سیر تکاملی انسان /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

در خبر رادیو شنیدم دانشمندان در آمریکا شرایط آزمایشگاهی بوجود آوردند که در آن سلول بی جان زنده شده و شروع به تکثیر کرده است و این شرایط در ۴ میلیارد سال قبل بوجود آمده است. می خواستم بدانم آیا این امر می تواند دلیلی بر بوجود آمدن خود به خود حیات و انسانها و حیوانات بر روی کره زمین باشد؟


1ـ احتمالاً خبری که حضرت عالی شنیده اید ، خبری است که در سطور زیر منعکس می شود.« بی.بی.سی: محققان برای ایجاد حیات مصنوعی به پیشرفتهایی رسیده‌اند. گروهی از پژوهشگران آمریکایی با انتشار مقاله‌ای در نشریه « ساینس» دستاورد خود در ساخت آزمایشگاهی رمز «دی.ان.ای» یک سلول باکتریایی با استفاده از مواد ژنتیکی را شرح داده‌اند. به گزارش ایرنا، شبکه ی خبری بی.بی.سی روز شنبه اعلام کرد: این پژوهشگران امیدوارند با استفاده از ژنوم‌های طراحی شده بتوانند در نهایت ، سازواره زنده‌ای را «خلق» کنند که قادر به تولید سوخت پاکیزه و جذب گاز اکسید کربن از جو زمین باشد. اصطلاح ژنوم به مجموعه ی کامل اطلاعات مربوط به خصوصیات وراثتی یا نقشه ژنتیکی یک موجود زنده اطلاق می‌شود و رمز (یا کدهای) دی.ان.ای حامل آن است. انتشار نتیجه ی تحقیقات گروه آمریکایی به دیگر دانشمندان امکان آن را می دهد تا روش مورد استفاده ی این گروه را ازنظر اعتبار علمی ارزیابی کنند امّا کسانی نیز درمورد جنبه‌های اخلاقی ایجاد « حیات مصنوعی» ابراز نگرانی کرده‌اند. در واقع، چندین سال است که این گروه از منتقدان خواستار بحث و تبادل نظر درباره خطراتی بوده‌اند که از نظر آنان ایجاد مصنوعی موجودات زنده یا به اصطلاح حیات مصنوعی می‌تواند درپی داشته باشد. در مقابل دکتر همیلتون اسمیت که در تحقیقات اخیر شرکت داشته، تاکید دارد که ژنوم ساخته شده دراین فرآیند - که نسخه دی ان‌ای ‪ DNA‬باکتری (‪ ) Mycoplasma genitalium‬است - گامی به سوی پدید آوردن حیات ترکیبی است و نه حیات مصنوعی. وی گفت: باید بین « حیات ترکیبی » و « حیات مصنوعی » تفاوت قایل شد ؛ زیرا در ایجاد حیات ترکیبی، دانشمندان به طراحی کروموزوم‌های سلول به شکل مورد نظر خود مبادرت می‌ورزند که با « خلقت حیات » تفاوت دارد. در مقاله‌ای که این گروه هفده نفره از محققان آمریکایی منتشر کرده‌اند آمده‌است که ژنوم باکتریایی مورد مطالعه ، حاصل ترکیب شیمیایی واحدهای کوچک دی.ان.ای بوده است. این واحدهای دی.ان.ای سپس در داخل یک باکتری کشت شده و با اتصال به یکدیگر، قطعات بزرگتری را ایجاد کرد که دانشمندان آن را به نوارکاست ضبط صوت تشبیه کرده و آن را کاست دی.ان.ای نام داده‌اند. در ادامه ی این فرآیند، چند قطعه ی بزرگ دی.ان.ای پدید آمد که اتصال آنها به یکدیگر، در واقع نسخه‌ای از خصوصیات ژنتیکی باکتری موردنظر را ایجاد کرد. دانشمندانی که در این فعالیت مشارکت داشتند این نسخه ترکیبی را (‪1.0‬ -‪ (Mycoplasma JCVI‬نامیده‌اند که شامل نام باکتری وحروف اول نام مرکز محل این تحقیقات، یعنی موسسه جی کریگ ونتر در راکویل، ایالت مریلند آمریکا است. دکتر کریگ ونتر، که چند سال پیش در مسابقه جهانی برای کشف دی.ان.ای انسان شرکت داشت، معتقد است خرده سازواره‌های تصنّعی می‌توانند در تولید سوخت‌های بدون آلودگی، مانند هیدروژن، کارآیی قابل توجهی داشته باشند. به نظر وی می‌توان از انواع دیگر باکتری‌های ترکیبی به‌منظور جذب گازهای گلخانه‌ای از جو زمین استفاده کرد. دکتر اسمیت، یکی از دست اندرکاران تحقیقات اخیر، ابراز امیدواری کرده است که این تحقیقات زمینه مساعدی را برای آنچه که می‌تواند نگرشی نوین به مهندسی سازواره‌های زنده باشد، فراهم آورد.»2ـ همانطور که در گزارش فوق ملاحظه می فرمایید ، این دانشمندان صرفاً توانسته اند ژنی را دستکاری و توسّط یک باکتری آن را تکثیر نمایند. یعنی اینها ابتدا قطعه ی کوچکی از یک ژن را از موادّ شیمیایی خاصّی درست نموده آنگاه آن قطعه ژن را در هسته ی یک باکتری زنده قرار می دهند و هسته ی باکتری ، آن قطعه ژن را به عنوان جزئی از ژنهای خود قبول کرده مثل ژنهای خودش آن قطعه را هم تکثیر می کند و به این طریق باکتریهایی با کارکردهای ویژه مثل جذب دی اکسید کربن یا دیگر موادّ سمّی پدید می آیند. لذا این کار دانشمندان را به هیچ وجه نمی توان ساخت یک سلول نامید. از اینروست که طبق آنچه در گزارش آمده ، دکتر همیلتون اسمیت این کار را پدید آوردن حیات ترکیبی نامید و بین حیات ترکیبی و حیات مصنوعی تفاوت قائل شد.3ـ باید توجّه داشت که:اوّلاً فاصله ی بسیار زیادی است بین یک ترکیب شیمیایی ساده و طبیعی و ژنوم کامل یک تک سلولی. لذا هنوز نظریه ای نیست که بتواند اثبات کند موادّ شیمیایی ساده می توانند به طور طبیعی و در خارج از سلول زنده تبدیل به ژنوم کامل یک سلول زنده شوند. اگر موادّ شیمیایی ساده به طور طبیعی توان تبدیل به ژن را داشته باشند پس باید در طبیعت غیر زنده ، مولکولهای ژنی وجود داشته باشند ؛ در حالی که تا کنون ژن آزاد در طبیعت یافت نشده است. اینکه در آزمایشگاه ، یک قطعه ی بسیار کوچک ژنی از موادّ عالی ساخته شود دلیل بر آن نیست که چنین امری در طبیعت نیز شدنی است چرا که در آزمایشگاه ، عامل انسانی و دستگاههای ساخت دست بشر دخالت دارند و در شرائطی این کار را انجام می دهند که مشابه آن شرائط بعید است در طبیعت تحقّق یابد. ایجاد شرائط آب و هوایی چهار میلیارد سال قبل برای بشر امروز کار بسیار آسانی است ولی آنچه در آزمایشگاه ، ژن می سازد شرائط ایجاد شده نیست بلکه ابزارهای بشری است.ثانیاً به فرض که ژنوم کامل یک سلول (کل ماده ژنتیکی یک سلول) ، به صورت آزاد در طبیعت یافت شود ، باز این معمّا بر جای خود باقی است که چگونه این رشته ی ژنی توانسته است تبدیل به یک سلول شود ؛ چرا که از یک رشته ژن تا یک سلول کامل ، فاصله ی وجودی زیادی است. در گزارش فوق کاری که انجام شده این بوده که آنها قطعه ی بسیار کوچکی از ژن را ساخته و به ساختار ژنی یک موجود زنده (باکتری) پیوند زده اند. امّا به این فرض که ژن آزاد در طبیعت وجود داشته باشد ، سلول آماده کجاست که این ژن در هسته ی آن داخل شود؟ پس صرف ساخته شدن یک قطعه ژن معمّای پیدایش تک سلولی های اوّلیّه را حلّ نمی کند.4ـ به فرض که روزی بشر بتواند سلول کامل را هم در شرائط آزمایشگاهی بسازد و یا حتّی شرائطی خاصّ فراهم نماید که موادّ شیمیایی در آن شرائط ، تبدیل به سلول زنده شوند ، باز نمی توان ادّعا نمود که بشر موفّق به خلق حیات یا خلق سلول زنده شده است ؛ کما اینکه نمی توان از این کشف فرضی نتیجه گرفت که پس موجودات زنده خود به خود پدید آمده اند. موادّ شیمیایی صرفاً علّت مادّی سلول یا حیات هستند. انسان یا هر عامل مادّی دیگر هم که در پدید آمدن سلول زنده مؤثّرند صرفاً جزئی از علّت مادّی یا به تعبیر دقیقتر ، متمم علّت مادّی هستند که آنها را علل مُعِدّ یا علل زمینه ساز می گویند. امّا این مقدار برای وجود یافتن یک موجود زنده یا هر موجود دیگر کافی نیست ؛ بلکه نیاز به علّت فاعلی نیز وجود دارد و علّت فاعلی آن علّتی است که وجود می دهد.برای روشن شدن مطلب ، ذکر مثالی یاری دهنده خواهد بود.برای پدید آمدن یک میز چوبی ، وجود چوب و میخ الزامی است لذا بدون این دو ، محال است میز چوبی تحقّق یابد ؛ امّا وجود این دو کافی برای تحقّق میز نیست ؛ بلکه وجود ارّه ، رنده ، چکش و امثال این وسائل نیز لازم است. این ابزار نه به میز وجود می دهند و نه در ساختمان میز حضور دارند ولی زمینه را برای تحقّق میز فراهم می کنند لذا از این گونه امور تعبیر می شود به علل معدّ یا زمینه ساز. امّا با وجود این وسائل نیز میزی درست نمی شود. برای ساخته شدن میز ، نقشه و شکل میز هم مورد نیاز است که این نقشه یا بر روی کاغذ یا چیزی مانند آن خواهد بود یا در ذهن نجّار. بدون این نقشه نیز ساخته شدن میز غیر ممکن است ؛ یعنی تا نجّار تصوّری از میز نداشته باشد ممکن نیست میزی درست شود. لذا صورت و نقشه ی وجودی اشیاء در نزد پدید آورنده ی آن نیز برای تحقّق آن شیء ضروری است. از این صورت یا نقشه ی وجودی شیء ، تعبیر می شود به علّت صوری شیء. امّا وجود این علّت نیز کافی برای تحقّق میز نیست بلکه خود نجّار نیز باید دست به کار شود تا میزی پدید آید ؛ که ـ در این مثال ـ با تسامح می توان او را علّت فاعلی میز نامید. امّا حقیقت این است که نجّار تنها علّت فاعلی حرکت اعضاء بدن خود است نه علّت فاعلی میز. لذا خود نجّار و حرکات اعضاء بدن او نیز در حقیقت مثل ارّه و رنده و چکش ابزار و علّت زمینه ساز است و به میز وجود نمی دهد. شاهد این ادّعا آن است که اگر نجّار بعد از ساختن میز نابود شود باز میز بر جای خود خواهد بود ؛ در حالی که بین علّت فاعلی و معلول آن رابطه ی ناگسستنی وجود دارد ؛ یعنی به محض نابود شدن علّت فاعلی ، معلول آن نیز نابود می شود. نجّار علّت فاعلی اراده و فکر و حرکت خویش است لذا به محض اینکه نجّار نابود شود اراده و تفکّر و حرکت او نیز نابود می شوند. پس علّت فاعلی (وجود دهنده ی ) میز کیست؟حقیقت این است که میز علّت فاعلی ندارد ؛ چون میز به عنوان یک حقیقت مستقل عینی وجود خارجی ندارد. میز یک ترکیب حقیقی نیست و وجودی جز وجود اجزائش ندارد مانند لشکر که وجودی جز افرادش ندارد. لذا برای اینکه مطلب باز هم عمیقتر بررسی شود مثالی از طبیعت و موجودات طبیعی می زنیم.فیزیکدان ، اتمهای اکسیژن و هیدروژن را در ظرفی مخلوط نموده با ایجاد جرقّه ای موجب ترکیب آنها می شوند و به این صورت مولکولهای آب پدیدار می شوند. در این روند ، اتمهای اکسیژن و هیدروژن علّت مادّی هستند ؛ انسان هم صرفاً علّت زمینه ساز است. جرقّه ای الکتریکی نیز علّت زمینه ساز دیگر است. و صورت آب که غیر از صورت اکسیژن و هیدروژن است علّت صوری است. امّا کیست که این صورت را به اتمهای اکسیژن و هیدروژن می دهد؟ خود این دو نوع اتم که فاقد صورت آب بودند ؛ پس این صورت که وجود سومی بوده غیر از صورت اکسیژن و هیدروژن است از کجا پدیدار شد؟ کشاورز دانه ی گندم را در زمین شخم خورده می پاشد ؛ باران بر آن می بارد و گندم شروع به رشد کرده تبدیل به سنبل می شود. کشاورز صرفاً زمینه ساز بود ؛ خاک و باران و نور و هوا نیز علل مادّی هستند و نقش صورت دهی و وجود دهی ندارند. خود دانه نیز بالفعل فاقد صورت سنبل است ؛ پس این صورت تازه و نوظهور از کجا پدید آمد؟ فلاسفه ی اسلامی با نگاه عمیقی که به رابطه ی علّیّت دارند با براهین قاطع عقلی اثبات نموده اند که اساساً هیچ موجود مادّی قادر نیست علّت فاعلی موجود دیگری قرار گیرد. علّت فاعلی همواره باید از نظر وجودی در رتبه ی بالاتری نسبت به معلولش باشد و موجودات مادّی از آن حیث که مادّی اند از نظر رتبه ی وجودی یک ردیف اند. لذا علّت فاعلی موجود مادّی همواره موجودی غیر مادّی خواهد بود که عبارت است از موجود مثالی (برزخی) . از همین رو فلاسفه ی اسلامی اثبات نموده اند که تمام موجودات مادّی دارای نفس مجرّد و غیر مادّی هستند که خود موجودات مادّی و خواصّ و حرکات آنها را پدید می آورند. یعنی حقیقتی به نام صورت مجرّد و غیر مادّی آب وجود دارد که وقتی همه ی شرائط ، برای پدید آمدن آب مادّی فراهم شد صورت آب را به مادّه ی آن (اتمهای اکسیژن و هیدروژن) اعطا می کند. همچنین نفس غیر مادّی سنبل است که دم به دم صورتهایی را به گندم افاضه می کند تا سنبل پدید آید. کما اینکه نفس مثالی آدمی است که آن به آن صورتها را به نطفه اعطاء می کند و مرحله به مرحله او را در مسیر تکاملش پیش می برد تا در نهایت به صورت انسان در آید. و البته خود این نفوس مجرّد و غیر مادّی نیز توسّط موجوداتی برتر از خود تدبیر می شوند تا سلسله ی این گردانندگان امور به خداوند متعال برسد.بحثی قرآنی:ــ «وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ـــ و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزائن (حقایق) آن نزد ماست و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه ی معلوم و معیّن»(حجر:21)طبق این آیه ی شریفه حقیقت هر چیزی در نزد خداست که با طیّ مراتبی به عالم مادّه رسیده بر قامت مادّه پوشیده می شود. و آنگاه که عمر آن تمام شده دوباره از مادّه جداگشته به وطن غیر مادّی خود باز می گردد. «أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُور ـــ آگاه باشید که همه ی امور بسوى خدا بازمى گردند.» (الشورى:53)ــ « فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ــــ پس منزّه است خداوندى که ملکوت (حقیقت و باطن) همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوى او بازمى گردانند.» (یس:83)مطابق این آیه نیز حقیقت همه ی امور به دست خداست و همه چیز دوباره به سوی او باز می گردد.ــ « ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین ـــــ سپس نطفه را علقه نمودیم و علقه را بصورت مضغه [ چیزى شبیه گوشت جویده شده ]، و مضغه را بصورت استخوانهایى درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه اى دادیم؛ پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است.» (المؤمنون:14)این آیه ی شریفه بیان می کند که تبدیل نطفه به علقه و علقه به مضغه و مضغه به استخوان پوشیده با گوشت و در نهایت ظهور او به صورت جنین انسانی همگی یک روند پیوسته و رو به کمال است که از جانب ملکوت عالم تدبیر می شود. ــ « ماییم که شما را آفریده ایم، پس چرا تصدیق نمى کنید؟ (57) آیا آنچه را [که به صورت نطفه ] فرو مى ریزید دیده اید؟ (58) آیا شما آن را خلق مى کنید یا ما آفریننده ایم؟ (59) ماییم که میان شما مرگ را مقدّر کرده ایم و بر ما سبقت نتوانید جست (60)[و مى توانیم ] امثال شما را به جاى شما قرار دهیم و شما را [به صورت ] آنچه نمى دانید پدیدار گردانیم. (61) و قطعاً پدیدار شدنِ نخستین خود را شناختید پس چرا سَرِ عبرت گرفتن ندارید؟ (62) آیا آنچه را کِشت مى کنید، ملاحظه کرده اید؟ (63) آیا شما آن را زراعت مى کنید (می رویانید) ، یا ماییم که زراعت مى کنیم (می رویانیم) ؟ (64) اگر بخواهیم قطعاً خاشاکش مى گردانیم، پس در افسوس [و تعجّب ] مى افتید. (65) [و مى گویید:] «واقعاً ما زیان زده ایم، (66) بلکه ما محروم شدگانیم.» (67) آیا آبى را که مى نوشید دیده اید؟ (68) آیا شما آن را از [دلِ ] ابرِ سپید فرود آورده اید، یا ما فرودآورنده ایم؟ (69) اگر بخواهیم آن را تلخ مى گردانیم، پس چرا سپاس نمى دارید؟ (70) آیا آن آتشى را که برمى افروزید ملاحظه کرده اید؟ (71) آیا شما [چوبِ ] درختِ آن را پدیدار کرده اید، یا ما پدیدآورنده ایم؟ (72) ما آن را [مایه ] عبرت و [وسیله ] استفاده براى بیابانگردان قرار داده ایم. (73) پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى. (74) » (سوره ی واقعه)در این آیات بیان شده که:الف. شما مردان جز انتقال نطفه به رحم کاری نمی کنید. یعنی شما صرفاً زمینه ی پدید آمدن جنین را فراهم می کنید. مادر نیز جز یک محیط مناسب برای رشد نطفه نیست لذا مادر نیز در پدید آمدن جنین نقش فاعلی ندارد. غذاهایی هم که مادر می خورد و از راه خون به جنین می رسد تنها مادّه ی آن را فراهم می کند پس این خداست که می آفریند ؛ نه شما. و شاهد اینکه فاعل حیات تنها خداست این است که هرگاه اراده نماید آن را سلب می کند و هیچکس قادر نیست مانع از مرگ موجودات زنده شود ؛ اگر انسان یا خود موجود زنده حقیقتاً علّت فاعلی حیات بودند می توانستند مانع از مرگ شوند ولی قادر به چنین کاری نیستند. و شاهد دیگر اینکه شما قادر نیستید شکل جنین را از پیش تعیین نمایید در حالی که اگر علّت وجود دهنده بودید باید می توانستید. ب. در کار کشت و زرع نیز شما انسانها علّت زمینه ساز بیشتر نیستید و این خداست که کمال وجودی را به دانه می بخشد. شاهد آنکه اگر خدا فیض خود را منقطع نماید شما قادر به هیچ کاری نیستید. آنگاه متوجّه می شود که شما از فاعلیّت به کلّی محروم هستید.ج. آب را خدا پدید می آورد و بشر در پدید آوردن آب یا ایجاد باران مصنوعی و امثال آن صرفاً معدّ است. لذا انسان هیچ تسلّطی بر خواصّ آب ندارد ؛ در حالی که علّت فاعلی که ذات شیء را پدید می آورد به گونه ی برتر باید بر خواصّ آن نیز سلطه داشته باشد. د. همچنین در پدیدار شدن آتش هم انسان زمینه سازی بیش نیست چه در روشن شدن خود آتش و چه در پدید آمدن چوب آن. انسان صرفاً چوبها را جمع نموده و زمینه های دیگر را فراهم می کند تا طبق اراده ی تکوینی الهی که همان قوانین عالم است چوبها آتش گیرند.حاصل کلام اینکه: طبق نگاه قرآنی و فلسفی ، هیچ موجود مادّی و از جمله انسان ، نسبت به موجودات مادّی هیچگاه نمی تواند علّت فاعلی باشد و تنها می تواند نقش علّت معدّ و زمینه ساز داشته باشد. کاری که انسان در کشاورزی ، فرایند تولید مثل و بچّه آوری ، روشن نمودن آتش ، مهندسی ژنتیک ، شبیه سازی موجودات زنده و امثال این امور انجام می دهد این است که مجاری اراده ی تکوینی خدا را ــ که همان سنن و قوانین حاکم بر عالم هستی است ــ شناسایی نموده آنگاه موادّ و شرائط لازم را فراهم می کند تا اراده ی تکوینی خدا وارد عمل شده کار خلقت را انجام دهد. بنا بر این حتّی اگر روزی ثابت شود که تک سلولیهای اوّلیّه از موادّ بی جان پدید آمده اند باز معنی آن پیدایش خود به خودی نیست ؛ بلکه این سنّت و اراده خداوندی است که هر جا شرائط مهیّا باشد فیض را عطا می کند. لذا اگر بشر بتواند آن شرائطی را که در رحم مادر وجود دارد ، در آزمایشگاه فراهم سازد و نطفه ای را در آن قرار دهد باز طبق اراده ی تکوینی خدا و سنن الهی نطفه صور کمالی خود را دریافت نموده شروع به ترقّی وجودی خواهد نمود ؛ همانگونه که تخم مرغ طبق سنن الهی در ماشین جوجه کشی تبدیل به جوجه می شود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image