تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

شعوبيه چه کساني هستند؟


شعوبيه به کساني گفته مي شد که در عهد امويان و اوايل حکومت عباسيان در مقابل غرور مفرط نژادي و قومي عرب ايستاده و منکر تفوق و سيادت فطري و نژادي قوم عرب و برتري آن ها بر ساير اقوام و شعوب عالم بودند. ابن منظور در تعريف شعوبيه مي نويسد: شعوبي کسي است که عرب را حقير مي داند و براي او برتري نسبت به ديگران قائل نيست. کلمه شعوبي منسوب به لفظ «شعوب» در آيه 13 سوره حجرات در قرآن مجيد است؛ «وجعلنا کم شعوبا». و اين فرقه با استدلال به همين آيه خواهان مساوات ميان ملل بودند. چگونگي پيدايش شعوبيه پس از رحلت پيامبر اکرم(ص) و سپري شدن دوران خلفاي راشدين، حکومت به خلفاي بني اميه و آل مروان رسيد. در دوران حکومت امويان تغييرات زيادي در مباني دين اسلام پديدار شد. مساوات و عدالت از بين رفت و جاي خود را به ظلم و ستم و شکنجه و تحقير مسلمانان غير عرب داد. ايرانيان شکوه و عظمت امپراطوري گذشته خود را از دست داده بودند و به اين دلخوش و راضي بودند که دين اسلام را پذيرفته اند و به جهت احکام و مقررات اين دين، عدالت در مورد آن ها رعايت خواهد شد و شرف و حيثيت و آبروي آنان محفوظ است. عملکرد نامناسب امويان تبعيض فاحش ميان اعراب و موالي موجب بروز شورش هاي مختلف ملي، سياسي و مذهبي شد. اين قيام ها به منظور مقابله با دولت امويان و برانداختن سياست و سيادت عرب و داراي ريشه هاي فکري و فرهنگي بود. به طور کلي از زمان دولت امويان به بعد سه مسلک و عقيده مهم در ميان مسلمانان پديد آمد که مي توان آنان را احزاب سه گانه ناميد. اصول و مبناي اصلي اين سه حزب عبارت بودند از: 1. تفضيل عرب بر تمام ملل و اقوام عالم يا حزب عربي 2. مساوات و برابري همه طوايف و ملل عالم با يکديگر يا حزب مساوات (شعوبيه غير منحرف) 3. برتري عجم بر عرب و تحقير عرب (شعوبيه منحرف) حزب عربي اولين فرقه اي بود که در عهد دولت بنياميه پيدا شد، عقيده اين دسته اين بود که جنس عرب بر همه ملت ها فضيلت دارد. شعوبيه غير منحرف يا اهل مساوات معتقد بودند که ميان ملل و طوايف عالم، تفاوتي ذاتي نيست و اگر فضيلتي باشد در افراد، آن هم به جهت سجاياي اکتسابي و اخلاقي، نه نژادي و قومي و قبيله اي است. اما شعوبي منحرف که مرامشان تحقير عرب و تفضيل ملل ديگر بود، به وسايل گوناگون در بر انداختن سيادت عرب مي کوشيدند. زمزمه عقايد شعوبيه از اواخر عهد اموي از زماني که «اسماعيل بن يسار» در حضور «هشام بن عبدالملک» مفاخر ايرانيان را مي شمرد، آغاز شد؛ ولي در آن زمان اين نوع طرفداري ها از عنصر عجم به سرعت توسط شخص خليفه و طرفداران عصبيت عربي خاموش مي شد. به همين جهت بود که دعوت شعوبيه از آغاز خلافت بني عباس شروع شد؛ در حقيقت بني عباس براي به دست گرفتن قدرت از نيروي فکري و نظامي شعوبي ها بهره بردند. در زمان هارون و مأمون عباسي تبليغات شعوبيه شدت گرفت و در قرن سوم هجري به منتهاي خود رسيد. در اين دوران طرفداران مسلک شعوبيه که اکثرا ايراني بودند، با نهايت شور و علاقه مشغول تبليغ مرام خود بودند و از عهد معتصم به بعد ترکان هم در ضديت با اعراب به ايرانيان پيوستند. به طور کلي مي توان گفت نهضت شعوبيه به معناي اعم در اوايل دوره اموي پيدا شد و لفظ شعوبيه به معناي مخالف عرب احتمالا بين سال هاي 218 ـ 132ق يعني عصر اول عباسي رايج شده است. دعوت شعوبيه اوليه يا همان شعوبيه غير منحرف در آغاز متکي به تعليمات اسلام بود. آنان مي گفتند، دين اسلام هيچ ملتي را بر ملت ديگر ذاتا فضيلت نداده، بلکه ملاک فضيلت بر تقوا و پرهيزگاري است. آنان معتقد بودند که عقاب و ثواب در دين اسلام روي کردار بد و نيک بنا شده است نه روي شخص و نژاد و... . در مقابل، شعوبيه منحرف معتقد بودند؛ هر ملتي داراي نوعي عظمت و بزرگي است که بدان مباهات مي کند، چنان که روميان به سلطنت و فزوني ممالک و شهرها و تمدن باستاني خود مي نازند، هندي ها به حکمت و فلسفه و طب و کثرت جنگل و ميوه و... سر افرازند، چيني ها داراي صنعت و فنون و هنرهاي ديگرند و هر قومي چيزي براي مباهات دارد، در حالي که اعراب به هيچ چيز ممتاز نيستند، صحرايي بي آب و علف و زندگي تلخ و بدوي و خشن دارند، در جاهليت فرزندان خود را از ترس فقر زنده به گور مي کردند و دائما در حال قتل و غارت يکديگر بودند. در مقابل، شعوبيه غير منحرف با اتکاي بر اين که دين اسلام آيين عمومي است که اختصاص به عرب ندارد. و اسلام دشمن تعصبات جاهلي عرب است. و پيامبر اکرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيوسته با تعصبات جاهلانه عرب در جنگ بوده است و تنها مقياس شرافت را تقوي و دينداري قرار داده است. شعوبيه در مراحل اوليه، تبليغات خود را بر اساس اصول اسلامي پايه گذاري کرده بودند و دم از مساوات مي زدند و طرفداران زيادي پيدا کردند، ولي وقتي که بعدها با عرب و دين اسلام بناي مخالفت گذاشتند، عده اي که دين دار حقيقي و مسلمانان واقعي بودند از دعوت آنان سرباز زدند و مسلک شعوبي را رد کردند. افشين، سردار معتصم عباسي که قيام بابک را سرکوب کرد، از نمونه هاي برجسته شعوبيه منحرف بود. او معتقد بود که اعراب سگ هايي هستند که بايد اول جلويشان استخوان ريخت و سپس با چماق برسرشان کوبيد. بنابراين به طور کلي نهضت شعوبيه يک نهضت ضد تعصب عربي و طرفدار اصول اسلامي بوده است که بعدها برخي از طرفداران آن دچار افراط در اين عقيده شدند. اگر چه رفتار افراط آميز و غير اسلامي امويان سبب ايجاد اين فرقه شد. اما به هر صورت افکار انحراف و دشمنان دين اسلام نيز در زير پرچم آنان جمع شدند، لذا نام آنان را به بدي در تاريخ ماندگار کردند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image