معرفت ذات خدا شبهه ابن کمونه /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

روایات بسیاری وجود دارد که عموم مردم را از تفکر و تعقل پیرامون ذات الهی نهی می نماید. برخی معتقدند این نهی اولاً ارشادی است و ثانیا ویژه کسانی است که در مباحث عمیق عقلی مهارت کافی ندارند. آیا این نظریه و اعتقاد صحیح است یا خیر؟


1.نخست باید دانست «ادراک بشر» به آنچه محدود و قابل تصور است، راه دارد؛ نه به ذاتى که از همه بالاتر است و همه متأخر از آن، بعد از آن و مخلوق آن هستند. «اشاره» نیز بدان مقام راه ندارد؛ چه اشاره حسّى باشد و چه ذهنى، و چه عقلى و چه وهمى. چگونه مى توان به ذاتى که فوق تصور است، اشاره کرد؟!به همین جهت از فکر در «ذات حق» نهى شده است؛ چنان که امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى فرماید: « ... فَلَیْسَ اللَّهُ [اللَّهَ ] مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِیهِ ذَاتَهُ وَ لَا إِیَّاهُ وَحَّدَ مَنِ اکْتَنَهَهُ وَ لَا حَقِیقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا بِهِ صَدَّقَ مَنْ نَهَّاهُ وَ لَا صَمَدَ صَمْدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَیْهِ »؛ «پس، خداى را نشناخته، آن کس که ذات او را به چیزى تشبیه کرده است و به توحید او نایل نگشته، آن کس که خواسته است به کنه ذات او برسد، و به حقیقت او نرسیده، آن کس که ذات او را تصویر ذهنى نموده است و به او تصدیق نکرده است، آن کس که ذات او را حدّى قائل شده و به جانب او روى نیاورده است؛ آن کس که به ذات او اشاره کرده است او را قصد نخواهد کرد و بدو دست نخواهد یافت ...». (بحارالأنوار/ ج 4 / ص 227 / باب 4 )علت اساسى این که بزرگان دین، مردم را، از تفکر در کنه ذات خداوند نهى کرده اند، این است که پى بردن به کنه ذات الهى، امرى محال و غیر ممکن است. از این رو تلاش در این راه، چیزى جز حیرت و سرگردانى در پى نخواهد داشت. این امر همانند این است که بخواهیم، تمام ابعاد یک اقیانوس بى کران را، از ساحل آن با دو چشم خود مشاهده کنیم. به این معنا نهی از تفکر در ذات خدا ارشادی است ، یعنی ارشاد و یاد آوری نکته ای است که خود عقل نیز می فهمد و آن اینکه شاهباز اندیشه به کنه ذات الهی راه ندارد.امّا درباره این که ادراک کنه ذات خداوند، محال و غیر ممکن است، برهان هاى متعددى اقامه شده است که به ذکر یکى از آنها اکتفا مى کنیم: ادراک بر دو گونه است: 1ـ ادراک حصولى: حضور صورت شى نزد ذهن عالم؛ مانند ادراکى که از دوست خود، شهر خود و کتاب خود داریم. 2ـ ادراک حضورى: حضور خود شى ء نزد عالم؛ مانند ادراکى که ما نسبت به حالات درونى خود داریم، مثل علم ما به وجود خودمان، علم ما به گرسنگى خودمان و... . کنه خداوند را نمى توان با ادراک حصولى درک کرد؛ زیرا ادراک حصولى مخصوص ماهیات است. عقل صورتى از آنها را انتزاع نموده و تصور و ادراک مى کند، در حالى که واجب الوجود ماهیت ندارد. امّا ادراک حضورى (حاضر بودن ذات مدرک نزد مدرِک)، اختصاص به جایى دارد که مدرِک، ذات خودش یا معلول هاى خودش را درک کند در حالى که انسان نه عین ذات خداوند است و نه خداوند معلولِ انسان است. از این رو انسان نمى تواند علم حضور به خداوند داشته باشد. بلکه بر عکس خداوند علم و ادراک حضورى نسبت به جمیع مخلوقات ـ که معلول او هستند ـ دارد.( براى مطالعه برهان هاى دیگر در این زمینه ر.ک: «حکمت الهى»، مهدى الهى قمشه اى، ج 1، ص 233. ) حتى اگر عقل و عشق همگام باشند و با بلند پروازى هاى خود، بخواهند به سوى مقام ذات اوج بگیرند، راه به جایى نبرده، به حیرت خواهند افتاد و بر ناتوانى و قصور خود در این میدان، با کمال شرمسارى اعتراف خواهند کرد.سحرگاهان که مخمور شبانه / گرفتم باده با چنگ و چغانه نهادم عقل را ره توشه از مى / به شهر هستیش، کردم روانه نگار مى فروشم، عشوه اى داد / که ایمن گشتم از مکر زمانه ز ساقىّ کمان ابرو شنیدم / که اى تیر ملامت را نشانه!نبندى ز آن میان، طرفى کمر وار / اگر خود را ببینى در میانه برو این دام بر مرغ دگر نه! / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ)البته اهل دعا در مقام «دعا»، اهل عبادت در مقام «عبادت»، اهل ذکر در مقام «ذکر»، ارباب سلوک در مقام «سلوک» و ... به ذات عینى حق، در مظاهر اسماى او روى مى آورند و از طریق اسما و صفات او، به ذات او متوجه مى شوند. به عبارتى، ذات حق را با اسما مى خوانند؛ زیرا به مقام ذات راه نیست. عنقا شکار کس نشود دام بازچین / کاینجا همیشه باد به دست است دام را (دیوان حافظ)خداوند از دیدگاه قرآن قرآن کریم - که جامع ترین، دقیق ترین و رساترین تعریف ها را نسبت به خداوند متعال مطرح مى کند - او را تنها از طریق اسما و صفاتش، براى ما باز مى شناساند.قرآن کریم در پى آن است که در حد توان، خداوند را به کامل ترین وجه از طریق اسما و صفاتش، به انسان بشناساند. از دیدگاه قرآن، خداوند گشایش بخش و دانا، سریع ترین حساب گر، زنده و پاینده، والا، بزرگ و داراى حقیقت، صاحب شکوه و ارجمندى و بى نیاز است. از نظر قرآن، خداوند «متعال» است ؛ یعنى، او از هر چه در وهم ما آید، بالاتر است و هرگز ما نمى توانیم حقیقت او و جمال و جلال او را - آن گونه که هست - در یابیم. اى برون از وهم و قال و قیل من / خاک بر فرق من و تمثیل من (مثنوی , دفتر 5 / بیت 3318)خلاصه سخن: با توجّه به این که درک کنه ذات خداوند محال و غیر ممکن است و تلاش در این زمینه چیزى جز حیرت و سرگردانى در پى ندارد، بزرگان دین ما را از این امر باز داشته و به جاى آن ما را به تفکر در آثار وجودى خداوند و مطالعه نظام حاکم بر هستى دعوت کرده اند. ذهن و ادراکات ذهنى انسان، خود یکى از موجودات است که محدود به حد و ماهیت خاصى است، از این رو احاطه آن بر کنه ذاتى - که وجود مطلق و نامحدود است - ممتنع و محال مى باشد؛ زیرا هر آنچه که به اندیشه در آید حدى از حدود وجود مطلق است نه ذات وجود مطلق که حد و مرز ندارد. اما آنچه در روایات و آیات قرآن بسیار مشهود است و سفارش شده است تفکر در تجلیات اسمای الهی و تفکر در آیات و مخلوقات آفریدگار است که موجب معرفت و محبت بیشتر به پروردگار و تقویت اعتقاد می شود.2. اما آیا حکم یاد شده همگانی است یا مخصوص کسانی که قدرت تعمق ندارند؟از تحلیل گذشته روشن می شود که تفکر در کنه ذات فراتر از دسترس بشر، حتی فراتر از وصول انبیاء و اولیای کمل الهی است ، چنانکه پیامبر فرمودند: ما عرفناک کنه معرفتک . بنابراین چنین مرتبه بلندی برای همگان نهی شده و علم آن مخصوص خداوند است . اما مراتب دیگری وجود دارد که افراد به تناسب مرتبه و درجات وجودی و معرفتی شان برخی به آنها راه دارند و برخی بی بهره اند . بنا براین در اینگونه مراحل تفکیک حکم به خواص و عوام ممکن است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image