عدم اجبار در دین- تحمیل حکومت دینی - /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

در قرآن آمده است که «لااکراه فی‌الدین» بر این اساس هر کسی که دیندار است می‌تواند دینداری خودش را داشته باشد. ولی در جامعه‌ی اسلامی کنونی فقط به شیعه‌ها به و دیندارهایی که در دایره‌ی حکومتی تعریف شده‌اند اهمیت داده می‌شود در صورتی که ما معتقدیم لااکراه فی‌الدین یا «لایکلف ا.. نفسا الا وسعها» برخی توانایی این را ندارند که پایبند به همه‌ی اصول باشند لذا آزادی‌هایی که فرد بر اساس دین و آیین خود برای خود قائل است محترم شمرده نمی‌شود.


آنچه در آیه شریفه « لا اکراه فی الدین » بدان اشاره شده است , اجباری و تحمِیلی نبودن پذیرش دین است زیرا « اصولاً اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمی تواند جنبه تحمیلی داشته باشد : ا- بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقی و معجزات آشکار نیازی به این موضوع نیست , آنها متوسل به زور و تحمیل می شوند که فاقد منطق باشند , نه اسلام با آن منطق روشن و استدلال های نیرومند .2- اصولاً دین که از یک سلسله اعتقادات قلبی ریشه و مایه می گیرد ممکن نیست تحمیلی باشد , زور و شمشیر و قدرت نظامی در اعمال و حرکات جسمانی ما می تواند اثر بگذارد نه در افکار و اعتقادات ما »( مکارم شیرازی , ناصر , تفسیر نمونه , تهران: دار الکتب الاسلامیه , 1374, ج2, ص281) اما این آیه شریفه بدان معنا نیست که در فضای جامعه و حکومت دینی هر کسی آزاد باشد که احکام و هنجارهای جامعه اسلامی را رعایت کنند یا نکنند . افراد در امور شخصی و فردی خویش و محیط شخصی و مسائلی که ارتباط به جامعه ندارد کاملاً آزاد هستند و ملزم به رعایت دستورات دینی نیستند مانند خواندن نماز و امثال آن که افراد در انجام این گونه فرایض آزاد هستند , اما در مسائلی که با اجتماع سر و کار دارد باید رعایت هنجارها و ارزش های اسلامی بشود مانند رعایت حجاب و پرهیز از روزه خواری در ملأ عام زیرا عدم رعایت این دستورات به دلیل پیامدها و آثار منفی آن برای جامعه دیگر تنها جنبه فردی پیدا نکرده و آثار و نتایج منفی را برای اجتماع به دنبال دارد و حکومت اسلامی نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد . در حقیقت جامعه اسلامی همچون مجموعه ای مرتبط با هم هستند که آسیب و مشکلی در بخشی از آن سایر بخش ها را نیز دچار مشکل خواهد نمود مانند همان قایقی که اگر کسی به دلخواه بخواهد زیر پای خود را سوراخ کند , مجموعه قایق و سایر افراد نیز آسیب خواهند دید و هیچ انسان عاقلی اجازه چنین کاری را به بهانه آزادی نخواهد داد . بر این اساس آزادی افراد هیچگاه مطلق و بدون قید نمی باشد و محدود به حدود و شرایطی است زیرا آزادی مطلق به معنای بی قیدو شرط بودن آزادی انسان از آنجا که به هرج و مرج و نهایتاَ نفی آن منتهی می شود در هیچ منطق و آیینی پذیرفته نیست و اساساَ امکان تحقق ندارد زیرا اوصاف هر موجودی تابع خود آن موجود است موجود محدود , وصف محدود دارد و موجود نامحدود وصف نامحدود انسان که موجودی محدود ومتناهی است به ناچار اوصاف کمالی او مانند حیات و آزادی و علم و قدرت و اراده نیز محدود می باشد بنابر این ممکن نیست که انسان محدود , آزادی نامحدود داشته باشد و وصفش تابع خود او نباشد همسان همین محدودیت طبیعی و تکوینی وقتی انسان در محیط اجتماعی خود زندگی می کند , محدودیت قانونی و حقوقی و اجتماعی نیز جلوی رهایی مطلق و آزادی بی قید و حصر او را می گیرد, چگونه ممکن است که هر فردی در اجتماع , از آزادی نامحدود برخوردار باشد و در عین حال چنین جامعه ای دچار هرج و مرج نگردد و به سعادت و کمال شایسته خویش نائل گردد؟ ( عبد الله جوادی آملی , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , قم : مرکز نشر اسرا 1378, ص 26 و27) پس قهراَ همیشه آزادی محدود به قیودی است .حال که آزادی الزاماَ باید دارای قیودی باشد و محدودیتهایی دارد سخن این است که این محدودیتها و قیود را چه مرجعی باید مشخص کند اینجاست که آزادی از دیدگاه غرب و لیبرالیسم با آزادی از دیدگاه اسلام تفاوت پیدا می کند ,بر اساس آزادی غربی قیود آزادی را مردم تعیین می کنند ولی در دیدگاه اسلام ,حدود وقیود آزادی را خداوند مشخص می کند زیرا اوست که به مصالح و مفاسد انسانها آگاهی کامل دارد از طرفی هر جامعه ای دارای ارزشها و مقدساتی است و این ارزشها از جامعه ای تا جامعه دیگر متفاوت خواهد بود عواملی همچون مذهب , فرهنگ و محیط اجتماعی و... ارزشها را در جامعه مشخص می کند از این رو در جامعه اسلامی ارزشهایی مطرح است که در جوامع غربی وجود ندارد و این ارزشها و مقدسات محدوده آزادی محسوب شده و کسی نمی تواند در جامعه اسلامی آنها را نادیده بگیرد( محمد تقی مصباح یزدی , نظریه سیاسی اسلام , قم : موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , ج1 92و93) همچنین کسانی که در سایه حکومت اسلامی زندگی می کنند اگر چه دارای دین و آیین دیگری باشند , باید چارچوب ها و هنجارهای جامعه اسلامی را رعایت نمایند بر این اساس در حکومت دینی افرادی که دارای دینی غیر از دین اسلام هستند در انجام اعمال دینی خود آزاد هستند , اما باید در محیط اجتماعی , چارچوب های جامعه اسلامی را رعایت نمایند . آیه شریفه « لا یکلف الله نفساً الا وسعها» نیز بیانگر این مسأله است که وظایف و تکالیف الهی هیچگاه بالاتر از میزان قدرت و توانایی افراد نیست و خداوند متعال بر اساس میزان توانایی و قدرت افراد تکالیف ووظایف دینی را برای آنها در نظر گرفته است و مجموعه قوانین و دستورات اسلام در توانایی افراد است و کسی نمی تواند به بهانه عدم توانایی در پایبندی به همه اصول بخشی از آن را زیر پا بگذارد مانند کسی که وسیله نقلیه ای تهیه می کند , نمی تواند به دلخواه خود برخی از قوانین را پیاده نماید و برخی را نادیده بگیرد , بلکه باید به مجموعه قوانین احترام بگذارد . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image