تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه
درتاریخ بسیاری از انقلابها دیده میشود كه انقلابیون و مصلحین گامهای اولیه را با موفقیت بر میدارند و رژیم سیاسی ظالم حاكم را بر انداخته و وضع موجود را كه موافق خواست آنها نیست بر هم میزنند ولی در تحقق اهداف انقلاب و بنای جامعه مطلوب ناكام میمانند نمونهاش انقلاب مشروطیت است كه حركتی وسیع و مردمی بود و خونهای زیادی در راهش نثار شد اما با گذشت كمتر از چهارده سال از فرمان مشروطیت شاهد كودتای 1299 و پایه گذاری دیكتاتوری رضا خانی و روی كار آمدن غربزدهها میباشیم.در ناكامی آن انقلاب دو عـامل درونی و بیرونی نقش داشت . چه باید كرد كه آن سرنوشت برای انقلاب اسلامی نوشته نشود؟پیش از پرداختن به اصل موضوع تذكر این مطلب نیز لازم است آفات انقلاب را میتوان به دو دسته كلی: طبیعی و انسانی تقسیم نمود.آفات طبیعی كه دستبشر یا اصلا در آنها دخالتی ندارد و یا دخالت تام ندارد مثل:افزایش بیرویه جمعیت، توزیع نامناسب جمعیت مهاجرت بیرویه بیسوادی حوادث طبیعی همچون سیل، زلزله، خشكسالی و....موضوع این بحث را تشكیل نمی دهد.بلكه مراد ما از آسیب ها در این بحث آفتهای انسانی است كه دستبشر در پیدایش آنها نقش دارد.آسیب های درونی1. تحریف ارزشهاحضرت امام (ره) در وصیت نامه خود، فراموش كردن اهداف فرهنگ قیام ملت و مكتب الهی اسلام، به انزوا كشاندن روحانیت، غرب زدگی و شرق زدگی و سلطه بیگانگان بر مقدرات مراكز تعلیم و تربیت را از آفات فرهنگی انقلاب معرفی مینماید. بطور مثال اندیشههای بیگانه ممكن است از طریق دشمنان یا دوستانی كه مجذوب آرای دیگران شدهاند، نفوذ كنند. نمونه این گرایشها در جریانات قرون اولیه اسلامی دیده میشود.مثلا مجذوب شدگان به فلسفه یونانی و آداب و رسوم ایرانی و تصوف هندی، نظریات و اندیشههای را به عنوان خدمت و نه به قصد خیانت وارد اندیشههای اسلامی كردند[1].بنابر این در مساله ورود و نفوذ اندیشههای بیگانه باید به زمینههای داخلی آن نیز توجه كرد.یكی از علل رواج مانویگری و مزدك گرایی، عدم اجرای عدالت از جانب حكومتها بود.2. تجدد گرایی افراطیدر مقابل تمسك به اسلام ناب، تجدد گرایی افراطی - یا التقاط - و زهدگرایی منفی قرار دارد.تجدد گرایی افراطی تلفیق اسلام با اندیشههای غیر اسلامی برای زیبا جلوه دادن آن میباشد[2].آنچه كه مراحل پدیداری انقلاب و سپس گذار را به شدت از خود متأثر ساخته است، موضوع مدرنیته است.در اینجا نمیتوان در باب نسبت مدرنیته با انقلاب یا نسبت مدرنیته با دین، مطالب مشروحی گفت[3]3. رواج سكولاریسمبرای انقلابی كه بر اساس يگانه انگاری دین و سیاست پاگرفته و جوهره آن را برآمدن سیاست از دین تشكیل می دهد ترویج اندیشه سكولاریسم سمّ مهلكی است كه به پایه های آن آسیب جدی و جبران ناپذیر وارد می سازد.اگر حكومت دینی حكومتی است كه از صدر تا ذیل آن بر اساس دین تعریف می شود بهترین راه مقابله با آن ارائه تفسیری از دین است كه سیاست و اداره جامعه را در دست هر كس برتابد و دخالت دین در سازو كار های حكومت و جامعه را نیز نپذیرد، دین را امری فردی و آن جهانی بداند و جامعه را از قلمرو الزامات دینی خارج سازد.4. جدایی حوزه و دانشگاهدر واقع یكی از كلیدیترین مسایل اجتماعی و فرهنگی در جامعه اسلامی ما حفظ و تقویت وحدت این دو نهاد است كه جدایی آنها آفتی بزرگ به شمار میآید.از مهمترین مراكز فرهنگی یك جامعه كه میتواند محافظ و توسعه دهنده فرهنگ آن باشد، مدارس و دانشگاههای آن كشور است. زیرا نسل آینده ساز هر جامعه معمولاً از این مسیر پرورش مییابد.لذا در تهاجم فرهنگی به كشور ما نیز تلاش گستردهای از سوی بیگانگان و وابستگان آنها برای تغییر ارزشها و از خود بیگانگی صورت گرفته است كه در پاسخ به آن موضوع اسلامی كردن دانشگاهها مطرح شد[4].5. بوروكراسی مفرط و فساد اداری و اجتماعیحضرت علی علیه السلام میفرماید: همانا فلسفه نابودی رژیمهای پیشین این بود كه حق مردم را ندادند تا آن را به رشوه خریدند، و راه باطلشان بردند و آنان پیرو آن گشتند[5].6. دنیا طلبی و اشتغال به زینتهای دنیوی بالاخص بین نیروهای انقلابیاگر زندگی تجملی و روحیه تكاثر طلبی در میان عناصر انقلابی فزونی گیرد و نیروهای انقلابی روحیه خود را از دست دهند، داعیه دفاع از انقلاب و ارزشها تضعیف میشود.ابن خلدون نیز در بحث فراز و فرود تمدنها به دورانهای زیر اشاره میكند: دوران ظفر، دوران قدرت، دوره تجمل و فراغت، دوره خرسندی و بالاخره دوره اسراف و تبذیر و انحطاط.در دوران آخر، عصبیت - همبستگی اجتماعی - از بین میرود و تن آسایی، تجمل و حاكمیت روابط فزونی میگیرد[6].7. فرار مغزهانداشتن برنامهای همه جانبه برای جلوگیری از مهاجرت تحصیل كردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهای «تعهد» و «تخصص» باعث ظهور پدیده فرار مغزها به كشورهای دیگر جهان میشود.این امر از یك سو انقلاب را از توانایی های افراد محروم می كند و از سوی دیگر هر چه آمار این مهاجران بالاتر باشد سوژه و ابزاری در دست دشمنان برای جوسازی علیه انقلاب فراهم خواهد ساخت.8. سوء مدیریت مدیران انقلابامام علی علیه السلام علل افول دولتها را چهار عامل میداند: تباه نمودن اصول اساسی، فریب كاری، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخر داشتن فرزانگان[7].عوامل فوق از ضعف یا سوء مدیریت مسئولان حكومتی ناشی میشود و به تضعیف مشروعیت(كارآمدی) دولت میانجامد.9. نا تمام گذاشتن آرمانهای نهضتبه تعبیر استاد مطهری متأسفانه تاریخ نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، یك نقیصه در رهبری روحانیتشیعه را نشان میدهد و آن این كه روحانیت نهضتهایی را كه رهبری كرده تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه نداده است[8].در مورد انقلاب اسلامی ایران هر چند وضعیت متفاوت است، ولی هنوز تمامی آرمانهای داخلی و خارجی انقلاب جامه عمل به خود نپوشیده است.تلاش در جهت تقویت و اجرای این آرمانها از طریق افزایش آگاهیهای عمومی و بسیج امكانات، به افزایش اقتدار و استحكام داخلی و نفوذ بین المللی انقلاب میانجامد.10. ابهام طرحهای آینده انقلابانقلاب باید طرحهای روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تایید رهبران ارائه دهد تا جلوی ضایعات گرفته شود[9].تجربه نشان داده است كه كلی گویی و روشن نبودن طرحهای آینده به تناقض در عمل منجر میشود و ضایعات اساسی به بار میآورد.11. تفرقه واختلافامام علی علیه السلام راز تداوم انقلاب را دوری از تفرقه و تحكیم اركان موّدت و محبت و ترغیب و توصیه نسبت به آن معرفی مینماید. مهمترین عامل تهدید كننده بالندگی یك ملت از دیدگاه آن حضرت عبارت است از: كاشتن بذر نفاق و كینه در سینه، پشت كردن به یكدیگر، ترك یاری هم نوعان و تبدیل الفت و محبت به پراكندگی و تفرقه[10] ، همين طور امام خمینی (ره) نیز پیوسته بر دوری از تفرقه و لزوم وحدت برای تداوم انقلاب تاكید داشتند.اصولا وجود اختلاف سلیقه و عقیده امری طبیعی و انكارناپذیر است و همه افراد بشر با توجه به نوع آموزش، تربیتها، محیط زندگی خانوادگی و اجتماعی، روابط عاطفی و انسانی و برداشت های خود از مسائل و پدیدهها دارای دیدگاهها و نظرات خاص خود میباشند كه لزوما با دیدگاههای دیگران یكسان نیست.تجمع گروهها و دستجات فكری زمانی ایجاد میشود كه در رابطه با یك سری برداشتها و نقطه نظرات اصولی توافق های كلی و عمومی وجود داشته و هدف مشتركی دنبال میشود.عواملی كه در تشدید اختلافات و تضعیف انقلابیون نقش اصلی و اساسی را داشته و در آینده هم چنانچه برطرف نشود، خواهند داشت بدین قرارند :هر فرد یا گروهی تصور میكند كه تنها و تنها بینش و طرز فكر و برداشت اوست كه درست است و نجات انقلاب در تبعیت از آن بینش میباشد و لاغیر. آنچنان مطلق فكر میكند كه راهی و مفری برای این نظریه كه ممكن است احتمالاً او هم در اشتباه باشد، باز نمیگذارد و جالب توجه اینكه خط و بینش خود را دقیقاً مطابق با مكتب اسلام و خط ولایت فقیه میداند و متقابلاً جناح مقابل را منحرف و مخالف انقلاب و ولایت فقیه دانسته و فراهم كردن هر نوع امكانی برای تفوق آن جناح در حاكمیت را موجب انحراف و ضایع شدن انقلاب میداند.از آنجا كه خط فكری خود را به طور مطلق صواب و درست میداند برای حاكم شدن این خط از هر تلاش و كوششی فروگذار نمیكند و متقابلاً چون خط فكری جناح مقابل را منحرف و خطرناك میداند از هر تلاشی برای دور كردن آنها از قدرت باز نمیماند و در عمل ملاحظه شده كه بسیاری از جناحبندی ها در مبارزه خود با جناح مخالف از جاده تقوی و صداقت و ثواب خارج شده و چون خود را حق پنداشتند و جناح مخالف را باطل میپندارند و در رسیدن خود به حاكمیت و طرد جناح مخالف اغلب از توسل به هر شیوه ممكن فروگذار نمیكند. بازار تهمت و افترا و برچسب زدن در چنین آشفته بازاری به شدت رواج مییابد.همان طور كه قبلاً متذكر گردیدیم نفس اختلاف غیر قابل انكار است و امری طبیعی و در عین حال میتواند زاینده پیشرفت و ترقی باشد، مشروط بر آنكه از آثار منفی و انحرافی آن اجتناب شود و این شرط زمانی تحقق خواهد یافت كه انقلابیون مسلمان از جاده تقوی الهی خارج نشده و به نظرات رهبر و ولایت فقیه متعبدانه پایبند و وفادار باشند[11]12. غفلت از پرورش نیروی انسانی برای ادامه انقلابانقلاب به مثابه موجودی زنده است كه برای دوام خود نیاز به تغذیه دارد.ساختن نیروهای انقلابی و مؤمن از نسلهای جدید، از مهمترین عوامل تداوم انقلاب محسوب میشود.غفلت از انتقال آموزه های انقلاب به نسل های دوم به بعد انقلاب خطر گسست فرهنگی نسلی را به همراه خواهد داشت .وصول به این مقصود چندان راحت نیست كه برخی مسئولان فرهنگی در وضعیت كنونی انقلاب پنداشته اند و عمل می كنند.به نظر می رسد هشدارهای رهبری انقلاب و ارشادات ایشان چندان از سوی برخی مسئولان فرهنگی جدی گرفته نمی شود و گرنه وضعیت فرهنگی جوانان ما باید بهتر از این می بود.13. اعتدال گریزی و بی عدالتی اقتصادیاهمیت مسائل اقتصادی در حدی بود كه قانون اساسی یك فصل را (فصل چهارم) اختصاص به مسائل اقتصادی داده است.در مقدمه قانون اساسی نیز آمده است:«در تحكیم بنیادهای اقتصادی، اصل،رفع نیازهای انسانی در جریان رشد و تكامل است نه همچون دیگر نظامهای اقتصادی تمركز و تكاثر ثروت و سودجویی، زیرا كه در مكاتب مادی اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی میشود ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز كارآیی بهتر در راه وصول به هدف نمیتوان داشت.» با این دیدگاه برنامه اقتصاد اسلامی فراهم كردن زمینه مناسب برای بروز خلاقیتهای متفاوت انسانی است و بدین جهت تامین امكانات مساوی و متناسب و ایجاد كار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حركت تكاملی او بر عهده حكومت اسلامی است[12]. امیر المؤمنین علی علیه السلام یكی از علل سقوط و زوال حكومتها را تبذیر و هزینههای زیان بار اقتصادی معرفی مینماید[13].روش اقتصادی وی بر اساس عدالت و حقیقت بود و جز به حق عمل نمیكرد.وی هیچ گونه تبعیض و امتیازی حتی برای خود و نزدیكان قائل نبود تا جایی كه چون عقیل برادر وی تقاضای سه صاع - یك كیلو - گندم از بیت المال كرد، حضرت امتناع ورزید و آهنی گداخته به دست او نزدیك كرد و فرمود:ای برادر در این مال چیزی جز آن چه به تو دادم حقی نداری، ولی صبر كن تا مالی از خودم برسد، آنگاه هر چه خواسته باشی به تو خواهم داد.امام علی علیه السلام در پاسخ ایراد كسانی كه رعایت مساوات در عطایای بیت المال را خلاف «سیاست» میدانستند، فرمود:اگر این دارایی از خودم بود به طور یكسان در میان شما تقسیم میكردم تا چه رسد به این كه این اموال از آن خداست.آگاه باشید كه بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است[14].وقتی شریح قاضی خانهای گران به مبلغ 80 دینار خرید، حضرت او را احضار كرده و فرمود:ای شریح، به زودی كسی به سراغتخواهد آمد كه نه قبالهات را نگاه میكند و نه از شهودت میپرسد.تو را از آن خانه بیرون میكند و به قبر تحویل میدهد[15].14. فراموش كردن محرومانشهید مطهری دركتاب پیرامون انقلاب اسلامی فرموده است: من تاكید می كنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست كه انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد....انقلاب ما، آن هنگام انقلابی واقعی خواهد بود كه خانوادهای حاضرنشود ایام عید برای فرزندان خود لباس نو تهیه كند مگر آنكه قبلاً مطمئن شده باشد خانوادههای فقرا،دارای لباس نو هستند.باید در میان ما،گفته پیامبر مصداق عینی پیدا كند كه فرمود:مثل مؤمنین در محبتهای متقابل،مانند پیكری است كه اگر یك عضو آن بدرد آید، عضوهای دیگر آرام نمیگیرند و با التهاب و درد، عكس العمل نشان میدهند.جامعه ما آن وقت یك جامعه اسلامی خواهد شد، كه درد هر فرد تنها درد خودش نباشد، بلكه درد همه مسلمانها باشد.علی(ع)نمونه چنین مسلمانی است.او میفرماید:«ااقنع من نفسی بان یقال هذا امیر المؤمنین و لا اشاركهم فی مكاره الدهر»[16]. آیا از خویشتن به این خرسند باشم كه مرا امیرمؤمنان بنامند امّا درناگواری های مردم هم نفس نباشم.روحیه انقلابی و اخلاق اسلامی، این گونه است.و انقلاب ما، آنوقتبه ثمر خواهد رسید كه خود را برای چنین ایثارهايی آماده كنیم و باشوق به آن تن دهیم.[17] 15. وابستگی فرهنگی و التقاط گراییآینده انقلاب در صورتی تضمین خواهد شد كه استقلال سیاسی،استقلال اقتصادی،استقلال فرهنگی، استقلال فكری و استقلال مكتبی محفوظ باشد.انقلاب ما آنوقت پیروز خواهد شد كه ما مكتب و ایدئولوژی خودمان را كه همان اسلام خالص و بدون شائبه است،بدنیا معرفی كنیم.یعنی اگر ما استقلال مكتبی داشته باشیم و مكتبمان را آنچنان كه واقعاً هست به جهانیان عرضه كنیم، میتوانیم امید پیروزی داشته باشیم،امّا اگر قرار شود به اسم اسلام یك مكتب التقاطی درستشود و روشمان این باشد كه از هر جائی چیزی اخذ كنیم،یك چیزی از ماركسیسم بگیریم،یك چیز از اگزیستانسیالیسم بگیریم و چیز دیگری از سوسیالیسم بگیریم و از اسلام هم چیزهائی داخل كنیم و از مجموع اینها معجونی درست كنیم و بگوئیم اینست اسلام،ممكن است مردم در ابتدا این امر را بپذیرند، زیرا كه در كوتاه مدت شاید بشود حقیقت را پنهان كرد، ولی این امر برای همیشه مكتوم نمی ماند افرادی پیدا میشوند اهل فكر و تحقیق كه حقیقت را می فهمند و بعد شروع می كنند به خرده گیری كه آقا فلان حرفی كه شما بنام اسلام می زنید مشخص است كه مال اسلام نیست.منابع اسلامی معلومند، قرآن و سنت پیامبر و فقه اسلام و اصول معتبر اسلامی همه و همه مشخصاند، از آن طرف آن حرفهائی را كه شما بنام اسلام میزنید مشخص است، با مقایسه روشن می شود كه این حرفها را شما مثلاً از مارسیسم گرفتهاید و بعد یك روكش اسلامی روی آن كشیدهاید. نتیجه این می شود كه همین اشخاص كه با شوق به اسلام روی آورده بودند و همان افكار التقاطی را بنام اسلام پذیرفته بودند بعد از معلوم شدن حقیقت، با شدت و سرعت از اسلام گریزان می شوند.این است كه به عقیده من این مكتبهای التقاطی ضررشان برای اسلام از مكتب هائی كه صریحاً ضد اسلام هستند اگر بیشتر نباشد كمتر نیست.و انقلاب ما اگر می خواهد پیروزمندانه راه خودش را ادامه دهد، باید خود را از همه این پیرایهها پاك كند و در راه احیای ارزشهای اسلام راستین-اسلام قرآن و اهل بیت-حركت كند.[18] 16. تضعیف رهبریاز راهبردهای دشمن برای براندازی انقلاب، یكی كوچك شمردن شخصیت رهبر كبیر آن یعنی مرحوم امام خمینی «قدس سره» و دیگری كم اهمیت قلمداد كردن جایگاه جانشین منتخب بعد از او یعنی حضرت آیت الله خامنهای مدظله العالی است.دشمنان انقلاب در راستای صدمه به ولایت فقیه گاهی اقدامات رهبری را با لطائف الحیل زیر سوال می برند .و در این مسیر تا آن حد از سخافت پیش می روند كه این اقدامات را تا حد اقداماتی جناحی تنزل داده مورد تحقیر قرار می دهند.و به تفسیر و تعبیر صرفاً سیاسی اقدامات رهبری دست میزنند.این در حالی است كه این اقدامات تجلیاتی از چشمه ای حكمت و تدبیر است برای آنان كه فرصت یا قدرت اندیشیدن داشته باشند.17. عدول از اندیشه و روحیه انقلابیانقلابیگری یعنی حفظ روحیه عصیان نسبت به زشتیها و اخلاق ناپسندی كه باعث سقوط انسان و اجتماع در ورطه خود خواهی و ابتذال و پشت پازدن به اصول میشود.دشمنان انقلاب وانمود و تبلیغ كردند كه در سال 1357 انقلاب پیروز شد و نظام ستمشاهی فرو ریخت، و چون هدف انقلاب را حذف جسم طاغوت معرفی میكنند، پس از آن دیگر موجبی برای حفظ روحیه انقلابی، تفكر انقلابی و اخلاق انقلابی باقی نمیماند، پس بلافاصله بایست در جامعه آرامش و سكون حاصل میشد.آری آنها خواستار آرامش و سكونند تا در غفلت ناشی از آن، هواپرستی را حاكم كنند. مگر دشمنان انقلاب بیكار نشسته و شیاطین دست از قسم خود برداشتهاند كه ما باور كنیم شوریدن بر ضد توطئههای آنها باید به فراموشی سپرده شود؟ نه! آنها تا قیام قیامتبر سر راه یاران انقلاب نشستهاند و از هیچ حركتی برای صد عن سبیل الله كوتاهی نخواهند ورزید! پس روحیه عصیان برای مقابله با اراجیف و خیانتهایشان باید همواره در ما زنده بماند، در عین آن كه معتقدان به آرمانهای انقلاب همه میدانند كه با یاد خدا آن آرامش و اطمینان قلبی كه لازمه هر حسن تدبیر و سازندگی است البته حاصل میشود.[19] 18. ابتذال فرهنگیاز دیگر عوامل آسیب زا برای انقلاب اسلامی میتوان به استفاده از هنر، سینما و تئاتر اشاره نمود كه از طریق تولید انواع فیلمها و سریالهای تلویزیونی و انتقال آن به كشور به طرق مختلف و نیز تاثیر گذاری بر روی سینماگران داخلی، تاثیرات سوئی را بر روی جوانان در رفتارهای اجتماعی گذاشته است.مطبوعات و كتب نیز برای ترویج فرهنگ غربی مورد استفاده قرار گرفتهاند.چاپ و نشر اشعار، مقالات و رمانهای مختلف جهت ترویج پوچگرایی و نیز زیر سؤال بردن مبانی تئوریك نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای فرهنگی آن و...در سطح گستردهای مورد استفاده مخالفان نظام جمهوری اسلامی و حامیان غربی آنها قرار گرفته استو نقش بسزایی در تهاجم فرهنگی غرب برای تضعیف باورهای اسلامی و انقلابی داشته است.[20] آسیبب های بیرون1.فشارهای بین المللیكشورهای غربی، به ویژه آمریكا برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی ایران، همواره ازطریق اعمال تحریمها، محكومیت ایران در مجامع بین المللی با تاكید بر مسائل حقوق بشر و تروریسم و...سعی در انزوای جمهوری اسلامی و مخدوش كردن الگوی حكومت اسلامی داشتهاند.این فشارها تا زمانی كه این انقلاب از ارزشهای خود عدول نكرده است ادامه خواهد یافت اما آن چه تذكر آن لازم است این است كه دادن هر گونه سوژه ای به آنان از سوی هر كس كه باشد چنانكه در راستای انجام بایسته های انقلاب نباشد گناه نابخشودنی است.در برابر این تهاجم چگونه باید عمل كرد؟ معظم رهبری در این خصوص میفرمایند:«دشمن به شكل منظم و سازمان یافتهای تهاجم فرهنگی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران به انجام میرساند و اگر پاسخ متقابل ما منظم و سازمان یافته نباشد خطر تهاجم دشمن بیشتر خواهد بود.لذا این مساله باید بطور جدی مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد.و در این زمینه لازم است نهادهای ذیربط با همفكری و كمك به یكدیگر ابزار و شیوههای مختلف را برای خنثی كردن تهاجم فرهنگی دشمن بكار گیرند»[21] 3.تحریف ریشههای انقلابسرچشمه پیروزی انقلاب را در جوشش خونهایی باید دید كه در 15 خرداد 1342 ریشههای آن را آبیاری كردند.شكل گرفتن آن قیام سرخ، علل آن و انحرافاتی كه از همان ایام دشمنان ملتسعی كردند در آن ایجاد كنند، اهمیت اعتقادی و تاریخی دارد.به هیچ وجه نباید آن سر چشمه مهجور و آن علل برای نسل امروز و آینده ناشناخته بماند یا در كنار عناصر بیارزش و مشكوك، كمرنگ جلوهگر شوند.از حیلههایی كه به كار گرفته شده و هنوز نخشكیده است، مطرح كردن عوامل و حوادث كم اهمیت و بعضا خیالی یا بزرگ نمایی عناصر بیارزش و جریانهای ساختگی در حاشیه قیام خونین 15 خرداد به منظور خفیف كردن عظمت و شكوه آن قیام تاریخی و حماسه بینظیر دوران معاصر است.آنها كه چنان حیلههایی را به كار بستهاند یا میبندند مطالعات دقیق و تحقیقات عمیقی درباره ریشههایانقلاب كردهاند و عالما عامداً دستبه كوچك نمایی ریشههای انقلاب میزنند تا مانع بروز هر گونه شور حماسی جدید و ادامه هیجان حق طلبانه و پیگیری اقدام حسینی در آینده شوند.[22] 4.تهاجم فرهنگیپس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز برنامه های توسعه و بازسازی كشور، موضوع تهاجم فرهنگی مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفت و با تاكیدات فراوان، مقابله با این پدیده بسیار حائز اهمیت را خواستار شدند و در یكی از بیاناتشان با اشاره به سابقه تهاجم فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی از اواسط دوره قاجاریه و به ویژه دوره رضاخان میفرمایند:«انقلاب اسلامی كه آمد، مثل مشتی به سینه مهاجم خورده، او را عقب انداخت و تهاجم را متوقف كرد.شما در آن دوران اول انقلاب، ناگهان دیدید كه مردم ما در ظرف مدت كوتاهی، تغییرات اساسی در خلقیات خودشان احساس كردند.در مردم، گذشت، قناعت، همكاری و گرایش به دین زیاد شد و آز و طمع و اسراف كم شد، اینها فرهنگ است، فرهنگ اسلامی اینهاست...البته عمیق نبود، آن وقتی عمق پیدا میكند كه چند سالی روی آن كار بشود، این فرصت پیش نیامد، ...در اواسط دوران جنگ، بوسیله ابزارهای تبلیغی، به وسیله گفتارهای غلط و كج اندیشانه، مجددا شروع شد و آن ته نشینها و رسوبهای ذهنی و روحی خود ما مردم هم مؤثر بود» ! اما باز حرارت جنگ مانع بود تا اینكه جنگ تمام شد.از بعد از جنگ، این جبهه جدید به شكل جدی مشغول كار شد.دشمن با یك محاسبه فهمید كه جمهوری اسلامی را نمیشود با تهاجم نظامی از بین برد! ...با محاصره اقتصادی هم نمیشود، فهمیدند باید عقبه ما را بمباران كنند.فرهنگ، اخلاق، ایمان، ایثار، اعتقاد به دین، اعتقاد به رهبری، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را باید از بین برد و شروع كرد..»[23] 5.ترویج ملی گرایی در برابر اسلام خواهیدشمن انقلاب، مشوّق و محرّك طرحها و برنامههایی شده كه ایران منهای اسلام را بزرگ نماید و به ویژه نسل جوان را به افتخارات پوچ شاهنشاهی ظالمانه علاقه مند و از عظمتی كه اعتقاد به اسلام برای او به وجود آورد، بیگانه سازد .ایرانی مسلمان، در صدر اسلام، تشنه حق و عدل بود و از ظلم و جور و فساد و نكبت و ذلتشاهنشاهی انتهای سلسله ساسانی به فغان آمده و به دامان اسلام پناه برده بود.چند نسل فرصت لازم بود تا ایرانی خود را از آثار آن دوران پاك كند و به ارزشهای معنوی اسلام مؤدب و متخلق سازد.این چند نسل و دوران دویستساله تدبّر ایرانیان مسلمان را دشمنانانقلاب به دوران اعتراض توأم با سكوت ایرانیان تعبیر كردهاند تا نگذارند اهمیت آن تدبّر كه موجب شد بعدها ایرانیان سهم مهمی را در تمدن درخشان و فراگیر اسلامی در قرنهای سوم تا پنجم، چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ سیاسی، به خود اختصاص دهند معلوم شود: آنها میخواهند آنچه مایه افتخار ایرانیان استبه ابزار تحقیر او تبدیل كنند و ایرانیان حق طلب را معترض معرفی كنند تا به استناد آن بتوانند امروز هم به زعم خودشان ایرانیان را به اعتراض وادارند و با تشویق بی اعتقادی و بی بند و باری زیر لوای آزادی، به تخریب دستاوردهای خودشان بكشانند.وجه بازر هویت ایرانی حتی قبل از اسلام خدا جویی او بوده و همین وجه موجب گرایش سریع او به اسلام شده است.این كه ایرانی خداجو و دین گرا باشد، خوش آیند دشمنان ما نیست چرا كه همین مسیر به طور منطقی ایرانی را به اسلام و محبت اهل بیت و شیعه علی بودن...و بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی میكشاند.[24] 6.رخنه فرصت طلبان، نا اهلان ونامحرمان در انقلابفرصت طلب كسی است كه نسبتبه آرمانهای انقلاب بی اعتقاد یا بی تفاوت و در تلاش برای تامین منافع شخصی خویش است.استاد مطهری در این رابطه میگوید:هر نهضت مادام كه مراحل دشوار اولیه را طی میكند سنگینیاش بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداكار است.امّا همین كه به بار نشست و یا لا اقل نشانههای بار دادن آشكار گشت و شكوفههای درخت هویدا شد، افراد فرصت طلب نفوذ میكنند...تا آن جا كه انقلابیون مؤمنو فداكاران اولیه را از میدان به در میكنند...انقلاب فرزند خور نیست، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است كه فاجعه به بار میآورد...مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان علی رغم تظاهرات فریبندهشان یكی از شرایط اصلی - حفظ - یك نهضت در مسیر اصلی است[25] پی نوشتها:[1]. رك مطهری مرتضی بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ص 87-78[2]. همان ص 93-90[3] . رك برای توضیح پیرامون این موضوع : كتاب « جرعه جاری» ، گرد آورنده علی ذو علم ،مقاله « مدرنیته و وجه دینی انقلاب» ،اثر حاتم قادری ص 531[4]. نگاه كنید به سید مصطفى تقوى مقدم، تحلیلى بر اسلامى كردن دانشگاهها، (تهران: دار الحدیث، 1375) .[5]. نهج البلاغه نامه 79[6]. رك مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادى، صص 320- 317.البته نباید فراموش كرد كه این حركت دورانى از دیدگاه ابن خلدون، شكل جبرى دارد و 120 سال به طول مىانجامد.ذكر نظر ابن خلدون به منظور روشن شدن تاكید نویسندگان بر نقش سوء تجمل و دنیا طلبى است.[7]. غرر الحكم و درر الكلم، ش 7835، ص 342[8]. مطهرى، بررسى احتمالى نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 92[9] . همان، صص 97- 96.[10]. نهج البلاغه، خطبه 192.[11]. رك انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه،دكتر منوچهر محمدی، ص ص 317[12]. مجموعه قوانین، 1358، ص 34.[13]. غرر الحكم و درر الكلم، ص 354.[14]. نهج البلاغه، خطبه 21.[15]. همان، نامه 3[16].(نهج البلاغه-نامه 45)[17]. ر ك پیرامون انقلاب اسلامی ص 60[18]. رك همان ص 65[19]. رك میر سلیم همان[20]. رك اسماعیل شفیعى سروستانى، تهاجم فرهنگى و نقش تاریخى و روشنفكران، (تهران: كیهان، 1372) .[21]. فرهنگ و تهاجم فرهنگى، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، ص 383[22]. میرسلیم ، مصطفی، مقاله «براندازی انقلاب اسلامی ایران» كتاب جرعه جاری، ص 231.[23]. سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از صاحبنظران و كاركنان دستگاه های فرهنگی 21/5/71در مورد علل و عوامل تهاجم فرهنگی از دید گاه رهبر معظم انقلاب رك «تهاجم فرهنگی ریشه ها راههای نفوذ و شیوه مقابله با آ ن » جرعه جاری ، تدوین علی ذوعلم ص 429 به بعد[24]. میر سلیم پیشین [25]. همان، صص 94- 93.منبع: اندیشه قم .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.