اديان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

شباهت دين اسلام با اديان ديگر (مسيحيت، يهود، زردشت و...)؟


قرآن کريم دين خدا از آدم تا خاتم را يک جريان به هم پيوسته معرفي مي کند و به صراحت اعلام مي کند که پيامبران رشته واحدي را تشکيل داده و همواره بشر را به جهان بيني واحد دعوت مي کرده اند.«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي کلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ؛ در حقيقت در ميان هر امتي فرستاده اي بر انگيختيم (تا بگويد) خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد».[1]بر اين اساس پيامبر پيشين مبشران پيامبران پسين و پسينيان مؤيد و مصدق پيشينيان بوده اند و به گواهي قرآن، خداوند از همه پيامبران بر اين مطلب که مؤيد و مبشر يکديگر باشند پيمان شديد و اکيد گرفته است و خود را نيز از گواهان آن پيمان به شمار آورده است.[2]از اين روي اعتراف به واقعيت اديان آسماني و پيامبران برگزيده الهي و احترام به کتب و شرايع آنان جزء اصول اعتقادي اسلام شمرده شده است.اديان و مکاتب موجود در جهان از نظر منشاء پيدايش به دو دسته الهي و غير الهي تقسيم مي شوند که در اين ميان در جهان حاضر، اسلام و مسيحيت و يهوديت منشاء الهي داشته و ساير اديان منشأ وجوديشان غير الهي مي باشد.نکته قابل توجه آن است که مسيحيت و يهوديت امروزي با يهوديت و مسيحيت واقعي فاصله اي بسيار به خود گرفته است و انحرافات و تحريفات بسياري در اين دو دين به وجود آمده که اين انحرافات، بسياري از مشترکات في ما بين آنها را با اسلام کمرنگ و يا از بين برده است.ولي با اين انحرافات نيز مي توان از لابلاي مطالب تورات و انجيل امروزي نيز مطالبي را يافت که به مشترکاتي مابين اين دو دين با اسلام پي برده که مهمترين آنها را به صورت اختصار بيان مي کنيم:1. اعتقاد به مبدأنخستين اصل مشترک که قرآن بر آن تکيه دارد عبارت از اعتقاد به مبدأي که خالق و مدّبر جهان هستي است، مي­باشد:«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ و پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم مگر اينکه به او وحي کرديم که خدايي جز من نيست پس مرا بپرستيد».[3]امّا همين خدايي که خود را به عنوان تنها معبود قابل پرستش معرفي مي نمايد متأسفانه در اديان آسماني قبل از اسلام رفته رفته به دست پيروان و رهبران ديني به صورت هاي خرافي و شرک آميز تصوير شده و از توحيد واقعي فاصله گرفته اند.خداي يهوديانطبق منابع اسلامي خدايي را که حضرت موسي ـ عليه السلام ـ معرفي کرد (يهوديت واقعي) خدايي بود يگانه، اما يهوديان گاهي از موسي توقع داشتند که خدا را به چشم ببينند و گاهي هوس بت پرستي و گوساله پرستي کردند.متأسفانه تورات موجود، خدا را تا سر حدّ انساني که داراي جسم است،[4] دروغ مي گويد،[5] پشيمان مي شود، ستم مي کند و عصباني مي شود، پايين مي آورد[6] که تفصيل همه اين مطالب در کتب خاص خود موجود مي باشد.ولي در عين حال در همين تورات فعلي نيز عبارت هايي يافت مي شود که بيانگر توحيد ربوبي است از باب نمونه:1. من يهوه خداي تو هستم که تو را از مصر از خانه غلامي بيرون آوردم.2. ترا خدايان ديگر غير از من نباشد هيچ شکل تراشيده و تمثالي از آنچه در آسمان ها و زمين و زيرزمين است مساز و عبادت مکن.[7]خداي مسيحيانخدايي که عيسي ـ عليه السلام ـ معرفي کرد همان خداي واحد، خالق، مدبّر، عالم بود ولي تصويري که مسيحيان امروزي از خدا ارائه کردند يک دسته اعتقادات شرک آميز و بدور از واقعيت و مسيحيت واقعي مي باشد. ولي در اناجيل فعلي نيز در موارد زيادي از يکتاپرستي و خداي واحد از زبان عيسي ـ عليه السلام ـ سخن به ميان آمده است که متناقض با گفته هاي مسيحيان امروزي مي باشد. به عنوان نمونه:حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ در جواب يکي از کاتبان که پرسيده بود اول احکام کدام است؟:ايشان فرمودند: اوّل همه احکام اين است که: بشنو: اي اسرائيل خداوند خداي ما واحد است و خداوند خداي خود را به تمامي دل و تمامي جان و تمامي خاطر و تمامي قوّت خود، محبّت نما که اوّل از احکام دين است.[8]2. عقيده به معاداز مدارک ديني اسلام بر مي آيد که تمام اديان آسماني در اين اصل مشترک بوده اند و همه پيامبران مردم را به خداي يگانه و اعتقاد به روز حساب و پاداش فرا مي خوانده اند.«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ».[9]«در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و اموالشان را به (بهاي) اينکه بهشت براي آنان باشد، خريده است همان کساني که در راه خدا مي جنگند و مي کشند و کشته مي شوند، اين به عنوان وعده حقّي در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست».با توجه به اين آيه معلوم مي شود اعتقاد به معاد و بهشت در اديان الهي موجود مي باشد ولي در پنج سفر تورات موجود به صراحت از عقيده به معاد و بهشت و جهنم سخني به ميان نيامده است.امّا کتاب هايي که علماي يهود به عنوان شرح و تفسير بر تورات نگاشته اند از معاد و بهشت و جهنم به تفصيل سخن گفته اند و بهشت و جهنم را شبيه آنچه مسلمانان بدان معتقدند معرفي کرده اند.[10]در اناجيل موجود و کتاب هاي ديني مسيحيان مکرّر از بهشت و دوزخ و برزخ و وارد شدن در ملکوت خدا و حکم به عدالت بين مردگان سخن به ميان آمده است.در انجيل متي، لوقا، يوحنا آمده است: «خداوند براي مؤمنين حيات جاوداني مقرر داشته است».و در جاي ديگر آمده است: «مغضوبين و منفورين درگاه او مردماني هستند که همواره در جهنم غفلت و بي خبري به سر مي برند عذاب و هلاکت مخصوص گناه کاران است».[11]3. عقيده به وجود منجيانديشه نجات بخشي و عقيده به موعودي که در پايان جهان خواهد آمد و نظام منطبق با قوانين الهي و آسماني خواهد ساخت، به طور کلّي در اديان آسماني وجود دارد و همه اديان معترفند که موعود آخرالزمان از طرف خداوند مأمور به ساختن جهاني خالي از ظلم و اندوه و درد مي شود.«وَلَقَدْ کتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ ما در کتاب زبور پس از تورات نوشته ايم که سرانجام، زمين را بندگان صالح به ارث خواهند برد».[12]در انجيل لوقا، فصل دوازدهم آمده است: «کمرهاي خود را بسته و چراغ هاي خود را افروخته داريد و شما مانند کساني باشيد که انتظار آقاي خود را مي کشند تا هر وقت بيايد و در را بکوبد، بيدرنگ براي او باز کنيد».[13]4. دستور العمل ها و شريعتتمامي قوانين اجتماعي و سياسي و عبادات و دستورالعمل ها در اديان الهي بر پايه يکتاپرستي، عدل، و مصلحت فرد و اجتماع استوار است از اين جهت نيز اديان الهي در اصل شرايع مشترکند.«شَرَعَ لَکم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْک وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ؛ از احکام دين، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، براي شما تشريع کرد و آنچه را به تو وحي کرديم و آنچه را که درباره آن به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش نموديم که دين را برپا داريد و در آن تفرقه اندازي نکنيد».[14]تعبير «من الدين» بيانگر اين مسأله است که اشتراک و هماهنگي اديان آسماني تنها در اصول عقايد نيست بلکه مجموع دين الهي از نظر اساس و ريشه يکي است هر چند به تناسب حال ملت ها و به حسب مقتضيات زمان و مصالح اقوام و ملل در کيفيت عمل و اجراء با هم تفاوت دارند.ولي در حال حاضر در دين يهودي تحريف شده، شريعت و دستور العمل هاي شرعي کاملا مشهود است و پاي بندي خاصي نسبت به آن وجود دارد اما در مسيحيت، شريعت نفي گرديده و هيچ نوع دستورالعمل شرعي در اين آيين وجود ندارد.اما اديان غير الهي مانند بوديسم، هندوئيسم، شينتو و امثال اينها با اديان الهي و اسلام شباهتي ندارند. و فقط در مورد زرتشت مي توان گفت که گزارش هايي از توحيد و مبدأ هستي داده مي شود. منتهي اين اعتقاد در دين زردشت به انحراف گرائيده و به ثنويت و دو خدايي تبديل شده است و شباهت ديگري بين دين زردشت و اسلام وجود ندارد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ تاريخ جامع اديان، نوشته جان بي ناس، ترجمه علي اصغر حکمت.2ـ آشنايي با اديان بزرگ ، حسين توفيقي، انتشارات بوستان کتاب.3ـ موازنه بين اديان چهارگانه توحيدي، قرني گلپايگاني.4ـ آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي، انتشارات سازمان تبليغات، 1380ش. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image