ضعف و ناقص العقلی انسان /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

ضعیف النفس بودن انسان نشان دهنده نقصان بشر است. چه اسناد قرآنی و حدیثی برای این مسأله که هم مردان و هم زنان دارای نقص هستند و هیچ کدام برتری بر دیگری ندارند وجود دارد ؟ هر کدام چه عیوبی دارند؟


هیچ کدام از آیات و روایات ما به صراحت دلالت بر نقص عقل زنان ندارد و حدیث نهج‌البلاغه هم به موردى از موارد ظهور تعقل و آسیب‌پذیرى زنان از جهت عواطف و شرایط مختلف اشاره دارد . در هر صورت نتیجه یکى است گر چه در مقام تئورى و نظر متفاوت است و باید بین انتظاراتى که از زن با مرد داریم اختلاف قائل شویم . غالب مردان نیز زمانى که تحت تأثیر عاطفه شدیدى مثل غم ، شادى ، غضب ، شهوت و ترس قرار مى گیرند ، قدرت تفکّر و تعمّق و دور اندیشى و داورى صحیح را از دست مى‌دهند . امّا تمام سخن در این است که دست آفرینش براى مکمل بودن دو جنس زن و مرد براى یکدیگر و پوشاندن و تکمیل آنها بوسیله همدیگر تفاوتهایى در خلقت ایجاد کرده است . همانطورى که ضعیف بودن مرد ازجهت عاطفه امرى است مسلّم و این نقصى براى مرد یا کمالى براى زن به حساب نمى آید ، ضعیف بودن زن هم از جهت عقل نقصى براى او و کمالى براى مرد شمرده نمى شود . خالق حکیم مرد را براى غرضى آفریده است و هیکل مناسب و قدرت و صداى لازم و عقل متناسب با آن را دراختیار او قرار داده است ، و به همین ترتیب زن را هم براى غرضى آفریده‌است و اندام مناسب و روحیه و صدا و عاطفه و سایر خصوصیات لازم را به او عطا فرموده است . و هیچ کدام نقص شمرده نمى شود بلکه نهایت ِتناسب بکار رفته است . آن چیزى که در اسلام و در واقع ارزش است ، عقل به معناى دوّم و تقوى و قرب الهى و کمالات معنوى و روحى است که همه به روح انسانى و قابلیت آن برگشت مى‌کند و از این حیث ، زن و مرد یکسان هستند و قرآن صریحاً مى فرماید : « انَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ أَتقیکُم » خداوند خطاب به همه انسانها مى فرماید : هر کسى باتقوى تر باشد ، در درگاه ما مقرّب‌تر است . درجهان آخرت و روز بازپسین که اصالت و اهمیت و ارزش اساسى مربوط به آن است ، تقوى و عمل صالح و نیت پاک و خالص خریدار دارد . در آن عالم نمى گویند هر که عقل معاش بیشترى دارد یا استدلال و مدیریت قوى ترى دارد ، وارد بهشت گردد و در جوار الهى مسکن گزیند ، کما اینکه نمى گویند هر کس عاطفه و رقّت قلب بیشترى دارد وارد جنّت بشود . با توجه به اینکه هدف از خلقت انسان و زن و مرد ، رسیدن به کمال و قرب هر چه بیشتر به کمال مطلق است ، تمام فضائل و رذایل و خوبى ها و بدى ها و کمال و نقص‌هاى بشر ، در مقایسه با آن هدف معنا پیدا مى کند . بنابراین بنده مسلمان نسبت به خلقت الهى خرده نمى گیرد و عدل الهى را در مواهب و نعمت‌ها فراموش نمى کند . مرد و زن در کنار یکدیگر با استفاده از مجموع امکاناتى که در اختیار آنها گذاشته شده در میدان خیرات و کمالات سبقت مى گیرند و البّته یقین هم دارند که پروردگار عالم و عادل ، در مقام پاداش و جزا هم مانند مقام نعمت‌ها و عطا ذرّه‌اى ظلم نخواهد کرد و با توجه به استعدادها و شرایط هر فرد و قشر و صنفى ، به‌حساب اعمال انسانها رسیدگى خواهد کرد . توضیح آن که از دیدگاه اسلام زن و مرد هر دو در گوهر شریف انسانیت همتا و داراى مراتب کمالى واحدى هستند . در عین حال نظام زیباى آفرینش هر یک از این دو را با ابزارهاى ویژه‌اى مجهز ساخته و به تناسب آن رسالت و مسؤولیت خاصى نیز بر دوش هر کدام نهاده است . تجهیز هر یک از دو صنف فوق به گونه‌اى است که از ترکیبشان شرایط و بستر مطبوع و دلپذیرى براى ایجاد خانواده و کانونى فعال و پر مهر و صفا پدید مى‌آید . هر یک در کنار دیگرى مى‌تواند آرامش ، سکون و شرایط استکمال را بیابد . هم‌چنین زمینه مناسبى براى رشد و تربیت سالم فرزند به وجود مى‌آید . در این تقسیم طبیعى آنچه معمولاً در مرد ظهور و بروز بیشترى دارد ، قدرت و توانایى بیشتر براى انجام کارهاى سخت و طاقت فرسا و نیز زیرکى و حسابگرى در امورى است که به تیزبینى و کیاست نیازمند است و آنچه در زن نمود و پیدایى بیشتر دارد لطافت ، زیبایى ، مهر ، عاطفه ، شور و احساس قلبى است . این نکته اولاً به معناى بى‌خردى زن یا بى‌عاطفگى مرد نیست و ثانیا به معناى آن نیست که هر زنى کم‌اندیش‌تر از هر مردى و هر مردى کم عاطفه‌تر از هر زنى است بلکه مى‌توان گفت که به طور متوسط وجه غالب کنش‌هاى مرد ، رفتارهاى حسابگرانه ، و وجه غالب کنش‌هاى زن کردارهاى مهر انگیز و عاطفى است . ثانیا : این دو گونه حرکت هر یک در جاى خود بسیار ضرورى است و این تقسیم تکوینى به هیچ روى نشانگر برترى مرد بر زن و فرومایگى زن نیست بلکه هر یک جلوه‌اى خاص از اسماى حسناى الهى است . به قول سعدى : {S جهان چون چشم و خط و خال و ابروست # که هر چیزش به جاى خویش نیکوست S} ثالثا : عقل بر دو قسم است : 1 - عقلى که معیار کمال و قرب الهى است : « العقل ماعبد به الرحمان واکتسب به الجنان » این عقل همان « عقال » و زانوبند هواها و امیال نفسانى است . در چنین عقلى مرد بر زن فزونى ندارد . 2 - عقل حسابگر ، ابزارى و اینتسترومنتال {L= (InstrumentalReason =L} ) که کاربرد آن بیشتر در تنظیم معاش و سیاسات است . در این زمینه هر چند به طور معمول مرد از زن پیشى مى‌گیرد ولى این معیار کمال نیست و چنان که گفته شد نوعى تقسیم کار طبیعى و تکوینى است و در مقابل آن زن نیز از مهر و عاطفه افزون‌ترى برخوردار است . از توضیح یاد شده روشن مى‌شود که تعبیر امیر مؤمنان ( ع ) تحقیر کننده زن نیست بلکه هشدار به کسانى است که در هر مسأله‌اى انتظار حرکتى مردگونه از زنان دارند . سخن آن حضرت در واقع تفطن و توجه دادن به این نکته است که زن موجودى سراپا شور و احساس و عاطفه است و در برخورد با او نباید انتظار حسابگرى‌هاى مردانه را داشت بلکه باید دقیقا روان‌شناسى او را به دست آورد و به تناسب آن با وى روبه‌رو شد . تعبیر « نواقص الایمان » نیز با تبیینى که با اشاره به ترک عباداتى چون نماز و روزه در ایام عادت در بر دارد ، بیانگر تذکر مهمى به زنان است . این فراز در واقع مشتمل بر نوعى مقایسه فقهى بین کسى است که در چنین ایامى به حکم الهى ترک عبادت مى‌کند و کسى که از عادت خارج است و به حکم الهى عبادات واجب را انجام مى‌دهد . در این جا هر دو به حکم الهى عمل مى‌کنند و احکام شرعى مربوط به هر کدام نیز مبتنى بر مصالح و مفاسد نفس‌الامرى و مقتضیات تکوینى خاصى است که دست ما از آنها کوتاه است و علم ما به آنها راه ندارد لیکن در هر صورت این مسأله را به عنوان یک واقعیت وجدانى و انکار ناپذیر باید پذیرفت که تأثیر هر یک از این دو عمل که هر دو هم اطاعت از فرمان پروردگار است بر نفس انسان متفاوت است . به عنوان مثال کسى که در ماه مبارک رمضان در سفر است و به حکم الهى روزه مى‌خورد هرگز نورانیت و معنویتى را که در شرایط دیگر یعنى ، موقعى که در حضر است و به فرمان خدا روزه مى‌گیرد ، احساس نمى‌کند و از نظر قوت ایمانى و ظهور جلوه‌هاى زیبا و نورانى آن در وضعیت فروترى قرار مى‌گیرد . بنابراین آنچه حضرت در این فراز فرموده‌اند بیان یک حالت طبیعى است . ثانیا : شارع مقدس در حد امکان راه‌هاى دیگرى براى نقص خلأ یاد شده وضع نموده است چنان که در رساله‌هاى عملیه آمده است که مستحب است زن در مواقع نماز وضو بگیرد و در محل عبادت رو به قبله بنشیند و به یاد خدا باشد لیکن چون غالب زنان از این کار دورى مى‌کنند ، سخن امیر مؤمنان نسبت به آنها به گونه‌اى که بیان شد صدق مى‌کند . تعبیر « نواقص الحظوظ » بیان یک مسأله حقوقى است و با کاوش دقیق روشن مى‌شود که اگر سهم و بهره مالى زن در برخى اَشکال آن کمتر از مرد است ، کاستى آن به شکل دیگرى جبران شده است . لذا این سخن نیز چون فرازهاى یاد شده ، بیانگر « ناهمانندى » {L= (Dissimilarity) =L} و تفاوت‌هاى شکلى {L= (Formal) =L} است ، عبارتى از امیر المومنین على علیه السلام در نهج البلاغه آمده است که عنوان مى دارد « ایاک و مشوره النساء فان رأیهن الى افن و عزمهن الى وهن [ [ 1 از مشورت با زنان بپرهیزکه راى انان ناقص و تصمیم انان سست است . » لازم است تذکر دهیم که عبارت فوق قسمتى از وصیت امیرالمومنین على علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام است که در نهج البلاغه آورده شده است و در روایت دیگرى اضافاتى دارد که در نهج البلاغه به آن اشاره نشده است . در روایت بحار این گونه است : « إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَهَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ یَجُرُّ إِلَى الْأَفَنِ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهَن . . از مشورت با زنان غیر از مواردى که به کمال عقل ازمایش شده اند بپرهیزکه راى انان ناقص و تصمیم انان سست است . » [ . 1 [ 2 همان گونه که آیت الله جوادى آملى تذکر مى دهند « چنین تعبیرهایى به لحاظ غلبه خارجى موضوع در زمان بیان آن است . یعنى در آن زمان که زنان از تعلیم و تربیت صحیح محروم بودند . در صورتى که اگر شرایط درست براى فراگیرى آنها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود اگر غلبه بر عکس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشاء نکوهش گردد . یعنى اگر زنان در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیندیشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند تمایزى از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهى تفاوت یافت شد ، همانند تفاوتى است که در این مورد بین خود مردها نیز مشهود است . مثلاً اگر زنان مستعد به حوزه‌ها و دانشگاه‌هاى علمى راه یابند و همانند مردان به فراگیرى علوم بپردازند و در دروس مشترک آگاهى کامل یابند دیگر نمى‌توان گفت روایاتى که در نکوهش زنان آمده و احادیثى که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادله‌اى که در نارسایى عقول آنان رسیده اطلاق دارد و هیچ‌گونه استثنایى نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد بلکه قطعاً اینگونه زنان ، مستثنا خواهند بود و در این زمینه تمایزى با مردها ندارند » [ . 2 [ 3 نکته دیگر آنکه روایت در مقام نهى از مشورت در امور خاص ( مانند حکومت دارى یا قضاوت و . . . ) یا امورى که به او مربوط نیست نه مطلق مشورت . منظور روایات تمام زنان نیست ، بلکه برخى از زنان است که سست رأى و کم همت هستند . براى فهم روایات توجه به این نکته ضرورى است که امام مى‌فرمایند : « ایاک و مشاوره النساء » . در اصطلاح ادبى « الف و لام » در واژه « النساء » که حرف تعریف است ، دو معنى دارد : 1 « الف و لام » جنس است که به معناى « همه » است مثل آیه شریفه ان الانسان لفى خسر الا . . . همه انسانها در زیان هستند مگر . . . 1 یعنى جنس انسان ( الانسان ) به گونه‌اى است که در زیان دائمى است . همچنین آیه شریفه و جعلنا من الماء کل شىء حى ما از آب جنس و طبیعت آب هر چیزى را زنده کردیم . 2 2 الف و لام عهد است که منظور از آن اشاره به موردى است که بین گوینده و شنونده شناخته و معلوم است . مثل الیوم اکملت لکم دینکم . . . امروز روز غدیر دین شما را کامل کردم . . . 3 به نظر مى‌رسد که الف ولام در النساء براى جنس نباشد و منظور حضرت جنس زن و همه زنان نیست ، بلکه براى عهد است و اشاره به برخى از زنان دارد . زیرا یکم در قرآن و اسلام برترى انسان به روح اوست نه جسمش . جسم طفیل و محمل و مرکب روح است و روح در زن و مرد مساوى است و زنان و مردان هیچ تفاوتى از این جهت ندارند . به عبارت دیگر ملاک انسان از جهت انسانیت روح اوست که موجب برترى او بر دیگر موجودات و انسان بودنش مى‌شود . اما در جسمیت خود به مذکر و مؤنث تقسیم مى‌گردد تا با هم یکدیگر را تکمیل کنند . پس جنسیت هیچ دخالتى در انسانیت او ندارد . دوم مسلما مقصود ائمه از نهى از مشورت با زنان ، زنانى چون حضرت زهراء سلام الله علیها و حضرت زینب و حضرت معصومه و حضرت مریم سلام الله علیهن نبوده و یقینا در نظر آنها عقل و درک و درایت و ایمان این بزرگواران از بسیار مردان بیشتر بوده است . پس باید معناى این گونه روایات ، نهى از مشورت با بعضى زنان باشد که داراى سستى رأى و عدم عزم هستند . خلاصه کلام اینکه میزان و ملاک مشورت در اسلام عقل و تدبیر و صلاح است و هر کس داراى چنین ویژگیهایى باشد ، مى‌تواند طرف مشورت واقع شود و در این جهت تفاوتى بین زنان و مردان نیست . چنانکه از امام على ( ع ) نقل شده است : ایاک و مشاوره النساء الا من جُرّبَت بکمال العقل . . . از مشورت با زنان بپرهیز مگر آنهایى که به کمال خرد شناخته شده باشند . . . 4 روایات درباره مشورت زیاد است که در آنها ویژگیهاى افرادى که باید طرف مشورت واقع شوند ، یا افرادى که مشورت با آنها نهى شده بیان شده است و از مجموع آنها مشخص مى‌شود که ملاک در مشورت با دیگران عقل و درایت و عزم و صلاح است و باید کسانى که داراى چنین ویژگیهایى باشند طرف مشاوره قرار گیرند ، و در مقابل باید از مشورت با افراد کم خرد و فاسد و ترسو و سست همت خوددارى کرد . بنابر این معناى روایاتى که مشورت با زنان را نهى کرده است ، نهى از مشورت با زنان سست رأى و کم همت است و شامل تمامى زنان نمى‌شود و همانند روایاتى است که از مشورت با مردان کم خرد نهى مى‌کنند . اما این که نقل شده است که فرموده‌اند با زنانتان مشورت کنید اما به سخنان آنها گوش ندهید ، منظور گول زدن زنان نیست . زیرا : اولاً چنانچه گذشت ، روایت درباره تمام زنان نیست . ثانیا با جمع روایات و حوادث زمان امام على ( ع ) روشن مى‌شود که بسیارى از زنان مانع حضور شوهران و فرزندان خود در جبهه‌ها بوده‌اند و این موضوع منحصر به زمان آن امام هم نبوده و در زمان امام حسین ( ع ) نیز چنین مسئله‌اى رخ داد . مورخان تأکید دارند که یکى از دلایل خالى شدن اطراف مسلم بن عقیل سفیر امام در کوفه و شهادت وى ، زنان کوفه بوده‌اند که شوهران و فرزندان خود را از حضور در سپاه مسلم برحذر داشتند . ثالثا از این روایات بر مى‌آیید که زنان آن زمان دنیازده بوه‌اند ، که همت اصلى آنها زینت و خودآرایى بوده و روشن است با نسان دنیازده نمى‌توان مشورت کرد زیرا انسان را به راحت‌طلبى و دنیازدگى دعوت مى‌کنند . رابعا امام در سخنان خود نفرموده این زنان را طرد کنید یا محل نگذارید ، بلکه فرموده به سخنانشان توجه‌اى نکنید تا در دام فتنه نیافتید ، به عبارت دیگر در عین حالى که مراعات حال آنها را مى‌کنید ، و آنها را از خود طرد نمى‌کنید و آزرده نمى‌نمایید اما به دلیل نظرات غلطشان از آنها پیروى نکنید . جان گرى روان شناس مشهور مى‌گوید : « مرد ابتدا هدف را پیدا مى‌کند ، بعد حرف مى‌زند و زن حرف مى‌زند و بعد هدف را پیدا مى‌کند » [ [ 6 البته ناگفته نماند که واقعیت فوق سبب برترى مطلق هوشى مرد بر زن نیست بلکه تفاوت هوشى زن و مرد را سبب مى گردد . بى شک سطح هوش هیجانى ، کلامى و هنرى زنان بالاتر از مردان و در مقابل سطح هوش مکانیکى و ریاضى و فلسفى مردان قوى تر است ویکى از رموز وظایف مادرى و همسرى در زن و وظایف اجتماعى و حکومتى در مرد مبتنى بر همین تفاوت در هوش است ( 1 ) ( عصر : 2 ) ( 2 ) ( انبیاء : 30 ) ( 3 ) ( مائده : 3 ) ( 4 ) ( بحار الانوار ج : 100 ص : 253 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image