راه های بندگی و سعادت /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

با سلام و احترامراهها و طرق بندگی و راه های رسیدن به سعادت کدامند؟اگر کتاب و منبع دیگری وجود دارد، نام ببریدبا تشکر


راه عبادت و بندگی راهی روشن و شفاف است که رهپویان ان به آسانی در آن به سیر و سلوک می پردازند. به صورت کلی راه بندگی همان راه انبیای الهی و اوصیا (ع) است که از سوی خداوند سبحان در قالب وحی برای بشر ارسال شده است. از این رو بهتر است این راه را از کتاب و سنت بندگان مقرب الهی جستجو نماییم. چه اینکه در موارد متعدد حضرت حق انان را به عنوان الگو و راهنمای راه معرفی نموده است. د ر کتاب تفسیر نور، ج 1، ص: 33 اینگونه امده است. راههاى غیر الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند:* راه خواسته ها و توقعات هاى خود. * راه انتظارات وهوس هاى مردم. * راه وسوسه هاى شیطان. * راه طاغوت ها. * راه نیاکان و پیشینیان.* راه خدا و اولیاى خدا.انسان مؤمن، راه خداوند واولیاى او را انتخاب مى کند که بر دیگر راهها امتیازاتى دارد:الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راه هاى طاغوت ها و هوس هاى مردم و هوس هاى شخصى که هر روز تغییر مى کنند.ب: یک راه بیشتر نیست، در حالى که راه هاى دیگر متعدّد و پراکنده اند.ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»* راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»یس، 3- 4.* راه مستقیم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» یس، 61.* راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ». هود، 56.* راه مستقیم، یکتاپرستى و تنها یارى خواستن از اوست. آل عمران، 101.* راه مستقیم، کتاب خداوند است. * راه مستقیم، راه فطرت سالم است.انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپى که روشنى خود را هر لحظه از نیروگاه مى گیرد. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»در راه مستقیم بودن، تنها خواسته اى است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مى کند، حتّى رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را مى خواهند.انسان باید همواره، در هر نوع از کارهاى خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته ى تحصیلى وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولى در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضرورى است.راه مستقیم مراتب و مراحلى دارد. حتّى کسانى که در راه حقّ هستند، مانند اولیاى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا کنند. «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»[1]راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت على علیه السلام مى فرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطى هى الجادّة»[2] انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جاده ى هدایت است.راه مستقیم یعنى میانه روى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل. یکى در عقاید از راه خارج مى شود ودیگرى در عمل و اخلاق. یکى همه کارها را به خدا نسبت مى دهد، گویا انسان هیچ نقشى در سرنوشت خویش ندارد. و دیگرى خود را همه کاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته مى داند. یکى رهبران آسمانى راهمچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مى کند و دیگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مى پندارد. یکى زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مى داند و دیگرى حتّى به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان مى بندد. یکى اقتصاد را زیر بنا مى داند و دیگرى، دنیا و امورات آن را نادیده مى انگارد.در عمل نیز یکى غیرت نابجا دارد و دیگرى همسرش را بى حجاب به کوچه و بازار مى فرستد. یکى بخل مى ورزد و دیگرى بى حساب سخاوت به خرج مى دهد. یکى از خلق جدا مى شود و دیگرى حقّ را فداى خلق مى کند.اینگونه رفتار وکردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا واستوار خود را، راه مستقیم معرّفى مى کند.[3] در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام مى فرمودند: راه مستقیم، ما هستیم.[4] یعنى نمونه ى عینى و عملى راه مستقیم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود درباره ى تمام مسائل زندگى از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ...، نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روى سفارش کرده اند.[5] جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به کمین مى نشیند.[6]در قرآن و روایات، نمونه هاى زیادى آمده که در آنها به جنبه ى اعتدال، تأکید و از افراط و تفریط نهى شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:* «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»[7] بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید.* «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ»[8] در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن- دست بسته باش- و نه چنان گشاده دستى کن که خود محتاج شوى.* «الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»[9] مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلکه میانه رو هستند.* «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا»[10] نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلکه با صداى معتدل بخوان.* نسبت به والدین احسان کن؛ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»[11]* امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ... فَلا تُطِعْهُما»[12]* پیامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا»[13] و هم خانواده خویش را دعوت مى کند. «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ»[14]* اسلام هم نماز را سفارش مى کند که ارتباط با خالق است؛ «أَقِیمُوا الصَّلاةَ»* و هم زکات را توصیه مى کند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکاةَ»[15]* نه محبت ها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ»[16] و نه دشمنى ها شما را از عدالت دور کند. «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ»[17]* مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[18]* هم ایمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا»* و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[19]* هم اشک و دعا و درخواست پیروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً»[20] و هم صبورى وپایدارى در سختى ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ»[21] شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات مى کرد و هم شمشیر تیز مى کرد.* روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه ى خدا دعا مى خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.* اسلام مالکیّت را مى پذیرد، «الناس مسلطون على اموالهم»[22] ولى اجازه ضرر زدن به دیگرى را نمى دهد و آن را محدود مى سازد. «لا ضَرر و لا ضِرار»[23]آرى، اسلام دین یک بعدى نیست که تنها به جنبه اى توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کارى اعتدال ومیانه روى وراه مستقیم را سفارش مى کند.پیام ها:1- همه ى هستى، در مسیرى که خداوند اراده کرده در حرکتند. خدایا! ما را نیز در راهى که خود دوست دارى قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»2- درخواست هدایت به راه مستقیم، مهم ترین خواسته ى یکتاپرستان است. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ ... اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»3- براى دست یابى به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»4- ابتدا ستایش، آنگاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ ... اهْدِنَا»5- بهترین نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»«7» صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ (خداوندا! ما را به) راه کسانى که آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!نکته ها:این آیه راه مستقیم را، راه کسانى معرّفى مى کند که مورد نعمت الهى واقع شده اند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین.[24] توجّه به راه این بزرگواران و آرزوى پیمودن آن وتلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مى دارد.بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضب شدگان وگمراهان قرار ندهد. زیرا بنى اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند.قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم مى نماید: کسانى که مورد نعمت هدایت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیه ى قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمت هاى مادى را کفّار ومنحرفین ودیگران نیز دارند.هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهى کشیده نشود.مغضوبین در قرآن در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت هایى همچون قوم عاد، ثمود و بنى اسرائیل، به عنوان غضب شدگان معرّفى شده اند.[25]بنى اسرائیل که داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بیان شده است، زمانى بر مردم روزگار خویش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ»[26] لکن بعد از این فضیلت و برترى، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[27] این تغییر سرنوشت، به علّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است؛ دانشمندان یهود، دستورات وقوانین آسمانى تورات را تحریف کردند، «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ»[28] وتجّار وثروتمندان آنان نیز به ربا وحرام خوارى و رفاه طلبى روى آوردند، در  ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص: 44 در تفسیر آیات 2-8 سوره اسرا چنین امده است:وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلاً (2) ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً (3) وَ قَضَیْنا إِلى بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً (4) فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً (5) ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً (6) إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً (7) عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً (8)ترجمه آیات:17/ 2 و به موسى کتاب تورات را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم تا غیر من که خداى عالمم هیچکس را حافظ و نگهبان فرا نگیرند (2).17/ 3 اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم، او بنده شکرگزارى بود (3).17/ 4 و در کتاب تورات یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهى خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنى اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزى مى کنید و تسلط و سرکشى سخت و ظالمانه مى یابید (یک بار بقتل شعیا و مخالفت آرمیا و بار دیگر بقتل زکریا و یحیى مبادرت مى ورزند) (4).17/ 5 پس چون وقت انتقام اول فرا رسید بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانه هاى شما نیز جستجو کنند و این وعده انتقام، حتمى خواهد بود (5).17/ 6 آن گاه شما را روبروى آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان نیرومند مدد بخشیم و عده جنگجویان شما را بسیار گردانیم (تا بر دشمن و لشکر بخت النصر غلبه کنید) (6).17/ 7 (شما بنى اسرائیل و همه اهل عالم) اگر نیکى و احسان کردید بخود کرده و اگر بدى و ستم کردید باز بخود کرده اید و آن گاه که وقت انتقام ظلم هاى شما (کشتن یحیى و زکریا و یا عزم قتل عیسى) فرا رسید باز بندگانى قوى و جنگ آور را بر شما مسلط مى کنیم تا اثر بیچارگى و خوف و اندوه رخسار شما ظاهر شود و به مسجد بیت المقدس، معبد بزرگ شما- مانند بار اول- داخل شوند و ویران کنند و به هر چه رسند نابود ساخته و به هر کس تسلط یابند به سختى هلاک گردانند (7).17/ 8 اى رسول ما! باز هم به بنى اسرائیل بشارت ده که امید است خدا به شما اگر توبه کرده و صالح شوید مهربان گردد و اگر به عصیان و ستمگرى برگردید ما هم به عقوبت و مجازات شما باز مى گردیم و جهنم را زندان کافران قرار داده ایم (8).بیان آیات از ظاهر سیاق این آیات که در صدر سوره قرار دارند چنین برمى آید که در مقام بیان این معنا است که سنت الهى در امتها و اقوام مختلف انسانى همواره بر این بوده است که ایشان را به راه بندگى و توحید هدایت نموده و رسیدن به آن را برایشان ممکن ساخته و ایشان را در پذیرفتن و نپذیرفتن مخیر نموده است، نعمت هاى دنیا و آخرت را در اختیارشان قرار داد و ایشان را به همه رقم اسبابى که در اطاعت و معصیت بدان نیازمندند مسلح و مجهز ساخت تا اگر اطاعت و احسان کنند به سعادت دنیا و آخرت پاداششان دهد، و اگر گناه و عصیان ورزند به نکال و خوارى در دنیا و عذاب آخرت کیفرشان کند.در فرازی دیگر از قران در تبیین الگوی بندگی دعای حضرت مریم سلام الله علیها امده است وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ ... بحثى که باید در باره جمله لِلَّذِینَ آمَنُوا داشته باشیم، همان بحثى است که در جمله لِلَّذِینَ کَفَرُوا داشتیم.و در جمله إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ، خداى سبحان تمامى آرزوهایى را که یک بنده شایسته در مسیر عبودیتش دارد خلاصه نموده، براى اینکه وقتى ایمان کسى کامل شد ظاهر و باطنش هماهنگ، و قلب و زبانش هماواز مى شود، چنین کسى نمى گوید مگر آنچه را که مى کند، و نمى کند مگر آنچه را که مى گوید، و در دل آرزویى را نمى پروراند، و در زبان درخواست آن را نمى کند، مگر همان چیزى را که با عمل خود آن را مى جوید.و چون خداى تعالى در خلال تمثیل حال این بانو، و اشاره به منزلت خاصه اى که در عبودیت داشت، دعایى را نقل مى کند که او به زبان رانده، همین خود دلالت مى کند بر اینکه دعاى او عنوان جامعى براى عبودیت او است، و در طول زندگى هم همان آرزو را دنبال مى کرده، و درخواستش این بوده که خداى تعالى برایش در بهشت خانه اى بنا کند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمکاران نجاتش دهد. پس همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته، خواسته است تا با خدا نزدیک باشد، و این نزدیکى با خدا را بر نزدیکى با فرعون ترجیح داده، با اینکه نزدیکى با فرعون همه لذات را در پى داشته، در دربار او آنچه را که دل آرزو مى کرده یافت مى شده، و حتى آنچه که آرزوى یک انسان بدان نمى رسیده، در آنجا یافت مى شده، پس معلوم مى شود همسر فرعون چشم از تمامى لذات زندگى دنیا دوخته بوده، آن هم نه به خاطر اینکه دستش به آنها نمى رسیده، بلکه در عین اینکه همه آن لذات برایش فراهم بوده، مع ذلک از آنها چشم پوشیده، و به کراماتى که نزد خدا است، و به قرب خدا دل بسته بوده، و به غیب ایمان آورده، و در برابر ایمان خود استقامت ورزیده، تا از دنیا رفته است.و این قدمى که همسر فرعون در راه بندگى خدا برداشته، قدمى است که مى تواند براى همه پویندگان این راه، مثل باشد، و به همین جهت خداى سبحان حال او و آرزوى او و عمل در طول زندگى او را در دعایى مختصر خلاصه کرد، دعایى که جز این معنا نمى دهد که او از تمامى سرگرمى هاى دنیا و هر چیزى که آدمى را از خدا بى خبر مى کند قطع رابطه کرده، و به پروردگار خود پناهنده شده، و جز این آرزویى نداشته که با خدا نزدیک باشد، و در دار کرامت او منزل گزیند.مى فرماید: امرأت فرعون، براى مؤمنین همسر فرعون را مثل مى زند، نام آن جناب به طورى که در روایات آمده آسیه بوده: إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ، در این دعا خانه اى درخواست کرده که هم نزد خدا باشد و هم در بهشت، و این بدان جهت است که بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمین است، هم چنان که خود خداى تعالى فرموده: أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ[29] علاوه بر این، حضور در نزد خداى تعالى و نزدیکى او کرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت کرامتى است صورى، پس جا دارد که بنده خدا هر دو را از خدا بخواهد. وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ- منظورش از قوم ظالمین همان قوم فرعون است و این دعا در حقیقت بیزارى دیگرى است از فرعونیان، و از خداى تعالى درخواست مى کند، او را از جامعه اى ستمکار نجات دهد، هم چنان که جمله قبلى درخواست نجات از مجتمع خاص خانوادگى بود.در پایان چند منبع برای شما معرفی می گردد و از خدا برای شما ارزوی سربلندی می نماییم.1.      کتاب «راه زندگی و رسم بندگی» شرحی بر وصیت امام علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) است که این کتاب به ۵۴ بخش تقسیم و هر بخش یک درس نامیده شده است. 2.      کتاب فوق به همت انتشارات پیمان غدیر جهرم آن را منتشر، و در ۴۸۰ صفحه و با قیمت ۶۰۰۰ تومان در پاییز 90 چاپ و وارد بازار کتاب شده است. 3.      کتاب  راهِ بندگی (شرحی گذرا بر دعاهای روزانه ی ماه رمضان)مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما4.       شرح حدیث عنوان بصری (توصیه های امام صادق ع به عنوان) http://www.pishani.irمنبع این سوال و جواب: نرم افزار ضیافت نور. نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها. معاونت مطالعات راهبردی. [1] . کسى که مى گوید\i« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ...»\E مراحلى از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحله بالاترى است. [2] . بحار، ج 87، ص 3. [3] .\i« قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»\E انعام، 161. [4] . تفسیر نورالثقلین، ج 1 ص 20. [5] . در این باره مى توان به کتاب اصول کافى، باب الاقتصاد فى العبادات مراجعه نمود. [6] . شیطان به خدا گفت:\i« لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ»\E اعراف، 16. [7] . اعراف، 31. [8] . اسراء، 29. [9] . فرقان، 67. [10] . اسراء، 110. [11] . بقره، 83. [12] . لقمان، 15. [13] . مریم، 51. [14] . مریم، 15. [15] . بقره، 43. [16] . نساء، 135. [17] . مائده، 8. [18] . فتح، 9. [19] . بقره، 25. [20] . بقره، 250. [21] . انفال، 65. [22] . بحار، ج 2، ص 272. [23] . کافى، ج 5، ص 28. [24] .\i« مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ»\E، کسانى که خدا و رسول را پیروى کنند، آنان با کسانى هستند که خدا آنها را نعمت داده است، از پیامبران، راستگویان، شهدا و صالحان. نساء، 69 و آیه 59 سوره مریم. [25] . در آیات متعدّدى از قرآن ویژگى هاى گمراهان و غضب شدگان و مصادیق آنها بیان شده است [26] . بقره، 47. [27] . بقره، 61. [28] . نساء، 46. [29]  شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند. سوره آل عمران، آیه 169. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image