تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
بر اساس منابع دینی، روح الهی در انسان دمیده،[1] و انسان کامل خلق شد،[2] ولی این سخنان خداوند به این معنا نیست که انسان همه کمالات را به صورت بالفعل داشته باشد، - و گرنه بچهای که به دنیا میآید باید همهی علوم و مهارتها را بداند- بلکه مقصود از کاملبودن روح انسان و دمیدهشدن روح الهی در او، این است که همهی نیروها و ابزار تکامل در انسان به صورت بالقوه وجود دارد که در سایه تلاش میتواند آنها را به فعلیت برساند؛ این مطلب در خصوص علوم تجربی و مهارتهای زندگی روشن است، اما نسبت به مباحث دینی نیز میگویم هر چند ما معتقدیم بشر به فطرت خود، خداجوی است، اما این فطرت کافی نیست تا هر چه برمیگزیند و هر آئینی که به آن اعتقاد دارد، حق باشد، بلکه این فطرت، گرایشی است که میبایست در پرتو بصیرت به راه راست هدایت شود و خداوند افزون بر عقل که پیامبر درونی است، پیامبران بیرونی را برای ما فرستاد تا آنچه را که در لایه پنهان عقل نهفته است را برای ما تبیین کنند. این پیامبران آمدند تا راه روشن هدایت را به ما نشان دهند و هریک با دو محدودیت (محدودیت انبیا در تلقی وحی و دریافت حقیقت، محدودیت مخاطبین در فهم حقیقت) و یک خطر ( خطر تحریف و تغییر مسیر دین) روبرو بودند؛ لذا هر دین نسبت به دین قبلی از یکسو تکمیل کننده و از سوی دیگر تصحیح کننده بود، این مسئله تا آمدن دین خاتم یعنی اسلام ادامه داشت. در دین خاتم، نه محدودیتی در ناحیه پیامبرش بود و نه محدودیتی در ناحیه مخاطبان، و از سویی از خطر تحریف هم مصون بود؛ یعنی از سویی پیامبری فرستاده شد که در قله معرفت قرار داشت و از سوی دیگر زمینه فهم، در مردم پیدا شده بود؛ یعنی، دست کم بعضی از مردم این آمادگی را پیدا کرده بودند که معارف بلند الهی را در بلندای آن معرفت بیابند.[3] با از بین رفتن این دو محدودیت، اسلام توانست تمام پیام خود، یعنی تمام هدایت الهی را که بخشی از آنرا ادیان گذشته بیان کرده بودند، ارائه نماید و در واقع دین کامل و دین خاتم باشد.[4] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.