احترام نان -کراهت بریدن نان /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

می خواستم علت علمی اینکه نان را با چاقو بریدن مکروه است رو برام توضیح دهید؟


در پاسخ به این سوال توجه به مطالب زیر حایز اهمیت است:الف) به طور کلی بریدن نان با هر وسیله کراهت دارد زیرا نان خیلی احترام دارد و روایات زیاد در باره احترام به ان وارد شده است حضرت رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله :« أکرموا الخبز و عظّموه، فإنّ اللَّه- تبارک و تعالى- أنزل له برکات من السّماء، و أخرج برکات الارض؛ من کرامته أن لا یقطع و لا یوطأ». نان را ارجمند و بزرگ دارید زیرا خدا تبارک و تعالى آن را برکاتى از آسمان فرو فرستاده و به کرم خود برکاتى از زمین برآورده و از گرامى داشتن نان اینست که نه بریده شود و نه پامال گردد. حضرت در دعاهایش می فرمود: «اللّهمّ بارک لنا فی الخبز، و لا تفرّق بیننا و بینه » بار خدایا نان را براى ما برکت ده و میان ما و آن جدائى مینداز که اگر نان نباشد نماز نخوانیم و روزه نتوانیم و واجبات پروردگار خود را انجام ندهیم.می فرمود: نان را با کارد نبرید و با دست بشکنید. حضرت على علیه السّلام : نان را گرامى دارید زیرا از عرش تا زمین و آنچه در میان آنها است در پیدایش آن بکار رفته است. (محمد باقر کمره اى ،آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحارالانوارمجلسی، باب اول - نان و احترام آن و آداب پختن و خوردن ...، ج 10 ص 85 ) از امیر مؤمنان علی علیه السّلام:« نان را گرامى شمارید، که خداوند عز و جل آن را از برکات آسمان فرستاده و از برکات زمین بیرون آورده، پرسیدند اکرام آن چیست؟فرمود گرامى داشتن نان آنست که دور و زیر پا نریزید». (سید ابراهیم میر باقرى ، ترجمه مکارم الأخلاق شیخ طبرسى ، ج 1، ص: 293) إمام الصّادق علیه السلام:« رأس معاش الانسان و حیاته، الخبز و الماء ... سرچشمه زندگى و معاش انسان نان (و موادّ غذایى) است و آب.»( احمد آرام، ترجمه الحیاة ج 3، ص: 294) معناى این احادیث- چنان که روشن است ، این است که تا نان و مادّه غذایى نباشد و انسان نخورد و نیاشامد و تغذیه و تقویت نکند، نمى تواند زنده بماند و نیرو داشته باشد و به طهارت و عبادت و خدمت و دیگر کارها بپردازد. و این واقعیّتى است روشن و بدیهى.(همان) این موارد درباره نان بود.ب) فلسفه علمی احکام. در این مورد به دو نکته باید توجه نمود:1. فلسفه همه احکام و جزئیات آنها به طور تفصیلى روشن نیست و آگاهى از آن دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى طلبد. لیکن به طور اجمال، روشن است که همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتى که فلسفه حکمى را بالخصوص ندانیم، بنا بر قاعده کلى فوق باید از آن پیروى کنیم؛ زیرا در آن یقین به وجود مصلحتى هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.2. در یافتن فلسفه احکام، نباید همیشه به دنبال علوم تجربى رفت و دلیلى مادى و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود. این فرایند که همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسده اى طبى یا فیزیکی وشیمیایی... باشیم، برخاسته از نگرشى مادى گرایانه است؛ در حالى که سازوکار حاکم بربسیارى از احکام، بر اساس مصالح معنوى و یا رابطه علی و معلولی فرامادی است که در حوزه هیچ یک از علوم بشرى قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربى خود، قادر به دادن حکمى - نفیا یا اثباتا - پیرامون آن نیستند و اگر نظرى هم بدهند، بسیار سطحى است؛ زیرا چه بسا مسأله حکمتى برتر و بالاتر داشته باشد.به عبارت دیگر در بسیاری از احکام یافتن حکمت و یا علت یک حکم صرفا مبتنی بر علل و عوامل مادی نیست و ثانیا تنها کسانی که به تمام ابعاد هستی علم دارند می توانند تمام حکمت های احکام الهی را تبیین نمایند. از این رو مطمئن ترین راه برای رسیدن به حکمت احکام رجوع به ایمه معصومین علیهم السلام است که بر همه علوم مادی و معنوی احاطه دارند و در درجه دوم می توان از یافته های علم تجربی نیز برای یافتن بعضی حکمت های مادی مدد جست. روایتی که در مقام بیان علمی این حکم باشد نیافتیم. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image