يعني خداوند كار قبيح انجام نمي دهد، اين بدان معنا نيست كه (العياذ بالله) به خدا فرمان دهد و امر و نهي كند، بلكه به اين معنا است كه صدور كار قبيح از خداوند متعال محال است. البته نظرات معتزله در اين ميان داراي ضعف هايي است كه در جاي خود بايد بررسي شود «ولي عقيده شيعه با تبعيت از معصومين همين است».(3) با اين توضيح عدل از صفات ثبوتيه كماليه خداوند است،(4) يعني خداوند ظلم نمي كند و فعل قبيح و مخالف عقل سليم انجام نمي دهد.(5) عدليه با قاعده حسن و قبح عقلي بعضي از قواعد كلامي را مانند قاعده لطف با وجوب شكر منعم، مسئله جبر و اختيار و نتيجه آن را ثابت كرده اند.(6)اشاعره، تاريخ و عقايداشاعره به طرفداران «ابوالحسن اشعري» كه از اهالي بصره بود، اطلاق مي شود، وي سال ها جزء شاگردان برجسته ي ابوعلي جبائي (شيخ معتزله) بود، اما از استاد كناره گرفت و مذهب كلامي جديدي را تأسيس كرد. بزرگترين اختلافي كه باعث جدا شدن وي از معتزله شد بحث عدل و خلق قرآن است. اين جدايي در سال 300 هـ اتفاق افتاد.(7) شيوه اشعريان در مقابل روش معتزله كه شيوه برهان و كلام بود طريقه «اهل سنت» را تأييد و تقويت نمود.در بيشتر بلاد اسلام، مذهب عامه اهل سنت و جماعت، مذهب اشعري است.(8)در رشد اين مكتب كلامي و استيلاء بر ديگر مذاهب اهل سنت اغراض سياسي بي تأثير نبوده است. فشار حكومت عباسي بر معتزله و عقل گراها از زمان متوكل تا زمان مقتدر كه بين سال هاي 295 تا 320 حكومت كرد ادامه داشت در همين فاصله (295 تا 320) بود كه ابوالحسن اشعري از مكتب اعتزال توبه كرد و به مسلك اهل حديث وارد شد، عقيده اي كه مورد قبول و تأثير خلفاء عباسي و بعد از آن پادشاهان سلجوقي بود.(9)عقائد اشاعرهابوالحسن اشعري كلام خود را بر چهار ركن و هر ركن را بر ده اصل پايه ريزي كرد كه به بعضي از اصول مربوط با بحث خودمان اشاره مي كنيم:(10)خداوند خالق افعال بندگان است.خداوند مي تواند تكليف به مالايطاق بكند (يعني فعلي كه عقلاً قبيح است انجام دهد).خداوند مي تواند مردم بي گناه را عذاب كند.در صورت نبودن امام واجد شرايط اطاعت از احكام سلطان وقت لازم است.صاحب گناه كبيره اگر بدون توبه از اين عالم رود حكم او با خداست يا خداوند او را به رحمت خويش مي آمرزد يا به شفاعت پيامبرش برساند.همچنين مي گويند: در عقل چيزي كه دلالت بر حسن و قبح اشياء داشته باشد وجود ندارد، بلكه آنچه را شرع نيكو بداند حسن و نيكو و آنچه را شرع زشت بداند قبيح و زشت است. يعني خداوند مي تواند (و قبيح نيست) كه شخص مطيع را در آتش جهنم بياندازد و مخلد در آن كند يا شخص گناهكار را به بهشت وارد كند. همه اين التزامات باطل و تأثيرگذار در زندگي فردي و اجتماعي كه از نفي حسن و قبح عقلي و بالتبع نفي عدل الهي سرچشمه مي گيرد باعث شد براي تأكيد اين مطلب علماء مذهب اصل عدل الهي را جزء اصول عقايد ذكر نمايند.البته لازم است گفته شود كه اشاعره عدل خدواند را نفي نمي كنند اما عدل در كلام آنان يعني آن چيزي كه خدا انجام مي دهد و عقل هيچ راهي به تشخيص آن ندارد.عقيده شيعهعدالت از ميان صفات خدا چنان اهميّتى دارد كه بسيارى از صفات ديگر به آن بازگشت مى كند، زيرا «عدالت» به معنى وسيع كلمه قرار دادن هر چيز در جاى خويش است، در اين صورت حكيم و رزّاق و رحمان و رحيم و مانند آنها همه بر آن منطبق مى گردد.مسئله معاد نيز متّكى به مسئله «عدل الهى» است، رسالت پيامبران، مسئوليّت امامان، نيز با مسئله عدالت خدا ارتباط دارد.از آنجا كه فروع دين همواره پرتوى از اصول دين است، و پرتو عدالت پروردگار در جامعه بشرى فوق العاده مؤثّر است، و مهم ترين پايه جامعه انسانى را عدالت اجتماعى تشكيل مى دهد، انتخاب اصل عدالت به عنوان يك اصل از اصول دين، رمزى است براي احياى عدل در جوامع بشرى و مبارزه با هر گونه ظلم و ستم.همان گونه كه توحيد ذات و صفات پروردگار و توحيد عبادت و پرستش او نور وحدت و يگانگى و اتّحاد در جامعه انسانى مى باشد و توحيد صفوف را تقويت مى كند.رهبرى پيامبران و امامان نيز الهام بخش مسئله «رهبرى راستين» در جوامع انسانى است. بنابراين، اصل عدالت پروردگار كه حاكم بر كل جهان هستى است رمز و اشاره اى به لزوم عدالت در جامعه انسانى در تمام زمينه هاست.عالم بزرگ آفرينش با عدالت برپاست، جامعه بشرى نيز بدون آن پابرجا نخواهد ماند.پي نوشتها:1. آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي، ص 161.2. ملل و نحل، آيت الله سبحاني، ج 2، ص 332.3. آموزش عقايد، ص 162.4. ترجمه بداية المعارف، ج 1، ص 112.5. اصل الشيعه و اصولها، شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء، ص 74.6. همان، ص 75.7. فرهنگ فرق اسلامي، محمدجواد مشكور، ص 54.8. همان، ص 56.9. همان، ص 56 و ملل و نحل، آيت الله سبحاني، ج 2، ص 31.10. فرهنگ فرق اسلامي، ص 56، 57 و 58.11. 50 درس اصول عقائد براي جوانان،آيت الله العظمي مكارم شيرازي ص80منبع:سایت انوار طاها .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image