کلام /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

با توجه به اصل چهارم ماترياليسم، چگونه مي توان خدا را اثبات کرد؟ آيا منافاتي بين اين دو نيست؟


اصل چهارم ماترياليست ها بر اساس آنچه در كتاب آموزش عقايد اين است هر پديده جديدي که در عالم به وجود مي آيد از آثار خود ماده است و با جابجايي ذات آن و تأثير آنها بر همديگر به وجود مي آيد و نيازمند به خالقي مجزاي از خود ماده نيستيم که گرداننده ماده باشد، بلکه خواص ماده براي حکومت و تحقق اشياء موجودات جديد کافي است. در اين اصل ماديگراها معتقداند نظام عليت منحصر در همين ماده است، يعني ماده علت به وجود آمدن اشياء جديد و موجودات ديگر است و ما نيازي به علتي ما فوق ماده نداريم. نويسنده به اين اصل آنها، دو اشکال مي گيرد: اشکال اول: ما در عالم، موجودات جديدي داريم که نمي توانند از خواص ماده باشند مثل عقل و شعور، اراده، محبت، عواطف و احساسات، فکر و نبوغ و استعداد، و انکار اين موارد خلاف وجدان و حقيقت است، چون مثلا در خود مي يابيم محبت ما نسبت به ديگران زياد مي شود، کم مي شود و يا به وجود مي آيد، شخصي با فکر و نبوغ خود شروع به اختراع و يا اکتشاف مي کند و...، دليل مادي نبودن اين امور اين است كه انقسام پذيري و امتداد و بعد جزو خواص ماده هستند، در حالي که اين موارد به هيچ وجه اين خواص نام برده شده را ندارند لذا نمي توانند مادي باشند و از ماده به وجود آمده باشند، يعني با جابجايي در ذات ماده حاصل شده باشند، پس اين اصل با موارد گفته شده نقض شد، يعني ما موجوداتي در عالم داريم که خواص ماده را ندارند و اصلا نمي توانند مادي باشند و انکار آنها خلاف وجدان است. اشکال دوم: اگر به وجود آمدن اشياء عالم را اثر ماده و خواص آن بدانيم بايد به نظامي جبري معتقد باشيم، زيرا ماده شعور و اراده ندارد و در نتيجه جايي براي انتخاب و اختيار نمي ماند. در حالي که انکار اختيار خلاف وجدان و بداهت است و ما مي بينيم که در انجام کارهايمان اختيار داريم و از ميان هزاران راه براي حصول يک شي، راه خاصي را انتخاب مي کنيم و شي جديد را به وجود مي آوريم. همين انديشيدن و فکر کردن و سر دو راهي قرار گرفتن و با اختيار و اراده راهي را که مناسب است انتخاب کردن، دليل وجود اختيار و اراده در آدمي است و اين نمي تواند اثر ماده و از خواص ماده باشد، زيرا ماده که شعور و عقل ندارد که به وجود آورنده عقل و شعور و اراده باشد و هرگز «فاقد الشيء» نمي تواند «معطي الشيء» باشد. يعني زماني که موجودي خصوصيتي را خود ندارد، چگونه ممکن است آن خصوصيت را در شيء ديگري به وجود آورد. در نتيجه باز اين اصل نقض شد؛ اينکه اگر عالم منحصر در ماده و خواص ماده باشد جايي براي اختيار و اراده نمي ماند، در حالي که بالوجدان آن را مي يابيم. پس اين اصل نمي تواند کليت داشته باشد و يک قانون کلي باشد، لذا ما براي اداره عالم و خلق اشياء جديد به يک نيرويي فوق ماده که مدير و مدبّر ماده است و هم چنين عالِم و ذي شعور باشد و خود نيز غير مادي، نيازمنديم. تذكر اين نكته نيز لازم است كه اصولا امروزه انديشه‌هاي ماترياليستي از جهان رخت بربسته‌اند و ديگر طرفدار جدي ندارند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image