تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
در اواخر سال 57 و در حالی که انتخابات مجلس پنجم در دستور کار دو جریان سیاسی اصلی کشور قرار گرفته بود، ناگهان جامعه با خبر شروع به کار دو جریان سیاسی تازه مواجه گردید، گروه اول «کارگزاران سازندگی» و گروه دوم «جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی» بود. هدف اصلی این دو گروه، مخالفت با انحصار جریان راست در مجلس چهارم و جلوگیری از پیروزی مجدد آنها در مجلس پنجم بود. در واقع بانیان اصلی این گروه را مدیران دولتی مدافع سیاستهای اقتصادی دولت آقای «هاشمی» تشکیل میدادند که با پایان دوران ریاست جمهوری ایشان، نگران از دست رفتن موقعیت خود بودند تا از پیروزی قاطع جریان راست در دور انتخابات آینده (مجلس پنجم و ریاست جمهوری هفتم) جلوگیری کنند.[1]
اما پیشنه ی تاریخی تکنوکراتها نیز درخور توجه است؛ در ایران، متأثر از پیشرفتهای صنعتی غرب با ورود اولین تحصیل کردههای مدرسهی «دارالفنون» و تحصیل کردگان فرنگ رفته به کشور، اولین هستهی تکنوکراتها شکل گرفت؛ ولی نکتهی قابل توجه این است که از بدو شکلگیری با وجود تأثیرگذاری در تحولات مختلف، تکنوکراتها فاقد فلسفهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مناسب جهت تأثیرگذاری و یا حضور مؤثر در قدرت و مدیریت کلان جامعه بودهاند. هر چند در بعضی مواقع به یک انسجام نسبی رسیدهاند اما در اکثر مقاطع مجموعه ای وسیع و پراکندهای را تشکیل میدادند که خالی از فلسفهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است.
بدین معنا که تکنوکراتها وظایف تخصصی خود را انجام میدادند و ابزار کارآمدی در دست دولتها و گروههای حاکم بودند ولی ایدهی خاصی برای در دست گرفتن قدرت نداشتند اما این بدان معنا نیست که هیچگاه دارای تشکل و حزب سیاسی نبودهاند بلکه به دلایلی در تلفیق اهداف کلی جامعه با تکنوکراسی دچار مشکل شدند. از جمله مقاطعی که تکنوکراتها بیش از سایر مواقع به انسجامی بهتر دست یافتند، دوران سازندگی بود که در نهایت به شکلگیری «حزب کارگزاران سازندگی» انجامید و به عنوان نمایندهی بخشی از تکنوکراتها مطرح گردید که بیش از پیشینیان به انسجام در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میاندیشید و در پی دستیابی به مدیریت کلان جامعه بود.
در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ظهور رسمی تکنوکراتها با سالهای پس از جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی همزمان شده و هاشمی رفسنجانی که تا سال 74 به همکاری با جناح راست ادامه میداد با افزایش فشار مجلس، گروههای فشار و تنگ دیدن عرصه بر فعالیت اقتصادی و جذب سرمایهگذاری خارجی از شیوهی مرسوم خویش استفاده کرد و وارد میدان شد و گروه کارگزاران سازندگی در 30 دی 1374 با امضای 10 وزیر و 6 معاون رییس جمهور و شهردار تهران موجودیت خود را اعلام کردند.[2]
حزب کارگزاران در زمرهی احزاب جدید میباشد که از پیوستن افرادی از دو جناح اصلی کشور شکل گرفته است. در واقع اعضای حزب کسانی بودند که ذیل جریان اسلامی منبعث از حرکت انقلاب اسلامی اعم از به اصطلاح چپ و راست اسلامی فعالیت میکردند و بعد از پایان جنگ تحمیلی و ناکارآمدی ایدههای اقتصادی چپ گرایانه و همچنین فروپاشی نظام سوسیالیستی در قالب مدیران تکنوکرات شکل گرفتند و ابتدا به اسامی مختلفی از جمله «راست مدرن»، «جناح میانه»، «گروه6»، «فن سالاران» و «تکنوکراتها»[3] ملقب گردیدند و در حال حاضر نیز ذیل جناح اصلاح طلب با نوعی گرایش التقاطی تعریف میگردند.[4]
استقبال چپ سیاسی و اصلاح طلبان از جریان جدید
به نظر «عباس عبدی»، شکلگیری کارگزاران، پایان ماه عسل جناح راست با انشعاب موجود بود. در عین حال چپ سنتی که غایب انتخابات مجلس پنجم بود و طبق تصمیم اوایل بهمن 74 اعلام کرد در انتخابات مجلس نامزد معرفی نخواهد کرد، از شکلگیری کارگزاران استقبال کرد و «مهدی کروبی» (دبیر کل وقت مجمع روحانیون مبارز) پیش بینی کرد: «ترکیب مجلس پنجم قطعاً به نفع کارگزاران نظام تغییر خواهد کرد» و گفت: «این افراد که تحت عنوان کارگزاران نظام قصد معرفی نامزد دارند، نیروهای انقلابی، وفادار نظام و خدمتگزار مردم هستند و باید حضور آنها را در انتخابات به فال نیک گرفت... اگر جامعهی ما سیاسی نباشد، فاجعه است؛ تأیید گروه خدمتگزاران به این معنا بوده است که این گروه داخل نظام هستند.»
«رسول منتجبنیا» نیز گفت: «در شرایطی که گروههای پیرو خط امام دعوت گروههای حاکم و مسؤولین را برای شرکت در انتخابات به علت بی اعتمادی نسبت به صداقت این دعوت رد کردند، حضور کارگزاران سازندگی نظام، فضای سیاسی کشور را باز و مناسب کرد.»[5]
راست سنتی ناراحت و معترض از نوزایی جدید
شکلگیری کارگزاران سازندگی سومین نوزایی و انشعاب جدی راست سنتی به حساب میآید؛ «جامعهی روحانیت مبارز» از دل حزب جمهوری اسلامی بیرون آمد و «مجمع روحانیون مبارز» با تغییر مسیر کلی دومین انشعاب را به نام خود زد و با گذشت کمتر از یک دهه بار دیگر جامعهی روحانیت از اصول خود عقب نشینی نکرد و در ازای این مقاومت (که در ادامه توضیح داده میشود) نظاره گر انشعابی دیگر و تولد کارگزاران سازندگی بود.
راست سنتی ناراحتی خود را در ابتدای انشعاب ابراز داشت و «حبیب الله عسگراولادی» (دبیرکل وقت جمعیت مؤتلفهی اسلامی) همچون «بادامچیان» دیگر عضو مؤتلفه گفت: «یک تشکل نامریی و مخفی، حالا آشکار شده است و کسانی که به عنوان کارگزاران نظام بیانیه امضا کردهاند و از زمان دولت مهندس موسوی به صورت یک تشکل مخفی عمل کردهاند. جمعیت مؤتلفهی اسلامی از ورود تعدادی از کارگزاران نظام به صحنهی انتخابات به شرط آن که از موقعیت خود برای رسیدن به اهداف استفاده نکنند، استقبال میکند. اما اقدام «گروه ریاست جمهوری» ناقض قانون اساسی است و حضور بخشی از مجریان دولتی در انتخابات و معرفی نامزد از طرف آنها، بخشی از دولت را در مقابل سیر جریانهای سیاسی و نامزدهای منفرد و یا مربوط به سایر تشکلها قرار میدهد و این امر این تلقی را در ذهن مردم و یا حداقل بخشی از مردم پدید خواهد آورد که مجریان و مسؤولان دولت، مجلس را تابع خود میخواهند.»[6]
در همین راستا تعداد 150 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مخالف بیانیهی کارگزاران سازندگی در فرآیند سیاسی نظام بودند که این گروه به بهانهی اعلام حمایت از پیامها و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و حمایت از هاشمی رفسنجانی، توهین و جسارتی بزرگ به مجلس کردهاند به طوری که در قسمتی از اعتراض آنها به بیانیه چنین آمده است: «در حالی این مجلس وقتی شعار حمایت از حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی این شخصیت مهم انقلاب را مطرح کرد و در عمل نیز بدان پای فشرد که از داخل و خارج به ایشان حمله میشد.
این آقایان [تشکیل دهندگان کارگزاران سازندگی] با تنگ نظری اعلام کردند که دوران رشد، بلوغ و کمال مجلس با پایان ریاست جناب آقای هاشمی سپری است. در حالی که در تاریخ چهار دورهی قانونگذاری، کارنامهی مجلس چهارم در امر توجه به کارشناسی آن هم کارشناسی سازمان یافته با هیچکدام از دورهها قابل مقایسه نیست. چگونه این آقایان که مشروعیت کار خود را از مجلس چهارم گرفتهاند به بهانهی دفاع از سازندگی چنین جسارتی را روا میدارند در حالی که برنامهی دوم توسعه همانند برنامهی اول مصوب مجلس شورای اسلامی بوده است.»[7]
بدین ترتیب کارگزاران سازندگی با ترکیبی از اشکها و لبخندها فعالیت رسمی خود را آغاز نمود و تا پایان راه خود نیز بر افزایش این اشکها و لبخندها مصرانه ایستادگی کرد.(*)
پینوشتها:
[1]. جمعیتی که نتوانست جریان سوم باشد، نشریهی بینش سبز، آذر 80.
[2]. مسعود سفیری، حقیقتها و مصلحتها (گفتوگو با هاشمی رفسنجانی)، ص 26.
[3]. مهاجرانی در این باره چنین اظهار میدارد: «واژهی تکنوکرات به مبانی اعتقادی گقته میشود که حاکمیت خود را از فن میگیرند. ما میخواهیم واحد صنعتی را اداره کنیم از بهترین متخصص استفاده میکنیم و کسانی که مبانی حکومت خود را از دین میگیرند بدان معنا نیست که به دنبال فن نیستند بلکه واقعیت آن فقط اولویت گذاری فن بر دین است و نه چیز دیگر.»
واژهی جدیدی که به تکنوکرات اضافه شد، واژهی «مسلمان» بود که نشان دهندهی سعی واضعان آن برای جدا نشان دادن خود از تکنوکراتهای کلاسیک بود تا جایی که سیدحسین مرعشی میگوید: «کارگزاران یک جریان تکنوکرات مسلمان است که تکنوکراتی جزء ذات کارگزاران است و کسی قبل از ما آن را طرح نکرده بود» (هفته نامهی صبح صادق-24 خرداد 1389)
[4]. هفته نامهی صبح صادق، شمارهی 24، خرداد 1389.
[5]. داستان 16 نفر و 13 روز (مروری بر تشکیل حزب کارگزاران سازندگی)، روزنامهی اعتماد ملی، ضمیمهی هفتگی شمارهی1.
[6]. داستان 16 نفر و 13 روز (مروری بر تشکیل حزب کارگزاران سازندگی)، روزنامهی اعتماد ملی، ضمیمهی هفتگی شمارهی1.
[7]. علی دارابی، کارگزاران سازندگی از فراز تا فرود، روزنامهی سیاست روز 24 و 29 و 31/2/81
*امیر حسین ثمالی؛ محقق و پژوهشگر/برهان/ ۱۳۹۰/۱۱/۳۰
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.